تاریخی
که میخواهد
حقیقت آبان ۹۸
و دی ۹۶ را
اعلام کند
حقیقتی
که میخواهد
تاریخ ستم
حاکمیت را
متوقف کند.
«سنت
ستمدیدگان به
ما میآموزد
که وضعیت
اضطراریای
که در آن به سر
میبریم
قاعده است نه
استثنا، باید
به تصوری از تاریخ
دست یابیم که
با این بصیرت
همخوان است»
والتر
بنیامین،
تزهایی
دربارۀ فلسفۀ
تاریخ
آنچه
ضروری بود در
آبان ۹۸ حادث
شد. چند دهه
تحمیل سیاستهای
اقتصادی؛
برای بخشی از
جامعه که
ناتوان از پیشبردِ
زندگی روزمرهشان
بودند حضور در
خیابان را بدل
به امری ضروری
کرد؛ جمعیتی
که سیاستی را
خطاب قرار
دادند که این
چنین سرنوشتشان
را رقم زده
بود.میخواستند
جور دیگری
سرنوشتشان را
رقم بزنند.
پاسخ
چه بود؟
وزیر
کشور: «فقط به
سر معترضان
شلیک نکردیم
به پای شان هم
شلیک کردیم!»
در
آبان ماه
علاوه بر
خشونت
ساختاری، با
خشونت عریان کمسابقهای
مواجه شدیم که
همچون آواری
بر سر جامعه
ریخت؛ پس از
چند روز
گروگانگیری
و قطع راههای
ارتباطی با
جهان بیرون،
حیرتزده از
کشته شدن حدود
۱۵۰۰ نفر مطلع
شدیم. ۱۵۰۰
انسان. ۱۵۰۰
جان که
هزاران آرزو
و تصور در خود
برای زندگیشان
داشتند اما به
خاک سرد سپرده
شدند. سبعیت حاکمیت
حتی تنهای
کشتهشدگان
را نیز
وانگذاشت؛
بخاک سپرده
شدن شبانه و
دریافت پول
برای اینکه به
عزیزانشان
بازگردند.
سناریوی
حاکمیت با
کدهای مشخصی
نوشته شد؛ کدهایی
که مشخصاً در
وضعیت بحرانی
واضحتر
نمایان میشوند:
"خطر امنیت
ملی"، "حضور
دشمن” در
داخل، طراحیِ
"ضد انقلابها".
جمعیتی که
ساختار
حاکمیت
"حاشیهنشین"
کرده بود،
"اشرار"
نامیده شدند و
دال "مستضعف"
که انقلاب ۵۷
بر آن تکیه
زده بود تهی
شد؛ این
رویکرد چیزی نبود
جز تقلا برای
شکل دادن به
گفتارهای
انتزاعی در
جهت خفه کردن
آنچه رخ داده
بود. هر چند
اشاره به این
نکته نیز
ضروری است که
افراد در قدرت
در این کار
تنها نبودند
بلکه
روشنفکران
خائن هم تا میتوانستند
در این
انتزاعیسازی
دست داشتند و
یا سکوت
کردند. واضح
است دست
حاکمیتی که در
جیب طبقات
پایین است
همان دست به
جیب
روشنفکران
خائن میرود و
منافعشان را
تأمین میکند.
در
شرایطی که زیر
آوارِ آبان ۹۸
کلاممان در
لکنتی دست و
پا میزد تا
حقیقت اعلام
شود، دخالتِ
امپریالیستی آمریکا
در منطقه و
کشتهشدن
قاسم سلیمانی
به حاکمیت این
فرصت را داد تا
با ایجاد
پروپاگاندای
خود حول
"امنیتملی"
و "یکدستسازی"
تأثرات رخداد
آبان را در
اذهان خاموش کرده
و جنگطلبها
را بیدار کرد
آنانی را که
در حل شکاف
عمیق ساختارِ
حاکمیت بسیار
ناتوان بودند.
تیتری
که روزنامهی
سازندگی ثبت
کرد: انتقام
به وقت حاج
قاسم!
حاکمیت
آنچنان از
انتقام سخت
سخن میگفت که
اضطراب جنگ را
بر تمام جامعه
تحمیل کرد؛
ترس و اضطراب
از آیندهای نامعلوم.
البته هزينهی
این انتقام
سخت جز از
طریق دست بردن
در جیب طبقات
پایین جامعه
ممکن نبود؛
اختصاص
۲۰۰میلیون
یورو از صندوق
توسعهی ملی
به سپاه قدس.
علاوه بر ساحت
اقتصادی این مسأله
تصویب و
اختصاص چنین
مبلغی به شکل
سه فوریتی ما
را به یاد طرح
سهفوریتی
نرخ سوخت میاندازد
که به حکم
حاکم لغو شد؛
و این تصویر
حقیقی نهادهای
به اصطلاح
دموکراتیک در
ایران را
نمایندگی میکند.پوشالی
بودن نهاد
مجلس بر همگان
آشکار شد.
انتقام
به وقت حاج
قاسم فرا
رسید.
اما
این وقت، وقت
شومی شد.
ابتدا فریب
مردم در مورد
انتقام سخت با
هماهنگیهایی
که صورت گرفت
برای هدف قرار
دادن پایگاه نظامی
آمریکا در
عراق، هر چند
مانع از جنگ
شد اما فهم
این قضیه مهم
است که حاکمیت
نه از سر تدبیر
و شجاعت بلکه
از سر ناچاری
دست به این هماهنگی
برد. حاکمیت
که از قدرتش
در منطقه برای
پیشبرد سیاستهای
بنیادگرایانهی
شیعیاش به
شدت کاسته شده
بود در پی
محقق کردن
اهداف سیاسیاش
در داخل کشور
برآمد: تمرکز
قدرت و ثروت و
ادامهی روند
سرکوب.
حاکمیت
تمام تلاشش را
کرد تا با
تبلیغات رسانهای
قدرت پوشالیاش
را در بوق و
کرنا کند تا
با ایجاد
هیجان جمعی
بتواند مقبولیتی
برای خود بخرد
و مشروعیت از
دست رفتهاش
را برگرداند،
اما بیعرضگی
و دروغگویی
در مورد
قدرتی که سالها
به آن تکیه
کرده بود چیزی
جز یکی از
دلخراشترین
اتفاقاتی که
میتوانست
رقم بخورد به
بار نیاورد:
سرنگونی هواپیمای
مسافربری. اما
آنجا که فساد
سیستماتیک و
دروغگویی در
سطح گستردهای
درون حاکمیت،
به اشتباه
فردی تقلیل
داده شد داغ
این رنج را
سوزندهتر
کرد.
ما در
چنین شرایطی
است که مختصات
خودمان را در
تاریخ درمییابیم
و بر اساس
همین وضعیت
شکاف خورده،
گذشته را به
شکل ضروری
احضار میکنیم
و تاریخ را میسازیم.
تاریخی که میخواهد
حقیقت آبان ۹۸
و دی ۹۶ را
اعلام کند.
حقیقتی که میخواهد
تاریخ ستم
حاکمیت را
متوقف کند.
دانشگاه
ما
...........................................................................................
بیانیه
جمعی از
دانشجویان و
دانش
آموختگان دانشگاه
رازی
درحمایت
از دانشجویان
در بند
بندم
اگرچه درپای
نیست
سوز
سرود اسیران
با من است
بدین
وسیله، ما
دانشجویان و
دانش
آموختگان دانشگاه
رازی اعلام میداریم:
با توجه به
آنکه مطابق
مواد 3 و 9
اعلامیه جهانی
حقوق بشر و
ماده 9 میثاق
بین المللی،
حقوق مدنی و سیاسی؛
بازداشت غیر
قانونی و
خودسرانه
افراد نقض
حقوق و آزادیهای
بنیادین بشر
تلقی شده است.
و همچنین
باتوجه به
اصل27قانون
اساسی "درباب
آزادی تجمعات
مسالمت آمیز"
و اصل 32 قانون
اساسی که
برمبنای آن "هیچکس
را نمیتوان
دستگیر کرد،
مگر به حکم و
ترتیبی که
قانون معین
میکند و
درصورت
بازداشت
موضوع اتهام
بلافاصله
کتباً به متهم
ابلاغ و تفهیم
شود..." نحوه
دستگیری عده
ای از دوستان
دانشجو را در
تاریخ 98/10/22،
بدون ارائه
هیچگونه
دلیلی،
غیرقانونی و
مصداق بارز
سلب خودسرانه
آزادی انسان
به شمار آورده
و هدف از آن را
تنها ایجاد
رعب و وحشت در
ساحت مقدس
دانشگاه میدانیم
و یقین داریم
چنین اعمالی
برخلاف منافع
عمومی جامعه
است.
ما
دانشجویان و
دانش
آموختگان
دانشگاه رازی کرمانشاه
ضمن اعلام
همبستگی با
دوستان در بند،
این عمل غیر
انسانی و غیر قانونی
را تقبیح و به
شدت محکوم
نموده و خواستار
آزادی بی قید
و شرط
دانشجویان
هستیم.
در
پایان هشدار
میدهیم که
مسئولیت
سلامتی افراد
بازداشت شده برعهده
مسئولین
مربوطه بوده و
در قبال
هرگونه صدمه
به سلامت
دانشجویان،
مسئولیت تام و
تمام مسئولین
مربوطه را
یادآور می
شویم.
دکتر
راضیه حسنی
رضاشیخ
پور
مریم
حسنی
ندا
محمودی
دکتر
لقمان قنبری
هانیه
محمودی
الناز
الماسی
علی
عباسی
دکتر
هادی
باوندپور
شادمان
عباسی
دکتر
محمدکریم
محمدی
سعید
کریمی
رسول
دوستوندی
متین
آژیر
علی
علیزاده
وحید
منتظریان
محمدرضا
علی اکبری
هیمن
سیدی
کسری بنی
عامریان
سینا
منوچهری
فرشید
خسروانی
حمید
زینالعابدینی
رزگار
محمودزاده
مهدی
فرخی
.................................
بعد از
ظهر روز، ۲۴
دی ماه ۹۸،
جمعی از
دانشجویان
دانشگاه
تهران در
حمایت و ادامهی
اعتراضات
مردم در روزهای
اخیر تجمع
کردند.
برخی
شعارهای این
تجمع:
نه
رفراندوم نه
اصلاح /
اعتصاب
انقلاب
اصلاحطلب،
اصولگرا /
دیگه تمومه
ماجرا
اصلاحات
رفراندم / رمز
فریب مردم
1500 نفر کشته
آبان ماست
چه دی
باشه چه آبان/ پیام
یکی ست انقلاب
دی و
آبان، کل سال /
پیکار کفِ
خیابان
از
اهواز تا
تهران / سرکوب
زحمتکشان
آخوند
سرمایهدار /
پول ما رو پس
بیار
خامنهای-روحانی
/ عوامل
ویرانی
نه شاه
میخوایم نه
پاسدار / مرگ
بر این دو
کفتار
دیکتاتور(بسیجی)
سپاهی / داعش
ما شمایی
مردم
چرا نشستید /
منجی، خودِ تو
هستی
نه جنگ
و نه استبداد /
مرگ بر این دو
بیداد
مرگ بر
ستمگر / چه شاه
باشه چه رهبر
نان،
کار، آزادی /
شادی، رفاه،
آبادی
سقف و
کتاب و گندم /
قدرت به دست
مردم
از
آمریکا تا
ایران / مرگ بر
این جانیان
از
ایران تا
بغداد / فقر
ستم استبداد
از
بغداد تا
تهران/شعار ما
انقلاب
دانشجو
کارگر علیه
ستمگر
بلوچستان
تو آبه /رژیم
دست به چماقه
.................................................
دست
از از کار
خواهیم کشید
ماههاست
که شرایط کشور
بحرانیست. در
چنین موقعیتی
عمل کردن به
ضرورتِ پیشین
دیگر ممکن
نیست. ضرورت
کنونی صریح و
واضح است، و
چشمپوشی از
آن در تمامی
اعمال، پشت
کردن به وقایع
و ومصیبتهای
پیدرپی اخیر
است.
بهعنوان
دانشجویان
این کشور، خود
را جدای از دیگر
اقشار جامعه
نمیدانیم؛
چرا که
مناسبات یکسانی
بر تمامی ما
حاکم است. از
این رو دلیلی
را برای ادامهی
هر فعالیتِ
خارج از
ضرورتِ این
زمانه، نمیبینیم.
گرچه
تاخیر داریم،
اما بدینوسیله
اعلام میکنیم
تا اطلاع
ثانوی و مهیا
شدن شرایط،
دست از از کار
خواهیم کشید.
- انجمن
علمی سینما
- کانون
فیلم
- کانون
تئاتر
- کانون
گرافیک
دانشگاه
سوره
............................................