مصر:
اعتصابات
کارگران محرک
قیام بود
مصاحبه
دو روز قبل از
سرنگونی رژیم
مبارک
Joel Beinin
Amy Goodman
برگردان
ناهید
جعفرپور
ده
سال است که
اتحادیه های
کارگری مصر
خود را سازماندهی
می کنند
در
باره جوئل
باینین: وی
پروفسور
تاریخ خاورمیانه
در دانشگاه
استانفورد و
رئیس اسبق
تحقیقات
خاورمیانه در
دانشگاه آمریکائی
قاهره می
باشد. از وی
کتاب های
بیشماری
منتشر گشته
است.
آمی
گودمن: آقای
پروفسور لطفا
بما بگوئید که
آکسیون های
کارگران در
مصر چه مفهومی
دارند ـ در
حالی که ما در
اینجا با هم
صحبت می کنیم
بزرگترین
آکسیون های
کارگری مصر در
حال اجرا می
باشند.
پاسخ:
این یک مسئله
بسیار بزرگ
است. از ده سال
پیش به این
روی در مصر
همواره موج
های اعتصابی کارگران
انجام
پذیرفته است
که در آن در
مجموع بیش از 2
میلیارد آدم
شرکت داشتند (
البته در اینجا
شرکت افراد در
کل نسبت به
تعداد اعتصاب
ها حساب شده
است). مجموعا
در حدود 3300
اعتصاب انجام
پذیرفته است
که اشکال
متفاوت داشته
است.
با
این پیش زمینه
باید به قیام
انقلابی هفته
های اخیر
نگریست. تا
کنون کارگران
تنها در بعد مشخصی
در اعتراضات
شرکت نموده
اند. البته
منظور من
کارگران بطور
متشکل است و
نه تک تک
افراد کارگر.
غالبا
انسانها در
چندین جنبش فعالیت
می کنند. بله
اما در روزهای
گذشته دیدیم که
ده ها هزار
کارگر خواسته
های اقتصادی
خویش را با
خواسته های
سیاسی یعنی
کناره گیری
رژیم مبارک
یکی کردند.
بهتر بگویم
فاصله و فضای
خالی میان
خواسته های
بسیار زیاد
اقتصادی ده
سال گذشته با
خواسته های
سیاسی
روشنفکری اکنون
از بین رفته
است و یکی شده
اند و در هم
ادغام گردیده
اند.
سئوال:
شریف عبدل
قدوس در این
هفته گفت که
جنبش جوانان
که بطور
گسترده محرک
اعتراضات
بوده است بر
روی خود نام
اعتصابی
معروف را
گذاشته است که
در 6 آپریل 2008
انجام
پذیرفته است.
می توانید
برای ما در
باره این
اعتصاب
توضیحاتی
دهید. در باره
این اعتصاب
جنبش کارگری؟
این اعتصاب در
فاصله جنبش مدرن
کارگری مصر از
چه مفهومی
برخوردار
است؟
پاسخ:
در باره آن
واقعه گیجی
های بسیاری
وجود دارد. من
در آنزمان در
آن محل بودم.
اعتصاب انجام
نشد و بجای آن
کارگران محله
ال کبرا
کارزاری را
براه
انداختند.
کارگران
کارخانه آنجا
دقیقا 22000 نفر می
باشند. این
کارخانه بزرگترین
کارخانه مصر
است. خواسته
های آنزمان
کارگران این
بود: افزایش
حداقل دستمزد
ها به 1200 فوندیم
مصری در ماه.
کارزار آنها موفقیت
آمیز بود و
هنوز هم امروز
ادامه دارد. 6 آپریل
2008 کارگران
فراخوان یک
اعتصاب عمومی
را دادند که
در آن خواسته
های خویش را
بیان کنند. بعد
از آن فراخوان
نیروهای
امنیتی
کارخانه را سه
روز قبل از 6
آپریل اشغال
نمودند و تا 6
آپریل در دست
خود داشتند و
تلاش کردند با
اجبار و قانع
ساختن
کارگران
اعتصاب عمومی
انجام نگیرد.
بجای آن
تظاهرات هائی
کم و بیش ضرب
العجل که در
آن زنان و
کودکان هم
شرکت داشتند
صورت گرفت.
آنها در میدان
اصلی محله ال
کبرا بر علیه
قیمت بالای
مواد غذائی و
از همه مهمتر
قیمت نان
سوبسیدی که
غذای اصلی غالب
مصری هاست به
اعتراض
پرداختند. در
زمان این
اعتراضات
نیروهای
امنیتی سنگ
های بزرگ بسوی
تظاهر
کنندگان
پرتاب نمودند
ـ همانطور که
ما از 25 ژانویه
به بعد در
میدان تحریر
دیدیم ـ اما
اعتصابی که
بتواند
کارساز باشد
آنزمان در آن
محل انجام
نپذیرفت.
در
آنزمان در مناظق
دیگر کشور
اینجا و آنجا
اعتصاب شد. در
قاهره
تظاهرات هائی
برگزار شد که
بزرگتر از
سایر تظاهرات
ها بودند
البته هیچگاه
بیشتر از 2000 نفر
به این
تظاهرات ها
نیامدند. با
تمامی این حرفها
می توان گفت
که در واقع آن
اعتصاب
ناموفق ماند
اما آن اعتصاب
عمومی نیمه
تمام قدمی بود
در راه پیروزی
ای بزرگتر.
پیروزی ای که
ما در این
روزها دیدیم.
سال 2008 اولین
بار بود که
کارگران
سراسر کشور
سازماندهی
شدند و بهتر بگویم
اینکه
اعتراضشان
کارزاری
سیاسی شد. خواست
افزایش حداقل
دستمزد تنها
یک خواست اقتصادی
نیست. بلکه
همچنین
خواستی سیاسی
است. خواست
هائی از این
نوع در واقع
نشان دهنده
مقاومت و
مبارزه بر
علیه پروژه
ساختار جدید نئولیبرالی
مصر است. این
پروژه در مصر
خیلی سریع
توسعه یافت و
دقیق تر بگویم
از زمان روی
کار آمدن
دولتی که
اکنون منحل
شده است یعنی
در ماه جولای 2004
بسرعت توسعه
یافت.
سئوال:
چه مفهومی
اعتصاب
هزاران کارگر
دارد و کدام
مفهوم کانال
سوئز دارد؟
پاسخ:
کانال سوئز
بیشک مهمترین
تاسیسات استراتژیک
مصر است.
بریتانیائی
ها در سال 1882 مصر
را اشغال
نمودند تا
کانال سوئز را
برای خود امن
سازند. تاریخ
حملات غربی ها
به مصر که
تمامی آنها
موضوع بر سر
کانال سوئز
بود به خیلی
زمان های عقب بر
می گردد. از
کارگران
کانال سوئز و
ار همه مهمتر
از شهر بزرگ
سوئز همه بر
علیه رژیم
مبارک مبارزه
نمودند. در 25
ژانویه در
سوئز دو کشته
وجود داشت.
تظاهرات های
آنجا بسیار ملیتانت
بودند. مردم
در آنجا مرکز
حزب مبارک را
و همچنین
ایستگاه پلیس
را اشغال
نمودند.
این
واقعیت که
کارگران
کانال سوئیز
هم در خیزش
اخیر شرکت
نمودند معنی
اش این است که
مهمترین نهاد
اقتصادی مصر
فلج شده است و
این برای ثبات
اقتصاد مصر
ضربه ای بزرگ
است. البته این
تنها کارگران
کانال سوئز
نیستند بلکه
فلزکاران
سوئز که روی
کانال سوئز
کار می کنند و
همچنین
کارگران
نساجی سوئز و
اطراف ( در
آنجا یک
محدوده آزاد
صنعتی است)همه
در خیزش عمومی
شرکت داشتند.
سئوال:
شما یکبار
گفتید که جنبش
کارگری مصر مهمترین
جنبش اجتماعی
سال گذشته در
جهان مدرن
عربی است. این
خیلی عجیب است
زیرا که در
مصر اتحادیه
های کارگری در
اساس از سوی
دولت مصر
کنترل می
شوند. این مدل
در واقع به
نحوی شبیه مدل
مکزیکی است.
لطفا برای ما
در باره
مناسبات میان
اتحادیه های
کارگری سازمانیافته
رسمی و جنبش
های کارگری
مستقل که وجود
دارند
توضیحاتی
بدهید. کدام
دینامیکی
میان این دو
وجود دارد و
این دینامیک
چگونه خود را
توسعه می دهد؟
پاسخ:
اتحادیه
کارگری بزرگ
مصر " اجیپتن
تراد اونیون
فدراسیون" در
سال 1957در زمان
رژیم عبدل ناصر
تاسیس گشت. از
آنزمان در
واقع این
اتحادیه بخشی
دولتی بوده
است و در
مبارزات
کارگری ده سال
گذشته به هیچ
وجه سهیم
نبوده است. در
اساس هم غالبا
بر علیه این
مبارزات حرکت
کرده است. اگر
که در این ده
سال اعتصاب یا
شکل دیگری از
اعتراض جمعی
هم شد کارگران
یا یک کمیته
اعتصاب
انتخاب نمودند
( درست بمانند
آنزمان در
محله ال کبرا
و یا مرکز
بزرگ نساجی
دلتا) و یا بین
اتحادیه های
محلی انشعاب
شد به این
صورت که تک تک
کارگران
اتحادیه از
مبارزه
کارگران
اعتصابی پشتیبانی
نمودند. برخی
از کارگران
اتحادیه به
اتحادیه رسمی
و ساختارهایش
مومن باقی
ماندند و برخی
دیگر از اعضای
اتحادیه در پشتیبانی
از مبارزات
کارگران خود نقشی
رهبری کننده
پیدا نمودند.
در هر حال در
ده سال گذشته
هیچ اعتصاب یا
اعتراضی جمعی
وجود ندارد که
این اتحادیه
رسمی و
ساختارهایش
براه انداخته باشند .
این
مسئله باعث شد
که در آن جا
هائی که
کارگران در
موضع خاص
قدرتمندی
بودند
اتحادیه های
مستقل ایجاد
نمایند و این
خود برای
اولین بار در
تاریخ مصر بعد
از سرنگونی
رژیم پادشاهی
در سال 1952بود که
اتحادیه های
مستقل بنیان
می شدند.
بزرگترین و
مهمترین
اتحادیه
مستقل مصر اتحادیه
کارمندان
وزارت دارائی
است. آنها11 روز
تمام در برابر
وزارت دارائی
تحصن نمودند و
با مبارزه خود
توانستند
خواست افزایش
دستمزدی تا 325%
را بدست
آورند. بعد از
آن اتحادیه
مستقل خویش را
تاسیس کردند
که در حدود 35000
کارمند و
کارگر در آن
عضو می باشند.
امروز همه
اعضای این
اتحادیه
کارمندان
دولت هستند.
بله در مصر
مردم به همین
نحوه در اتحادیه
های متفاوت
خود را
سازماندهی می
نمایند. در
همین زمان
اخیر یعنی در
سال 2010
دستیاران
تکنیک پزشکی
یک اتحادیه
مستقل تاسیس
نمودند. در تاریخ
30 ژانویه
امسال چند روز
قبل از
تظاهرات ها این
دو اتحادیه
بزرگ مستقل با
نمایندگان 12
مرکز صنعتی
مهم مصر (
محله، دلتا،
هلوان، و سایر
مناطق صنعتی)
ملاقات
نمودند و در
مصاحبه
مطبوعاتی بعد
از نشست خود
تاسیس سازمان
مادر اتحادیه
های کارگری
مستقل را اعلام
کردند.
من
در آن زمان
اعلام نمودم
که این مسئله
از دید من
عملی انقلابی
است. بالاخره
این کار در آنزمان
کاری غیر
قانونی بود.
قوانین مصر
خواهان این
است که هر
اتحادیه
جدیدی به
اتحادیه
کارگری مصر که
دولتی است و
به بخش خاص
اتحادیه ملی
بپیوندد. مثلا
اگر شما کارگر
فلزکار باشید
باید به
اتحادیه ملی
کارگران فلزکار
بپیوندید.
همانطور که
گفتم زیر چتر
اتحادیه های
دولتی مصر.
زمانی که من
آنزمان نظرم
را نوشتم
واقعا خوشبین
بودم. فکر می
کردم این کار
انقلابی است
زیرا که موضوع
بر سر عملی
غیر قانونی
است که خواست
استقلال
کارگران را تقویت
می کند خواستی
که باعث می
شود تا از رژیم
مبارک گذر
کنند. من در آن
زمان هرگز
انتظار نداشتم
که این
اتفاقات
بیافتد.
بنابراین
برای من کاملا
روشن است و
بشیوه ای
مستقیم این یک
قیام انقلابی
است.