دو
بیانیه مهم
کارگری، در
راستای
اعتصاب سراسری
و تقویت قدرت
دوگانه
نگاهی
به فرصت های
مهم و نیز
تهدیدهای
پیشاروی جنبش
در پایانه
سال!
تقی
روزبه
این
بیانیهها
حکایت از
آمادگی
بیشترکارگران
در برافروختن
اعتصابات
سراسری و
مشارکت و
حمایت فعال از
خیزش خیابان
دارد. این
بیانیه
درکناراعتصاب
ذوب آهن و
کامیونداران (
به عنوان بخشی
از صنعت مهم
حمل و نقل) بیانگرتعمیق
انقلاب و
گسترش
ابعادآن است
که البته رژیم
را بسیار
نگران ساخته
است. چرا که دو شاخص
عمده گسترش
دامنه
اعتصابات در
مسیرسراسری
شدن و بسط و
توه ای کردن
خیزش خیابان ،
توازن قوا را
و قدرت دوگانه
و موازی درحال
شکل گیری را
به سودانقلاب
و افتادن رژیم
به حال تدافع
رقم زده
و نهایتا می
تواند با ایجادشکاف
و سرپیچی و چه
بسا دوش به
دوش کردن اسلحه
در صفوف
نیروهای
سرکوب و
نظامی، اوضاع
را بطورقاطع
به سمت و سوی
دیگر، در
راستای کلیدزدن
دوره
پساحکومت
اسلامی سوق
بدهد. نباید
فراموش کنیم
که تا پایان
سال شمسی، ماههای
بسیارمهم و
سرنوشت سازی
در پیش رو
داریم. چه به
لحاظ موسم
مبارزات سنتی
دانشجویان (
۱۶آذر نزدیک
است و تاثیرآن
بر تداوم و
تقویت جنبش
دانشجوئی در
بزنگاه حاس
کنونی) و مهم
تر از آن
تشدیدمبارزات
کارگران و
مزدبگیران در پیش
از آغازسال نو
و یا روزهائی
مثل چهارشنبه سوری
که اساسا در
شرایط عادی هم
تهران و شهرهای
بزرگ کمتر
قابل کنترل
بوده اند.
بهمین
دلیل شرایط
مناسبی برای
کلیدخوردن
اعتصابات
سراسری همراه
با خیزش
خیابان فراهم
می شود. ضمن
آن که تورم و
افزایش قیمت
دلار و تداوم
سقوط ارزش پول
ملی و وضعیت
بورس با گذشت
هر روز رو به وخامت
بیشتری می
رود. هرروز که
می گذرد بخشی
از جامعه
موسوم به
خاکستری بیش
ازپیش مرزهای
خود را با
حاکمیت پررنگ
تر می کند و
دست به نافرمانی
می زند و رژیم
تنهاتر و برهنه
تر و لاجرم
شکننده تر می
شود. بحران
بازتولیدقدرت
و انزوا به
عنوان مهمترین
شاخص نمای
بحران و طلیعه
پیروزی
انقلاب بیش از
پیش خود را
نمایان می کند
و ا ین درشرایطی
است که جنبش
هرروز عزم خود
را برای ادامه
نبردتا
پیروزی و
سرنگونی نظام
و خامنهای و
پایان سلسه ولایت
فقیه اعلام می
دارد. البته
رژیم هم به نوبه
خود برای کنترل
این ماه های
حطیر پیشارو
برنامههای
خود را دارد
که مهمترینش
همانا خاموش
کردن هرچه
سریعترآن
است با
باصطلاح
بکارگیری
بیشتری چماق
قانون (چون
پروژه ها و
طرح های سرکوب
کننده ای که اخیرا
در مجلس دست
نشانده و گوش
به فرامین
قدرت مطرح شده
اند و نیز
وعده هائی
پوشالی
چون افزایش حقوق
و غیره درحالی
که حجم کسری
بودجه به ارقام
سرسام آوری
رسیده است، و
البته اساسا
با افزایش
سرکوب برهنه و
اجرای نوعی
حکومت نظامی و
کنترلی که خود
در شرایط
بحران
انقلابی به منزله
ریختن بنزین
در آتش است.
خامنه ای و
سرکردگان
نظام با ترس و
وحشت
از هرسخنی که
بوی
پذیرش صدای
انقلاب از آن به مشام
برسد و این که
مبادا دچارسرنوشت
شاه در انقلاب
بهمن بشوند،
برای اجتناب از
این کابوس و
سست و فروپاشی
عزم حاکمیت در
حفظ قدرت، در
واکنشی به مخالفان
درونی و نیز
همه کسانی که
می گویند باید
صدای مردم را
شنید و صفوف
«معترضان و
اعتشاشگران»
را ازهم جدا
کرد، می گوید
این شما هستید
که باید صدای
مردم را که به
زعم وی در
نمایشات
دولتی چون
سیزده آبان و
یا مراسم
تشییع و تدفین
«شهدا» خود را
نشان می دهند،
بشنوید!.
خامنه ای دارد
به همان تله
ای می افتند
که همه
مستبدین و
دولت های
توتالیتر می
افتند: تداوم
همان سیاست و
مسیری که آن
ها را به اوج
رسانده است،
بی توجه به آن
که زیست بوم و
مئلفه های
برپادارنده
آن وضعیت
بالکل سپری
شده است. تعمیم
و تداوم تجربه
های گذشته به وضعیت
کیفیتا
متفاوت.
نشنیدن صدای
عقلاء و
کنارزدن آنها
و حتی تهدید و
دستگیری آن ها.
و چنین است که
او نامه خاتمی
دلسوزواقعی نظام
را بی پاسخ می
گذارد،
محمودصالحیها
یا صادق
زیباکلام ها
را به دلیل
توئیت احضار
وبازداشت می
کند، و یا
خبرنگارکارگری
حتی ایلنا را
دستگیرمی کند
و درعین حال
سعی می کند که
از زبان
سرداردن و
کارگزاران پی
درپی وعده
پیروزی بدهد. حتی می
توان
گفت که رژیم
پیوسته با
برخوردهای
تحقییرآمیز
چون ازاذل و اوباش،
چهارنفربیشترنیستند،
کسانی که حتی
یک کاه را نمی
توانند از
دهان پشه
بگیرند و بکارگیری
این نوع تحقیر
و توهین ها به
فور، که در
کوران یک وضعیت
بحران
انقلابی به
معنی ریختن
بنزین درآتش
محسوب می شود
وبا عقلانیت
حداقلی هم جور
در نمی آید و
توسط موعظه
گران و رسانهها
هم در شگفتی
به غیرمنطقی
بودن آن اشاره
می کنند،
دوهدف را
دنبال می کند.
هدف اول از ین
نوع تحقیرها و
رجزخوانی ها
تقویت روحیه
نیروهای
دستخوش خستگی
و فقدان تعطیل
ها و غیره
هستند که
مجلسیان به آن
اعتراف می
کنند و رئیسی
هم به نحوی در
دیداراخیر
خسته نباشی به
نیروهای سرکوب
بر زبان آورد.
اما مهم تراز
آن در شرایطی
که زمان به
زیان حاکمیت و
بسودجنبش درحرکت
است، تاکتیک
خطرناک و
موذیانه ای که نباید
از آن
غافلگیرشد، تحریک کنشگران
و رزمندگان
خیابان و
محلات به
نبردها و
درگیری بزرگ و
زودرس و
پرتلفات، یک
قیام نارس و
خشونت آمیز، و
سرکوب گسترده
و سنگین آن است.
بهمین دلیل
لازم است که
جنبش با حفظ
هوشیاری خود
ضمن حفظ
ادامه کاری
خود اما ریتم
آن را با
با آهنگ توده
ای کردن خیزش
خود و سراسری
شدن اعتصاب ها
تنظیم کرده و
به دام تحریک
های تحریک
آمیز و
آگاهانه رژیم
نیفتد.
با
توجه به چنین
شرایط حساس و
خطیرپیشارو،
نقشه راه جنبش
و کنشگران و
حامیان آن
برای خنثی کردن
آن ها و
هموارساختن
مسیرپیشروی
انقلاب دارای
اهمیت زیادی
است.
هم
زمان نه فقط
فشار از درون
ایران که هم
چنین فشارها و
انزوای جهانی
هم بیش از پیش
برحاکمان
واردشده و
تأثیرات آن به
اشکال
گوناگون احساس
می شود.
بطورکلی رژیم
در چنبره
بحرانهای
سترگ و بزرگی
قرارگرفته
است که به شکل
چرخه معیوب و
شتاب دهنده
عمل می کنند. چنانکه چه
درحوزه
مداخله در جنگ
اوکراین و چه
بحران هسته ای
و
صدورقطعنامه
دوم آژانس و نیز
تصویب تشکیل
کمیته حقیقت
یاب در سازمان
ملل با نظارت
ویژه بر
ابعادتضییع
حقوق بشر و
رصدکردن
دستگیری ها و
شکنجه ها و
کشتارهای
داخلی در
مواجهه با
خیزش مردم، که
به معنای
قرارگرفتن
وحشیگری و
کشتار و شکنجه
رژیم به شکل
روزمره زیرنگاه
جهانی است، که
به سرعت رژیم
را وادارساخت
ضمن اعلام عدم
همکاری کامل
با کمیته
حقیقت یاب اما
در عمل با
گرفتن یک ژست
نمایشی دست به
آزادی تعدادی
از بازداشتی
باصطلاح کم
جرم بزند.
بدون آن که
دامنه دستگیری
هاو سرکوب را
ذره ای هم
کاهش دهد.
رژیم می داند
که در این
عرصه پیشاپیش
دستش خالی و
بازنده قطعی
است و لاجرم
محکوم است و
از قضا دست
کنشگران و
فعالین و
رزمندگان
جنبش و خانواه
ها برای به
تصویرکشیدن
ابعادخشونت و
کشتار و
دستگیریها و
شکنجه بازاست.
تنها
ابزارباقی
مانده و مهم
رژیم همانا
سرکوب برهنه
است که با
مقاومت بیشتر
و بسط دامنه
توده ای جنبش
و نیز زیرذره
بین قراردادن
هرچه بیشترآن
در
برابرجهانی
که به طوفان
جاری و سرنوشت
آن درایران
حساس شده و نظاره
گرآن هستند و
با ریزش هرچه
بیشتراتوریته
و اقتدارش
ممکن می گردد. بی
تردید دراین
راستا نقش
اپوزیسیون
خارج کشور
بویژه
اپوزیسیون
مترقی و
برابری خواه
و مدافع جنبش
بازپس گیری
زندگی از چنگ
رژیم زندگی
خوار برای
یاری رساندن
به جنبش و رساترکردن
صدای آن و
خنثی کردن
خشونت و
ترفندهای حاکمان،
از اهمیت
زیادی
برخورداراست.
دریافتن اهمیت
ماههای
پیشارو و
مشارکت
سازنده در
تعمیق گفتمان یابی
جنبش، شکل
دادن به کمپین
های اعتراضی
گسترده و
تأثیرگذار و
بازتاب دادن
ابعادگوناگون
جنبش در
افکارعمومی
جهان و البته
فشاربه دولت
ها از طریق
طرح مطالبات
وخواست های
مشخص مردم
ایران،
درایفای هرچه
بهتر این وظایف
نقش بارزی
دارند.
در
پایان این بخش
نوشته بدنیست
که اشاره
ای هم داشته
باشیم به دو
نکته اصلی
صحنه نبردکنونی:
نخست
در حوزه
تاکتیک،
مساله کنونی
نبرد برای تثبیت
حاکمیت
دوگانه و درهم
شکستن تعرض
بدون عقبه
استراتژیک و
لاجرم آرایش
شکننده رژیم و
افکندن آن به حالت
تدافعی در
حوزه میدانی و
متقابلا گذار
جنبش از حالت
تدافعی به
تعرض سراسری
است.
نباید
فراموش کنیم
که وظیفه مقدم
و تاریخی جنبش
اعلام
پارادایم
اسلام سیاسی و
سامانه هیولاوش
یک قدرت مذهبی
قرون وسطائی
است گرچه
سوار
برمناسبات
سرمایه
دارانه است و
نوعی نئولیبرالیسم
حار، اما در
متن و بدنه
این مناسبات
با تبدیل آن
به یک نظام
مطلقا انگلی و
اقتصادی
سیاسی ولایت فقیه
و ناهمساز با
آن-معجونی از
آمیزش و ستیز-
و شکل گیری یک
اولیگارشی
نظامی،
اقتصادی و سیاسی
اخص و صاحب
امتیاز، یا
همان
اقتصادبشدت
رانتی و
امتیازورزانه
است. اعلام
رهائی از این
اختاپوس
بیرون پریده
از انقلاب
بهمن، که خود
با پژواکی چون
یک زمین لرزه
بزرگ جهانی
خواهد بود و
مقدمه و
آفریدن بستری
برای رهایی و
پیشروی گامهای
بعدی. مسأله
دوم مربوط به
چگونگی
وماهیت و
کیفیت کنشگری
است. باید بر
هر نوع
بیگانگی و
بقایای آن نسبت
به جنبش و
انقلاب و
سندروم نگاه
از بیرون نسبت
به آن غلبه
کرد. این
جنبشی ماست و
ما درونش
هستیم. جنبش
ها الزاما آن
گونه که به
شکل کلاسیک
تصور می کنیم
سربلند نمی
کنند و پیش
نمی روند.
وقتی از یک
رخدادانقلابی
و غافلگیرانه،
آن گونه که
تاریخ با عبور
از خود آن را
به صحنه می
آورد، صحبت می
کنیم که همین
وضعیت موجود
بیانگرآن است
و چه بسا نه
فقط دشمن که
بسیاری از
کلاسیک ها را
هم
غافلگیرکرده
است. این جنبش
ها به اشکال
بسیاربدعت
آمیز و
خودویژه عرض
اندام می کنند
که درنهایت
دگرگونی های
عظیم و
ساختاری
پیچیده جهان و
جامعه را
درخود حمل و
متبلور می
کنند. زمانی
با چه رنج و
دردی یک گروه
پیشتار واقعه
سیاهکل را رقم
می زنند و
زمانی دیگر
صدها از این
نوع کانون های
شورشی توسط
نسلی با بلوغ
زودرس سیاسی
به میانه
میدان آورده
می شوند.
بنابراین
خود را همراه
و بخشی از
جنبش، جنبش
بدون مرزجهان
جهانی شده
امروز و در
حال شدن
بدانیم و نقاط
قوت و کاستی های
آن را نیز
نقاط قوت و
ضعف خود
بدانیم و همچون
عضوی از آن و
در درون آن به
کنشگری خلاق
به پردازیم.
همانند سربازان
ژاپونی
نباشیم که پس
از پابان جنگ
مدت ها در
اعماق جنگل ها
حتی پس از
تسلیم ژاپن،
در انتظار
پایان جنگ
بودند!غافل
از آن که جنگ پایان
یافته و زمانه
و اوضاع بالکل
تغییریافته
است. اکنون
وقت استخاره
کردن و وجب کردن
طول و عرض حوض
های قدیمی
نیست! آن گونه
که در دوره
مشروطیت
شاعران
آذربایجان به
تصویرکشیدند.[
طبق
دستورالعمل
های مذهبی
برای دفع نجاسات
آب ساکن وحوض
ها باید به
اصطلا کُر و
تطهیرکننده
باشد و مقیاس
آن هم با وجب
ها تعیین می
شود.این اشاره
به طنزشاعری
در انقلاب
مشروطیت است و
خطاب به آن
بخش از مذهبی
ها و مشروعه
خواهانی که همچنان
با بی اعتنائی
به انقلاب،
مشغول وجب کردن
حجم آب حوض و
بحث حول آن
برای
تطهیرکردن
بودند)
و اینک
متن این
دوبیانیه:
اهمیت
این بیانیه ها
در این است که
بدون
سنگرگرفتن
پشت درخواست های
صنفی به مساله
کلان سیاست
خیابانی
پرداختهاند
و می توانند
الگوی مناسبی
برای بخش های
دیگر باشند.
۱-
بیانیه
بازنشستگان
مستقل در باره
اعتراضات
سراسری
"نه
به شرایط
موجود"
▪️بیش از دو ماه
از اعتراضات
مردمی در سال
۱۴۰۱ وچند سال
از اعتراضات
کارگران و
معلمان شاغل و
بازنشسته می
گذرد ونه تنها
پاسخ شایسته
داده نشده بلکه
تعدادی از
آنان بازداشت
و زندانی و یا
با وثیقه آزاد
شده اند.
▪️تداوم بی
توجهی به
مطالبات
اجتماعی
واقتصادی
انباشته شده،
به خیزش
سراسری مردم
انجامید و
حاکمیت هم بی
مهابا پاسخش
سرکوب و
اینبار خونین
تر از همیشه
بوده ، بدون
پذیرش هیچ
مسئولیتی دست
به سرکوبی بیرحمانه
و خونین زده و
با سناریو
سازی های مختلف
و تهدید و
گروگانگیری ،
خانواده ها را
برای پذیرش
سناریو های
حکومتی تحت
فشار گذاشته و
مسئول همه این
وقایع هولناک
را به نفوذ
دشمن نسبت می
دهد.
بازنشستگان
مستقل ،
مقابله ،
سرکوب ،
بازداشت و قتل
مردم حق طلب
را بشدت محکوم
میکنند و
حکومت را برای
تک تک جنایاتش
مسئول
میدانند. به
یمن شبکه های
ارتباطی و امکانات
دنیای امروز ،
تمام خشونت
های بیرحمانه
ای که دنیا را
به شگفتی
واداشته جلوی
چشم مردم
ایران و جهان
است. نه
میبخشیم و نه
فراموش
میکنیم.
اعتراضات
و مقاومت
گسترده ، بینظیر
و تاریخی مردم
ایران ،جامعه
را در موقعیت
قدرت دوگانه
ای قرار داده
است . در نتیجه
اکنون این
کارگران ،
معلمان ،
پرستاران ،
بازنشستگان،
دانشجویان
ودانش آموزان
هستند که تعیین
تکلیف می
کنند:
1-
توقف فوری
سرکوب درهر
شکلش و آزادی
تمام زندانیان
سیاسی
وبازداشتی
های اعتراضات
اخیر
2-
جمع آوری تمام
نیروهای
سرکوب
اونیفورم پوش و
لباس شخصی از
سطح شهرها،
دانشگاهها و
مدارس ،
ادارات و
بیمارستانها
3-
بازداشت
ومحاکمه
آمران
وعاملان
کشتار مردم بویژه
در سیستان و
بلوچستان و
کردستان
4-
حق آزادانه و
بدون مداخله
مراسم
خاکسپاری و
سوگواری
جانباختگان و
محکومیت هر
گونه جسد
ربایی و
گروگانگیری
آن بمنظور
اعتراف گیری از
خانواده ها و
ساختن
سناریوهای
حکومتی برای
پنهان سازی
حقیقت.
5 -
حق انتخاب نوع
پوشش وتامین
آزادی های
فردی واجتماعی
6-
به رسمیت
شناختن تشکل
های مستقل و
حق تجمع و اعتراض
مردم
7-پاسخ
به مطالبات
اقتصادی
ومعیشتی
وتامین رفاه
برای عموم
▪️ما
بازنشستگان
تشکلهای
مستقل با جدیت
تمام از خیزش
سراسری طبقات
و اقشار مختلف
مردم حمایت کرده
و هشدار می
دهیم که اگر
حکومت به
خواسته ها و
اراده مردم
برای تغییرات
بنیادی و
اساسی وضعیت
موجود تمکین
نکند و
نیروهای
سرکوب اعم از
اونیفورم پوشش
و لباس شخصی
ها و امنیتی
های آتش به
اختیار را
ازسطح جامعه
جمع نکند، کف
خیابان پاسخ
خواهیم داد.
_اتحاد
سراسری
بازنشستگان
ایران
_شورای
بازنشستگان
ایران
_گروه
بازنشستگان
مستقل ایران
_جمعی
از
بازنشستگان
فولادی
***********
بیانیه
جمعی از
کارکنان
صنایع خودرو
ایران: به فرزندانمان
در خیابانها
بپیوندیم ۶
آذر ۱۴۰۱
شماری
از کارگران و
کارشناسان
صنعت
خودروسازی ایران
و قطعات
وابسته در
بیانیهای
خواهان
همراهی
همکاران خود
در صنایع
خودرو ایران
با خیزش
انقلابی مردم
ایران شدند.
آنها
در این بیانیه
از همکاران
خود خواستهاند
«از روز
چهارشنبه این
هفته
۹آذر۱۴۰۱، در
همه کارخانههای
خودروسازی و
قطعات وابسته»
با حضور در «جاده
مخصوص کرج تا
میدان آزادی
تهران را با
اعتراض خود به
وضعیت موجود»
دست به اعتصاب
سراسری بزنند.
در
بخشی از این
بیانیه که
نسخهای از آن
در اختیار
«ایرانوایر»
قرار گرفته،
با اشاره به
چندین دهه
کشتار زنان و
مردان و
کودکان ایران
به دست
ماموران
امنیتی حکومت
جمهوری
اسلامی آمده
است که، این
حکومت ۴۳ سال
است که «از هیچ
عملی برای
رسیدن به
اهداف شنیع و
شرمآور خود
سر باز نزده و
با سکوت
غریبانه من،
تو، ما و مردم
هر روز بیش از
دیروز وقیحتر
شده است.»
نویسندگان
و
امضاکنندگان
این بیانیه با
تاکید بر
اینکه ملت
ایران در طول
بیش از
چهاردهه گذشته
«تحت انواع
فشارهای
اقتصادی، فکری
و روانی» قرار
داشته است میگویند،
این همه برای
این بوده که
حکومت «پلید و
تفالههای پس
افتادهاش »
در ناز و نعمت
زندگی کنند.
این
بیانیه
همچنین با
اشاره به
اعتصاب «
کارگران و
کارمندان
شرکت نفت و
پتروشیمی در
جنوب ایران،
کارگران
معادن کشور و
حتی شرکتهای
کروز، گروه
خودروسازی
بهمن موتور،
گروه بهمن
دیزل، گروه
خودروسازی
مرتب، سیف
خودرو، کیان
تایر و ایران
تایر» و
پیوستن آنها
به اعتصابات
سراسری، این
اقدام آنها
را ستوده و
نوشته است:
«اعتصابات این
گروهها با
دخالت
نیروهای
امنیتی نه
تنها ساکت نشده،
که گسترش هم یافته
است.»
آنها
همچنین در این
بیانیه نوشتهاند
که حالا «نوبت
ماست» که با
«اعتصاب
سراسری در
تمام شرکتهای
تولیدی خودرو
و قطعات
وابسته،
همبستگی خود
را با مردم که
نه، با
خواهران و
برادران و فرزندانمان
که در خیابانها
درحال مبارزه
هستند نشان
دهیم و به آنها
بپیوندیم.»
شمار
زیادی از
امضاکنندگان
این بیانیه در
صنایع ایران
خودرو، ایران
خودرو دیزل،
سایپا، سایپا
دیزل ، کروز و
تعداد زیادی
از صنایع
قطعات وابسته
مشغول به کار
هستند.
آنها
در پایان این
بیانیه با قسم
به «خون ریخته
شده جوانان
ایران» اعلام
کردهاند که همگام
با کارکنان
صنایع نفت و
گاز و
پتروشیمی دست
به اعتصاب
سراسری
خواهند زد.
در بخش
دیگری از این
بیانیه به
نمونه موفقی
از اعتصاب
صنفی که چند
سال قبل در
اعتراض به
ایمن نبودن
محل کار در
این صنایع رخ
داده اشاره
کرده و نوشتهاند:
«پیشتر با یک
اعتصاب غذا
نشان دادیم که
اگر یکصدا و
یکدست باشیم،
نه تنها سپاه
و بسیج و ارتش
جمهوری
اسلامی و دیگر
نیروهای
سرکوبگر، که
حتی ارتش
ابرقدرتان
دنیا یارای
پاسخگویی به
اعتصابات
سراسری صنعت
خودرو و اعتراضات
ما نخواهد
بود.»
نویسندگان
این بیانیه در
انتهای آن با
مخاطب قرار
دادن ماموران
حراست که ممکن
است در سرکوب
اعتصاب کارکنان
صنایع خودرو
نقشآفرینی
کنند نوشتهاند:
«برادر حراستیام،
تو نیز با ما
همصدا باش و
بهجای تهدید
و ایجاد رعب و
وحشت در میان
کارگران، به
یاری ما بیا
تا روزی تو هم
به آزادی
واقعی برسی.»
تقی
روزبه ۲۸
نوامبر۲۲