Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ برابر با  ۰۷ می ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱  برابر با ۰۷ می ۲۰۱۲
دکتر خانعلي ؛ وجدان بيدار معلمان

دکتر خانعلی؛ وجدان بيدار معلمان

( معلمان؛ قشرجدایی ناپذیزِ طبقه کارگر)

خسرو صادقي بروجني

«معلمان، فرهنگيان: بدانيد كه امروز روز شهادت دكتر خانعلي معلم بزرگ ويادآور اعتصاب بزرگ معلمان كشور واعتصاب آنها عليه جوروبيداد است. اين روز، روز معلم است. اين روز بر شما مبارك باد، از معلم شجاع د كتر خانعلي ياد بگيريد، حق تان را بخواهيد »(۱).

 

۱۲ ارديبهشت روز معلم است، این روز شهادت دکتر خانعلي است، معلمي که در اعتراضات معلمان، به عنوان بخش جدايي ناپذير طبقه کارگر، کشته شد.

 

 معلمان به واسطهِ قرار گرفتن در اردوگاه کارِ مزدي و همچنين عدم دخالت در فرايند تصميم‌گيري در پروسه آموزش جامعه، بخش جدايي‌ناپذير طبقه کارگرند.

 کارگراني که نيروي کار فکري خود را نيز به ايدئولوژي حاکم فروخته و چه بسا بيگانگي از کارشان نه تنها در حوزه عمل، بلکه در حوزه «نظري» و «اندبشه» اي باشد.

 

بيگانگي که به واسطه  اقتدار ايدئولوژي حاکم در مورد معلمان مجموعه علوم انساني و رشته هايي چون علوم اجتماعي، تاريخ، ادبيات, تعليمات ديني و... شديدتر بوده و ابن مجموعه معلمان نه تنها نيروي کار جسمي، که وجه مشترک تمامي کارگران است، بلکه اعتقاد و انديشه خود را به فروش رسانده و کوچکترين نقشي در فرايند تصميم‌گيري در امر آموزش ندارند.

 

 بنابراين اگر چه شرايط حاکم بر اين دسته از کارگران که جزئي از بخش خدمات مي باشند، از کارگران بخش توليدي و صنعتي متقاوت بوده و در کار يدي به غايت راحت تري را تجربه مي کنند اما اين سبک بودن کار يدي با بيگانگي و استثمار فکري در محدوده «فکر» و « انديشه» آنان جبران مي‌شود. به طور مثال معلم تاريخي که روايت رسمي تاريخ را که ريشه در ايدئولوزي حاکم دارد را آموزش مي‌دهد به نسبت يک کارگر کارخانه شرايط کاري بهتري داشته و استثمارِ کار يدي را کم‌تر تجربه مي‌کند اما الزامِ وي فروش مهارت و تخصص خود در راستاي تحقق ايدئولوژي حاکم است که در غير اين صورت کارِ خود را از دست خواهد داد.

 

بنابراین آنچه بر این دسته از کارگران مسلط است، همچون کارگران بخشهای تولیدی و صنعتی که تولید ارزش اضافی می کنند تنها الزام اقتصادی نمی باشد، بلکه الزام سیاسی و ایدئولوژیک نیز آنان را وادار به بیگانه بودن از ذاتِ حقیقی شان و تبدبل شدن به انسانی قالبی در جهت میل و خواست ایدئولوژی حاکم می‌کند .

 

تمامی این شرایط ذکر شده از جمله عدم شرکت معلمان در فرایند تصمیم گیریها در فرایند آموزش، فروش نیروی کار (اعم از یدی و بیشتر فکری) و  الزام ایدئولوژیک و سیاسی حاکم بر ذهن و اندیشه معلمان است که سبب ساز این امر می‌شود که قائل انفکاک آنان از «طبقه کارگر» نباشیم و ستم وارد بر آنان را نیز در محدوده ستمهای وارد براین طبقه به حساب آورده و به داوری بنشینیم .

 

                                                        *******************

گرد همايي وتظاهرات مخالفت‌آميز فرهنگيان در روز ۱۲ ارديبهشت ماه ۱۳۴۰ از سويي اعتراض معلمان حق التدريسي به رابطه ظالمانه دولت - معلم درآن زمان بود. دهها هزار معلم كه در پي رشد عددي دانش آموزان مجبور بودند بدون رابطه استخدامي به كلاس درس روند در نتيجه به هر علتي اگر نمي‌توانستند به سر كلاس روند از همان حق التدريسي هم محروم مي‌ماندند. با اعتراض اين معلمان، دانش آموزان دبيرستان هم همراه شدند. زيرا محمددرخشش وزير فرهنگ (آموزش وپرورش) وقت اعلام كرده بود كه حداقل نمره قبولي از ۷ به ۱۲ برسد. شعار دانش آموزان كه «وزير با ۷ قبول شده از ما 12 ميخواد» در اعتراض به آن تصميم صورت گرفت.

 

دكتر عبدالحسين خانعلي دبير دبيرستان جامي تهران بود، در روزهايي كه معلمان تهران به تظاهرات آرام دست زده بودند و در وسط خيابان‌هايي كه به بهارستان و مجلس ختم مي‌شد نشسته‌بودند، دانش آموزان وبعدها دانشجويان مثل محافظان جدي دور معلمان را گرفته بودند، و چند ماشين آتش نشاني پر از آب گل آلود به معلمان معترض نزديك مي‌شود  و شروع مي‌کنند به پاشيدن آب و گل. دكتر خانعلي براي جلوگيري بالاي يكي از ماشينها مي‌رود و با گلوله تپانچه سرگرد «شهرستاني» رئيس يكي از كلانتري‌ها نقش زمين مي‌شود.

 

كشته شدن خانعلي باعث مي‌شود كه تظاهرات آرام معلمان به خشونت بكشد. معلمان جنازه او را به دست گرفته و در خيابانها به راه مي‌افتند. اصناف وكسبه دست از كار مي‌کشند و دانشجويان واستادان دانشگاه نيز به طور جدي به حمايت از معلمان وارد معركه مي‌شوند. احيانا اگر اعتصاب و تحصن چند روز ديگر ادامه مي‌یافت معلمان و دانشجويان و استادان مي‌توانستند به اهداف سياسي نيز دست يابند. متاسفانه اين طور نشد. تنها نتيجه اين اعتصاب سقوط شريف امامي و روي كار آمدن اميني بود. مبلغي هم بر حقوق معلمان اضافه شد. رهبران اعتصاب اعلام كردند كه به هدف خود رسيده‌اند و معلمان در ميان گلباران محصلين به مدرسه ها بازگشتند.

 

با اين كه مجلس بعد از اعتصاب معلمان روز ۱۲ ارديبهشت را كه روز مرگ دكتر خانعلي بود رسما «روز معلم» اعلام كرد، ولي حكومت از همان اولين سالگرد اعتصاب معلمان به اين تصويب نامه عمل نكرد و سعي كرد كه اين روز فراموش شود و از اذهان مردم و معلمان پاك شود.

مصادف شدن ترور آيت الله مطهري در ۱۳۵۸ آن هم درست در روز ۱۲ ارديبهشت ماه به دست گروه فرقان تير خلاص را بر ۱۲ ارديبهشت نيمه جان ۱۳۴۰ زد و روز معلم عملا با تاريخ نگاري جديد، شناسنامه جديدي براي خود يافت.

 

امروز معلمان با يك گسست تاريخي روبرو هستند. نام دكتر خانعلي بر تابلوي هيچ خياباني ديده نمي‌شود و حتي يكي از مدارس بي‌شمار كشور به نام او نامگذاري نشده‌است مقامات آموزش و پرورش يا او را نمي‌شناسند و يا صلاحيت فكري و سياسي او را تاييد نمي‌کنند. حكايت مرحوم خانعلي، حكايت غربت مظلومانه معلمان است. مگر نه اينكه در روز و هفته معلم كه فرياد ستايش از معلمان از هر تريبوني به گوش مي‌رسد و همه مقامات به نام معلم و از زبان معلم سخن مي گويند، معلمان واقعي به دست فراموشي سپرده مي‌شوند و مقامات ستايشهاي خود را نثار انتزاعي و خيالي مي‌کنند به نام معلم كه هيچ مناسبتي با معلمان واقعي ندارد.

 

بردن نام خانعلي در محيطهاي فرهنگي در زمان شاه ممنوع بود امروز هم نام او از سوي مقامات آموزش و پرورش «مسكوت» است. نام او در روايت رسمي از تاريخ معاصر ما ذكر نشده است.

روانش شاد و راهش جاودانه باد.

 

   ۱) مضمون يكي از اعلاميه هاي معلمان در دهه ۴۰ شمسي

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©