ربودن،
آزار و اذیت
رساندن و کشتن
انسانهای
بی گناه و بی
پناه بوسیله
هر نیروئی
جنایت است
ایوب
حسین بر (
هوشنگ نورائی)
درمورد
محکومیت عملیات
تروریستی
ربودن و کشتن
و دور انداختن
قربانیان بوسیله
نیروهای ارتش
و امنیتی
پاکستان سخن زیاد
رفته است و
تکرار آن در اینجا
ضرورتی ندارد.
من در اینجا
سخنم را به
عملیات شنیع
وضد انسانی
گروههای مسلح
جدائی طلب
بلوچ، هر چند
در مقام اقلیت
و ستمدیده،
محدود می کنم..
روز ۲۶
اوگوست گزارش
شد که نیروهای
ارتش آزادیبخش
بلوچستان ( BLA)
علاوه بردرگیری
های مسلحانه
در جندین نقطه
بیش از بیست
نفر را که
گفته شده
عمدتا
کارگران
مسافر پنجابی
بوده اند از
اتوبوس ها و
کامیونها پیاده
کرده و
بعنوان پنجابی
شناسائی کرده
و کشته اند.
قبلا
در ماه آپریل
هم یک نیروی
مسلح از جدائی
طلبان بلوچ به
یک اتوبوس در
نزدیکی نوشکی
11 تن کارگر را
که گفته می شد
پنجابی بودند
ربوده و سپس
به قتل
رساندند.
کشتن
تعدادی از
کارگران
پنجابی در بم
پشت با همین
نوع انگ
جاسوسی انجام
گرفت. و بعد از
آن به احتمال
زیاد با
ساختن چند
فتوشاپ در
مورد فردی که
معلوم هم
نبود ربطی به
آن مقتولان
داشت دست به
توجیه کاری
زدند. در همان وقت
حتی یکی از
سران نیروهایی
جدائی طلب
گفته بود که
مهم نیست چه
کسانی آنها را
کشته اند ولی
کارشان قابل
ستایش است.
اگر این یک سیاست
سیستماتیک و
ضد مردم پنجاب
نیست باید تهدید،
کشتار و اذیت
و آزار مردم بیگناه
پنجابی را در
هر گوشه
بلوچستان
محکوم کنند و
اگر خود مرتکب
اشتباهی شده
اند لازم است
با جرات عذرخواهی
کرده و مرتکبین
چنان اعمالی
را در میان
خود تنبیه و
اخراج کنند.
هر
انسانی از هر
قومی و مذهبی
و زبانی و
نژادی حق دارد
در هر جا که می
تواند مسافرت
کند، کار
کند، و زندگی
کند. جنایات نیروهای
امنیتی و ارتش
پاکستان در
مورد بلوچ های
ربوده شده و
مثله شده و
شکنجه شده و
مفقود شده بهیوجه
کشتن افرادی بیـگناه
و بی پناه را بجرم
پنجابی بودن
توجیه نمی کند
بلکه بیانگر یک
ورشکستگی
اخلاقی و سیاسی
هم هست و این
کار از کسانی
بر می آید که
به کمترین
اصول اخلاقی و
حقوق انسانی
پای بند نیستند.
اغلب این نیروها
خود را
مدافعان حقوق
بشر هم معرفی
می کنند ولی
نمی دانند و یا
عمدا از فهم این
موضوع طفره می
روند که حقوق
بشر حقوقی یونیورسال
است و با
انتقام گیری
جمعی و فردی
از افراد،
منجمله افراد
بی گناه و آسیب
پذیر غیرنظامی
مطلقا خوانائی
ندارد . اگر کسی
این حق را برای
خود می خواهد
باید همین حق
را برای دیگران
قائل شود. نیروهای
امنیتی و ارتش
مسئول عمل خود
هستند و نمیـتوان
و نباید جرم و
جنابات آنها
را بصورت جمعی
بمردمی نسبت
داد که ممکن
است تنها
اشتراک اشان
در نژاد و
زبان و قوم و
منطقه زیست
باشد. نیروهای
مترقی و
خواهان رفاه و
آزادی و برابری
متحدان واقعی
خود را هم باید
در میان پنجابیان
مترقی و آزادیخواهان
دیگر ایالات
دنبال کنند و
نه اینکه آنها
را دشمن
بشمارند.
این هم شنیع
و ضد اخلاقی
است که به
مردم در
بلوچستان ایران
دستور داد که
هرکسی فارس و
زابلی و یا غیرسنی
و غیر بلوچ
است حمله کنند
و از بلوچستان
دور بریزید.
در اینجا قبلا
موارد متعددی
از کشتار و
تهدید مردم بیگناه
غیر بلوچ را
بعنوان غیر
بومی ، شیعه و
زابلی را دیده
ابم. بیاد
دارم چند سال
قبل وقتی فردی
بدلایلی که نمی
دانم چه بود شیشه
های ماشین یک
غیر بلوچ را
در ایرانشهر
شکسته بود یکی
از گروههایجدائی
طلب بلوچ از ایران
که از چنین
انتقام جوئی
هایی حمایت می
کند بلافاصله
عمل آن بلوچ
را قهرمانانه
و مورد ستایش قرار
داده بود و
اکنون هم بدون
تردید از عملیات
جهادی
جندالله
آنزمان و جیش
عدل و انصار
الفرقان کنونی
را رهائی بخش
تلقی می کنند .
این درست است
که ستمگری،
تبعیض و
کشتارهای خونین
رژیم جمهوری
اسلامی ایران
را در
بلوچستان ایران
هم نباید
فراموش کرد
ولی لحظه ای
هم فکر نمی
کنم سیاست های
هراس افکنی
نسبت بمردم بی
گناه غیر
بلوچ ضد بشری
و ضد دموکراسی
خواهی و ضد
ترقیخواهی،
نباشد.
در هر دو سوی
مرز، اگر یک نیرو
به اینگونه
اصول اخلاقی
را بکنار می
نهد و ریاکارانه
چیزی را که
برای خود می
خواهد از دیگران
دریغ می کند
اگر شانس آن
را داشته باشد
که بقدرت
برسد چه سیستمی
بر سر کار می
آورد؟ من
کمتر تردید
دارم که در مخیله
این نوع
رهبران چیزی فراتر
از یک دیکتاتوری
وحشتناک بنام
دفاع از ملت
وجود ندارد.
اما بلوچستان
( بویژه در
پاکستان) چند
فرهنگی و چند
قومی و
پهناور را نمی
توان با چنین
منطق خالص گرایانه،
انعطاف ناپذیر
و خشک و خشونت
بار چندگروه
مسلح اداره
کرد و نتیجه
هم به ورشکستگی
سیاسی، جنگ
داخلی و آماده
کردن زمینه
برای جولان
نبروهای
تبهکار، جهادی
و ارباب جنگیان
محلی خواهد شد
.
مردم
ستمدیده هر
چقدر هم تحت
ستم باشند
اگر ابزارهای
اخلاقی خود را
در دفاع از
خود رها کنند
و به چنین
ابعادی از
خشونت و حتی
اعمال خشونت غیر
متمایزی نسبت
بمردم بی پناه
و بی گناه روی
بیاورند خود
را بسوی فساد
و تباهی می
برند.
اکنون
حرکت دکتر
مهرنگ یکی از
مترقی ترین
حرکات تاریخ
بلوچستان
پاکستان است
که توانسته
است در جهت
نهادی کردن
حرکات مدنی و
صلح امیز قدم
بگذارد و
همانطور که
قبلا نوشته ام
سیاست نیروهای
مسلح آگاهانه
ویا نا
آگاهانه و یا
هر دو در جهت
تضعیف و
نابودی این
حرکت مدنی که
مغابر با ارزش
های پدر
سالارانه و
سردار
سالارانه بعضی
از این گروههای
مسلح است عمل
می کند. تحکیم
و تداوم حرکت
مدنی دکتر
مهرنگ در گرو
این است که با
وجود همه
فشارها از سیاست
های این نوع
گروه ها فاصله
بگیرد و خود
را نه تنها پای
بند به حقوق یونیورسال
بشری بداند
بلکه در جهت
وحدت بین همه
فرهنگها و
اقوام متنوع
بلوچستان و همین
طور وحدت و
نزدیکی با نیروهای
ترقیخواه
پنجاب و ایالات
دیگر پاکستان تلاش
کند.
ایوب
حسین بر (
هوشنگ نورائی)
ـ لندن ـ ۲۸
اوگوست ۲۰۲۴