Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
انفجار خشم مردم ایران، در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹

انفجار خشم مردم ایران، در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹

درس هائی که می توان از آن گرفت

ارژنگ بامشاد

 

اول ـ تظاهرات گسترده ی جوانان و مردم در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، یک بار دیگر قدرت جنبش ضداستبدادی و عمق نارضائی  توده ای را نشان داد. ابعاد اعتراضات در تهران و بسیاری از کلان شهرهای کشور، هم موافقان و سازمانگران جنبش ضداسبتدادی را غافگیر کرد، و هم  هراس حاکمان را برانگیخت  و آنها  به وحشت مرگ گرفتار ساخت. هر چند سایت های جیره خوار حکومتی تلاش کردند ابعاد این حرکت با شکوه را کوچک جلوه دهند، اما انعکاس گسترده ی آن در نشست مجلس شورای اسلامی و حملات شدید رئیس مجلس و نمایندگان حکومتی، نشان داد که تا چه حد حرکت گسترده مردم، سران رژیم را نگران و هراسان ساخته است. نگرانی و هراس آن ها قابل فهم است. این کوردلان که  با سرکوب خشن در طول سال گذشته و با گسترش اعدام های رذیلانه در چند ماه اخیر، از سرکوب کامل جنبش ضداستبدادی سخن می گفتند و به خود باورانده بودند که رژیم شان را برای ۳۰ سال آینده بیمه کرده اند، انتظار چنین حرکت گسترده و پرشماری را نداشتند. موج اعتراضات روز ۲۵ بهمن در تهران و شهرستان ها، تمامی تبلیغات دروغین دستگاه حاکم را نقش بر آب کرد و تداوم مبارزات ضد استبدادی را بیش از پیش و با قدرت به نمایش گذاشت، این امر نمی تواند باعث وحشت رژیم نشود.

 

دوم ـ افشای ریاکاری تهوع آور حکومت اسلامی در جهان عرب، از دیگر دستآوردهای تظاهرات با شکوه مردم در ۲۵ بهمن ۸۹ بود. حکومت اسلامی که مدام در بوق های تبلیغاتی اش به حمایت از جنبش های انقلابی تونس و مصر و جهان عرب مشغول است و این جنبش ها را بشکلی بیشرمانه حرکت اسلامی و با الهام از انقلاب اسلامی معرفی می کردند، مجبور شد نشان دهد که تحمل برگزاری تظاهراتی مستقل در حمایت از مبارزات توده ای مردم مصر و تونس را ندارد. این نکته ای بود که توسط رسانه های همگانی عرب زبان،  بارها و بارها به اطلاع مردم جهان عرب رسانده شد. جوانان عرب و دیگر کشورهای خاورمیانه به خوبی دیدند که چگونه دستگاه سرکوب حکومت اسلامی خشن تر و بی رحمانه تر از دستگاه های سرکوب در تونس و مصر با مردم برخورد می کند. آن ها که خشونت لباس شخصی های شترسوار را در خیابان های قاهره دیده بودند، حتمأ متوجه شده کارکرد آن جنایت کاران در مقایسه با نقش و کارکرد نیروهای سرکوب موتورسوار اسلامی در تهران کاریکاتوری بیش نبود. امری که مورد انتقاد سردار نقدی رئیس بسیج نیز قرار گرفت. روشن است که سران جمهوری اسلامی نیک می دانند که اگر دستگاه های سرکوب شان همچون همقطارنشان در مصر و تونس عمل می کردند، حالا دیگر از جمهوری اسلامی نشانی بر جای نبود. دریده شدن چهره دیکتاتوری اسلامی و مشابه بودن کارکردهای آشکار دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی با دستگاه های سرکوب دیکتاتوری های بن علی و مبارک در جلو چشمان جوانان  و مردم عرب، یکی از مهمترین دستآوردهای حرکت باشکوه ۲۵ بهمن ایران بود.

 

سوم ـ هنگامی که جرقه این حرکت با درخواست مجوز رسمی زده شد، بسیاری و حتی دعوت کنندگان اولیه نیز از ابعاد انفجاری نارضائی و از تاثیرگذاری امواج انقلابی جهان عرب آگاه نبودند. اما در همان روزهای اول اعلام زمان حرکت و موج پرشوری که توسط جوانان کشور به راه افتاد، نشان از قدرت انفجاری نارضائی و توان بالای مبارزاتی با خود داشت. این موج قدرتمند حرکت آنچنان با شتاب و پرقدرت بود که حتی اصلاح طلبان را واداشت که از مرزهای تفسیرهای حکومتی از قانون پا را فراتر گذاشته و ممنوعیت تظاهرات از سوی حکومت را نادیده بگیرند. انتخاب روزی برای بیان همبستگی جدا از روزهای تقویمی مورد قبول جمهوری اسلامی نیز نشان از وضعیت جدیدی است. انعکاس این خشم عمومی را در شعارهای تظاهرات نیز می شد دید، شعارهائی که حتی اصلاح طلبان در سایت های خبری خود  یا در مصاحبه هایشان از کنار آن گذشتند. زیرا شعار «مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی» شعار « الشعب یرید اسقاط النظام» را تداعی می کرد و این برای اصلاح طلبان قابل هضم نبود.  فراتر رفتن از نبایدهای حکومتی از سوی سران اصلاح طلب زیر فشار سنگین جوانانی بود که بارها و بارها  اعلام کرده بودند: «برای عشق تازه، اجازه بی اجازه». خروج بخشی از اصلاح طلبان از مرزهای قانون حکومتی، را باید مرحله ی جدیدی از رشد و گسترش جنبش ضداستبدادی دانست.  بی جهت نیست که فریادهای مرگ بر سران اصلاح طلب این بار نه توسط چماقداران ساندیس خور بلکه توسط نمایندگان رانت خور در مجلس شورای اسلامی سرداده شد. باز تر شدن شکاف در میان بالائی ها و عمیق ترشدن این شکاف زیر فشار جنبش ضداستبدادی و تظاهرات با شکوه ۲۵ بهمن، امری است که می تواند در گسترش جنبش ضداستبدادی و در کند کردن تیغ سرکوب دستگاه ولایت، نقش موثری داشته باشد.

 

چهارم ـ تظاهرات قدرتمند و حضور توده ای مردم در روز خشم، برای آن نیروهایی که خود را رادیکال می دانند، ولی در مبارزه به منزه طلبی پاسیویستی دچار می شوند، نیز باید درس آموز باشد. بخشی از این نیروها به دلیل آنکه جرقه این حرکت با درخواست مجوز رسمی سران اصلاح طلب زده شده بود، خود را از آن کنار کشیدند. آن ها نگران بودند که به دنبال حوادثی کشیده شوند که راه اصلاح رژیم را هموار می کند. اما آن ها نشان دادند که درک بسیار سطحی و ساده ای از مبارزات ضداستبدادی مردم و جوانان کشور و قدرت انفجاری آن دارند. این نیروهای منزه طلب حالا باید دیده باشند که اولأـ این حرکت، حرکتی توده ای، سراسری، و گسترده بود و ثانیأـ خواست ها و شعارهای حرکت عمدتأ کلیت نظام را نشانه رفته بود. شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، یا «مبارک، بن علی، نوبت سیدعلی» که وزن بالائی نیز داشت، خواست هائی نیست که ماندن در چهارچوب نظام را تداعی کند. ثالثأ ـ ترکیب جمعیتی این حرکت در مقایسه با حرکت های سال گذشته، بیش از پیش سمت و سوی جلب توده های پائین جامعه را نشانه رفته بود. این امر در بسیاری از گزارشات رسیده برجسته است. ثالثأ ـ جنبش ضداستبدادی، جنبشی است که نیروهای گسترده ی ناراضی را در بر می گیرد. تلاش یک نیرو برای تبدیل این حرکت به حرکت خطی و جناحی خود چیزی جز در هم شکستن حرکت را به دنبال نخواهد داشت. نیروهائی که خود را رادیکال می داتند باید به این نکته توجه کافی مبذول دارند.

 

پنجم ـ تظاهرات قدرتمند ۲۵ بهمن، به لحاظ بکارگیری تاکتیک تجمع های گسترده و سازماندهی غیرمتمرکز و منعطف نیز بسیار درخشان بود. مردم و جوانان، با تجمع در میادین گوناگون و گردهم آئی های سازمان یافته، نیروی دشمن را دچار سردرگمی و پراکندگی کامل کردند. جنگ و گریز های گسترده تا پاسی از شب، بیانگر سازماندهی حسابشده ی فعالان جنبش بود. این درسی است که از مبارزات ضداسبتدای سال گذشته گرفته شده بود.  جوانان فعال دریافته بودند وقتی که نیروی سرکوب دشمن متمرکز و بسیار سازمان یافته است، نمی توان و نباید ابتکار عمل را به آن نیرو واگذار کرد و خود را در مسیرهای از پیش تعیین شده زمین گیر ساخت. انتخاب میادین مختلف، همآهنگی در تجمع و پراکنده شدن و تجمع مجدد، استفاده گسترده از راه بندان ها و مانع های خیابانی برای فلج کردن  نیروهای  موتوریزه سرکوب ، حمله به ماشین های نیروی انتظامی و نجات دستگیر شده گان، از درخشان ترین تاکتیک های مردم در تظاهرات ۲۵ بهمن بود. وقتی حکومت اجازه راهپیمائی مسالمت آمیز به مردم را نمی دهد، مردم حق دارند اعتراضات خود از طرق گوناگون بیان کنند. روشن است که اعتراض علیه دیکتاتوری، علیه سرکوب سیاسی و مدنی و علیه فقر و گرانی می تواند و باید اشکال گوناگونی به خود بگیرد. زمانی لازم است تظاهرات غیرمتمرکز خیابانی بر پا شود، گاه می توان دست به اعتصاب زد واز اعتصابیون حمایت کرد. گاه می توان به تحصن و گردهم آئی دست زد.  اگر تظاهرات گسترده و  باشکوه  جوانان و مردم میادین مرکزی تهران و شهرستان ها را به اشغال خود درآورد، می توان و باید به میادین جنوب شهر هم رفت. باید بیش از هر چیز تلاش کرد خواست های زحمتکشان و تهیدستان که  زیر بار گرانی، فقر و تورم، درهم شکسته شده اند را بیان کرد و در کنار آن ها مبارزه را سازمان داد. این اکثریت عظیم است که می تواند قدرتمندترین نیرو را وارد میدان کند. بی جهت نیست که رژیم اسلامی تلاش می کند با پرداخت نقدی یارانه هائی که از جیب این زحمتکشان دزدیده ، خود را حامی شان نشان دهد.

 

ششم ـ تظاهرات گسترده و فراگیر ۲۵ بهمن، شعله های خشم مردم را یک بار دیگر به همگان نشان داد. این خیزش مجدد جنبش ضداستبدادی در شرایطی نوینی  صورت می گیرد که موج جنبش های انقلابی سراسر خاورمیانه را فراگرفته است. نفس گرم انقلاب، مرزهای منطقه را در نوردیده است. شور جدیدی در جان عاشقان آزادی و برابری  ایجاد کرده است. پایه های استبداد های جنایتکار را یکی پس از دیگری لرزانده است. زمینه درس آموزی از همدیگر را فراهم آورده است. حس همبستگی خواهرانه و برادرانه را تقویت کرده و دنیای تازه ای از همبستگی منطقه ای را پایه ریزی کرده است. حال که جنبش ضداستبدادی کشورمان باردیگر شعله ور شده، باید به نقاط ضعف آن در سال گذشته بیش از پیش توجه شود.

 مهمترین ضعف جنبش ضداستبدادی سال گذشته آن بود که نتوانست به قدر کافی با جنبش مطالباتی مردم گره بخورد. توده های کار وزحمت که بصورت میلیونی در تظاهرات شرکت می کردند، نه تنها به لحاظ سازمانی بی حفاظ بودند بلکه حتی به لحاظ شعارها نمی توانستند خواست های مطالباتی خود را بیان کنند. اکنون که با حذف یارانه ها و گسترش فقر و گرانی زمینه های اعتراضات مطالباتی گسترده تر شده است، باید بیش از پیش به ضرورت پیوند خواست های اقتصادی و صنفی بویژه کارگران و زحمتکشان با خواست های عمومی و سیاسی توجه  کرد. باید اعتراضات و تظاهرات سیاسی را با اعتصابات کارگری و زحمتکشان پیوند زد. از این طریق است که جنبش ضداستبدادی می تواند گسترده ترین نیرو را برای درهم شکستن استبداد بی رحم به میدان بیاورد و بساطش را درهم بریزد. وقتی مردم ستم دیده وجان به لب رسیده بصورت متشکل با خواست های روشن پا به میدان بگذارند، امکان مصادره انقلابشان توسط باندهای سازمانیافته ای که برای مصادره جنبش مردم  دندان تیز کرده اند، فراهم نخواهد شد. این نکته ای است که نباید از کنار آن به راحتی گذشت.

نقطه ضعف دیگر جنبش این بود که از نظر سازمانی عمدتأ متکی به شبکه های علنی و شکل گرفته ی اصلاح طلبانی بود که در دایره قدرت نقش و جایگاهی داشتند. علنی گرائی و قانونی گرائی حتی در میان تشکل های مستقل اجتماعی دو مشخصه ای بود که زمینه ی سرکوب سریع آن ها توسط حکومت را فراهم آورد. در آن زمان شبکه های مستقل مردمی نه تنها بقدر کافی قوی نبودند بلکه آن ها نیز این دو ضعف اساسی را با خود حمل می کردند . در آن دوره  از تلفیق کار مخفی و با فعالیت علنی سخنی در میان نبود. با توجه به این کمبودها، اکنون باید بیش از پیش به سازماندهی شبکه های مستقل توده ای همت گماشت. باید روی سازماندهی هسته های مقاومت محله و محیط های کار تاکید کرد. هسته هائی که با تلفیق فعالیت علنی با فعالیت مخفی، امکان حفظ کادرها و سازمانگران خود را داشته باشند. امکان مقابله با پلیس سیاسی دشمن را فراهم آورند و توان آن را داشته باشند که در مقابل ضربات دستگاه متمرکز سرکوب دولت اسلامی قدرت دفاع موثر داشته باشند.

۲۶ بهمن ۱۳۸۹ـ۱۵ فوریه ۲۰۱۱

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©