یادداشتی
درحاشیه
دادگاه حمید
نوری استکهلم:
خوب
است دربرابر
دشمن مشترک،
بهم کمی
مهربانتر و صادقتر
باشیم!
امیرجواهری
لنگرودی
جمعه ۱۰ دی ۱۴۰۰ برابر با ۳۱
دسامبر ۲۰۲۱
چند
پرسش ساده
از:آقای
مهرداد نشاطی
ملکیانس ،یکی
ازشاهدان
دادگاه نوری
دراستکهلم!
همه
آنانی که مرا
می شناسند وبه
یادداشت هایم
درباب گزارش دهی
از دادگاه
حمیدعباسی(نوری)دردادگاه
استکهلم
دسترسی
دارند، نیک
دریافته اند؛
من به جنجال
آفرینی
درحاشیه
دادگاه سخت بی
باروم
ودادخواهی
بیشماریاران
دیروزی
وفرزندان
جامعه مان که
زیرخروارهاخاک
آرمیدهاند را
درجوهروگوهرخویش
درهیکل وجودی
این وآن
حزب،سازمان وگروه
نمی بینم.
دادخواهی را
بربنیاد حقیقت
می بینم . آنچه
دردادگاه
استکهلم می
گذرد را
پژواک صدای دادخواهی
همهی مردمان
رنج کشیده و
داغدار، به
وسعت ایران می
شناسم، که
شاکیان
وشاهدان
دادگاه
استکهلم،قطره
ای ازدریای آن
یارانند،هریک
به کلامی
ونشانی درخور!
سوژه
اصلی این
یادداشتم،
دفاع ازحیثیت
رفیقی ایست که
سال هاست
درمیان ما
نیست ولی نشان
بُوداوبامن
وما است،سخت
اذیتم می کند
که لب فروبندم
وننویسم. ازاینروسکوت
درحق رفیق
سالیانم جانِ
شیفته علی
اکبرشالگونی
رابی هیچ
ابهامی برنمی
تابم وخود را
موظف به نوشتن
این یادداشت
در حاشیه
دادگاه برمتن
اظهارات یکی
ازشاهدان
دادگاه دیدم.
باری
پنجاه وپنجمین(۵۵)جلسه
دادگاه حمیدعباسی(نوری)،روزچهارشنبه
۲۲دسامبر۲۰۲۱به
عنوان آخرین
جلسه سال به شهادت«مهرداد
نشاطی
ملکیانس»
اختصاص داشت،شاهد
دادگاه، آقای مهرداد
نشاطی برپایه
یادداشت
هایم، چندین
باراززنده یاد«علی
اکبرشالگونی»نام
برد.که دراین
یادداشت به
یکی از آن
موارد می
پردازم .
*-
«...
من
واکبردرسلول
بودیم که
پاسدارآمد ومن
را صدا زد. من
نمیدانستم
برای چه اما
چشمبند زدم و
آمدم بیرون.
یک نفر دیگر
از باقیماندههای
بند ما را هم
صدا زد و او
پشت سر من
قرار گرفت....»
«... من
تمام موارد
یعنی مصاحبه
کردن وباقی
موارد را،همه
را نوشتم نه!
یعنی طبق موضعی
که داشتیم...من
اینها راپُرکردم،تمام
شد وما را
دوباره به
همان بند ب (B)برگرداندند؛همانجا
که بودیم. من
آنجا ماجرارابرای
اکبرتعریف
کردم واکبرشدیدابه
من انتقاد
کرد.اوتأکید
میکرد که
بابا اعدام
است،کوتاه
باید بیاییم…
دارند میکشنددیگر؛مرگ
است. به هرحال
این کاری بود
که من کرده بودم
وگفتم که
حالاببینیم
چه پیش میآید
واگرلازم شدتغییرش
میدهم.
خوشبختانه
البته برای من
دیگرهیچ
عواقبی نداشت.»
یاد
آورمی گردم :رفیقمان
علی
اکبرشالگونی
ازکادرهای
مبارزسازمان کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر) براثربیماری
درروزپنجشنبه
دهم ژانویه ۲۰۱۳برابر۲۱دی
۱۳۹۱درشهربرلین
آلمان چشم ازجهان
فروبست ودر
میان اندوه
پُرشمارانی
اززندانیان
سیاسی رها شده
اززندان به
خاک سپرده شد
والان نه (۹)
سالی ایست که درمیان
ما نیست .
من
ازمقطع
دستگیری
واطلاعم
ازچند وچون
برپایی
دادگاه برای
محاکمه این
مجرم شناخته
شده زندان
گوهردشت،
بدون اغراق
روزی نیست که
یاد اکبربه
ذهنم
متبادرنگردد.برآنم،رفیقم
اکبراگرمیبود،باذهن
سیال خویش می
توانست یکی از
ورزیده ترین شاهدان
دادگاه
استکهلم
باشد.
ازشروع
دادگاه
حمیدعباسی(نوری)ازدهم
اوت۲۰۲۱
به این
سو،روزی نیست
که من ورفقای دیگری
که اکبر را می
شناسند با هم
درباب دادگاه
حرف نزنیم و یاد
اکبرشالگونی
ازمعدود
حافظه های
قدرتمند به جا
مانده
اززندان گوهردشت
رابه زبان
جاری نکینم
وجای خالی
اودرشهادت
دادگاه نوری
درشهراستکهلم
راخالی نیابیم.
باری
آنگونه که
یادکردم،آخرین
جلسه ماه دسامبردادگاه
نوری ازآن
آقای
«مهردادنشاطی
ملکیانس»ازفعالان
سازمان
اقلیت،روزچهارشنبه۲۲دسامبر
برابراول دی۱۴۰۰بود
که ضمن شهادتش
درمحکومیت
شخص نوری
وآنچه که بر
اووهمنسلانش
گذشت،روایتی
سیال وروان راعرضه
داشت که برای
هرشنونده ای
قابل دریافت
بود.
و
اما پرسش هایم
ازآقای
مهرداد نشاطی:
*-
آقای مهرداد نشاطی
بیان برچسب
چنین نقطه نظری
که زمان کشتار
است و باید
کوتاه بیاییم
وهمه این
چیزها را
بپذیریم درمورد
یکی ازشریفترین
ومقاومترین زندانیهای
سیاسی درکشتار۶۷ با توجه به آنکه
اودیگردر میان
ما نیست وحق پاسخگویی
ازاو سلب شده با
چه نیتی از
جانب شما صورت
گرفته است؟
آقای
نشاطی تاجایی
که من میدانم
عمل انسانها است
که مورد قضاوت
قرار میگیرد
نه حرف آنان
وزنده یاد
اکبرشالگونی
با عملش
درزندان نشان
داد که حد اقل
درمورد خود
اعتقاد به این
که وقت کشتاراست
وباید کوتاه
آمدرا نداشت
چرا که اوبه
دلیل کوتاه
نیامدن ونپذیرفتن
شرایط زندان
جزو آخرین
زندانیان
کمونیستی بود
که باعنوان
مرخصی آنهم اجباری
ونه به تقاضای
خودش اززندان
بیرون آمد
وبلافاصله
وبه شکل غیر
قانونی
ازکشورخارج شد.
*-
پرسش اصلی این
است:زدن چنین برچسب
بحثبرانگیزومورد
مجادله به کجای
شهادت شما وموضوع
محاکمهی نوری
مجرم زندان
گوهردشت
دردادگاه
استکهلم وکیفرخواست
دادستان ها
مرتبط است؟
*-
آقای نشاطی شما
هرگزدردورانی
که اکبرچهره درنقاب
خاک نکشیده بود
چنین سخنانی برزبان
نیاوردید. ازجمله:
درجلسهای که بیش
ازیک دهه قبل با
حضورخودتان واکبردرفرانکفورت
برگزارشد وازقضاموضوع
آن جلسه مقاومت
درزندان بود
وخود
شمانیزصحنه
گردان آن نشست
بودید، برزبان
نیاوردید. چرا!.
*-
بیان شهادت شما
درمورد اکبربا
یادماندههای
بسیاری اززندانیهای
سیاسی سابق که
با اکبرنزدیک بودند
درتضادآشکاراست.
درصحبت با تنی
چند ازآنها همگی
براین باوربودند
که بیان چنین
نظراتی
رابخصوص دراین
شرایط به نفع
کلیت امر دادخواهی
نمیبینند.
*-
واما پرسش
پایانیم: آقای
نشاطی شما فکرنمیکنید
که این شهادت و
زدن چنین
برچسبی آنهم
کاملا بیارتباط
با موضوع درصحن
دادگاه شمارادرمحکمه
وجدان بدهکارپاسخ
به یاران پُرشماراکبربه
همسرش،به
یگانه دختر
جوانش شهره وبرادرش
توفیق وآن
دیگران می
نماید؟
من زندان
نبوده ام ولی
تا به
امروزبرپایه
ذهنیتم و برای
کارهای نوشتاری
ام درباب
زندان،کمترخاطرات
نوشته شده رانخوانده
وبررویش خم
نشده باشم. یک
واقعیت
ازخاطرات به
جامانده ازرها
شده گان زندان
گوهردشت به
شکل روشن گواه
این است:« سالن ده(۱۰)زندان
گوهردشت
اساسا
ازابتدا
اززندانیانی
تشکیل شده بودکه
پس ازاعدام هاحاضربه
پذیرش مصاحبه
نشده بودندوعلی
اکبرشالگونی
ازچهره های
بجامانده در
این بند بود...»
ناراستگویی،درقبال
ایستادگی
ومقاومت رفیق سرِموضعی
وجانِ شیفته
ایِ که
امروزدرمیان
مان نیست به
تخریب کشاندن
سیمایِ آتش
زنه اش که تا
آخرین لحظه،مقاوم
بود و ماند!
اکبرشالگونی
نیست،برآنم:هرچند
اگرهم می
بُود،شرافت
انسانی اش و
رازداری اودراسرارمگوی
زندان،وطرح
ضعف ها دربیان
حقایق رابا
خود نگه
میداشت وهمچنان
ناگفته ها
رادرسینه پُروسعت
خودباقی می
گذاشت تا این ناراستی
جلوه برونی
پیدا نکند
ودشمن را شاد
نسازد!
وجدان
آدمی آنگاه به
درد می آید که
کسی برسوگند
شهادتش
ناسپاسی ورزد
و دست به
تسویه حساب
شخصی وگروهی
زند.زیراچنین
انگاره ای
ازشان وانصاف وسیمای
دادخواهی
بدوراست.خوب
است
دربرابردشمن
مشترک، کمی
مهربانتروصادقترباشیم.
چنین باد!
لینک
یادداشت هایم
ازدادگاه
حمید نوری
(عباسی)
واظهارات
شاهدان و
شاکیان
دادگاه چه
حضوری و چه از
طریق
ویدئو...برای
دادگاه از
استرالیا و
کانادا
وآلبانی
https://drive.google.com/drive/folders/1l_-DDPT0OmT6arD5agxkUrtLQkrNET6r?usp=sharing