یادداشت
کارگری
اول ماه
مه ، روزتجلی مطالبات
کارگران
بالماسکه
هفته کارگرخانه
کارگری ها
امیرجواهری
لنگرودی
پنجشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ برابر با ۲۱ آوريل ۲۰۱۶
اول
ماه مه سال ۱۳۹۵ در راه
است . نخستین
روزمه ، روزِ
ماست، از آن
ماست. باید با
همه توان به
استقبالش
شتافت. اول
ماه مه، روز همبستگی
بین المللی
کارگران است .
روز دست از
کار کشیدن و
روز تظاهرات
اعتراض آمیز همه
کارگران و
زحمتکشان است.
این
روز نه تنها
روز بزرگداشت
کار پر رنج و
مشقت کارگران
جهان ، بلکه
روزی است که
این بخش عظیم
از اردوی کار
جهان، با صدای
رسا، اعتراض
حق طلبانه خود
را به گوش
جهانیان می رسانند
و در صفوف
فشرده علیه حق
کشی ها به
خیابان ها می
آیند.
اول
ماه مه ، روز اتحاد
پرشور و مهر
آمیزی است که
مژده پیروزی و
استقرار
برابری ،
برادری و
عدالت اجتماعی
را به جهانیان
می دهد ! اصلی
ترین و مهم
ترین پیام اول
ماه مه روز
جهانی کارگر،
همبستگی
طبقاتی توده
کارگر،
صرفنظر از
تعلقات
جنسیتی، مذهبی
و قومی ،
زبانی به
عنوان یک طبقه
واحد می باشد .
یکی از
مشکلات جنبش
کارگری کشورما،
وجود تشکیلات
شبه فاشیستی
خانه کارگر
است که به
عنوان
کارگزار هدف
های حاکمیت در
درون جنبش
کارگری ،
همواره بر متن
سرکوب حق تشکل
مستقل
کارگری، در
برابر خواست
کارگران ، دست
به تخریب می
زند.
درسال
گذشته ، خانه
کارگری ها به
مجرد این که
پس از پایان
دوره دولت
احمدی نژاد،
امکان
برگزاری راه
پیمایی در روز
اول ماه مه را
به دست آوردند،
با حمله به
کارگران افغانستانی
و طرح شعارهای
نژادپرستانه،
شکاف انداختن
بین صفوف
کارگران را به
اصلی ترین
اقدام روز
کارگر تبدیل
کردند. انجام
این امر یعنی به
نمایش گذاشتن درهم
شکستن
همبستگی
نیروی کار، به
مثابه اصلی
ترین وظیفه این
نیروی شبه
کارگری در اول
ماه مه بود که
همگان شاهدش
بودیم و
انتقادات سخت
خود را در
برابر این
نمایش ضد انسانی
منتشر ساختیم!.
امسال
هم مثل سال
گذشته خانه
کارگر بالماسکه
هفته کارگر را
اعلام کرده است
؛ که شامل
مجموعه ای ازانجام
مراسم های
گوناگون در
نقاط مختلف
کشور است .
مشخصه همه برنامه
های خانه
کارگری ها اینست که؛
روز جهانی
کارگر را از
هر نوع اعتراض
به بی عدالتی،
هر نوع نمایش همبستگی
درونی اردوی
کار و هر نوع طرح
مستقل
مطالباتی کارگران
درون کشورخالی
نمایند. از
منظر
سردمداران
خانه کارگری
ها از یک سو ، روز
جهانی کارگر
باید به مجموعه
ای از مراسم
های بی روح و فرمایشی
تبدیل گردد و از
سوی دیگر ،
باید
نارضایتی
عمیق کارگران
به صورت کنترل
شده در چهارچوب
سیاست های خانه
کارگر باقی
بمانند و
شعارهایش نیز خیلی
ولرم مطرح گردد
تا بتوانند
نقشی را که
خانه کارگر
برای مهار
جنبش کارگری و
قربانی کردن
آن ، پیش پای
برنامه های هر
دو جناح حکومت
بازی می کنند
را به همین
جناح ها نشان
داده باشند تا
از این طریق
بودجه و
امکانات لازم
و کافی برای
ایفای موثرتر
همین نقش در
اختیارشان قرار
بگیرد.
برنامه
هایی نظیر
تجلیل از
کارگران و
کارفرماهای
نمونه، بردن
کارگر به
قبرستان ها و واداشتن
کارگران به غبار
روبی و
جاروکشی، و راه
انداختن
مسابقات
مسخره ای نظیر
مسابقه قانون
کار را هر چیزی
بتوان تلقی
نمود ، نام برنامه
های کارگری نمی
توان برآنان
گذاشت. تعیین روز
های پنج تا
یازده
اردیبهشت به
نام هفته
کارگر، به جای
روز جهانی
کارگر از طرف
خانه کارگری ها
هم، هدفش از
بین بردن
تاریخچه
واقعی
مبارزاتی
جنبش کارگری
در ذهنیت
کارگران جوان
و قلب هویت
اول ماه مه،
روز جهانی
کارگر به حساب
می آید. علاوه
بر این، خانه
کارگری ها با
این کار می
خواهند هفته
معلم را نیزکمرنگ
کنند تا در
شرایطی که
نارضایتی معلمان
از دستمزدهای
زیر خط فقر و
رودرویی با
سیاست خصوصی
کردن امر
آموزش ، ادامه
سرکوب ،
بازداشت و در
زندان باقی
ماندن فعالان
صنفی این نیروی
عظیم اجتماعی
کار جامعه همچنان
بالاست و فعالان
آن در زندان و
تبعید بسر می
برند، مانع
برجسته شدن
این مطالبات و
پیوندهای مبارزاتی
میان معلمان و
کارگران بشوند.
واقعیت
اینستکه جنبش
مستقل کارگری
و نیروهای این
جنبش نمی توانند
نسبت به
برنامه های
خانه کارگر و
بالماسکه ای
که هر سال
برای منحرف
کردن مطالبات
و هدف های
جنبش کارگری
راه انداخته
می شود، بی
تفاوت باشند.
مهم اینست که
دربرابر
نمایشات و
مراسم حکومتی
عوامل خانه کارگر،
اول ماه مه
امسال را به
نمایش پرشکوه
همبستگی اردوی
کار تبدیل
کنیم. می
بایست نماد
برجسته این
روز را اتحاد
معلمان و
کارگران،
زنان و
دانشجویان ،
دفاع از پایه
ای ترین
مطالبات
انباشته شده
کارگران ، فریاد
آزادی مبارزان
درون
زندان ها و
حمایت از
خانواده های آنان
دانست . از
دیگر الزامات این
روز جهانی ،
توجه به همبستگی
نیروی کار و
رزم مشترک
کارگران ، باز
پرداختن به
امر همگرایی ها
، جلوگیری از
تفرقه و جدا
سری ها در
قالب بیانیه
های مستقل و
مشترک و طرح
مطالبات اساسی
و پایه ای بخش
های مختلف
اردوی کار
کشور و همه هم
سرنوشت تان
این اردوی
بزرگ و پرشمار
باید محسوب می
گردد.
حداقل
دستمزدی که
امسال رقم اش
زیر رقم یک
میلیون اعلام
شده ، خنجر
تازه ای است
به قلب نیروی
کار که دردش
همچنان داغ و
تازه هست.
عوامل خانه
کارگر و
همپالگی
هایشان در سطح
نمایندگان "
شورای عالی
کار" ، همه و
همه شان در
تعیین حداقل
دستمزد امسال
نقش داشته اند
، حالا با بی
شرمی هرچه
تمام تر می
خواهند نقش
منتقد این
حداقل دستمزد
را هم بازی
کنند. آن هم در
حالی که همه
طرح ها و
برنامه هاشان
اینست که از
شکل گیری
شرایطی که بشود
حداقل
دستمزدی
شایسته را به حاکمیت
تحمیل کرد،
جلوگیری کنند.
در اینجا هم
باید مچ این
عوامفریبان را
باز نمود و
رسوایشان
ساخت. واقعیت مسلم
این است دشمنان
نقاب دار و بی
نقاب جنبش
کارگری به هر رنگی
که درآیند و
تحت هر پوششی
که ابراز وجود
کنند، در یک
عنصر مشترک هستند
و آن طرح ضدیت
با تشکل مستقل
طبقاتی
کارگران و
زحمتکشان
کشور می باشد. آنها
حاضرند همه جا
و تا هر مقدار
که واقعا لازم
باشد عقب
نشینی کنند،
به شرطی که
کارگران رضایت
بدهند که با وجود
هر میزان
نارضایتی، از
خودشان تشکل
مستقل صنفی و
طبقاتی
نداشته باشند.
طبقه ای متفرق
و متشکل از
اتم های آزاد
که اراده جمعی
از خودش
نداشته
باشند، کعبه
آمال دشمنان
رنگارنگ اردوی
کار بشمار می
رود. برای این
که می دانند
که در این
صورت هر لحظه
که اراده کنند،
کارگر را زیر
پا له می سازند.
زیرا نیک می
دانند که دست
کارگر معترض
به هیچ جا بند
نیست. حداکثر
می توانند
فریاد بزنند
ولی صدایشان هم
به جایی نمی
رسد و گوش
شنوایی پیدا
نمی کند.
در
ایران نمی
توان این
واقعیت مسلم
را فراموش نمود
و یا نادیده
گرفت و پنهانش
ساخت که استبداد
جهنمی جمهوری
اسلامی که
آبشخور فعال
مایشایی
جریانات شبه
فاشیستی مثل
خانه کارگر
هست، امر تشکل
یابی مستقل
کارگری را
بسیار دشوار
کرده است. بی
دلیل نیست که
شمار تشکل های
مستقل حامی
جنبش کارگری
از تشکل های مستقل
صنفی خود
کارگران
بسیار بیشتر
است. اما اگر
این وضعیت
دگرگون نشود و
اگر نقش و وزن
تشکل های صنفی
خود کارگران
افزایش پیدا نکند،
نه تحمیل
دستمزد
شایسته به
رژیم ممکن می
گردد، نه
حفاظت از
ابتدایی ترین
و بنیادی ترین
حقوق کار تحقق
پیدا می کند. حتی
اگر میزان
هزینه هایی که
برای مبارزه
در راه همین حقوق
و همین دستمزد
شایسته می
پردازیم،
بیشتر بشود و
بالاتر برود.
به همین دلیل گسترش
همگرایی در
درون جنبش
کارگری،
اتحاد عمل
پایدار مبارزاتی
و جهت گیری
تشکل های مستقل
و فعالان کارگری
به سمت ایجاد تشکل
مستقل سراسری
کارگران یکی
از اصلی ترین کانون
های تمرکز
مبارزات
کارگری در
شرایط فعلی و
در مضمون شعار
اول ماه مه
امسال تلقی می
گردد .
انجام
این کار از
طبقه کارگر
ایران بر می
آید. با تمام
نیرو به پیش!
چه نیک
آمده است درسرود
بین الملل:
رهاننده
برتری در کار
نیست،
نه آسمان
، نه قیصر ، نه
خطیب.
خود به
رهایی خویش
برخیزیم، ای
تولید گران!
رستگاری
مشترک را بر
پا داریم!
تا راهزن،
آنچه را که
ربوده رها
کند،
تا روح
از بند رهایی
یابد،
خود به
کوره خویش بر
دمیم
و آهن را
گرما گرم
بکوبیم !
نبرد
نهائی ست این.
به
هم گرد آئیم
و
فردا " بین
الملل "
طریق
بشری خواهد شد
.
ترجمه:
احمد شاملو
amirjavaheri@yahoo.com