دومین
برجام؟
باربارا
اسلاوین
ترجمهی
احمد سیف
بحران
کنونی
خاورمیانه،
تشدید تحریمهای
اقتصادی
ایران، گسترش
حضور نظامیان
امریکایی در
منطقه و صفآراییهای
نظامی قدرتهای
رقیب به کجا
منتهی میشود؟
در این میان،
تنها تشدید
بحرانهای
داخلی و وخامت
فقر و شکاف
طبقاتی در
ایران بدیهی
به نظر میرسد،
اما ابهام
بسیاری در
مورد سایر
شرایط، بهویژه
امکان گسترش
بحران به
رویارویی
نظامی، وجود
دارد.
گمان
میکنیم بهرغم
انبوه تحلیلها
و تفسیرهایی
که رسانههای
فارسیزبان
جریان اصلی،
داخلی و
خارجی، منتشر
میکنند، کمتر
شاهد دیدگاههای
جامعنگر و
واقعبینانه
در مورد بحران
جاری، از منظر
ژئوپلتیک
منطقهای و
جهانی، هستیم.
از این رو،
تصمیم گرفتیم
در مقطع کنونی
یادداشتها و
مقالات بیشتری
در این زمینه
برای آگاهی
خوانندگانمان
ترجمه و منتشر
کنیم. روشن
است که مطالب طرح
شده در این
دیدگاهها
الزاماً نظر
ما نیست.
از
فردای روی کار
آمدن ترامپ
این صدای
نومحافظهکاران
امریکایی بود
که از زبان
وزارت خارجهی
امریکا شنیده
میشد. اما
گرایش
قدرتمند
دیگری نیز در
سیاستهای
خارجی ایالات
متحده وجود
دارد که با
سیاستهای
ترامپ و نومحافظهکاران
مخالف است.
باربارا
اسلاوین،
نویسندهی
یادداشت
حاضر، عضو
ارشد
اندیشکدهی
شورای
آتلانتیک و از
مخالفان
رویکردهای نومحافظهکارانه
در قبال ایران
است. وی از یک
«برجام دو» با
ایران دفاع میکند
که ضمن
محدودساختن
هرچه بیشتر
برنامههای
هستهای
ایران بهطور
متقابل
امکاناتی
برای ادغام
بیشتر اقتصاد ایران
در بازارهای
جهانی فراهم
سازد. ـ نقد اقتصاد
سیاسی
دومین
برجام؟
با
فرارسیدن دور
تازهی
انتخابات
ریاستجمهوری
در ایالات
متحده امریکا
بسیاری از سیاستمداران
امریکایی و
خارجی و سیاستپردازان
به ساکن بعدی
کاخ سفید
راهنماییهای
زیادی ارایه
میدهند.
در
مسائل داخلی و
خارجی، کافی
نیست که تنها
تصمیمات
دونالد ترامپ
را بازنگری
بکنیم بلکه باید
برای توجه
رییسجمهور
تازه – یا
ترامپ در
دومین دور
ریاستجمهوریاش
– سیاستهای
تازه و کارآمد
مطرح کنیم.
در
پیوند با
ایران، وقتی
به 2021 میرسیم،
از دوحال خارج
نیست، سیاست
«اعمال حداکثر
فشار» یا موفق
میشود و یا
شکست میخورد.
اگر ایران
قادر به
مقاومت در
برابر تحریمها
نشود ولی به
مذاکرات برای
یک برجام تازه
و «بهتر»
برگردد – یا در
پیوند با دیگر
امور موردعلاقهی
واشنگتن
تغییرات کافی
بدهد – دولت
بعدی امریکا
باید با
استراتژی
تازه و دیدگاه
تازه وارد
مذاکرات شود.
نخستین
گام بدیهی این
است که امریکا
با چند فرمان
اجرایی –
فرمان رییسجمهور-
به برجام
برگردد و سایر
تصمیمات
غیرقانونی،
ازجمله
ممنوعیت
دربارهی
مسلمانان – را
که بهطور
نابرابری به
زیان ایرانیها
و بهویژه
امریکاییهای
ایرانی تبار
است – لغو کند.
در درازمدت
امریکا باید
خواهان
مذاکرات سریعتر
با ایران و
شرکای 5+1 برسر
برجام 2 باشد
که علاوه بر
جلوگیری از
گسترش سلاح
اتمی، درگیریهای
موجود در
خاورمیانه را
تخفیف خواهد
داد.
برای
راضی کردن
ایرانیها به
مذاکرات
تازه، امریکا
باید زبان
پرخاشگرانهی
خود دربرخورد
با تهران را
تغییر بدهد.
زبان بهشدت
پرخاشجویانهی
ترامپ و وزیر
خارجهاش و
همینطور
دیگر مقامات
دولتی در
برخورد به
جمهوری اسلامی
زبان
دیپلماتیک
نیست و بیشتر
نمایانگر
استاندارد
دوگانهی
مقامات امریکایی
دربرخورد با
دولتهایی
چون عربستان
سعودی، و
کره شمالی است
که اگر نه بیشتر
از جمهوری
اسلامی بلکه
دستکم بههمان
مقدار ناپسند
و نامطلوب
هستند. ایرانیها،
مثل هر مردم
دیگر و بهعنوان
ملتی که
هزارها سال
فرهنگ و تمدن
دارند از
توهین
بیزارند و بهخصوص
به انتقاد از
جانب قدرتهای
خارجی حساسیت
دارند. درعینحال
به وزارت امور
خارجه باید
اجازه داده
شود تا با
ایران درگیر
مناسباتی
بشود که به
دست آوردهای
ایرانیها
درعرصههایی
چون ورزش، هنر
و علوم احترام
میگذارد.
پیششرط
مهم دیگر برای
توفیق در این
مذاکرات ایجاد
ائتلافی بهواقع
چندجانبه است
که از
پشتیبانی
محدود منطقهای
از امریکا
درحال حاضر
فراتر میرود.
اگرچه باید با
اسراییل،
عربستان
سعودی و امارات
متحده مشورت
صورت بگیرد
ولی آنها
نباید
توانایی وتوی
دیپلماسی
امریکا در منطقه
را دارا
باشند. ساختار
5+1 که به توافق
برجام ختم شد
و این توافق
به تصویب
شورای امنیت
سازمان ملل هم
رسید باید در
این مذاکرات
احیا شود و
ساختار دیگری
هم در صورت لزوم
ایجاد شوند.
امریکا
نمیتواند
امید بهبود
توافق برجام
را داشته باشد
بدون این که
به ایران
انگیزههای
کافی بدهد که
کسانی که ساکن
کاخ سفید میشوند
بهآسانی
نتوانند آنها
را نادیده
بگیرند. باراک
اوباما – با
توجه به این
که حزب جمهوریخواه
کنترل کنگره
را در دست
داشت – با تکیه
بر قدرت
اجرایی خودش
کوشید تا از
شدت تحریمها
علیه ایران
بکاهد، و همین
هم در واقع
موجب شد که
این اقدامات بهشدت
شکننده باقی
ماندند. لازم
نیست توافق
جدید به صورت
یک قرارداد
تازه به کنگره
ارایه شود.
سادهتر آن
است که در
مقابل
امتیازات
ایران لایحههای
قانونی برای
لغو تحریمهای
مشخص علیه
ایران ارایه
شود. اگر اینگونه
شود یک اکثریت
ساده برای
تصویبشان
کافیست و نیازی
به رأی دوسوم
در سنا نیست.
اجزای
برجام 2
برجام 2
میتواند
شامل این
موارد باشد.
–
تعهد ایران به
این که غنیسازی
اورانیوم تا 5% U235
بیشتر
نخواهد بود،
ده سال دیگر
تمدید شود.
این قرار فعلا
در سال 2030 به
پایان میرسد.
با این کار
درواقع برای
ایران غیرممکن
خواهد بود که
بتواند بمب
اتمی بسازد.
–
تعهد ایران که
هیچگاه
پلاتونیوم را
پردازش
نخواهد کرد-
این هم یک
سوخت دیگر
برای بمبسازی
است.
–
تعهد ایران به
این که هیچگاه
در امکانات
زیرزمینی
فردو – که
دربرابر حملات
هوایی مقاوم
است – به غنیسازی
اورانیوم دست
نخواهد زد.
–
مشارکت ایران
در غنیسازی
چندجانبهی
اورانیوم در
خارج از
جمهوری
اسلامی،
احتمالاً در
قزاقستان. از
این امکانات
میتوان برای
تولید
اورانیوم
لازم برای
ایزوتوپهای
پزشکی و دیگر
مصارف غیر
نظامی
استفاده کرد.
–
مشارکت ایران
درکنفرانسی
که از سوی
سازمان ملل
برای حل
درگیریهای
سوریه و یمن
تشکیل خواهد
شد.
–
مشارکت ایران
در فوروم
چندجانبهی
موشکهای
بالستیک که از
سوی سازمان
ملل تشکیل شده
و اکنون تحت
ریاست مشترک
امریکا،
روسیه و چین است.
اتحادیه
اروپا، شورای
همکاری خلیج
فارس و اسراییل
هم باید
مشارکت داشته
باشند.
–
لغو گستردهی
تحریمها از
جمله مرحله به
مرحله لغو
تحریمهای
عمده امریکا و
خارج کردن
ایران از لیست
دولتهای
حامی تروریسم
وزارت امور
خارجه، بهازای
آن چه که
ایران در
موارد پیشتر
گفته متعهد میشود.
–
بهعلاوه
امریکا و
ایران باید در
باره
شهروندان شان
که در زندان
هستند مذاکره
کنند و هدف هم
باید خاتمه
بخشیدن به
استفاده از
شهروندان بیگناه
بهعنوان
وسیلهی چانه
زنی باشد.
میپذیرم
که این برنامه
دربارهی
دیپلماسی بین
ایران و
امریکا شاید
اندکی جاهطلبانه
باشد. ولی
دشمنی کردن 40
ساله با اندک
توقف کوتاه
مدت گاه و
بیگاه نشان
داد که صلح و
امنیت
خاورمیانه بدون
بهبود در
مناسبات بین
امریکا و
ایران غیرممکن
است. هر دو
کشور از بهبود
و حتی طبیعی
کردن مناسبات
بهرههای
زیادی خواهند
برد، به
ایرانیها
امکان داده میشود
تا بتوانند در
اقتصاد جهانی
ادغام شوند و امریکا
هم میتواند
حضور نظامی
خود در اطراف
مرزهای ایران
را کاهش بدهد.
حتی
اگر یک توافق
نصفه هم به
دست آید از
وضعیت کنونی
بهمراتب
بهتر است که
امریکا از
حمایت بین
المللی از
توافق برجام
منزوی شده است
و متحدان امریکا
در منطقهی
خاورمیانه هم
نگران برنامه
اتمی ایران از
سویی و عدم
خروج سربازان
امریکایی
ازمنطقه از
سوی دیگرند.
درحالی که
ممکن است
ایران و
امریکا نتوانند
به مناسبات
بسیار نزدیکی
که با یک دیگر در
سالهای قبل
از انقلاب 1979
داشتند
برگردند، ولی
میتوانند
بیاموزند چهگونه
با یک دیگر
رفتار کنند که
برای
شهروندان،
خاورمیانه و
بهطور کلی
جامعهی بینالمللی
زیان کمتری
داشته باشد.
پیوند
با متن اصلی:
https://www.atlanticcouncil.org/blogs/iransource/a-pro-active-new-us-policy-toward-iran
.........................
برگرفته
از:« سایت نقد
اقتصاد سیاسی»