گرامیداشت
دومین سالگرد
جنبش انقلابی «زن،
زندگی، آزادی»
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر)
روز
۲۵ شهرریور ۱۴۰۳
مطابق با ۱۵
سپتامبر ۲۰۲۴
دو سال از
روزی می گذرد
که نیروهای
امنیتی رژیم
با بیرحمی
تمام جان ژینا/
مهسا امینی را
گرفتند. این
جرقه سرآغاز یک
جنبش انقلابی
بزرگ شد که
بنام او شکل
گرفت و این زن
جوان به سمبل
مبارزات
گسترده آزادی
زنان در سراسر
ایران تبدیل
شد. ژینا
الهام بخش و
مورد ستایش بسیاری
از زنان در
منطقه و حتی
جهان شد.
هرچند
این جنبش در ایران
بیش از ۵۰۰
نفر قربانی
داد و بخاطر
مشارکت در آن
تعدادی اعدام
و هزاران نفر
هم زخمی شدند
و یا به زندان
افتاده و
شکنجه شدند و
هنوز هم در
زندانند ، تا
آنجا پیش نرفت
که به یک
دستاورد مهم سیاسی
در شکل جارو
کردن رهبران سیاسی
حاکم دست پیدا
کند. ولی با
وجود این، پیشرفت
این جنبش به
بسیاری از
زنان بویژه
در شهرهای
بزرگ، این
قدرت و اعتماد
به نفس را داد
که قانون حجاب
که یک سنبل
مهم ایدئو لوژیکی
برای حاکمیت
است را بزیر
پا بگذارند.
جنبش افت کرده
است ولی ارزش
هایی که آفرید
از میان نرفته
اند وبسیاری از
زنان علیرغم
همه فشار ها و
سرکوبهای رژیم
در اشکال
گوناگون، با
مقاومت بی وفقه
خود فضاهای زیادی
را تحت کنترل
خود دارند.
جنبش
«زن، زندگی،
آزادی» مانند
بسیاری از
جنبش های
گسترده
انقلابی به صورت
یک انقلاب
ناتمام ماند.
درس های زیادی
از آنچه اتفاق
افتاد و آنچه
اتفاق نیفتاد
می توان گرفت
ولی چند نکته
مهم را نباید
فراموش کرد.
شرایطی که می
تواند به چنین
پدیده ای بیانجامد
با قوت تمام
در ایران هنوز
باقی است.
مثلا نارضایتی
گسترده که
تاکنون به
اعتراضات
متعددی انجامیده
است. باور
عمومی به اینکه
این سیستم
فاسد است و رژیم
در اداره کشور
ناتوان و بی لیاقت
است. و اینکه
از نظر توان ایدئولوژیکی
هم رژیم
ورشکسته است.
از نقطه نظر
جهانی هم رژیم
بشدت در انزوا
و تحت فشار
است. و اکثریت
عظیمی از مردم
در چنین وضعیتی
امیدی به
بهبود شرایط
ندارند.
انقلاب
اتفاق می افتد
ولی به مفهوم
ولونتاریستی
و اراده گرایانه
ساخته نمی
شود. جنبش
انقلابی
مهسا/ژینا هم
نتیجه یک
برنامه
آگاهانه و از
قبل سازمان یافته
نبود. یک
انقلاب در جائی
با یک جرقه غیر
قابل پیش بینی
شروع می شود. و
در ایران
امکان جرقه ای
دیگر برای آغازی
دیگر همچنان
وجود دارد.
اگر
به مراحل
متفاوتی در پیشرفت
انقلاب معتقد
باشیم باید
بپذیریم که
امکان وقوع
همزمان این
مراحل بسیار
نادر است و از
این جهت این
پروسه ممکن
است در یک
مرحله از دچار
وقفه و یا شکست
بشود. در این
پروسه به چند
علت می توان
اشاره کرد.
اولا شکاف ها
در بالا بحدی
نرسید که رژیم
نتواند حکومت
کند. رژیم هم
با سازماندهی
نیروهای موثر
سرکوب امنیتی
و نظامی در لایه
های متفاوت
هنوز توان
مقابله را
داشت. نهاد های
موثر و مستقل
توده ای (شامل
احزاب سیاسی) یا
وجود نداشتند
و یا ضعیف
بودند. به عبارتی
چه بصورت عمودی
و چه افقی
جنبش به اوج
نرسیده بود و
در نتیجه کار
سازماندهی از
پایین به
مرحله ای نرسید
که به ایجاد یک
حاکمیت دو
گانه بینجامد.
اما
این بار اگر
جرقه مشابهی
اتفاق بیافتد
نتیجه تا حدود
زیادی به این
بستگی خواهد
داشت که آگاهی
و سازمان
بتوانند بهتر
از گذشته بهم
پیوند بخورند.
جنبه های بسیار
مهمی از آن
آگاهی هم در این
است که یک
انقلاب در
شرایط ـ مدرن
خصلتی وسیعا اینترسکشنال
دارد و و در این
شرایط وحدت
انقلابی هم
تنها با
اعتقاد عمیق
به ارزش های
دموکراتیک و
دموکراسی
خواهی (شامل
دموکراسی
رفاهی- اقتصادی)
ممکن است. رشد
نسبتا امیدوار
کننده نهاد های
صنفی - مدنی
مستقل در میان
زنان، دانشجویان،
کارگران،
معلمان،
بازنشستگان و
غیر آن و نیز
حضور فعال و
گسترده جمعیت
های ستمدیده
قومی افق جدیدی
در ایجاد چنان
پبوندی باز می
کند.
لازم
است به چند
نکته دیگر هم
اشاره کرد. بسیار
اساسی است که
بپذیریم
انقلاب مهسا
خصلت زنانه نیرومندی
داشت و این که
سبک زندگی هم
به مثابه یک
عنصر قدرتمند
در اهداف
دموکراتیک و
رهائی بخش عمل
می کرد. توجه
به این نکته
هم ضروری است
که بر خلاف
انقلاب های
بزرگ گذشته
امکان شکل گیری
یک ایدئولوژی
واحد و مسلط
وجود ندارد
که دارای
برنامه روشن و
توان بسیج
انقلابی
گسترده باشد.
از این زاویه
جهت و شکنندگی
انقلاب هم بیشتر
غیر قابل پیش
بینی می شود.
ولی در همان
حال اکنون بیش
از هر زمانی
جا افتاده
است که انقلاب
از پایین نیازی
به خشونت
ندارد و جنبش
انقلابی در ایران
تاکنون هم در
چنین جهتی
رفته است. چنین
روشی به معنای
رشد ارزش های
اخلاقی و
فرهنگی در جهت
تقویت نهاد ها
و ارزش های
دموکراتیک نیز
هست. هر چند این
واقعیت را نمی
توان نادیده
گرفت که رژیم
جمهوری اسلامی
تاکنون نشان
داده است که
خشونت را تا میزان
زیادی جایگزین
قدرت کرده
است .
هوشنگ
نورائی ( ایوب
حسین بر) ـ
لندن ـ ۱۵
سپتامبر ۲۰۲۴