بزرگداشت
پیر پائولو
پازولینی در
لندن
پرویز
جاهد
منتقد
سینما
سایت
بی بی سی - دوشنبه
18 مارس 2013 - 28 اسفند
1391
۳۸ سال
از قتل
پازولینی می
گذرد. شاعر،
رمان نویس،
فیلمساز و
نظریه پرداز
مارکسیست
سینمای ایتالیا
که در مدت
کوتاه عمر ۵۳
ساله اش، آثار
داستانی و
مستند
فراوانی خلق
کرد که برخی
از آنها، در
رده مهم ترین
آثار سینمای
مدرن اروپا و
جهان قرار
دارند.
۱۲ فیلم
بلند، تعداد
زیادی فیلم
کوتاه و
مستند، هشت
دفتر شعر (از
جمله منظومه
خاکستر
گرامشی و
اشعار رُمی) و
شش نمایشنامه
و تعداد زیادی
مقاله ادبی و
سینمایی،
حاصل عمر
کوتاه
پازولینی است.
موسسه
فیلم
بریتانیا (بی
اف آی)، در فصل
جدید برنامه
های سینمایی
اش، برنامه
وسیعی را برای
بزرگداشت و
مرور آثار این
سینماگر و
ادیب بزرگ
سینمای
ایتالیا،
تدارک دیده
است. این
برنامه که
برای نخستین
بار در این
سطح در
بریتانیا، اجرا
می شود، شامل
تقریبا نمایش
کامل ۱۲ فیلم
داستانی او از
آکاتونه (باج
خور) تا سالو
(۱۲۰ روز سودوم)
و همه
مستندهای
اوست.
به
علاوه چند
فیلم کوتاه
پازولینی از
جمله "سیرک"(۱۹۶۶)
با بازی توتو
و "ابرها
کجایند؟" (۱۹۶۸)
با بازی توتو
و نینتو
داوولی در نقش
عروسک هایی
زنده که با
اتللو مبارزه
می کنند، فیلم
کوتاه
سوررئالیستی
"جادوگران:
زمین از ماه
دیده می شود"
با شرکت
سیلوانا
منگانو و
"پنیر بینمک"
(۱۹۶۲) با شرکت
اورسن ولز، در
نقش کارگردانی
که می خواهد
به صلیب کشیده
شدن مسیح را
به تصویر
بکشد، در
برنامه بی اف
آی گنجانده شده
است.
از سوی
دیگر،
سخنرانی ها و
برنامه های
نمایشی و
ویژوال دیگری
نیز در
بزرگداشت
پازولینی، در
مجموعه ساوت
بنک و برخی
دانشگاه ها
مثل کینگز
کالج لندن و
دانشگاه
ساسکس برگزار
می شود.
"چرک و
نظم در آثار
پازولینی"
عنوان
سخنرانی دیوید
فورگکس،
استاد
مطالعات ایتالیایی
است که به
بررسی رابطه
تحقیر و سیستم
در آثار
پازولینی در
کینگز کالج
لندن می پردازد.
دانشگاه
ساسکس هم یک
روز را به
بررسی آثار
پازولینی
اختصاص داده و
استادان و
نویسندگان سینمایی
برجسته ای چون
جفری ناول
اسمیت و تونی
رینز، درباره
اندیشه ها و
فیلم های پازولینی
سخنرانی می
کنند.
سایمن
باراکلو نیز
ده شاعر را
انتخاب کرده
تا شعرهایشان
را که در واقع
بیانگر
تاثیرپذیری آنها
از فیلم ها و
اشعار
پازولینی است
اجرا کنند.
کلیپ هایی از
فیلم های
پازولینی به
همراه شعرهای
او به زبان
انگلیسی و
ایتالیایی
پخش می شود.
مری وایلد
نیز خوانش
فرویدی و
بررسی
روانکاوانه خود
از فیلم
"تئورما"ی
پازولینی را
ارائه خواهد
کرد.
همچنین
روز سوم
آوریل، گرت
ایونز،
کریستینا ویتی
و استیون واتز
در در ساوث
بنک به بحث
درباره شعر
پازولینی و
تونینو گوئه
را خواهند پرداخت.
مارکسیسم
پازولینی
پییر
پائولو
پازولینی، در
بولونیای
ایتالیا به دنیا
آمد اما بیشتر
دوران کودکی
و نوجوانی اش
را در فریولی
در شمال شرقی
ایتالیا
گذراند. در
جوانی به حزب
کمونیست
ایتالیا پیوست،
اما بعدها در
سال ۱۹۴۹ به
اتهام فساد اخلاقی
و همجنس گرایی
از حزب اخراج
شد.
پازولینی،
روشنفکری
انقلابی و
ستیزه جو و
مارکسیستی
پرشور با تعلقات
مذهبی بود که
در چالشی
دائمی با
ساختارهای
فرهنگی،
سیاسی و
اجتماعی
جامعه اش بود.
مارکسیستی که
حزب کمونیست
ایتالیا او را
طرد کرد،
کاتولیکی که
کلیسا را
ابزار قدرت می
دانست،
مبارزی ضد
فاشیست که به
خاطر گرایش
های همجنس
خواهانه اش،
همیشه تحت
فشار بود و
سرانجام نیز
به خاطر
اعتقادت و
گرایش های
غیرمتعارف
خود، جانش را
از دست داد.
دیدگاه
های رادیکال و
روحیه
عصیانگرانه و
سرکش
پازولینی با
جزم اندیشی ها
و گرایش های
قالبی و تنگ
نظرانه
مارکسیست های
رسمی و حزبی
نمی خواند. از
این رو وی نه
تنها مورد
حمله نیروهای
راست گرای
حاکم و
نهادهای
مذهبی و
متولیان "عفت
عمومی" بود
بلکه مقامات
حزب کمونیست
ایتالیا نیز که
تنها به کسب
قدرت سیاسی می
اندیشیدند؛
با او و
اندیشه هایش
در ستیز بودند.
به
نوشته تونی
رینز، منتقد
بریتانیایی و
نویسنده مجله
"سایت اند
ساوند"،
پازولینی،
هرگز یک مارکسیست
ارتدکس نبود
بلکه
مارکسیسم او
در ترکیب با
آموزه های
مسیحی قابل
فهم است.
پازولینی،
شناخت عمیقی
از لایه های
اجتماعی و
طبقات مختلف
ایتالیا از
جمله
بورژوازی، دهقانان،
طبقه کارگر و
خرده
پرولترها
داشت و آنها
را در فیلم
های خود تصویر
کرده است.
سینمای
پازولینی
دهه
۱۹۶۰ ، دوره
ای مهم و
انتقالی در
تاریخ سینمای
ایتالیاست و
در این دوره
است که
پازولینی،
توجه خود را
از شعر و
ادبیات،
معطوف سینما می
کند. با فیلم
"اکاتونه"،
او یکی از مهم
ترین گام ها
را در ایجاد
سینمای مدرن
ایتالیا برمی
دارد، آن هم
در دوره رشد
سرمایه داری و
مصرف گرایی در
ایتالیا که
فیلم های
پازولینی، در
واقع واکنشی
در برابر آنها
بود.
پازولینی،
نگاهی
ارژینال،
دقیق و
موشکافانه ای
به واقعیت ها
و زندگی های
پیرامونش
داشت. به گفته
خودش سینما
برای او
انفجار
واقعیت بود:
"هیچ فیلتری
بین من و
واقعیت وجود
ندارد."
سینمای
پازولینی،
آمیزه ای از
شعر، استعاره،
اسطوره
شناسی، روان
شناسی و
دیالکتیک
مارکسیستی
است. فیلم های
او بیانگر
گرایش های
مارکسیستی او
از یک سو،
علاقه اش به
فرهنگ و اسطوره
های مسیحی از
سوی دیگر و
نیز تمایلات
همجنس
خواهانه اش
بود.
خاستگاه
های
نئورئالیستی
پازولینی با
ارزش های
بورژوایی
جامعه در تضاد
بود. او با
ابداع زبان
سینمایی جدید
که زبانی
شاعرانه و در
عین حال تصنعی
بود، به تقابل
با قواعد
زبانی مسلط سینمای
زمانش برخاست.
قاب بندی های
او متاثر از
قاب بندی
نقاشان بزرگ
ایتالیایی
مثل ال گرکو و
کاراواجیو
بود.
به
گفته تونی
رینز،
پازولینی همه
ساختارهای نحوی
متعارف زبان
سینما را
تغییر داد و
زبان سینمایی
خاص خود را
آفرید که
مبتنی بر
ریتمی موسیقایی
و شاعرانه بود.
پازولینی
اعتقاد راسخی
به این باور
داشت که سینما
می تواند شعر
باشد. فیلم
های او به
خاطر فرم
شاعرانه منحصر
به فرد و قاب
بندی های
متمایز و
درونمایه جسورانه
آنها، تازه
اند و ارزش
های سینمایی،
ادبی، نمایشی
و اسطوره ای
آنها،
غیرقابل انکار
است.
ردپای
نئورئالیسم
فیلم
های اولیه
پازولینی، به
ویژه
"آکاتونه"
(۱۹۶۱) و "ماما
رُما" (۱۹۶۲)،
بیانگر تاثیر
او از سینمای
نئورئالیستی
ایتالیاست. در
این فیلم ها،
او به زندگی
طبقات محروم
حاشیه شهر رُم
پرداخت.
"آکاتونه"
و "ماما
رُما"،
مطالعات
پازولینی در
مورد تاثیر
مناسبات
سرمایه داری و
فقر بر زندگی
محرومان
جامعه بود که
در مکانهای
واقعی و با
بازیگران
غیرحرفهای
فیلمبرداری
شد.
ده سال
بعد از ساخته
شدن "امبرتو
د" دسیکا که در
واقع پایان
عصر
نئورئالیسم
بود،
پازولینی در
"اکاتونه"،
با رویکردی
نئورئالیستی،
زندگی زاغه
نشینان حاشیه
رُم را تصویر
کرد، هرچند
بیان او
برخلاف فیلم
های
نئورئالیستی،
بیشتر
روانکاوانه،
فردی و درونی
بود. شخصیت
"اکاتونه" (با
بازی فرانکو
چیتی)، برخلاف
شخصیت های نئورئالیستی،
یک بعدی و تخت
نیست بلکه
پیچیده و چند
لایه است.
فیلم
کمدی و
پیکارسک
"شاهین و
گنجشک" در
واقع جدایی
کامل
پازولینی از
سنت
نئورئالیسم
با رویکردی
کاملا سیاسی و
ایدئولوژیک
است.
در این
فیلم، توتو،
کمدین مشهور
ایتالیایی و نینتو
داوولی، نقش
پدر و پسر
فقیری را بازی
می کنند که در
جاده به سمت
جای نامعلومی
پیش می روند.
کلاغی سخنگو
در راه به
آنها ملحق می
شود و شروع به
ارائه تحلیل
های فلسفی و
سیاسی
مارکسیستی می
کند. توتو از
کلاغ می پرسد:
مال کجایی؟ و
کلاغ جواب می
دهد: "کشور من
ایدئولوژی
است و من در
سرمایه زندگی
می کنم، در
شهر آینده، در
خیابان کارل
مارکس، شماره
هفتاد ضربدر
هفت."
یک
ویژگی مهم این
فیلم، تیتراژ
آن بود که
خواننده
ایتالیایی
دومینیکو
مودونو،
عنوان فیلم، بازیگران
و عوامل
سازنده را در
قالب ترانه ای
با موسیقی
موریکونه
اجرا می کند.
جایی که نام موریکونه
نوشته می شود
صدای خنده به
گوش می رسد.
انیو
موریکونه در
واقع با ساختن
موسیقی این
فیلم، وارد
کار سینما شد
و موسیقی او،
شبیه موسیقی
هایی است که
بعد از آن
برای فیلم های
وسترن
اسپاگتی
سرجئولئونه
ساخته است.
پازولینی
کاتولیک
پازولینی
رابطه پیچیده
ای با مذهب
داشت. اساطیر
مذهبی و همه
آنچه که مقدس
شمرده می شد
برای او جذاب
بود. او
برخلاف مارکسیست
های دیگر،
مذهب را نفی
نمی کرد بلکه وظیفه
تبلیغ ایده
های
مارکسیستی و
مبارزه برای
ترقی و صلح و
عدالت را به
عهده مبلغان
مذهبی می
گذارد.
کلاغ
مارکسیست
فیلم "شاهین و
گنجشک"
پازولینی که
حرف های مارکس
را از دهان او
می شنویم، در
صحنه ای از
فیلم به تو تو و
پسرش می گوید:
"مذهب،
نیرویی است که
شما را در
جاده ای که
کسی نمی داند
به کجا ختم می
شود،هدایت می
کند. فرقی نمی
کند که دهقان
باشید یا کارگر.
جاده ای که
شما را به
جایی می برد
که تمام راه
ها به آن ختم
می شوند."
پازولینی
در سال ۱۹۶۴،
فیلم "انجیل
به روایت متی"
را بدون
استفاده از
گریم و جلوه
های ویژه بصری
یا دکورهای
عظیم و مجلل،
عینا بر اساس
متن انجیل متی
ساخت و هیچ
تغییری در
روایت و حرف
ها نداد. با
این حال این
فیلم، قرائت و
برداشت یک ماتریالیست،
از یک متن
مقدس مذهبی
است.
مسیح
پازولینی، با
بازی یک
دانشجوی جوان
منطقه
کاتالان،
بازسازی
فیگور مسیح در
پرتره ال
گرِکو، نقاش
اسپانیایی
عصر رنسانس
بود که دوبلور
کلینت
ایستوود در
فیلم های
وسترن اسپاگتی
سرجئو لئونه
به جای او حرف
می زد.
فیلمبرداری
درخشان
تونینو دلیکولی،
تلفیقی از سبک
سینما وریته و
زیبایی شناسی
هنری پازولینی
(متاثر از سنت
نقاشی کلاسیک
ایتالیایی)
بود.
پازولینی،
سبک فیلم را
متاثر از سبک
سینماوریته و
سینمای گدار
معرفی کرد و
گفت: "انجیل به
روایت متی،
فیلمی است که
منِ غیر مومن،
آن را از
زاویه دید یک
مومن روایت می
کنم."
اسطوره
های یونانی
گرایش
های فرویدی
پازولینی و
علاقه او به
روانکاوی از
یک سو و قوم
نگاری از سوی
دیگر باعث شد
که او بتواند
دریافت های
جدید و
غیرمتعارفی
از متن های
کلاسیک و اساطیری
ارائه کند.
تحلیل
روانکاوانه
پازولینی از
ادبیات و اساطیر
اروپایی
(مسیحی و غیر
مسیحی) با دید
شاعرانه و
انسان
شناسانه او آمیخته
بود.
پازولینی
در سال ۱۹۶۷
با برداشتی
کاملا مدرن و
رویکردی
روانکاوانه و
فرویدی،
تراژدی "ادیپ
شهریار"
سوفوکل را به
فیلم تبدیل
کرد. فرانکو
چیتی بازیگر
"آکاتونه" و
"ماما رُما"،
این بار در
نقش ادیپ ظاهر
شد، مردی که
تقدیر، او را
به سمتی می
برد که پدرش
را بکشد، تاج
پادشاهی او را
بر سر بگذارد
و بر تخت او
نشیند و با
همسر پادشاه
که در واقع
مادر خود
اوست، ازدواج
کند.
فیلم
"مده آ"(۱۹۶۹)،
اقتباس
درخشان
پازولینی از
نمایشنامه
"مده آ" نوشته
اوریپید و
اساطیر
یونانی بود با
بازی درخشان
ماریا کالاس
در نقش مده آ،
زنی انتقام جو
و حسود که
فرزندانش را
به خاطر نفرتش
از همسر
خیانتکارش
جیسن از بین
می برد. پازولینی،
ضمن حفظ
درونمایه های
نمایشنامه
اوریپید،
خوانش مدرن
خود از این
اثر اسطوره ای
را ارائه کرد.
نقد
ارزش های
بورژوایی
پازولینی،
نه تنها در
اشعار بلکه در
فیلم های خود
نیز دائما در
حال نقد
بورژوازی و
ارزش های آن است.
او در
"تئورما" و
"خوکدانی"،
به شدت به ارزش
های بورژوایی
حمله می کند.
ویژگی
مشترک اغلب
فیلم های
پازولینی،
رسیدن به نوعی
خودآگاهی
طبقاتی
آمیخته با خشم
نسبت به بی
عدالتی و ستم
در محرومان
جامعه است که
در شعرها و
رمان های او
هم بازتاب
یافته است.
"تئورما"
با درونمایه
ای
اگزیستانسیالیستی
و در عین حال
هجوآمیز و با
رویکردی کینه
توزانه نسبت
به بورژوازی
ایتالیا
ساخته شد.
اکران این
فیلم در سال
۱۹۶۸، همه را
شگفت زده کرد
و باعث ارتقا
موقعیت
پازولینی در
سینمای اروپا
شد.
پازولینی
در فیلم
"خوکدانی"
(۱۹۶۹) نیز با
طنزی سیاه و
بیانی گروتسک
و تمثیلی، به
ریاکاری موجود
در فرهنگ
بورژوایی
حمله کرد.
"خوکدانی"،
روایت گر دو
داستان موازی
است. داستان
اول، داستان
دسته ای راهزن
و آدمخوار در
دوره قرون
وسطی است که
به مسافران
حمله کرده و گوشت
آنها را می
خورند و
داستان دوم که
در دوران معاصر
می گذرد،
مربوط به پسر
جوان یک
کارخانه دار
جنایتکار
آلمانی است که
عاشق خوک است
و در پایان
فیلم به وسیله
خوکهایش
دریده می شود.
افسانه
های شرقی و
غربی
"تریلوژی
زندگی"، نامی
است که به
مجموعه اقتباس
های اروتیک
پازولینی از
متن های
کلاسیک
اروپایی و
شرقی یعنی
"افسانه های
کانتربری"،
"دکامرون" و
"هزار و
یکشب"، اطلاق
می شود.
پازولینی
در این سه
فیلم با
رویکردی
اروتیک و فرویدی
خود با ادبیات
قرون وسطایی
شرق و غرب مواجه
شد.
"دکامرون"
محصول ۱۹۷۱،
اقتباس
پازولینی از داستان
های اروتیک
بوکاچیو،
داستان نویس
ایتالیایی در
قرن چهاردهم
بود. پازولینی
با لحنی شوخ
طبعانه، ده
داستان کوتاه
بوکاچیو را در
فضای قرون
وسطایی
فلورانس و
ناپل به تصویر
درآورد.
در
افسانه های
کانتربری
(۱۹۷۲) نیز به
اقتباس از
داستان های
نویسنده
انگلیسی،
چاوسر پرداخت،
داستانی شهوت
انگیز درباره
امیال و آرزوهای
شهوانی و
اروتیک.
"شب های
عربی" یا
"هزار و
یکشب"(۱۹۷۴)،
نیز روایت
شهوتناک و بی
پروای
پازولینی از
شرق و افسانه
های اروتیک
هزار و یکشب
است که
فیلمبرداری در
لوکیشن های
متنوع از ناپل
گرفته تا
اصفهان، به
غنای تصویری
آن کمک کرده
است.
سالو و
نقد فاشیسم
سالو
(۱۲۰ روز
سودوم)، آخرین
فیلم
پازولینی پیش
از مرگ و
اقتباس او از
کتاب ۱۲۰ روز
سودوم نوشته
نهیلیست ترین
نویسنده
اروپا یعنی
مارکی دوساد،
با الهام از
"برزخ" دانته
است.
پازولینی،
زمان رمان
مارکی دوساد
را به سال های
دهه چهل
میلادی و قدرت
گیری رژیم
فاشیستی موسولینی
در ایتالیا
تغییر داد.
او در
"سالو"،
فانتزی های
هولناک و
منحرفانه مارکی
دوساد را به
دنیای فاشیست
ها پیوند زد و
خشونت و فساد
اخلاقی بی
مهابای
فاشیسم را نشان
داد.
"سالو"،
همانند
"برزخ" دانته
در چهار بخش
است که با یک
مقدمه آغاز
شده و با سه
اپیزود محفل هوس،
محفل مدفوع و
محفل خون
ادامه پیدا می
کند. تماشای
صحنه های
شکنجه و خوردن
مدفوع، برای تماشاگران
منزجرکننده
است و بسیاری،
تحمل تماشای
فیلم تا آخر
را ندارند.
چهار
آدم هرزه و
منحرف که
نمایندگان
قدرت سیاسی در
جمهوری
فاشیستی
سالوی
ایتالیا
هستند یعنی یک
رئیسجمهور،
یک اسقف، یک
دوک و یک
دادرس، ۱۸ پسر
و دختر را
دزدیده و در
یک ویلای
دورافتاده به
مدت چهار ماه
(۱۲۰ روز) تحت
انواع شکنجههای
روحی و جسمی و
آزارهای جنسی
قرار می دهند.
پیر
پائولو
پازولینی در
۱۹۷۵ در
اوستیا در نزدیکی
رُم، به دست
جوانی به قتل
رسید که مدعی
شد پازولینی
قصد تجاوز به
او را داشته
است. اما
بسیاری
معتقدند که
قتل او مشکوک
و به دلیل انگیزه
های سیاسی و
حتی ساختن
فیلم "سالو"
بوده است.
منبع
: http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/03/130318_l44_pasolini_cinema.shtml