نان،
مسکن،
آزادی من کو؟
بهروز
نظری
مقامات
جمهوری
اسلامی یکی
پس از دیگری
ناگزیر شده
اند به ابعاد
فقر و فلاکت
در ایران
اعتراف کنند.
دو هفته پیش
وزیر نفت
جمهوری
اسلامی رسما
به کمیسیون
برنامه و بودجه
مجلس اعلام
کرد که بر اثر
تحریم
ها
صادرات نفت
ایران بیش از
۴۰ درصد کاهش
پیدا کرده
است. در سال
۲۰۱۱ سهم کشورهای
اروپایی از
صادرات نفت
ایران ۱۸ درصد
بود. این رقم
در اواخر سال
۲۰۱۲ تقریباً
به صفر تقلیل
پیدا کرد. در
همین مدت
صادرات نفت
ایران به دیگر
کشور ها، از
جمله چین،
ژاپن، کره جنوبی،
هند و ترکیه
بین ۱۵ تا ۴۰
درصد کاهش
پیدا کرده
است. بنا به
آمار منتشره
از سوی اوپک
صادرات نفت
خام ایران از
دو میلیون و چهار
صد هزار بشکه
در اواخر سال
۲۰۱۱ به کمتر
از یک میلیون
بشکه در
دسامبر ۲۰۱۲
رسید. درآمدهای
جمهوری
اسلامی بر اثر
تحریمهای
نفتی و مالی
حدوداً پنج
بیلیون دلار
در ماه کاهش
یافته است.
بنا به
گزارش گمرک
ایران، در
همین مدت
واردات ایران
پنج بیلیون
دلار کاهش
پیدا کرده
است. در کنار
کاهش توانایی
عمومی دولت
برای وارد کردن
کالا، آنچه که
در آمار گمرک
قابل توجه است
افزایش درصد
واردات
خودروهای
لوکس و گران
قیمت است. در
یک کلام بحران
کنونی به
تشدید و گسترش
شکاف طبقاتی
در ایران منجر
شده است. برای
اقلیت ناچیزی
بحران فروپاشی
اقتصاد ایران
یک فرصت طلایی
دیگری است برای
انباشت ثروت
بیشتر، در
حالی که اکثریت
عظیم مردم
ایران هزینه
سیاستهای جمهوری
اسلامی و دولتهای
امپریالیستی
را میپردازند.
هزینه
انسانی تحریم ها و سیاستهای
اقتصادی
جمهوری
اسلامی اما
بسیار بالاتر
آن چیزی
است که در
آمار و ارقام
مشاهده میشود.
بحران نه تنها
خود را در
افزایش سرسام
آور قیمت کالاها
و خدمات حیاتی،
همچون مواد
غذایی، مسکن،
بهداشت و
آموزش، که در
همه سطوح
اجتماعی نشان
می دهد.
درست همین
عامل است که
به ناگهان
بسیاری از
مقامات
جمهوری
اسلامی را
واداشته که پس
از انکارهای
اولیه نگرانی
خود را از
وضعیت موجود
اعلام کنند.
علی
لاریجانی،
رئیس مجلس
اسلامی، ضمن
ابراز نگرانی
از افزایش
تورم و بیکاری
گفته است که
"اصلا دشمن
منتظر اتخاذ
سیاستهای
اقتصادی است
که خود به خود
شرایط را بر
مردم سخت تر
کند." مهدی
غضنفری، وزیر
تجارت و صنعت
دولت، بنوبه
خود، به
تاثیرات فلج
کننده تحریم ها اشاره
کرده و گفته
است که با
دیدن جوانان بیکار
"اشک" در
چشمانش جاری
میشود!
"اقتصاد مقاومتی"
جمهوری
اسلامی،
علیرغم گزافه
گوییهای
مقامات رژیم،
تاب مقاومت
ندارد.
بدون
تردید ابراز
"نگرانی"
مقامات
جمهوری اسلامی
از بحران
موجود و
اعتراف جناحهای
مختلف به
تاثیر تحریمها
و یا حذف
یارانهها تا
حد قابل
توجّهی مصرف
"انتخاباتی"
دارند، و در
آستانهٔ
"انتخابات"
جناحها و
فراکسیونهای
مختلف رژیم به
یار گیری،
تعرض و ریختن
اشک تمساح روی
آورده اند.
درست در واکنش
به تعطیلی هفتاد
درصد واحدهای
تولیدی،
افزایش
بیکاری، کاهش
قابل توجه ارزش
ریال، افزایش
سرسام آور
هزینهها و
تعمیق هر چه
بیشتر شکاف
بین درآمد
کارگران و
زحمتکشان
ایران با
هزینه زندگی
در ایران بود
که هفته گذشته
بانک مرکزی
بار دیگر به
ماساژ نرخ
تورم دست زد و
آنرا ۲۷ درصد
اعلام کرد.
بنا به
گزارشات
منتشره در
برخی از
تارنماهای
وابسته به
رژیم محاسبات
بانک مرکزی
نشان میداد که
نرخ تورم در
ایران ۴۰ درصد
است، اما بانک
مرکزی در
گزارش پایانی خود
این رقم را به
۲۷ درصد تقلیل
داد. این رقم در
حالی اعلام
شد که برخی
منابع خارجی
نرخ تورم در
ایران را ۱۱۰
درصد برآورد
می کنند، رقمی
که به واقعیت
نزدیک است.
رقم اعلام شده
از سوی بانک
مرکزی اما حتی
با دیگر آمار
و اطلاعات منتشره
در تناقض است. حقیقت
ساده این است
که دروغهای
رژیم و آمارهای
سانسور شده و
ماساژ داده
شده آن نمی
توانند
مردم را قانع
کنند که قیمتها
بیش از هزار
برابر، که نان
سفره آنها
کمتر و کمتر
میشود، که
داشتن یک سقف
به یک رویا
تبدیل شده، که
بدیهیترین
خدمات
بهداشتی قیر
قابل دسترسی
است، که
فرستادن
کودکانشان به
مدرسه به کالای
لوکسی تبدیل
شده که بسیار
قادر به خرید
آن نیستند.
ابراز
نگرانی
مقامات
جمهوری
اسلامی اما نه
ناشی از
دلسوزی آنان
برای کارگران
و زحمتکشان
ایران است و
نه نشانه تاسف
آنان بخاطر
مصیبتی که به
مردم ایران
تحمیل کرده اند.
نگرانی اصلی
آنان خیزشهای
توده ای علیه
نظام ولایی
است. هشدارها
و خط و نشان
کشیدنهای
مقامات
امنیتی رژیم
از این جهت
گویا هستند.
اخیرا حسن
کرمی،
فرمانده یگان
ویژه نیروهای
انتظامی،
اعلام کرد که
واحدهای
پلیس اسب سوار
و واحدهای سگهای
پلیس برای
کنترل و
مقابله با
تجمعات تشکیل
میشود ، و
قرار است در
سال آینده
واحدهای
تخصصی زنان
نیز به این یگان
ویژه اضافه
شود. دلایل
گسترش
واحدهای امنیتی
رژیم با صراحت
بیشتر از سوی
ناصر شعبانی،
از فرماندهان
سپاه
پاسداران،
اعلام شده
است. او در
مصاحبه ای با
روزنامه
قانون که در
روز دوشنبه ۲۵
دی ماه منتشر
شد، اعلام کرد
که جمهوری
اسلامی با خطر
شورش کارگران
و زحمتکشان
ایران مواجه
است و برای
مقابله با
چنین شورشهایی
دستگاههای
امنیتی رژیم
تدارک دیده
اند. شعبانی
همچنین
اعتراف کرده
است که این
شورش ها
به تهران
محدود
نخواهند بود و
پیشبینی
کرده است که
شورش ها
به جای تهران
در شهرستانها
آغاز خواند
شد. شعبانی در
این مصاحبه
گفت: "تحلیل
امروز ما این
است که مسائل
معیشتی که عوامل
مختلفی مثل سو
مدیریت و
تحریم و غیره
در آن دخیل
هستند در
فراوانی
نارضایتی ها
اثر بگذارد و
بعید نیست
بستر اقتصادی
آماده باشد و
در زمان
انتخابت نیز
سیاسی ها بخواهند
از این
استفاده کنند.
ولی اگر تا دو
ماه دیگر
وضعیت در
ایران و سوریه
و عراق همین
گونه که حال
است باشد، غرب
ما را دعوت به
همکاری می کند."
در یک
کلام جمهوری
اسلامی در
شرایطی که
منتظر دعوت
غرب برای
مذاکره و
همکاری است،
برای مقابله
با شورش
های
توده ای و
گسترش و تشدید
سرکوب تدارک
میبیند.
بسیاری از
مقامات
جمهوری
اسلامی با وجود
رجز خوانیهای
همیشگی علیه
دولتهای
غربی نه تنها
رسماً مذاکره
و همکاری با "شیطان
بزرگ" را تابو
تلقی نمی
کنند،
بلکه چشم
انتظار دعوت
آنان برای
همکاری نیز
هستند. آنچه
که برای
جمهوری اسلامی
همواره تابو
بوده و تابو
خواهد ماند حق
کارگران و
زحمتکشان
ایران برای
تشکل، تجمع،
اعتراض، و
مبارزه برای
نان، مسکن و
آزادی است. جمهوری
اسلامی و دولتهای
امریالیستی
با سیاستهای
خود کارگران و
زحمتکشان
ایران را به گروگان
گرفته و در
محراب منافع
خود قربانی می کنند.
تنها با
مبارزه مستقل
و متحد
کارگران و زحمتکشان
سراسر ایران،
با سازمان
دادن شبکههای
مقاومت و
ایجاد
همگرایی و
همکاری بین
لگدمال شدگان
این سرزمین،
در کارخانهٔ
ها، دانشگاه
ها، مدارس و
محلات است، که
میتوانیم برای
دستیابی به
خواستهای بحق
خود گامهای جدی
برداریم.
۲۶ دی
۱۳۹۱ / ۱۵
ژانویه ۲۰۱۳