شیری در زنجیر

فراخوان خانم مالکی برای پرسش از دادستان

و مسئولان بیمارستان ابن سینا مشهد

در باره وضعیت هاشم خواستار

در این سه روز بازداشت نابهنگام  سید هاشم خواستار ، به قدر طاقت خشم خودم را فرو خوردم و با دلواپسی عمیق از وضعیت جسمی و روحی همسرم ، بالاخره امروز با همراهی دو نفر از فعالین صنفی و حضور در دادگاه انقلاب و صحبت با معاون دادستان توانستم فرصتی کوتاه ملاقات بگیرم و او را در بیمارستان روانپزشکی ابن سینای مشهد ملاقات کنم  .

صبح بود که به دادسرای انقلاب رفتیم و در صحبت با معاون دادستان جریان بازداشت آقای خواستار و علت انتقال او را به بیمارستان روانپزشکی ابن سینا و نگهداری او در بخش حاد مردان را جویا شدیم . آقای سلطانی گفتند ما دستور بازداشت نداده ایم و در هماهنگی با معاون دیگر دادستان ایشان هم منکر دستور برای بازداشت آقای خواستار شدند . استعلام دفتر دادستانی از اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه ونیروی انتظامی هم بی نتیجه ماند و آنها هم بار بازداشت همسرم را از دوش خودشان مرتفع کردند و آن چه در ذهن من و همراهانم ارتفاع می گرفت سوالات مکرر و بی پاسخ بود .

نهایتا از معاون دادستان خواستیم که از مسئولین بیمارستان که در روز گذشته اقرار می کردند که آقای خواستار با همراهی مأموران اطلاعاتی بستری شده است استعلام بگیرند و مرجع این دستور را پیگیری کنند . نهایتا فتح بابی شد و گویا دستور توسط شخص دادستان صادر شده بود .

قرار ملاقاتی مهیا شد و دل ما لحظه به لحظه سبکتر می شد و هر لحظه فکر می کردم که این همه انحراف و اعوجاج و دستور از کرسی حشمت و جلال به خاطر چه باید باشد ؟ چرا باید دادستان یک استان دستور انتقال یک معلم بازنشسته را که در صحت و سلامت کامل به سر می برد و در سالهای گذشته حتی یک قرص به دهان نگذاشته است را به بیمارستان روانپزشکی صادر کند ؟ مگر هر کس در این کشور نهال نقد را آبیاری کند و در پی سلامت میهن و پالایش فرهنگ و شکستن طلسم غلامی حرف و سخنی بگوید باید به اختلال روان متهم شود وگرفتار سنگین دلان باشد ؟

قرارملاقات برای ساعت سه و نیم بعداز ظهر تنظیم شده بود و به بیمارستان رسیدیم به راهنمائی حراست بیمارستان در گوشه ای مستقر شدیم و در همین هنگام تلفن پسرم زنگ خورد و مأمورین اطلاعات فقط اجازه ملاقات به من و یک فرزندم را دادند . در ساعت پنج اداره اطلاعات به صورت رسمی و قانونی مسئولیت اقای خواستار را عهده دار شد و نهایتا لحظه ملاقات رسید .

در همان ابتدا متوجه شدم که ایشان به دلیل عدم توجه به خواسته اش مبنی بر دیدن من دست به اعتصاب غذا زده است . در پی گفتگوبا آقای خواستار متوجه شدم که در صبح روز بازداشت گویا عده ای لباس شخصی در حدود باغ شخصی که خارج از محدوده شهری و دور از چشم اغیار است با یک دستگاه آمبولانس مستقر شده و به محض رسیدن ایشان او را بازداشت و به بیمارستان روانپزشکی ابن سینا منتقل می کنند . بعد از تحویل همسرم به بخش حاد مردان گویا به او آمپولی تزریق کرده و خونگیری می کنند و در همین هنگام یکی از مریض ها که گویا تعادل روانی نداشته است گلوی آقای خواستار را می چسبد و نهایتا پرستارها مریض را جدا می کنند .

با همه ی این تفاصیل و ملاقات ایشان و صحت و سلامت نسبی و ظاهری آقای خواستار هنوز یک سوال جدی از آقای دادستان  و رئیس بیمارستان باقی است و این سوال مکررا" توسط همکاران و فعالین صنفی و سیاسی و مدنی لحظه به لحظه مطرح شده و اوج می گیرد :

1- چرا رئیس بیمارستان فردی را که در صحت وسلامت کامل است در بخش حاد بیماران روانی بستری کرده است

2- بر اساس کدام قانون و تشخیص دادستان چنین دستوری را صادر کرده است

لطفا برای پرسش از مسئولان «بیمارستان ابن سینا» درباره دلیل همکاری غیر قانونی آن ها با نهادهای امنیتی کاری با شماره ها و آدرس زیر تماس بگیرید

این بیمارستان در انتهای خیابان «حرعاملی» مشهد، جنب «نقلیه آستان قدس» است. شماره تلفن های این مرکز درمانی ۳۷۱۱۲۷۰۱،  ۳۷۱۱۲۷۰۲،  ۳۷۱۱۲۷۰۳ ، ۳۷۱۱۲۷۰۴ است.

درتماس با مسئولان این بیمارستان ابتدا در باره علت بستری هاشم خواستار  بدون مجوز خود و نزدیکانش سوال کنید.

و در تماس با دادستانی واقع در خیابان کوهسنگی میدان الندشت در باره علت دستور و انتقال هاشم خواستار از دفتر دادستان پاسخ بخواهید.

صدیقه مالکی فرد

۱۳۹۷/۸/۳

ـــــــــــــــــــــ

بروید ای حریفان بکشید یار ما را

برای هاشم خواستار چشم و چراغ دردمندان و کنشگران صنفی

✍عزیز قاسم زاده فعال صنفی معلمان

خبر بسیار تلخ و تعجب آور است. هاشم خواستار صدای بلند حق طلبی حقیقت جویان صنفی، بعد از چهل و هشت ساعت ناپدید شدن، اینک سر از یک بیمارستان روانی در آورده است!!

پرسش اساسی این است که چرا مخالفان تشکل های صنفی و معاندان پیشقراولان اصناف، این بار چنین تصمیم حیرت انگیز، غیر انسانی، غیر عرفی و غیر شرعی گرفته اند و کنشگری  شجاع، فعال،شناخته شده و صریح الهجه را چنین تحقیر کرده اند و به محیطی انتقال داده اند که از نظر جانی هم امنیت ندارد؟ پاسخش روشن است آقایان«تست غیرت سنجی»معلمان را در بوته ی آزمون های فیصله بخش به ارزیابی نشسته اند.

صدای هاشم خواستار در همراهی با کنشگران صنفی که دچار رنج می شدند، از صدای اطرافیان و نزدیکانش، همیشه رساتر و بلندتر بود. به راستی آیا ما هم با او چنان رفتار نمودیم که او با ما رفتار می کرد؟ پاسخ این پرسش در کانتکس«اخلاق وظیفه گرا»شاید بسیاری از ما را شرمنده کند.دیدن تصویر نگران و منتظر خانم صدیقه مالکی همسر آقای خواستار در کنار جواد لعل محمدی در بیمارستان آزما بیش از همه از قصوری تلخ و ناخواسته حکایت می کند.انتظار می رود کنشگران خراسان نگذارند بیش از این با معلمی که صدای او همواره بلندتر از دیگر صداها بوده و اعتراض او به ناخجستگی ها،همیشه پیشتر از سایر کنشگران صنفی شنیده شده،ترشرویی گردد و اینچنین  غریبانه در کنج بیمارستان روانی بستری شود و بانگ جرس فریاد رسی بلند نشود که هیهات منا الذله!!! هاشم خواستار معلم است، معلم صادق است، معلم صادق معترض است، معلم صادق معترض مخلص است، معلم صادق معترض مخلص محق است. معلم صادق  معترض محق مخلص صنفی است و همچنان می توان برای هاشم خواستار به تکثیر «تنسیق الصفات» فزون تری پرداخت. اما تماشای جلوه های صفت هایی چنین نیک، اقتضا نمی کند تا از «ناظر»به «منظور»نقل مکان کنیم و  از پس تماشایی سخت به بازیگری در صحنه تبدیل شویم؟

هاشم خواستار آن قدر بزرگ است که زندان برای او کوچک است. خشم مخالفانش در چگونگی مواجهه با او، حکایت از این امر می کند. آنان برای جستن حیلت به تحیرها فرو غلتیدند و در نهایت سلسله ی تحقیر و تخفیف او را مؤسس طریقت خود نمودند. اینک اخلاقی آن است که آیین مروت را به شاهین مودت بسپریم و شرائین تصلب را به موازین فتوت بگشاییم و خط بطلان بر رقم مغلطه کشیم و جهد عریان بر ستم سفسطه زنیم و حجت های سخن را بر قلم و نهضت های رهایی از مهن را در علم افکنیم و معالجت بیماری رفته بر میهن را در مزاوجت با سماجت توام با مسالمت در آوریم تا در نهایت راهی به رهایی بر آوریم. ما در آزمونی سخت قرار گرفته ایم. شاخک های غیرت جامعه ی معلمان باید جنبان باشد و نگذارد با غیرت ورزی سخت دردمند چنین ناروا برخورد کنند. باید به «بهانه های شیرین» و «ترانه های رنگین» «مه خوب خوش لقا»ی صنفیمان را به خانه اش بازگردانیم.

ــــــــــــــــــــــ