Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ برابر با  ۱۷ اگوست ۲۰۲۵
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴  برابر با ۱۷ اگوست ۲۰۲۵

ابرهای شوم جنگ

گویا بازهم سیاه تر و سیاه تر می شوند

 

هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر)

 

نمی توان آن چه صاحبان قدرت سیاسی می گویند براحتی باور کرد و  واقعیات را نمی توان به سادگی از درون  معنی  تحت اللفظی  واژه هائی که  بکار می گیرند  درک کرد بلکه لازم است   به  تاکیدات،  مکث ها،  تکرار ها و عملکرد ها و شیوه بیانات و تضادهای درون آنها   دقت کرد. آنها  اغلب می خواهند در قالب الفاظ  مردم را گمراه کنند  و حتی الامکان جائی هم برای افتادن در تله نگذارند، ولی نمی توان بطور مداوم دروغ گفت و فرار کرد. گمراه کرد و بدرون  خزید.

از  میان لفاظی ها و مشاجرات بعد از جنگ دوازده روزه  می توان  سایه تاریک یک جنگ دیگر را مشاهده کرد.  اصرار بر ادامه روش های سابق و " نداشتن عجله برای ادامه مذاکرات" و اعلام  شروط دشوار،  می تواند  بیانگر  یک تنفس کوتاه  و آمادگی برای جنگ دیگری باشد ( بعد اقتصادی جنگ را هم با فعال کردن مکانیسم ماشه هم در نظر اشته باشیم).  برای اسرائیل و آمریکا  مسئله نه صرفا  حفظ قدرت بلکه تقویت  قدرت و سلطه ییشتر و به زانو در آوردن رژیم جمهوری اسلامی است.  ولی مسئله اساسی  در جمهوری اسلامی  بقای نظام و حفظ قدرت بهر قیمت  است.  رژیم جمهوری اسلامی با ادعاهای بشدت تبلیغاتی  که گویا  در جنگ ییروز  شده و توانائی ادامه ضربات کوبنده و پشیمان کننده  بر اسرائیل و آمریکا را  دارد، هواداران افراطی خود را در موقعیتی  گذاشته است  که خواهان پیشروی بیشتر و ادامه جنگ بشوند و کمترکسی هم  در جرگه صاحبان بالای  قدرت جرات گفتن حقیقت را دارد.  برای مثال سرلشکر عبدالرحیم موسوی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به اسرائیل و آمریکا هشدار داده است  که «اگر دشمنان قصد تجاوز و حمله مجدد به این کشور با عظمت داشته باشند، پاسخ ما این بار کوبنده‌تر و متفاوت از گذشته خواهد بود».

در حالی که ۱۲ روز جنگ نشان داد، آن چه رژیم  ایران پیروزی می نامد در واقع این است که سقوط نکرد و آنچه به آن  بسیار می بالد برخورد تعدادی  موشک در خاک اسرائیل و بر خورد یک موشک به  پایگاه  آمریکائی در قطر بود.

کمتر می توان تردید کرد که  ادامه جنگ می تواند به شکست به مراتب  مفتضح تری  برای  رژیم  بیانجامد. هرچند ادامه جنگ هم  نمی تواند بدون تلفات و خسارات برای اسرائیل و آمریکا بشود بویژه اگر ایران امکان استفاده حدود ۳۰۰۰ موشک بالیستیک کوتاه برد تا دور برد خود را داشته باشد. چون اسرائیل بنا به ادعای خودش ۸۰ تا ۹۰ درصد حدود ۳۷۰ موشک بالستیک ایران را رهگیری کرده است  و اگر ۸۵ درصد رهگیری  رقم درستیّ باشد در آنصورت  اگر ایران کاملا  موفق باشد و عوامل دخیل دیگری عمل نکنند  می تواند  نزدیک به ۴۰۰ موشک را از گنبد اهنین،  با شرایط کنونی آن،  عبور بدهد و این تعداد اگرتعداد کمی هم به اهداف بخورند می تواند ضربات مهمی بر اسرائیل بحساب آید. اما این فقط در صورتی است که اسرائیل به تنها ئی و به حالت دفاعی عمل کند در حالیکه قدرت تهاجمی اسرائیل بسیار بالاست و و ممکن است بخش مهمی از  پایگاهای پرتاب موشک ها و مراکز تولید و ذخیره آنها را با سرعت نابود کند و با حملات گسترده بر زیر ساخت ها و ستادهای هماهنگی،  رژبم را فلج کند. ضمنا  هرگونه حمله ای به امریکا هم شدت حمله بر ایران را ده ها برابر می کند. با توجه به آن که احتمال کمک به ایران از جانب قدرت های دیگر بسیار کم است،  ایران در بهترین حالت هم نتیجه ای جز شکست مفتضحانه  و ویرانی و تلفات بسیار سنگین در کشور  نخواهد گرفت.

البته این را هم باید در نظر داشت که  از هم اکنون هم یک شکاف دربالا به موازات خطوط سنتی طرفداران حفظ حاکمیت اسلامی آشکار تر می شود. خطـ اصلاح طالبان که اکنون پزشکیان بگفته خودش با استناد به رهنمودهای  رهبربه آن تکیه می کند، اجتناب از قدرت مخرب یک جنگ دیگر ، ادامه مذاکره و مصالحه ولی در همان حال بخاطر تقویت خط  دشمنی  با آمریکا  و اسرائیل است.  کروبی و روحانی هم با لحن ملایمتری نسبت به آمریکا در همین راستا سخن می گویند.

ولی  خط جنگ طلب اصولگرایان رادیکال این خط رقبای خود را تسلیم طلبی و نادیده گرفتن قدرت جنگی کشور و علامت ضعف و تشویق دشمن به حمله می بیند. با آنکه هدف اصلی از هر دو سو حفظ این سیستم است ولی   این شکاف های لفظی بیانگر سردرگمی و گیجسری  است  که رژیم در کل با آن روبرو است.

آنچه جمهوری اسلامی در عمر ۴۵ ساله خود بر روی آن بشدت وبطور مداوم  اصرارداشته است حفظ و تحکیم  "استقلال" بوده است این استقلال بمعنای تداوم اقتدار گرائی  و تحکیم سیستم ولایت فقیه و تکرار شعارهای احمقانه مرگ بر این و مرگ بر آن و به خیابان کشیدن مداوم هواداران بشدت متعصب حزب اللهی،  و به اصطلاح جالب و معمول در ایران، نیروهای ذوب شده در ولایت،  بمثابه بیان اقتدار بوده است.

اصرار بر استقلال چیزی بیش از یک  ژست بیخردانه و رفتار  جنون آمیز  نبوده  است  که  هر مخالفتی  را با دیگران ( در داخل و خاج)   بمعنی استقلال می فهمد.  و هر نوع سازش، مذاکره و عقب نشینی، تحمل پذیری و انعطاف را بمعنی شکست مطلق تلقی می کند.  این نوع اصرار ها بیانگر  بیماری یک سیستم توتالیتر است.  سیستمی که منابع مالی و نهادهای بروکراتیک  و دستگاه گسترده سرکوب و ابزارهای عمده تبلیغ برای  تحمیق مردم  را هم  در کننرل دارد. بدینوسیله رژیم در یک جنگ تمام عیار  بر علیه مردم کشور خود  عمل کرده است.  اعدام و کشتار راه می اندازد، دست به تعزیر، قصاص، حد و دیه می زند د و بیشتر و بیشتر  اعدام  می کند و به قوانین بسیار ابتدائی حقوق بشری پشت پامی زند  تا به اصطلاح قدرت مستقل  و یا همبستگی داخلی خود  را نشان بدهد. این نوع استقلال گرائی تنها سرپوشی بر بی لیاقتی و فسادهای گسترده این سیستم سرمایه دای رانتی،   و ناتوانی  در فهم از ابتدائی ترین نیازهای مردم کشور بوده است.

اما اکنون این توهمات و ادعاهای  پوشالی از استقلال  به نقطه ای نزدیک شده است که کشور را بویرانی تمام عیار نزدیک کرده است.  اگر این شریط بشدت بحرانی به  جاروشدن این رژیم نیانجامد،  و بمنظور حل بحران های گسترده اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ومحیط زیستی  تحولات بصورت درستی از پائین مدیریت نشود، امکان  تخریب و  فروپاشی وحشتناک اجتماعی بسیار زیاد است.  وقتی این ژیم چنین جنگی در داخل کشور علبه مردم راه انداخته است جنگها و درگیری های خارجی بخشی از همان جنگ داخلی بمظور نجات سیستم است و نه برای  دموکراسی،  زندگی، آزادی  و رفاه مردم. از این جهت جنگ از ابتدا و از هر دو سو ناعادلانه  بوده است و ستایش از هر سوی این جنگ برای مردم عدالت و برابری  در بر ندارد. و این جنگ را  نمی توان با معیارهای ساده یک جنگ کلاسیک کلاسویتزی سنجید. در اینجا بشکل  پیچیده ای  جنگ های نا متقارن و متقارن بهم تنیده اند.

در این برهه بحرانی و حساس، مردم ایران مستقیما با رژیم سفاک جمهوری اسلامی روبرویند و نباید فریب شعار های ناسیونالیستی ـ اسلامیستی و فاشیستی  این رژیم را بخورند و برای بقای این سیستم بشدت فاسد و سرکوبگر خود را  گوشت دم توپ قرار بدهند. وطنی که در آن  ارزش های دموکراتیک و انسانی نابود شده و کشور همچون یک ملک شخصی  در چنگال نیروهای فاسد و تبهکار  است،  وطن مردمی نیست که بتوانند سرنوشت خود را تعیین کنند،  بلکه  وطن دشمنان مردم است و این مردم نباید تحت عناوین دهن پرکن و گمراه کننده وطن پرستی ، خود را برای بقای این رژیم بکشتن بدهند. در همان حال  نباید به این توهم دچار شد و  سیاست های تجاوزکارانه، نژادپرستانه و سلطه جویانه  نتانیاهو  و ترمپ را  در جهت رهائی مردم و دموکراسی و رفاه و عدالت در کشور دید .  

این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که در صورت فقدان و یا ضعف ارزش ها و   نهادهای  دموکراتیک و  تلاش شبانه روزی برای ساختن آلترناتیو موثر از پایین،  ادامه جنگ، بسیار محتمل است  به  ویرانی گسترده تر، جنگ های داخلی  و  پاکسازی های قومی و مذهبی و بیخانمانی و  و مهاجرت وسیع  و  گسترش فعالیت نیروهای مسلح قومی و دینی و ناحیه ای و تاخت و تاز گسترده نیروهای تبهکار دیگر  بیانجامد.

اما برای آنکه رژیم را از بهره برداری از این واهمه ها محروم کرد لازم است به آلترناتیو موثر دموکراتیک از پائین دست زد. در شرایطی موجود  لازم است به خصلت انترسکشنال نیروها اهمیت داد و در جبهه ای بسیار وسیع، با حفظ برنامه و استراتژی خود، حتی درشکل غیر رسمی، عمل کرد.  به دموکراسی نه بعنوان یک تاکتیک بلکه استراتژی و نه یک انتخابات فورمال سیاسی بلکه مرتبط با مشارک گسترده و نهادی شده توده وسیع مردم کارکن و زحمتکش در ساختار قدرت نا متمرکز و بهره مندی از رفاه گسترده عمومی و عاری از هر نوع تبعیض جنسی، جنسیتی، قومی، جغرافیائی و دینی و بر خوردار از  محیط زیست سالم  نگاه کرد.  همانقدر که لازم است در مقابل ناسیونالیسم  پوپولیستی  ایستادگی  کرد لازم است با سکتاریسم و الیت گرائی هم  مقابله کرد. از نظر من سوسیالیسم دموکراتیک بیش از هر نیروی سیاسی دیگری  پتانسیل لازم  را برای برخورد با این مشکلات بغرنج، گسترده و ویرانگر  در کشور  دارد .

هوشنگ نورائی (ایوب حسین بر) – لندن ۱۶ اوگست ۲۰۲۵

 

 [

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2025 ©