در
یکصدمین سال
اولین نسل کشی
تاریخ جدید،
نسل کشی
همچنان ادامه
دارد!
چرا در
برابر سکوت،
نباید سکوت
کرد!
روبن
مارکاریان
تاریخ قرن
بیستم شاهد سه
نسل کشی بزرگ
در مقیاس عظیم
و توده ای بوده
است. نسل کشی
ارمنی ها در
امپراطوری
عثمانی در سال
1915، نسل کشی یهودی
ها توسط آلمان
نازی در جنگ
جهانی دوم و نسل
کشی توتسی ها
توسط هوتی ها
در رواندا در
سال 1994.
نسل کشی
ارمنی ها که
اولین نسل
کشی
بزرگ در
تاریخ مدرن
جهان است در
بیست و چهار
آوریل امسال
وارد یکصدمین
سال خود شد.
درباره جوانب
گوناگون این
نسل کشی که یک
قرن پیش به
وقوع پیوست انبوهی
کتاب، مقاله و
تحقیق انتشار
یافته و به
ویژه درسالیان
اخیر با باز
شدن آرشیوهای
وزارت خارجه
آلمان(که متحد
دولت عثمانی
درجنگ جهانی
اول و حامی
عملی قتل عام
ارمنی ها بود)،
به عنوان مکمل
گزارشات
موجود در آرشیوهای
دولتهای آمریکا،
انگلیس، روسیه،
فرانسه، ارمنستان
و سایر
کشورهای
اروپائی،
ابعاد هولناک
این نسل کشی بی
هیچ ابهامی
مستند شده است.
همراه با ارمنی
ها که بزرگ
ترین جمعیت مسیحی
آناطولی را
تشکیل می
دادند، اقلیت
های مسیحی دیگر
نظیر یونانی
ها و آشوری ها
نیز قتل عام
شدند.
در نسل
کشی ارمنی ها
دوسوم جمعیت
دو میلیونی
ارمنی که در نّه
استان منطقه
آناطولی
ترکیه ساکن بودند
درجریان
تصفیه های
قومی قتل عام
شدند. جان
بدربردگان از
نسل کشی به
جمهوری ارمنستان،
ایران، سوریه،
لبنان،
فلسطین و دیگر
کشورهای
خاورمیانه، فرانسه
و آمریکا فرار
کرده و در
کشورهائی که
ارمنی ها حضور
نداشتند،
جوامع مهاجر
ارمنی را به
وجود آوردند. کوتاه
بودن زمان شروع
و اوج یابی
نسل کشی و
میزان جمعیت
مشمول نسل
کشی( دو سوم
جمعیت ارمنی
ها) این نسل
کشی را به
لحاظ سرعت و
ابعاد انهدام
قومی به بزرگترین
نسل کشی تاریخ
مدرن مبدل می
سازد.
اولین بار
اصطلاح
"جنایت علیه
بشریت" توسط
متفقین در جنگ
جهانی اول
درارتباط با
نسل کشی ارمنی
ها به کار
برده شد. رافائل
لمکین(Raphael Lemkin) حقوق دادن
و فعال صلح،
کسی که اصطلاح
نسل کشی(ژنوسید)
را ابداع و
تعریف کرد و
مولف قطعنامه
سازمان ملل
درمنع نسل کشی(مصوب
نهم دسامبرسال
1948در مجمع
عمومی به
اتفاق آراء)
است در مصاحبه
ای در باره
این قطعنامه
می گوید که او
از جمله با
توجه به قتل عام
ارمنی ها توسط
دولت عثمانی به
فکر تعریف این
پدیده و تدوین
قطعنامه منع
آن و مجازات
مرتکبین به
نسل کشی افتاد.
از چند
نکته اشاره شده
در بالا می
توان دریافت
که واقعیت های
تاریخی درباره
این نسل کشی
هولناک روشن و
بدون ابهام
است. اما با
این وجود همه
حکومت های
ترکیه از بدو
تاسیس جمهوری
ترکیه توسط
کمال آتاتورک
تا به امروز
نسل کشی ارمنی
ها را انکار
می کنند. زیرا
این انکار
فلسفه وجودی
دولت کمالیستی
است که
برمبنای
کشوری متشکل
از ملت یکدست
ترک، نفی و
سرکوب
بیرحمانه هر
نوع تنوع ملی،
قومی، مذهبی و
فرهنگی ترکیه
امروز و در یک
کلام بر مبنای
شونیسم ترک بنا
شده است. همه
حکومت های
ترکیه از زمان
آتاتورک به
این سو میراث
شوم ترک های
جوان در نسل
کشی را ادامه
داده و اکنون
نیز حکومت
کمالیستی-
اسلامیستی
اردوغان
زیرهمین پرچم سینه
می زند. این
درحالی است که
در جامعه
ترکیه پس از
قتل هراند
دینگ ( فعال
چپ، نویسنده و
ناشر ارمنی
تبار که برای شناخته
شدن این حقیقت
تاریخی تلاش
می کرد)
رستاخیری
بزرگ در سطح
روشنفکری و
توده ای برای
به رسمیت
شناختن نسل
کشی ارمنی ها
شروع و تابوی ممنوعیت
سخن گفتن
درباره قتل عام
ارمنی ها به
مثابه نسل کشی
را در هم
شکسته است.
نقش ژئو
پلیتیک ترکیه
به عنوان عضو
ناتو و خط مقدم
مقاومت در
برابر خطر
گسترش
کمونیسم در دوران
جنگ سرد و نیز
متحدی همیار
در خاورمیانه آشوب
زده امروز
موجب شده است
که دولت های
آمریکا،
انگلیس،
آلمان،
اسرائیل و دیگر
متحدان آن ها
از پذیرش
اولین و
بزرگترین نسل
کشی تاریخ
مدرن اجتناب
کنند. اوباما
هنگامی که
هنوز سناتور
بود اعلام کرد
که درباره نسل
کشی ارمنی ها
هیچ نوع شک و
ابهامی وجود
ندارد و دولت
آمریکا قتل عام
ارمنی ها را
باید به عنوان
نسل کشی به
رسمیت بشناسد.اما
او پس از
برگزیده شدن
به عنوان رئیس
جمهور آمریکا،
برخلاف وعده
های قبلی خود،
در تمامی
دوران ریاست
جمهوری و از
جمله در
بیانیه اش به
مناسبت
یکصدمین سال نسل
کشی، به خاطر
جلب رضایت
دولت ترکیه،
از به رسمیت
شناختن نسل
کشی اجتناب
کرد. دولت
انگلیس نه فقط
دریکصدمین
سال نسل کشی
ارمنی ها سکوت
کامل اختیار
کرد بلکه پرنس
چارلز را برای
مغازله با
اردوغان به
بالماسکه ای
که حکومت
ترکیه به
مناسبت صدمین
سال حمله
متفقین به
داردانل
درروز 24 آرویل
به راه
انداخته بود،
روانه کرد.
این در حالی
است که حمله
متفقین به
داردانل در 25
آوریل صورت گرفته
بود و دولت
انگلیس که یکی
از قوای تشکیل
دهنده این
حمله بود،
بهتراز هر کس
می داند که یک
روز عقب کشیدن
روز برگزاری
این مراسم از 25
آوریل به 24
آوریل ترفندی
توسط حکومت
کمالیستی-
اسلامیستی
ترکیه برای
انکار نسل کشی
ارمنی ها می
باشد.
دولت
اسرائیل نسل
کشی ارمنی ها
را تا کنون به رسمیت
نشاخته در
حالی که
یهودیان خود قربانی
یکی از
بزرگترین نسل
کشی های قرن
بیستم هستند
که طی آن شش
میلیون یهودی
توسط دولت نازی
به فجیع ترین
شکل ممکن و از
جمله در کوره
های آدم سوزی
سربه نیست
شدند. دولت
اسرائیل که
خود را دولت
یهود قلمداد
می کند، قاعدتاً
باید به
طورمضاعف به
نسل کشی و به
رسمیت شناختن
این پدیده شوم
و ضدانسانی
حساس باشد.
اما احزاب
حاکم اسرائیل
تاکنون به
خاطرملاحظات
ژئوپلتیک،
دیپلماتیک و مصالح
و منافع
اقتصادی و
تجاری با دولت
های ترکیه و
آذربایجان،
تلاش ها درکنست(پارلمان
اسرائیل) برای
به رسمیت
شناختن نسل
کشی ارمنی ها
را خنثی ساخته
اند.
آیا شگفت
انگیز نیست که
دولت های
نامبرده در
حالی که خود
را نه فقط مدافع
و نماینده
بلکه سخنگوی
انحصاری حقوق
بشرمی دانند،
نسل کشی ارمنی
ها، آن هم در
این مقیاس
عظیم را تابع
مصالح سیاسی و
تجاری خود سازند؟
این نوع
استفاده
ابزاری و
بازیچه ساختن
اصول و حقوق
اولیه انسانی،
این تناقض و
شکاف عظیم
میان حرف و
عمل رویکرد
ثابت و همیشگی
قدرت های حاکم سرمایه
داری و افشاگر
ماهیت
ریاکارانه
ادعاهای آن ها
در دفاع از
حقوق بشر بوده
و هست.
اما نسل
کشی فقط محدود
به نسل کشی
های بزرگ قرن
بیستم نیست.
از اوائل قرن
بیستم به این
سو، ده ها نسل
کشی بزرگ و
کوچک ( بر اساس
ارزیابی برخی
از کارشناسان
تا پنجاه نسل
کشی) به وقوع
پیوسته است.
کما آن که در تحت
حاکمیت
جمهوری
اسلامی نیز
شاهد قتل عام
های زندانیان
سیاسی پس
ازنوشیدن جام
زهر توسط
خمینی در
پایان جنگ
ایران و عراق
و نسل کشی
بهائیان
ایران به
مثابه یک
اقلیت مذهبی
بوده ایم. هم
اکنون نیز
خاورمیانه
شاهد نسل کشی
های بیرحمانه
ای است که
توسط
داعش درعراق
و سوریه
هزاران نفر را
به بیرحمانه
ترین شکل ممکن
به کام مرگ
فرستاده است.
مسیحیان شمال
عراق که از
جمله قدیمی
ترین مسیحیان
خاورمیانه و
جهان هستند،
کردهای ایزدی
و شیعیان از
جمله
قربانیان این نسل
کشی هستند. تجاوز
گروهی به
دختران و زنان
مسیحی و
ایزدی، برده سازی
و فروش آن ها
دربازارها
بخشی از تصفیه
های قومی شرم
آور انجام شده
توسط نیروهای
داعش است.
تقویت آشکار و
پنهان نیروهای
داعش توسط دولت
ترکیه که
امکانات مرزی،
تداکاراتی و
نیز کمک های
پزشکی در
اختیار
جنایتکاران
داعش قرار داده
است بر کسی
پوشیده نیست.
حکومتی که
ادامه دولتی
است که صدسال
پیش بزرگترین
نسل کشی قرن
بیستم را عملی
ساخت، اکنون
نیز دست هایش
به خون
های ریخته شده
در این آخرین
پرده نسل کشی
در دهه دوم
قرن بیست و
یکم، آلوده
است.
به رسمیت
شناختن نسل
کشی های قرن
بیستم
و محکوم کردن
آن ها تنها
برسمیت شناختن
فجایع تاریخی
ورق خورده و
بحثی اندر
حقایق روزگار
سپری شده
نیست. نسل کشی
به بایگانی
تاریخ سپرده
نشده بلکه در
برابر چشمان
ما در حال
وقوع وهم چنان
روز آمد است. و مهم
تر از آن، به
رسمیت شناختن
و محکوم کردن
نسل کشی و انهدام
اقلیت ها برای
یکدست سازی
جامعه تحت شعار
یک ملت، یک
مذهب و یا یک
ایدئولوژی،
در وجه اثباتی
خود پذیرش حق
شهروندی آزاد
و برابر
برای همه و به
ویژه تامین
حقوق اقلیت ها
را به مثابه
الگوی یک
جامعه عاری از
تبعیض ها را
در برابر فجایع
عظیمی که
میلیون ها
انسان را به
کام نابودی
کشانده، قرار
می دهد . در این
جاست که پلی،
گذشته تاریخی
را به امروز و
آینده پیوند می
زند ؛ آن هم در
جوامعی
مانند
کشورهای
خاورمیانه که
آکنده از تنوع
ملی، قومی،
مذهبی و فرهنگی
هستند. انتظار
آن است که
نیروهائی که مدعی
مبارزه برای
جامعه ای آزاد
و برابر و رها
از هر نوع
تبعیض هستند،
نقشی پیشتاز
در این عرصه
از پیکار
داشته باشند. آن
چه که
درارتباط با
یکصدمین سال
نسل کشی ارمنی
ها شاهد آن
بودیم
متاسفانه به
هیچ وجه برآورده
کننده این
انتظار منطقی
نبود.از همین
مختصر می توان
دریافت
که چرا در
برابر این
سکوت، سکوت
جایز نیست!
چهارشنبه
۹ ارديبهشت
۱۳۹۴، ۲۹ آوريل
۲۰۱۵