نامه جمعی
از دانشجویان
محروم از
تحصیل بهایی
نامه جمعی
از دانشجویان
محروم از
تحصیل بهایی
خطاب به ملت
شریف ایران
ملت شریف
ایران
سلام. در
ابتدا نیازی
نمی دیدیم تا
از عشقمان به
ایران و
ایرانی چیزی
بگوییم اگر چه
نیازی هم نیست.
هر کسی که با
بهاییان در
ایران ارتباط
داشته باشد
بدون شک از
عشق آنان به
خاک
سرزمینشان و هموطنان
عزیزشان آگاه
است اما به
قول شاعر
قفس داران
سکوتم را
شکستند
دل دائم
صبورم را
شکستند
اما دیگر
جای درنگ نیست.
در کف قدرتمندان
زورگو قلم جز
به تحریف و
افترا و
استهزا نمی
پردازد و کاغذ
جز سیاههی
تعصب و نفرت و
خود کامگی
نیست. قلم و
کاغذ را تو
عزیز هموطن
باید بدست
بگیری چون
توعاشق آزادی
هستی، توعاشق
این هستی که از
عشق و محبت
بگویی. هموطن،
قدرت فکر و
قلب تو از
هزار سلاح
کوبنده تر است.
ایرانی
بهایی هستیم و
تمام
آرزوهایمان
در سرافرازی
خاک ایران و
ایرانی خلاصه
می شود. اگر چه
در خاک
سرزمینمان از
حداقل حقوق
حقهی
شهروندی
محروم هستیم،
اگر چه در
دانشگاههای
سرزمینمان حق
ادامه تحصیل
نداریم اما
لحظهای در
دفاع از حریم
عزت و شرف و
آزادگی
ایرانیان سستی
نورزیدیم و با
روح و جان
غمخوار این
خاک و مردمش
بوده ایم و با
وجود این
محرومیتها و
بی عدالتیها
همچنان خاک
ایران
برایمان مقدس
و مایه مباهات
است. به دنبال
پیگیری حق
تحصیل به
سازمانهای دولتی
چون وزارت
علوم، سازمان
سنجش، ریاست
جمهوری و ... مراجعه
کردهایم اما
تنها مورد
اهانت و گاهی
تهدید آنها قرار
گرفتهایم. هر
چند نقض
آگاهانه حقوق
شهروندی و
قانون در ایران
مسالهی
جدیدی نیست و
هر کسی به
نوعی با آن
مواجه هست اما
شاید بهاییان
بیش از دیگران
در طول سی سال
گذشته از حقوق
انسانی خود
محروم بودهاند
و لحظهای عدالت
و انصاف و
برابری را
تجربه نکرده
اند . ناقضین
حقوق تنها به
تهمت و افترا
بسنده نکردهاند
بلکه در
کارنامهی
سیاه خود که
به آن افتخار
می کنند از
سوزاندن
بهائیان تا
غارت و مصادره
اموالشان،
حبس، شکنجه،
تهدید و ... را
ثبت کردهاند
و اگر چه ظلمی
نبوده است که
بر بهاییان
روا ندارند
اما لحظهای
سر تسلیم در
مقابل این بیعدالتی
ها فرو
نیاوردهاند.
با این وصف
از این ظالمان
هیچ گله ای
نیست؛ بر همه
واضح است قدرت
و مال دنیا
وابستگان به
آن را کور می
کند، احساسات
متعالی را به
نفرت و خشونت
بدل می کند تا
جایی که انسان
برای همنوع
خود ارزشی
قائل نباشد چه
برسد به رعایت
حقوق آنان. جوانان
بهائی را که
تنها به صرف خدمت
به هموطنانشان
مشغول یاری به
کودکان محروم
شهرشان بودهاند،
دستگیر و
محبوس می کنند
که چرا شما به
هم وطنانتان
کمک می کنید! افرادی
را که به
دنبال پیگیری
حق تحصیلشان
به نهادهای
رسمی حکومتی
مراجعه می
کنند مورد
اهانت و تهدید
قرار می دهند
و عدهای از
آنان را در
حال حاضر باز
داشت کرده اند.
قلم به دست
مزدورانی می
دهند که هیچ
از بهائیان
نمی دانند اما
هر آنچه می
خواهند برای
تضعیف موقعیت
آنان می
نویسند بدون
آنکه حتی قدری
از آنها صحت
داشته باشد و
اگر برای روشن
شدن و تفهیم
حقائق سخنی
بگویی به کذب
و دروغ پرونده
سازی می کنند
که اقدام علیه
امنیت ملی و
توهین به
مقدسات و
اسلام کرده ای.
اما همان طور
که گفته شد از
آنان گله و
توقعی نیست
اما از هموطنی
آزرده هستیم
که گوشش را به
دست کسانی می
سپرد که هر
آنچه می خواهند
می گویند،
حقایق را
تحریف می
کنند، تهمت می
زنند و حتی
قانون را به
راحتی زیر پا
می گذارند. ازآن
هموطنی دل
شکستهایم که
ایرانی هم
خونش را از
روی تعصبات
مذهبی مورد آزار
و اذیت قرار
می دهد، از
روی جهل و
نادانی مدارس
فرزندان
خردسال بهائی
را به مکانی
برای توهین و
تحقیر آن
مظلومان
تبدیل می
نماید، بدون
تحقیق و بررسی
هر آنچه می
گویند را می
پذیرد بدون
آنکه آثارش را
ببینند.
هر چه کنی
باز هموطن و
هم نوع هستی و
ذرهای از مهر
و محبتمان به
تو کم نخواهد
شد. نه نفرت و
کدورتی، تنها
عشقت در
قلبمان می ماند.
هموطن زورگو و
ستم کار دوستت
داریم. هموطن
مظلوم و ستم
دیده دوستت
داریم. مسلمانی
یا مسیحی یا
هر اعتقاد و
باوری که داری،
هر مقام و منصبی
که داری، غنی
هستی یا فقیر،
منصف هستی یا
ظالم، با سواد
هستی یا بی
سواد، سفید
هستی یا سیاه
در هر حال
صمیمانه
دوستت داریم.
سال جدید
بهانه دوباره
نو شدن افکار
و احساسات را
بیا با هم جشن
بگیریم و صرف
نظر از هر
تعصبی دست در
دست هم با روح
همدلی و محبت
و احترام برای
خدمت به خاک
مقدس ایران
قیام نمائیم.
جمعی از
دانشجویان
محروم از
تحصیل بهایی
٢٨/۱٢/۱۳٨۸