Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲ برابر با  ۲۹ جولای ۲۰۲۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۷ مرداد ۱۴۰۲  برابر با ۲۹ جولای ۲۰۲۳

خیزش بلوچستان، یک دستاورد مهم تاریخی

 

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)

 

  ۱- خیزش انقلابی  بلوچستان بر خلاف بعضی از اظهارات نه در انزوا صورت گرفت و نه از درون یک خلاء سر در آورد  بلکه در ارتباط با خیزش انقلابی سراسری ایران و اعمال تبعیض  و نابرابری  نسبت به مردم بلوچ قابل توضیح است. ریشه تبعیض و نابرابری هم  در ساختار قدرت در ایران نهفته است. بنابراین نمیـتوان تنها به صورت تجریدی بی کفایتی،   نا آگاهی،  سنگدلی  و بی توجهی مقامات و منجمله مقامات استانی را عامل فجایع زاهدان و بلوچستان دید.  سپس با چنین دیدی  تصور کرد که با جابجا کردن چندین مهره و شامل کردن چندین مهره بلوچ می توان مسائل  ریشه دار ساختاری را حل کرد. 

۲- نمی توان پروسه پیچیده یک جنبش انقلابی را  با همان دید مهر و موم کرد که سیستم فاسد سرمایه داری رانتی حاکم در نظر دارد  و آن پروسه را که به خاطر دخالت آگاهی و ساختار، نتایج غیر قابل پیش بینی دارد از قبل تعیین و در شرایطی ایستا قرار داد  و تنها یک سناریو مورد پسند طبقات حاکم  و   محافظه کارترین نیروها را برگزید. و به همین صورت نباید   خود را گرفتار یک سناریو انکارگرایانه بعضی از  گروههای مغلوب ناسیونالیستی  قومی نمود که تصور می کنند آنچه بلوچستان را تکان داد نه به مهسا ربطه دارد و نه به جنبش سراسری انقلابی «زن، زندگی آزادی»، بلکه آن را حرکتی منحصر به پدیده «ماهو» می دانند.  این برداشت ها از این جهت سطحی و نادرست است  که به این واقعیت بی توجه اند که تجاوز به ماهو درخصلت خود با همان  ساختار قدرت توتالیتری مرتبط است که  ستمگری جنسی٫ قومی، مذهبی  و روابط پدرسالارانه را تولید و بازتولید کرده است و  جنبش سراسری انقلابی به صراحت علیه آن ساختار برخاسته بود و  همراهی مردم بلوچ با آن جنبش، محدود یت ذهنی کسانی را که  می خواستند  اعتراضات بلوچستان و بویژه  زاهدان را بطور سطحی ناموسی و عشیره ای و دینی و یا صرفا قومی تلقی کنند، در هم  شکست.

۳- در تحلیل از صف آرائی نیروها در بلوچستان هم با وجود ستمگری و تبعیض بهم پیچیده قومی و مذهبی نمی توان  روابطـ قدرت در حوزه جغرافیائی بلوچستان، قومی/ملی را به کنار زد و  با  طبقه بندی  موازی  صرفا به نام گذاری نیرو های الیت  پرداخت  و از بررسی نقش و منافع آنها صرف نظر کرد و در یک پوشش پوپولیستی همه تضادهای اجتماعی، طبقاتی و جنسی  را پنهان کرد. 

۴- برای حل مسایل بغرنج این جامعه ، حتی در سطح منطقه ای و قومی، نمی توان  چشم به قشرهای مردان الیت دوخت و  و جمعیت وسیعی از مردم  فرو دست و ستمدیده ( منجمله زنان) را که نیروی محرکه اساسی  اعتراضات بوده و هستند   کاملا از صفحه تحلیل ها حذف کرد. قشرهای  الیت بلوچ هم قبل از اعتراضات و هم در پروسه اعتراضات در منطقه  بوده اند ولی بخش عمده آنها نسبت به  اعتراضات همدلی نداشته و حتی آنها را  مضر و مخرب تلقی کرده اند.  قشر های الیت  با توجه به  امتیازاتی که داشته اند قادر به درک مشکلات زنان، حاشیه نشینان، بی شناسنامگان، سوختبران و نیز خرده فروشندگان و یا دانشجویان و معلمان  و کارگران نبوده اند. در بلوچستان با یک نگاه سطحی هم در می یابیم که بی شناسنامه ها، حاشیه نشینان، کارگران و خرده فروشان چه وزن بزرگی در این حرکات داشته اند و اکثریت عظیم، جانباختگان، دستگیر شدگان و زندانیان را تشکیل می دهند. با راه حل های الیت محور، شاید بتوان صف خودی را در سطح استانی و ملی بین مدیران متوسط کمی وسیعتر کرد ولی مشکل این اقشارتهیدست و نیروهای آسیب دیده را نمی توان حل کرد. 

۵- در بلوچستان این اقشار الیت نبوده اند که هزینه داده اند (االبته همیشه  استثنا وجود دارد) بلکه معترضان عمدتا تهیدست کف خیابان با  شعارهای ساختار شکنانه بوده اند. طی این پروسه آنها ارزش های مهمی را بدست آورده اند که یکی از مهمترین آن ها  کسب این آگاهی بوده است که آنها با حرکت جمعی  ماورای قبیله ای و در مسیری جدا و برخلاف  اراده اغلب  سرکردگان الیت به نیرویی آفریننده تبدیل شده اند و نیازی به اتکا به خبرگان ندارند. مسلما هنوز راه درازی در پیش است که جنبش بلوچستان را کاملا مستقل و در مسیر جنبش زنانه ایران  و جدا از خصلت مسلک گونه دینی دید ولی حرکت به سوی بالندگی بوده است .

6- هویت زاهدان را اکنون نمی توان بنام سرطایفه ها و مکی و  مولوی ها بیان کرد. مُهری که خدانور این کارگر بی شناسنامه و بدون امتیاز بر شهر زاهدان و بلوچستان زده است،  بیان یک تحول عظیمی است که در روابط ـ اجتماعی و فرهنگی در این منطقه در حال ظهور بوده است.

۷- اما بر متن حملات مسلحانه نیروی جهادی وارتجاعی  جیش العدل و سیاست های توطئه آمیز رژیم اکنون گروههای  الیت با تکیه به  سیاست های درونی حاکمیت  در صدد بی اعتبار سازی و در همان حال تصرف  دستاوردهایی هستند که مردم برایشان جان داده اند،  یعنی می خواهند از اجساد همان مردم فرو دست  پله ای برای تحکیم موقعیت خود بسازند و این الیت را عمومآ سرطایفه ها ؤ بخشی مهمی از مولوی ها با همراهی بعضیـ از قشرهای متوسطـ تحصیل کرده میـ سازند که از قبل صاحب امتیاز بوده اند .   

۸- ستایش از الیت و یا نخبگان که فرهنگ و ادبیات  حاکم در ایران به شدت  به آن آغشته شده، فضا را برای نقش و مشارکت  توده مردم، و حتی اقشار متوسط، بی ارزش جلو داده و این زمینه را فراهم کرده است  که مسیر  سرکوب مردم  به عنوان "اراذل و اوباش" هموار شود. این دید الیت گرا نمی تواند به دموکراسی و ارزش های دموکراتیک  احترام بگذارد.  مگر در چهارچوبی چنین دیدی مردم می توانند تصمیم درست بگیرند و  راهکار درست بدهند؟

۹- این یک واقعیت است که مولوی عبدالحمید هم به عنوان یکی از سران قشر الیت در مرکز تحولات جدید در بلوچستان قرار گرفته است.  نمی توان او را واقعا طرفدار جنبش «زن، زندگی، آزادی» دانست. ولی او بطور ناگزیری بدنبال حرکت اعتراضی رفت و  انتقاد از جمهوری اسلامی ایران، در چنان شرایطـی،  به او یک وجهه ملی و جهانی داد و به ادامه روند مبارزه در زاهدان تا حدود زیادی کمک کرد، اما در همان حال با موقعیتی که کسب کرد،  امکان   مصالحه  (و نه عقب نشینی تاکتیکی) را  با رژیم  هرگز نفی نکرد.    مولوی  فردی محافظه کار است و در موارد زیادی موضع روشنی ندارد و با نگرشی عمدتا سنتی از دین،  به عنوان یک اتوریته دینی دئوبندی،  توانائی دفاع از اظهارات  خویش را از نقطه نظر فقهی  ندارد. در همان حال او به تحکیم دیدگاه های سنتی و رجعت گرایانه دینی، بویژه در مورد زنان، هنرمندان و قانع سازی  اقشار تهیدست به سرنوشت خود  دامن زده است. رشد و تحکیم  نهادهای مذهبی هم یکی از عواملی بوده است که  شرایط را در جهت بی اعتنائی به فراگیری دانش و مهارت های امروزین  تقویت کرده است.  یا با ستایش از تجارت عمدتا سنتی و مسئله ربا،  رشد سرمایه گذاری را، در حوزه تولید  با یک استراتژی دراز مدت،   البته در چهارچوب محدودیت ها و تبعیضات  ساختاری از بالا،  کند کرده است .  اما   با وجود این،  از نظر من مولوی در جلوگیری  از ایجاد شکاف های فرقه ای  بین   شیعه - سنی و بلوچ ـ غیر بلوچ ،  بویژه بلوچ - زابلی - صرف نظر از هر دیدی که او داشته است، نقش مثبتی بازی کرده است.  

۱۰- در تحلیل از بحران های کنونی  نمی تؤان  به این پرداخت که نیروهای در گیر (در یک ارزش گذاری موازی) واقعیت ها را درک نمی کنند. آنها  واقعیات را بنا به منافع و تمایلات خود تعبیر کرده و به کار  می برند. در این میدان مبارزه  که شاهد آن بودیم  طبقات حاکم با کنترل قدرت دولتی  به طور انحصاری ابزار سرکوب و تقریبا همه منا بع را در دست داشتند و نمی خواستند  و نمی خواهند آن را از دست بدهد. زمانی کاملا بازنده می شوند که در این رویاروئی کاملا شکست بخورند.

۱۱- بی اعتمادی مردم  نسبت به سیستم، ناشی از یک سوء تفاهم ساده نیست، بلکه  ناشی از یک تضاد عمیقی است که اساس آن را باید در ستمگری، تبعیض و نابرابری و نا امنی اجتماعی و اقتصادی و استثمار بیرحمانه  و نابودی محیط زیست دید. مردم نه تنها بی اعتمادند بلکه حد اقل این رژیم ، نماینده سیاسی سیستم، را می خواهند به زباله دان تاریخ بسپارند. این خواست و احساس  مردم را باید درک کرد. بنابر این در چنین بحرانی مسئله بر سر عدم درک متقابل  رژیم و مردم  نیست چون آنها نمی توانند  درک یکسانی داشته باشند. چگونه  می توان از یک زندانی تحت شکنجه و مورد تجاوز خواست که با زندانبان و شکنجه گر خود درک متقابل تفاهم آمیزی داشته باشد.

۱۲- وقتی مردم در بلوچستان، همچون معترضان انقلابی در سراسر کشور، در حرکت جمعی خود  شعارهای «مرگ بر خامنه ای»، «لعنت بر خمینی»، «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر حمهوری اسلامی» سر می دهند، آنها مقدس ترین ارزش های این رژیم را ویران کرده اند. آنها براندازی سیستم را فریاد زده اند. این مردم برای سازش به میدان نیامده اند و نمی توان به آنها گفت توبه کنید و تسلیم شوید. اگر چنین شود ضربه جبران ناپذیری به دستاورد های جنبش خواهد خورد.

۱۳- یکی دیگر از دستاوردهای  مهم جنبش در بلوچستان این بوده است که طرد و کلیشه سازی های رایج را هم در ذهن خود به عنوان یک اقلیت قومی/ملی مغلوب و همین طور در ذهن مرکز به عنوان قوم/ملت غالب به شدت تضعیف کرده و زیر سوال برده است. مردم بلوچ برای اولین بار سیستان و بلوچستان را وارد تاریخ ملی کرده اند که نه تنها برای خویش بلکه همراه با دیگران و برای همه توان مبارزه دارد.

۱۴- وجود این حنبش انقلابی گسترده مدنی در بلوچستان، علیرغم هر کمبودی که در این مرحله  در آن ببینیم، در خود یک دستاورد مهم تاریخی بوده است و اقدامات مسلحانه گروه های فرقه گرای جهادی و یا  قومی می تواند به رشد چنین جنبشی ضربه اساسی بزند. البته این دید را نباید به این گونه تعبیر کرد که یک جنبش گسترده مدنی  رشد یافته و سازمان یافته، در شرایط ضروری، نباید از پایین در مقابل خشونت های گسترده حاکمیت از خود  دفاع کند.

ایوب حسین بر ( هوشنگ نورائی)ـ لندن  ۲۹ جولای  ۲۰۲۳

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©