ترامپ و
خاورمیانه
ملوین
گودمن
ترجمهی
احمد سیف
بحران
کنونی
خاورمیانه،
تشدید تحریمهای
اقتصادی
ایران، گسترش
حضور نظامیان
امریکایی در
منطقه و صفآراییهای
نظامی قدرتهای
رقیب به کجا
منتهی میشود؟
در این میان،
تنها تشدید
بحرانهای
داخلی و وخامت
فقر و شکاف طبقاتی
در ایران
بدیهی به نظر
میرسد، اما
ابهام بسیاری
در مورد سایر
شرایط، بهویژه
امکان گسترش
بحران به
رویارویی
نظامی، وجود
دارد.
گمان
میکنیم بهرغم
انبوه تحلیلها
و تفسیرهایی
که رسانههای
فارسیزبان
جریان اصلی،
داخلی و
خارجی، منتشر
میکنند، کمتر
شاهد دیدگاههای
جامعنگر و
واقعبینانه
در مورد بحران
جاری، از منظر
ژئوپلتیک
منطقهای و
جهانی، هستیم.
از این رو،
تصمیم گرفتیم
در مقطع کنونی
یادداشتها و
مقالات بیشتری
در این زمینه
برای آگاهی
خوانندگانمان
ترجمه و منتشر
کنیم. روشن
است که مطالب
طرح شده در
این دیدگاهها
الزاماً نظر
ما نیست ـ نقد
اقتصاد سیاسی
ترامپ و
خاورمیانه
بسیاری
از رییسجمهورهای
امریکا در
پیوند با
خاورمیانه و
خلیج فارس
اشتباهات
بزرگ داشتهاند
ولی مداخلهی
شخصی دونالد
ترامپ در این
منطقه بسیار
فاجعهآمیز
بوده است.
آیزنهاور
وقتی که دستور
سقوط حکومت
قانونی ایران
را در سال 1953 [1332]
صادر کرد،
سازمان سیا را
به این منطقه
و عملیات
پنهانی وارد کرد.
ریگان حضور
ارتشیان
امریکا در
لبنان را در 1982
تصویب کرد تا
اسراییل را از
مخمصهای که
جنایات جنگیاش
در بیروت
برایش ایجاد
کرده بود نجات
بدهد ولی در
عین حال به
ملتهای عرب
ثابت کرد که
واشنگتن
حمایت یکجانبه
از اسراییل
دارد و دیگر
هیچ. جورج بوش
پدر با وجود
این که
گورباچف از
صدام حسین
تضمین گرفته
بود تا
نیروهایش را
از کویت خارج
کند، وارد
عملیات «توفان
صحرا» شد. از
همه بدتر جورج
بوش پسر از
گزارشهای
قلابی امنیتی
بهره گرفت تا
اشغال عراق در
2003 را توجیه کند
و برای 16 سال
دراین منطقه
ناامنی و
اغتشاش ایجاد
کرد.
دونالد
ترامپ
تصمیمات
زیادی گرفته
است که منافع
امریکا در
خاورمیانه و
خلیج فارس را
بهشدت به خطر
انداخته است.
در اتخاذ این
تصمیمات با
هیچ یک از
مشاوران
امنیتی خود
مشاوره نکرد و
هیچ توضیحی هم
برای در پیش گرفتن
این سیاستها
ارایه نکرد.
در دو سال
گذشته شاهد یک
دسته عملیات
اللهبختکی
از سوی ترامپ
بودیم که بدون
این که ضرورتی
داشته باشد
مشوق
رفتارهای جنگطلبانهی
اسراییل و
عربستان
سعودی شد. از
این عملیات میتوان
به خروج از
قرارداد
تاریخی کنترل
سلاح با ایران
و سپس به
تهدید جنگ با
ایران اشاره
کرد، درگیری نظامی
در افغانستان
که نمیتوان
در آن برنده
شد را کش داد و
درگیریهای
موجود بین
ملیتهای
غیرعرب در
سوریه را
تشدید کرد.
ترامپ
اکنون در صدر
فهرست رییسجمهورهای
امریکا قرار
دارد که بر
این گمان
بودند که
مشکلات
امریکا در
خاورمیانه
راهحل نظامی
دارد.
از
زمان جنگهای
ششروزه (1967)
ترامپ اولین
رییسجمهور
امریکاست که
هیچ علاقهای
به ایجاد صلح
بین ملتهای
عرب و اسراییل
و بهویژه بین
اسراییل و
فلسطینیها
ندارد. ترامپ،
با نادیده گرفتن
رهنمود تیم
اولیهی
امنیت ملی
(وزیر
امورخارجه
تیلرسون،
وزیر دفاع
ماتیس و مشاور
امنیت ملی مکماستر)
اورشلیم را بهعنوان
پایتخت
اسراییل به
رسمیت شناخت و
دفتر کنسولی
امریکا در شرق
اورشلیم را
تعطیل کرد، کمک
به فلسطینیها
را قطع کرد،
دفتر
نمایندگی
دولت فلسطین
درامریکا را
بست، بلندیهای
جولان را بهعنوان
بخشی از
اسراییل به
رسمیت شناخت و
ظاهراً اشغال
دائمی کرانهی
غربی از سوی
اسراییل را هم
مورد تأیید
قرار داد. یکی
از وکلای
محاکمِ
ورشکستگی خود
را بهعنوان
سفیر امریکا
در اسراییل
منصوب کرد و
پیگیری
مقولهی بهاصطلاح
فرایند صلح را
هم به داماد
بیتجربهی
خود سپرد. از
نخستوزیر
اقتدارگرای
اسراییل،
بنیامین
نیتانیاهو،
هم بهطور
مطلق حمایت
کرد در حالی
که نخستوزیر
اسراییل در
ازای این همه
«هدیههای»
سیاسی و
دیپلماتیک
امریکا هیچ
چیز ارایه نکرد.
حمایت
ترامپ از
رفتارهای جنایتکارانهی
ولیعهد
عربستان محمد
بن سلمان در
جنگ داخلی یمن،
و قتل سادیستی
روزنامه نگار
معترض عربستان
سعودی جمال
خاشقچی، باعث
شد تا حتی
شماری از
جمهوریخواهان
مجلس سنای
امریکا که
معمولاً
رفتارهای
سخیف ترامپ را
نادیده میگیرند،
به اعتراض
برآیند. در
دسامبر 2018 سنای
امریکا با
اکثریت مطلق
لایحهای را
در محکومیت
کشتن خاشقچی
تصویب کرد و
در آوریل 2019
لایحهای که
از سوی حزب
دموکرات و
جمهوری
خواهان تدوین
شده بود با
استفاده از
قانون قدرت در
زمان جنگ سال 1973
از دولت
امریکا خواست
به حمایت نظامی
خود از حملات
هوایی عربستان
سعودی به یمن
پایان بدهد.
البته برای دهها
سال امریکا به
عربستان
حمایتهای یکسویه
داده است ولی
ترامپ با
نادیده گرفتن
همهی کارهای
غیر قابلپذیرش
عربستان از
این روند مخرب
حمایت یکجانبه
فراتر رفته
است.
ترامپ
در یک مکالمهی
تلفنی با رییسجمهور
ترکیه رجب طیب
اردوغان در
دسامبر 2018 بدون
مقدمه به او
خبرداد که میخواهد
2200 سرباز
امریکائی را
از سوریه خارج
کند (همینطور
7000 سرباز
امریکایی از
افغانستان را
یعنی حضور
امریکاییها
را به نصف
تقلیل خواهد
داد). این مانور
سیاسی ترامپ
نه تنها خیلیها
را در پایتختهای
کشورهای
اروپایی و
کشورهای
منطقه خاورمیانه
شوکه کرد بلکه
موجب بروز
اغتشاش زیادی
در واشنگتن شد
چون هیچکس از
این که رییسجمهور
میخواهد
چنین
پیشنهادی
بدهد خبر
نداشت. وزیر
دفاع جیمز
ماتیس – به
عنوان تنها
آدم بالغی که
در تیم امنیتی
ترامپ باقی
مانده بود – بهسرعت
در اعتراض به
آن پیشنهاد
استعفا داد
اگرچه ترامپ
دو هفته بعد
در یک جلسهی
دولتی اعلام
کرد که ماتیس
را «برکنار»
کرده است. برت
مکگورگ
فرستادهی
مخصوص رییسجمهور
در نیروهای
اتئلافی که
درگیر مبارزه
با داعش بود
هم دراعتراض
استعفا داد.
پنج ماه گذشت
ولی سربازان
امریکایی
هنوز در منطقه
هستند و
«کابینهی
جدید جنگی» که
در رهبری
مشاور امنیت
ملی جان بولتون
و وزیر امور
خارجه مایک
پمپئو قرار دارد
بهسادگی
دستور رییسجمهور
را نادیده
گرفتند.
برنامهی
ترامپ برای
این که سازمان
اخوانالمسلمین
را بهعنوان
یک جریان
تروریستی
اعلام کند در
میان متحدان
امریکا در
منطقه و همچنین
در میان کل
اعضای تیم
امنیت ملی خشم
و غضبشان را
برانگیخته
است. سازمان
اخوانالمسلمین
که در سال 1928
ایجاد شد با
احزاب سیاسی زیادی
در کشورهای
مسلمان منطقه
که متحد
امریکا
هستند، بهطور
فعالی رابطه
دارد. در این
راستا میتوان
به اردن،
مراکش،
اندونزی،
کویت ، تونس و کویت
اشاره کرد که
میزبان یکی از
پایگاههای
عظیم دریایی
امریکایی است.
امریکا در ترکیه
و قطر هم
امکانات
نظامی زیادی
دارد و آنها
هم با اخوانالمسلمین
رابطهی
نزدیک دارند.
برنامهی
ترامپ برای
تروریست
خواندن اخوانالمسلمین
که درپاسخ به
خواستههای
مصرانهی
رییسجمهور
خودکامه مصر
السیسی صورت
گرفته است باعث
ایجاد بینظمی
و اغتشاش
دراین
کشورهای متحد
امریکا خواهد
شد. سازمان
اخوانالمسلمین
هرگز به منافع
امریکا در منطقه
حمله نکرده
است و به همین
دلیل
کارشناسان
امور
خاورمیانه در
پنتاگون، و در
شورای امنیت
ملی و همچنین
وزارت امور
خارجه علیه
برنامههای
ترامپ در اینباره
فعالیت دارند.
علاوه بر این
بلهوسیهای
شخصی و سیاسی
رییسجمهوری
که هیچ تجربهای
در مدیریت
مسائل در خاورمیانه
و خلیج فارس
ندارد ما
اکنون با
احتمال بروز
جنگ با ایران
هم روبرو
هستیم. کارهای
ترامپ در یک
سال گذشته
نشان میدهد
که پس از خروج
از برجام
برنامهاش
حملهی نظامی
به ایران است.
در حالی که
این توافق توانست
موقعیت
کاملاً
خطرناکی در
خلیج فارس را به
صورت یک اتئلاف
احتمالی
سیاسی و
دیپلماتیک در
بیاورد.
اعضای
دولت ترامپ بهوضوح
از حمایت خود
از تغییر رژیم
در ایران و استفاده
از نیروی
نظامی علیه آن
سخن گفتهاند.
هفتهی
گذشته، در یک
جلسهی
غیرمعمول
شورای امنیت
ملی انتخاب
پنتاگون برای
اعزام 120 هزار
سرباز به خلیج
فارس را بررسی
کردهاند. در
عین حال
مجموعه
سازمانهای
امنیتی
امریکا هیج
سندی از طرحهای
ایران برای
لطمه زدن به
منافع امریکا
در خاورمیانه
ندارند تا چه
رسد به این که
سندی داشته
باشند که
ایران خواهان
جنگ باشد. از
زمانی که جان
بولتون به
عنوان مشاور
امنیت ملی
منصوب شد،
دولت ترامپ
گذشته از
تشدید تحریمها
و تبلیغات
برای این که
دولت ایران را
تحریک کند کار
دیگری نکرده
است.
کوششهای
ترامپ در دو
سال گذشته
برای این که
شکل تازهای
به سیاست
خارجی امریکا
ببخشد
متأسفانه کل سیاست
خارجی امریکا
را به مخاطره
انداخته است و
در این میان
حتی متحدان
سنتی امریکا و
متحدان دیگری که
حامی کوششهای
امریکا برای
کنترل سلاح و
خلع سلاح و حل
درگیریها
بودند هم از
این وضعیت
راضی نیستند.
از زمان
انقلاب ایران
و اشغال
افغانستان از
سوی شوروی
سابق در حدود 40
سال پیش ،
امریکا با
تکیه بر منابع
نظامی خود
کوشید نفوذ
خود را در
خاورمیانه و
خلیج فارس حفظ
کند. مباحث و
حمایت ترامپ
از ایجاد یک
«ناتوی عربی» و
مباحث تحریک
آمیزش دربارهی
احتمال
درگیری نظامی
با ایران،
امریکا را در
این منطقه بهشدت
منزوی کرده
است. جانشین
ترامپ برای
شکل دوباره
بخشیدن به
سیاست خارجی
امریکا در
منطقه و ترمیم
صدماتی که
ترامپ و تیم امنیت
ملی او وارد
کردهاند،
روزگار سختی
خواهد داشت.
اصل
مقاله را در
این لینک
بخوانید:
Trump and the
Middle East: a Long Record of Personal Failure
برگرفته
از:«نقد
اقتصاد سیاسی»