پست عفو
بینالملل
برای
آزادی
عاطفه
رنگریز
عاطفه رنگریز ،
مدافع حقوق
کارگران از
روز ۲۴ مهر
ماه در اعتراض
به خودداری
مقامات از
پذیرش وثیقه،
صدور احکام
ناعادلانه و
نگهداری در
زندان شهری
(قرچک) اعتصاب
غذا کرده است.
عاطفه
رنگریز پس از
یک فرآیند
ناعادلانه
قضایی توسط
شعبه ۲۸
دادگاه
انقلاب با
اتهاماتی از
قبیل «اجتماع
و تبانی علیه
امنیت ملی»،
«اخلال در نظم
عمومی»،
«تبلیغ علیه
نظام» و «تمرد
نسبت به
مامور» به
یازده سال و ۶
ماه زندان و ۷۴
ضربه شلاق
محکوم شد.
اساس این
اتهامات فعالیتهای
مسالمتآمیز
او در دفاع از
حقوق کارگران
بوده است. این
حکم در روز ۹
شهرویر ماه
۱۳۹۸ به وکیل
او ابلاغ شد.
عاطفه
رنگریز در روز
جهانی کارگر
در تاریخ ۱۱
اردیبهشت
۱۳۹۸ در جریان
یک تجمع
اعتراضی
مسالمتآمیز
در مقابل مجلس
بازداشت و به
مدت چند هفته
بدون ارتباط
با خانواده و
دسترسی داشتن
به وکیلش در
سلولهای
انفرادی در
بند ۲۰۹ زندان
اوین نگهداری
شد و تحت
بازجویی قرار
گرفت.
عاطفه
رنگریز از
اواسط خرداد
ماه به زندان
شهر ری منتقل
و تاکنون در
این زندان به
سر میبرد، که
او و دیگر
زندانیان هم
به لحاظ امنیت
و هم به لحاظ
سلامت با
خطرات جدی در
آنجا مواجهاند.
در این زندان،
زنانی که
مرتکب جرایم
سنگین و خشونتبار
شدهاند در
فضای پرتراکم
و غیر بهداشتی
نگهداری میشوند.
گزارشهای
مکرری از
خشونت علیه
زندانیان در
این زندان، چه
از جانب سایر
زندانیان و چه
از جانب کارکنان
زندان و
همچنین شیوع
بیماریهای
روانی،
خودزنیِ
زندانیان و
رواج مصرف مواد
مخدر منتشر
شده است. این
وضعیت آنها
را در معرض
خطر حملات
خشونتآمیز و
همچنین ابتلا
به بیماریهای
عفونی قرار
داده است.
عاطفه
رنگریز صرفا
به خاطر
فعالیتهای
مسالمتآمیزش
در دفاع از
حقوق کارگران
زندانی شده است.
او یک زندانی
عقیدتی است و
باید فورا و
بدون و قید
وشرط آزاد
شود.
اقدام
شما موثر است؛
با امضای دادخواست
آنلاین عفو
بینالملل
استرالیا از
مقامات ایران
بخواهید که او
و دیگر
بازداشت
شدگان روز
جهانی کارگر
را فورا آزاد
کنند.
https://bit.ly/2KeX2F0
..........................................
«یا مرگ یا
آزادی»
یادداشت
اعلام اعتصاب
غذای عاطفه
رنگریز از زندان
قرچک
از درسهای
دانشکده جنگ
زندگی: هر
آنچه مرا
نکشد، قویترم
میسازد.
در
تجمع روز
جهانی کارگر
در تاریخ
یازده اردیبهشت
نود و هشت
بازداشت شدم و
پس از ۴ روز با
وجود صدور
قرار کفالت ۳۰
میلیونی از
آزادی من
جلوگیری شد و
پس از ۲۸ روز
بازجویی و
چندین بار
انتقال از
زندان قرچک به
اوین با
پروندهسازی
کاملاً مشهود
روبرو شدم با
آنکه بارها و بارها
در پاسخهای
خود گفته بودم
که فعالیتهای
من کاملاً
قانونی بوده و
درکی از
سوالات شما
ندارم.
در
ادامه این
روند
ناعادلانه
قرار وثیقه من
به ۵۰ و ۷۰
میلیون تومان
افزایش یافت و
این بار نیز
دادسرا از قبول
قرار کفالت
سرباز زد و
باز خانواده
به دیوارهای
ناعادلانه
برخورد کرد؛
آنها در
بیرون
سرگردان شدند
و من نیز در
داخل زندان.
این سرگردانی
همچنان ادامه
یافت تا آن که
دادگاه بدویام
در تاریخ ۱۴
مرداد ماه در
شعبه ۲۸
دادگاه انقلاب
برگزار شد.
دادگاهی که
امکان دفاع و
پاسخگویی به
آن نبود و رنگ
و بوی فرمایشی
داشت. قاضی
مقیسه مبلغ
قرار وثیقه را
به دو میلیارد
تومان افزایش
داد. با این
وجود،
خانواده با
این در و آن در
زدن بالاخره
توانستند این
وثیقه سنگین
را فراهم کنند
اما بار دیگر
طی روندی
کاملاً غیر
قانونی با
قبول وثیقه
مخالفت شد و
در نهایت حکم
یازده سال و
نیم زندان به
وکیل من ابلاغ
شد. حکمی که نه
بر اساس ادله
موجود در
پرونده که
بیشتر به
اتهامات ردیف
شده بازجویان
بازمیگشت.
این
جانب بارها به
روند غیر
قانونی
پروندهام از
جمله عدم قبول
وثیقه، عدم
اجرای اصل تفکیک
جرائم، صدور
احکام
ناعادلانه به
طرق مختلف
اعتراض کردهام
و این خلاصهای
است از روند
غیرقانونی
وضعیت من در
این ۵ ماه و ۱۳
روز و
سردواندن
خانواده در
بیرون و من در
داخل زندان.
بازیدادنی
که گران میآید،
زیرا گویی
عدالتی در کار
نیست و پرسش
اینکه چگونه
دستان من در
این بند بی
عدالتی میتواند
خودش را آزاد
کند، کماکان
پابرجاست. این
بندها دستان
مرا به دستان
بسیاری گره میزند،
دستان
خواهرانم که
جز برای حقطلبی
گره نشدهبود
و شدیدترین
ستمها هم
نتوانسته گره
آنها را باز
کند، دستان
دلسوزترین
جانهای این
سرزمین
بلاخیز که
برای آموزش
بهتر، برای
کودکیِ ربوده
شده، برای
حداقلهای
زندگی شایسته
بلند شدند و
داس بیعدالتی
هم نتوانسته
از رویش آنها
جلوگیری کند،
دستان خشکیدهی
زندانیانی که
قربانی چرخ
دندههای بیرحم
انواع تبعیضها
و بیعدالتیهای
اجتماعی شدهاند.
ازاینرو
بدن خود را
سلاحی میکنم
در برابر این
همه بیعدالتی
که بر ما گذشت
و میگذرد و
اعتصاب غذای
خود را در
اعتراض به عدم
پذیرش
غیرقانونی
وثیقهای که
تاکنون پنج
بار با در
بسته و
دیوارها روبرو
شد و همچنین
صدور احکام
ناعادلانه و
نگهداری
غیرقانونی در
زندان قرچک
اعلام میکنم.
نیک آگاهم که
جان من برای
آنان که به
بازیاش
گرفتهاند
ارزش محافظت
ندارد، و این
رنج را برای
شکستن این
دیوار سکوت که
قتل خاموش
جامعهی مدنی
و صدای حق
طلبی ما است،
تحمل میکنم.
از این
رو، نوشتهام
را با دو کلمه
تمام میکنم
که پژواک آن
در سرتاسر
تاریخ ما
فرودستان پیچیده
است:
"یا
مرگ یا آزادی"
عاطفه
رنگریز
زندان
قرچک
۲۴
مهر ۹۸
......................