گزیده
هائی از میان
رسانه های
حکومتی
یکی
از بزرگان به
من تلفن کرد
و گفت سخت
بگیرید
بحران
حکومت دامنه
دارتر می شود
سایت
خبری راه
کارگر ـ صف
بندی های درون
جناح های
حکومتی،
اکنون به مرحله
ی حادی رسیده
است. اعلام
شکست برنامه
ها و سیاست
های رهبر رژیم
از سوی رئیس
مجمع تشخیص
مصلحت نظام،
بحران درون
حاکمان را بیش
از پیش گسترده
تر ساخته است.
دو شقه شدن
مسیرها و خط
های درون
حکومتی ها، بر
نگرانی های آن
ها افزوده
است. اکنون
توپ در زمین
شورای نگهبان
است تا سوت
پایان بازی را
زودهنگام به
صدا درآورد و
یا راه را
برای ادامه
بازی هموار
سازد. سخنان
محمد یزدی که
یک روز گفته
بود «امروز
رهبری تنها
است و دوستان
نزدیکش شمشیر
را از رو
بستند.» و
امروز می
گوید: «یکی از
بزرگان به من
تلفن کرد و گفت
سخت بگیرید»،
نشاندهنده
حساسیت بالای
فضای سیاسی
کشور در
آستانۀ
انتخابات است. از
سوی دیگر هر
چند سایت ها و وبلاگ
های حول و حوش
بیت رهبری
سیاست تاکید
بر حفظ خط رهبر
را بشدت دنبال
می کنند، اما
«سپاه نیوز»
ارگان سپاه
پاسداران پس
از انتشار
بیانیه روابط عمومی
سپاه مبنی بر
عدم مداخله در
انتخابات، موضع
سکوت و انتظار
در پیش گرفته
است. به هر رو حوادث
سیاسی در کشور
با شتاب در
جریان است و
بحران حکومتی
ابعاد گسترده
ای به خود گرفته
است که نیاز
به دقت و
شناخت سمت و
سوی آن را
بیشتر می کند.
آنچه در زیر
می خوانید
گوشه هائی از
فضای
اختلافات
باندهای قدرت
در جمهوری
اسلامی است که
در وبسایت ها
و وبلاگ ها
منتشر شده
است.
»
عضو
فقهای شورای
نگهبان: یکی از
بزرگان به من
تلفن کرد و گفت
سخت بگیرید
تاریخ
انتشار :
پنجشنبه ۲۶
ارديبهشت
۱۳۹۲ ساعت
۱۳:۱۲
عضو
فقهای شورای
نگهبان با
تشریح روند
بررسی صلاحیت
کاندیداهای
ریاست
جمهوری، به
برخی سئوالات
و ابهامات در
این زمینه
پاسخ داد.
یکی
از بزرگان به
من تلفن کرد
و گفت سخت
بگیرید
به
گزارش جهان به
نقل از ایسنا،
آیتالله
محمد یزدی در
جمع طلاب،
اساتید و
فضلاء، در
جامعه مدرسین
حوزه علمیه
قم، با اشاره
به روند بررسی
صلاحیت
کاندیداهای
ریاست جمهوری در
شورای
نگهبان، به
برخی سئوالات
و ابهامات در
این زمینه
پاسخ داد.
وی
با بیان اینکه
یکی از مشاهیر
و بزرگان به
من تلفن کرد
و گفت "در بحث
تایید صلاحیت
ها مقداری
محکمتر
برخورد کنید و
سخت بگیرید و
مواظب باشید،
یعنی چه که هر
کسی هوس ریاست
جمهوری به سرش
زده، اسم
نوشته، آیا می
شود سرنوشت
کشور را به دست
هرکسی داد"،
اظهار داشت:
امروز حقیقتا
شرایط خیلی
سخت است؛ به
طوری که تعداد
686 نفر ثبت نام
کردهاند تا
رییس جمهور
شوند؛ البته
اکثر آنان نمیخواهند
رییس جمهور
شوند، بلکه
فقط آمدهاند
تا بگویند ما
هم هستیم و
فیلمی از آنها
گرفته شود.
رییس
جامعه مدرسین
حوزه با اشاره
به ثبت نام بانوان،
ادامه داد: در
بین افرادی که
ثبت نام کردهاند،
ده، دوازده
خانم حضور
دارند؛ یکی از
آنها گفته که
"اگر من رییس
جمهور شوم،
نیمی از
کابینهام
خانمها و نیم
دیگر آقایان
خواهند بود"؛
مثل معروفی
هست که کسی میخواست
وارد روستایی
شود، اصلا
راهش نمیدادند
وارد روستا
شود، اما میگفت
"خانه کدخدا
کجاست"؟!؛
قانون اجازه
رییس جمهور
شدن را به
خانمها نمیدهد،
حالا چطور این
فرد ترکیب
کابینه را هم
مشخص کرده
است!
عضو
فقهای شورای
نگهبان با
بیان این که
در بین ثبت
نام کنندگان
عده زیادی
شرایط عمومی
کلی را دارند،
گفت: شرایط عمومی
کلی در اصل 115
قانون اساسی
آمده است؛ این
اصل میگوید
که "از میان
رجال مذهبی -
سیاسی یک نفر
که واجد شرایط
ذیل باشد،
انتخاب میشود".
وی
با اشاره به
این که اولین
شرط "ایرانیالاصل
بودن" است،
اظهارداشت:
معنای
"ایرانی الاصل
بودن" چیست؟،
آیا فقط پدر و
مادر ایرانی
باشند، یا جد
هم باید
ایرانی باشد و
یا چند پشت او
باید ایرانی
باشند، یا این
که پدر و
مادرش ایرانی
نباشند، اما
فقط خودش
متولد ایران
باشد، کافی
است؟
یزدی
به مباحث
حقوقی این
مسئله اشاره
کرد و افزود:
در حقوق بحث
این که آیا
خاک معتبر است
یا خون وجود
دارد؛ یعنی در
تبعیت محل
تولد معتبر
است یا اهل آن
جا بودن، یا
این که خون
معتبر است و
به پدر و مادر
کاری ندارد؛
یعنی اگر پدر
و مادر ایرانی
برای تحصیل به
خارج رفتهاند
و فرزند آنها
در آن جا
متولد شده،
آیا چون پدر و
مادر ایرانی
است، فرزند هم
ایرانی الاصل
محسوب می
شود؟؛ مقررات
غربی می گوید
خاک و محل
تولد هم معتبر
است، چون جایی
که مادر فرزند
را به دنیا
آورده به این
سرزمین
خدماتی کرده
است؛ البته
این مباحث حقوقی
است؛
بنابراین
"ایرانیالاصل
بودن" تا
حدودی مورد
اختلاف است.
وی
با ذکر خاطره
ای از تایید
صلاحیت ها در
یکی از دورههای
انتخابات
ریاست
جمهوری،
یادآور شد: در
گذشته تجربهای
هم در این
زمینه داریم؛
به طوری که
جلالالدین
فارسی در
مرحله اول
تایید شد، اما
آقایی سوابق
شناسنامهای
ایشان را در
ثبتاحوال
مشهد پیدا کرد
و در منزل
مرحوم اشراقی
به محضر حضرت
امام(ره)
ارائه داد و
امام هم بلافاصله
فرمودند
"باید قانون
اساسی رعایت
شود"،
بالاخره حاج
احمد آقا به
منزل ما آمدند
و جلسهای
گرفتیم و بر
اساس قانون
اساس عمل شد؛
این تجربه
مقداری به
روشن شدن
مفهوم اصل
"ایرانی الاصل
بودن" کمک میکند.
رییس
جامعه مدرسین
حوزه یادآور
شد: در بحث تابعیت
اختلافاتی
وجود دارد و
شاید هم خیلی
پیچیده نباشد
و این مسئله
با مقررات
حقوقی روشن می
شود.
رییس
جامعه مدرسین
حوزه به موضوع
مهم"مدیر و مدبر
بودن" اشاره
کرد و بیان
داشت: یکی
دیگر از
مسائل، مسئله
"مدیر و مدبر
بودن" است که
به عنوان دو
لغت معنای
بسیار وسیعی
دارند؛ برخی فکر
میکنند که
مثلا اگر فردی
کارخانه،
موسسه و یا تشکیلاتی
را مدیریت و
اداره کرد،
مدیر خوبی است
و صلاحیت
ریاست جمهوری
را دارد؛ در
حالی که اولا
این دو لغت،
دو مفهوم
جداگانه دارد.
یزدی
خاطرنشان کرد:
"مدیر" یعنی
کسی که در شرایط
عادی بتواند
متعلق ادارهاش
را به تناسب
حکم و موضوع
اداره کند،
مثل تناسب بین
جرم و مجازات؛
هر جرمی با
مجازات تناسب
دارد و هر
مدیریتی با
متَعلق تناسب
دارد و هر چه
متَعلق وسیعتر
باشد، مفهوم
مدیریت متینتر
و سنگینتر میشود.
عضو
فقهای شورای
نگهبان با
اشاره به
تدوین آیین
نامه ای
پیرامون اصل "مدیر
و مدبر بودن"
در شورای
نگهبان،
یادآور شد:
خوشبختانه
برای اولین
بار در این
دوره، در دو
سه روز گذشته
این کلمات را
با مباحث
فشرده و کمک
حقوقدانان
معنا کردیم و
آییننامه
داخلی مربوط
به این اصل
تنظیم شد؛
بنابراین
معنای مدیر به
نسبت متَعلق
فرق میکند.
یزدی
همچنین با
اشاره به
معنای
"مدبر"،
تصریح کرد: تدبیر
غیر از اداره
است؛ تدبیر
یعنی فرد مدیر
باید بعد از
اداره،
اندیشه
پیشگیری از به
وجود آمدن
بحران را
داشته باشد و
اگر بحرانی
ایجاد شد،
قدرت مدیریت و
حل آن را
داشته باشد.
وی
با اشاره به
این که مدیریت
مربوط به شرایط
عادی و کلی
است، ولی
تدبیر زائد بر
شرایط عادی،
پیشگیری از
بروز بحران و
قدرت اداره در
شرایط بحران
است، افزود:
"مدیریت" و
"مدبریت" دو
مسئله مهم
است؛ البته
این مفاهیم
مقداری دایره
اشخاصی که
آمده اند اعم
از روحانیون،
وزراء ، وکلا
و دیگر اقشار
و به طور کلی
مجموعه 686 نفری
که کاندیدا
شده اند، را
محدود کرده و
بسیاری از
آنان به خاطر
"مدیریت" و
"مدبریت"
کنار گذاشته
می شوند؛ زیرا
شورای نگهبان
باید طبق
قانون صلاحیت
ها را احراز
کند.
وی
با تاکید بر
اینکه رد
صلاحیت به هیچ
عنوان دلیلی
بر ناکارآمدی
افراد در دیگر
عرصه ها نیست،
یادآور شد:
اگر صلاحیت
فردی احراز
نشد، معنای آن
این نیست که
به درد هیچ
کاری نمیخورد،
بلکه صلاحیت
ریاست جمهوری
را ندارد و شاید
در مسئولیت
های پایین تر
مانند وزارت،
وکالت و ....
بتواند موفق
باشد؛
بنابراین
احراز صلاحیت
لازم است و
شورای نگهبان
ممکن است بسیاری
از افراد را
رد کند.
رییس
جامعه مدرسین
حوزه در پایان
ابراز امیدواری
کرد که مردم
با احساس
وظیفه و حضور
حداکثری در
انتخابات و
خلق حماسه
سیاسی از بین
کاندیداهای
تایید صلاحیت
شده، با دقت
کامل اصلح و فردی
را که به درد
اسلام، قرآن،
نظام و مدیریت
اسلامی می خورد،
انتخاب کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کیهان
ـ پنج شنبه 26
اردیبهشت 92
داستان
برف و آفتاب
تموز!(یادداشت
روز)
در
فاصله کمتر از
یک ماه به
انتخابات
ریاستجمهوری،
سوالات مهم و
کلیدی وجود
دارد که واکاوی
پاسخها به
بهتر روشن شدن
صحنه
انتخابات کمک
میکند.
یادداشت
پیش روی میکوشد
از میان
سوالات
احتمالی مهم و
قابل تفحص به
واکاوی این
پرسش بپردازد
که در شرایط
کنونی پروژه
دشمن برای
اثرگذاری بر
انتخابات
24خرداد چیست؟
این پروژه با
چه سناریوها و
تاکتیکهایی
در صحنه خطیر
انتخابات
پیگیری میشود؟
و پیوست رسانهای
شبکه بزرگ
فریبکاری و
دروغپردازیهای
غربی-
صهیونیستی در
انتخابات
چگونه خواهد
بود؟
در
این باره
نکاتی قابل
اعتناست که
شواهد و قرائن
پیرامونی به
وضوح نشان میدهد
تحرکات و
کارشکنیهای
دشمن برای
انتخابات 24
خرداد که از مدتها
قبل تدارک و
ساماندهی شده
است داستان برف
و آفتاب تموز
است، چرا؟
1-
نکته اول این
است که رصد
هوشمند و واقعگرایانه
رفتار و گفتار
دشمن در دو
سال گذشته حاکی
از آن است که
راهبردها و
تاکتیکهای
او برای
اثرگذاری بر
انتخابات 24
خرداد بصورت
مداوم دچار
«تغییر» شده و
با نوسانات
زیادی همراه
بوده است.
راهبرد
دشمن بعد از
فتنه سال 88 و
ناکامی بزرگ در
انتخابات
قبلی ریاستجمهوری،
او را به سوی
«چالش در
مشارکت» سوق
داد.
این
تصمیم
راهبردی از
آنجا گرفته شد
که برای دشمن
محرز گشت
«چالش در
مشروعیت
انتخابات» - که
در فتنه سال 88
به دنبال آن
بودند- شدنی
نیست و
مکانیسم قانونی
و قدرتمند
انتخابات در
ایران چنین
اجازهای را
نمیدهد.
گفتنی
است؛ چالش در
مشروعیت
انتخابات و
ادعای بزرگ
تقلب پلی برای
براندازی نرم
بود که البته
بعدها و پس از
فتنه سال 88،
مراکز
مطالعاتی و رسانهای
غربی اذعان کردند
در ارزیابی
این برآورد
دچار خطای
تحلیل شده
بودند.
در
این خصوص و از
میان حجم
انبوه نمونهها
و کدهای مستند
غربی، گزارش
مرکز مطالعات
خاورمیانه
سابان که در
سایت
اندیشکده
بروکینگز
منتشر شد
خواندنی است
که به صراحت
اذعان میکند؛
«براندازی نرم
در ایران
غیرممکن است».
بنابراین
مشاهده میشود
که دشمن در
اولین
انتخابات پس
از فتنه سال 88-
انتخابات
مجلس نهم در
اسفند سال 90-
راهبرد چالش
در مشارکت را
برمیگزیند.
نتیجه
انتخابات و
حضور پرشور و 65
درصدی مردم در
انتخابات
مجلس، بار
دیگر مواجهه
دشمن در برابر
ایران را به
هم ریخت.
رویترز
همان ایام
درگزارشی علیرغم
راهبرد دشمن
برای چالش در
مشارکت و
ناامید کردن
مردم برای
حضور در پای
صندوقهای
رای نوشت؛
«مردم ایران
پیروز
انتخابات هستند».
2-
بدیهی است که
وظیفه دشمن،
دشمنی است و
هر بار که
شکست میخورد
در ساحت دیگری
تدارک میکند
و به میدان میآید.
برای
انتخابات
خرداد 92، دشمن
کانون تحرکات
و دسیسههایش
را در سال 91
یعنی سال
منتهی به
انتخابات ریاستجمهوری
به پیش کشید.
اکنون به
اذعان مقامات ذینفوذ
و رسانههای
تصمیمساز
غربی به راحتی
میتوان از
راهبرد دشمن
در سال گذشته
برای اثرگذاری
بر انتخابات
امسال سخن
گفت.
راهبرد
دشمن یکم-
«تغییر
محاسبات
مسئولان ارشد
نظام» و دوم - «خط
جدایی مردم از
نظام» بود.
جالب
اینجاست که
بهمن 91، موسسه
واشنگتن برای سیاست
خاور نزدیک در
مقالهای
تحلیلی به قلم
جیمز جفری
اعتراف میکند؛
«فشارهای
اقتصادی -
بخوانید
تحریمها -
برای واداشتن
مردم ایران به
رویارویی با نظام
شکست خورده
است.»
واشنگتنپست
نیز اسفند 91 به
صراحت مینویسد؛
«تحریمها
نتوانست
ناآرامیهای
اجتماعی
ایجاد کند و
رهبران ایران
را مجبور به
تغییر
محاسباتشان
کند.»
3-
بنابراین در
ادامه تغییر
راهبردها و
استیصال در
مواجهه با
ایران
اسلامی، در
شرایطی که
چالش در
مشروعیت
انتخابات
شدنی نیست و
طرح چالش در مشارکت
هم تجربه تلخی
به همراه
داشته است؛
چه راهبردی از
سوی دشمن
انتخاب خواهد
شد؟ ضمن آنکه
همواره مردم
در انتخابات
ریاستجمهوری
به گواهی تمام
ادوار گذشته
حضوری پرشورتر
و مشارکتی
بالاتر از
سایر
انتخاباتها
مانند مجلس و
یا شوراها
داشتهاند.
نکته
دیگر در این
میان این است
که «چالش در
رقابت» برای
انتخابات در
پیش روی جواب
نمیدهد چرا
که ثبتنام
نامزدهای
انتخابات
یازدهم ریاستجمهوری
نشان داد از
تمامی سلایق
سیاسی حضور دارند.
همچنانکه
شواهد و قرائن
حاکی از آن
است که بازار رقابتها
میان نامزدها
البته پس از
احراز صلاحیتها
از سوی شورای
نگهبان داغ
خواهد بود.
با
این حساب آنچه
به عنوان
گمانهای
قابل اعتنا
وجود دارد این
است که دشمن
«چالش در
کاندیداها» را
نشانه رفته
است و البته
با توجه به
شرایط کنونی
این پروژه
اصلی دشمن
نخواهد بود.
از
طریق «چالش در
کاندیداها» خط
تنش و ناآرامی
انتخابات
دنبال خواهد
شد.
اینکه
جماعتی یا
جریانی
بخواهند پس از
اعلام نهایی
احراز صلاحیت
نامزدها از
سوی شورای محترم
نگهبان، به
جای تمکین در
برابر قانون
دست به
ماجراجویی
بزنند جای
کمترین
تردیدی وجود
ندارد که جدول
دشمن را پر
کردهاند.
به
عبارت ساده
دشمن خط تنش
را دنبال کرده
و ماجراجویان
خط خیانت را
رهگیری کردهاند؛
انشاءالله
که چنین مباد.
4-
اما به نقطه
راهبردی و
پروژه اصلی
دشمن در فاصله
بیست و چند
روز مانده به
انتخابات میرسیم.
خاطرنشان
میشود برای
رسیدن به
پروژه اصلی،
باید این گمانه
را مدنظر داشت
که پروژه فرعی
یعنی چالش در
کاندیداها و
خط تنش بخاطر
تحمیل
کاندیدای خاص،
مقدم خواهد
بود و به لحاظ
منطق و
سناریوی دشمن
زودتر بروز و
ظهور مینماید.
این
پروژه هرچند
فرعی است اما
در بستر پروژه
اصلی امکان
مدیریت دارد.
پروژه
اصلی القای
انفعال و
منزوی شدن
گفتمان اصولگرایی
است چرا؟ چند
دلیل روشن و
غیرقابل انکار
وجود دارد؟
یکم
- دشمن میخواهد
از شکستهای
پیدرپی در
مواجهه با
ایران در
انتخاباتهای
اخیر که با
اقبال گسترده
مردم به مبانی
و آموزههای
اسلامی و
انقلابی بوده
است انتقام
بگیرد.
دشمن
میخواسته
صحنه
انتخابات را
چه به لحاظ
مشروعیت یا
مشارکت به
چالش بکشاند
اما نتوانست
چون گفتمان
اصولگرایی
حضور گسترده و
با مسئولیت و
با بصیرت آحاد
مردم را در پی
داشته و
بالطبع سناریوسازان
بیرونی طرفی
نبستند.
دوم-
شاخصههای
اصلی گفتمان
اصولگرایی،
«خدمت»،
«مقاومت» و
«پیشرفت» بوده
است.
آیا
این شاخصهها
را دشمنان
نشاندار
جمهوری
اسلامی برمیتابند؟
بدون
تردید پاسخ
منفی است چون
خروجی خدمت
بدون منت به
مردم، مقاومت
در برابر باجخواهی
و افزونطلبی
قدرتهای
غربی و تمرکز
بر پیشرفت
کشور، آحاد
جامعه را مصممتر
میکند تا در
تمامی بزنگاههای
حساس و سرنوشتساز
نقشی بیبدیل
ایفا کنند.
سوم-
هر سناریو و
راهبردی هم که
دشمن بخواهد برای
تاثیرگذاری
بر انتخابات
ایران به پیش
بکشاند با
زنده بودن
گفتمان اسلام
انقلابی که جوهره
آن اقبال
مردمی را در
پی دارد
پیشاپیش
محکوم به شکست
است.
بنابراین
واضح است که
این گفتمان
مانع بزرگی بر
سر راه
سناریوها و
دسیسهها و
توطئههای
دشمن است.
چهارم-
القای انفعال
و منزوی شدن
اصولگرایی- به
مفهوم یک
گفتمان و نه
این یا آن
جریان سیاسی- این
روزها در
دستور کار
رسانههای
ضدانقلاب و
اپوزیسیون
خارجنشین
است.
این
تلاشها و
تحرکات رسانهای
بیرونی و بعضا
داخلی برای آن
است که نقطه مقابل
«مقاومت و
پیشرفت» یعنی
خط «تنش و سازش»
دنبال شود.
ماموریت
«انحراف» و
«فتنه» در زمره
خط یاد شده - تنش
و سازش - دنبال
میشود.
5- و
بالاخره باید
گفت؛ گفتمان
اصولگرایی که
مبتنی بر خدمت
به مردم است و
در برابر دشمن
سازشناپذیر
است و متمرکز
بر پیشرفت
کشور بوده، دارای
اقبال مردمی
است و تودههای
مردم بصیر
ایران با این
شاخصهها
همخوانی و
سازگاری
دارند اما در
این میان دلسوزان
و نامزدهای
اصولگرایان
با توجه به
شرایط حساس
کنونی رسالت
تاریخی مهمی
برعهده دارند.
چرا
که دو خط
«انحراف» و
«فتنه» در
مقابل صلابت و
بصیرت تودههای
اصولگرا و
وفادار به
آموزههای
اسلامی و
انقلابی تاب
مقاومت
ندارند و به برفی
شبیهاند که
«آفتاب تموز»
به آن فرصت
بقاء نمیدهد.
حسام
الدین برومند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"عماریون"-
تاریخ انتشار:
۲۶ ارديبهشت
۱۳۹۲ - ۱۱:۰۳
رونمایی
از اختلافات
شدید در میان
پایداری چی
ها؛
سخنگوی
جبهه
پایداری:اداره
کشور با اداره
یک گروه شش
نفره مذاکره
کننده هسته ای
فرق می کند
ما
درمورد
عملکرد
اجرایی آقای
دکتر جلیلی نمی
توانیم قضاوت
کنیم؛ بچه حزب
اللهی ها را
نگاه کنید همه
طرفدار جلیلی
هستند؛ هزینه
فایده حضور
آقای جلیلی به
عنوان مقام
ارشد مذاکره کننده
هسته ای بود؛
اصلا اصلح
قالیباف بشود
باید به
قالیباف رای
بدهید!!!؛ قای
جلیلی اگر
کاندیدا بشود
ما انقلابی
بودن گفتمانش
را تایید می
کنیم اما نمی
توانیم توان
اجرایی اش را
تضمین کنیم...
"عماریون"-
سید امیر حسین
قاضی زاده
سخنگوی جبهه
پایداری در
گفتگو با
دانشجویان و
در حاشیه نشست
انتخاباتی
دانشگاه
خواجه نصیر که
با حضور وی و
حسین قربان
زاده نماینده
محمدباقر
قالیباف برگزار
شده بود، توان
اجرایی
لنکرانی را از
جلیلی بالاتر
دانست. متن
کامل اظهارات
سخنگوی جبهه پایداری
که صوت آن هم
در دفتر
پایگاه
مقاومت سایبری
عماریون
موجود است، به
این شرح است:
دلیل انتخاب
آقای دکتر
لنکرانی دو
مطلب بود اولا
آقای فتاح گفت
آقای لنکرانی
اصلح است آقای
میرکاظمی آمد
گفت ایشان
اصلح است بعد
از آن ما یک
جلسه ای
گذاشتیم از
مدیران حزب
اللهی دولت
نهم مثل
داوودی فتاح
برقعی و
اسکندری را
دعوت کردیم
هفت هشت ده
نفر همه شان
متفق القول
گفتند
لنکرانی. نگاه
کنید آقای
دکتر لنکرانی
چهار سال
وزارت دارد و
شناسنامه
اجرایی روشن
دارد می شود
قضاوت کرد یکی
از نکاتی که
در ذهن ما بود
اینکه ما
درمورد
عملکرد
اجرایی آقای
دکتر جلیلی
نمی توانیم
قضاوت کنیم.
چون دولت با
یک گروه شش
نفره که در
حوزه سیاست
خارجی مذاکره
می کند تفاوت
دارد دولتی که
چهار میلیون
نفر پرسنل
دارد نان و
گوشت و آب و
برق مردم دستش
است فرق می
کند. این را
باید بروید از
کسانی که مدیر
اجرایی بودند
بپرسید. الان
شما بچه حزب
اللهی ها را
نگاه کنید همه
طرفدار جلیلی
هستند یک درجه
بروید به سمت
آدم های مسن تر
آنهایی که یک
جایی یک مدرسه
دستشان بوده
ببینید چه می
گویند می
گویند لنکرانی.
نکته دوم
عملکرد
مدیریتی آقای
لنکرانی . آقای
دکتر لنکرانی
به زعم پیر و
جوان و همه
حتی احمدی
نژاد عملکرد
مدیریتی قابل
قبول داشته است
حتی وقتی که
می خواست
ایشان را عوض
کند گفت من می
خواهم وزیر زن
بیاورم که شما
را عوض می کنم.
نکته سوم
هزینه فایده
حضور آقای جلیلی
به عنوان مقام
ارشد مذاکره
کننده هسته ای
بود. این سه تا
دلیل ما را
محکم کرد که
برویم سراغ
آقای لنکرانی.
درباره علت
حضور آقای
جلیلی این حجت
خودش است باید
از خود آقای
جلیلی بپرسید.
ضمن اینکه این
بلاتکلیفی
نیست حل می
شود . شما
وظیفه تان این
است که به
اصلح برسید.
اصلا اصلح
قالیباف بشود
باید به
قالیباف رای
بدهید. چرا ما
به عنوان جمعی
از نخبگان اصلا
داریم اظهار
نظر می کنیم
من رییس
دانشگاه بودم
و بچه های
شورای مرکزی
جبهه پایداری
یا وزیر بودند
یا نماینده
مجلس یا رییس سازمان
بودند یا
معاون رییس
جمهور بودند
موضع اجرا را
ما می فهمیم
ما برای اداره
هشت سال اداره
کشور می
خواهیم
انتخاب کنیم.
ما نظر تخصصی
مان را گفتیم
به شما. می
گوییم بین
کسانی که می
توانند آرمان
های انقلاب را
پیگیری کنند
در ضمن کشور
پهناور را
اداره کنند در
ضمن نان و آب
مردم را تا
حدی مدیریت
کنند بین گزینه
های موجود به
نظرمان
بهترین
لنکرانی است.
آقای جلیلی
اگر کاندیدا
بشود ما
انقلابی بودن گفتمانش
را تایید می
کنیم اما نمی
توانیم توان
اجرایی اش را
تضمین کنیم.
نگاه کنید
سوال این است
همین الان اگر
قرار باشد
احمدی نژاد
امثال افرادی
مثل زاکانی را
به کار گیرد حاضرند
زیر پر و بال
او بروند آقای
فروزنده الان
در دولت چه
کار می کند؟
وقتی که آقای
لنکرانی هم
رای بیاورد
همه حاضرند با
او کار کنند .
حتی اگر دکتر
قالیباف هم
رای بیاورد
خیلی ها حاضرند
با او کار
کنند. کار
خوبی هم می
کنند می روند
کار می کنند.
چون مال نظام
است دیگر مال
آدمها نیست.
دوما اینکه ما
داریم برای دولت
به شما کسی را
معرفی می
کنیم. نگاه
کنید ما هشت
سال پیش با یک
نفر به پیروزی
رسیدیم دیگر.
آقای احمدی
نژاد. می
توانیم بار
دوم با کسی به
پیروزی برسیم
وسط راه
بگوییم این
منحرف است
سیاسی شد آن
یکی نتواند
کار اجرایی اش
را درست انجام
بدهد. دولت را
نتواند اداره
کند. همه این
آدم هایی که
توی این مراسم
(اشاره به
مراسم مناظره)
سوت می زدند
برنمی گردند بگویند
این هم از این
وضع اداره
کشور اقتصاد و
معیشت مردم.
ما نمی گوییم
مدیریت ضعیف
است ما زیر
سوال نمی بریم
اشتباه نشود
ما نمی دانیم
ایشان (جلیلی)
مدیر قوی هست
یا ضعیف؟
دبیرخانه
شورای عالی
امنیت ملی
موضوع فعالیتش
یک موضوع خاص
و انحصاری است
مدیریت اجرایی
نیست وزارت
بهداشت فرق می
کند. برای
اینکه دستتان
بیاید یعنی
چی؟ کل
نقدینگی که در
کشور در جریان
هست 475 هزار
میلیارد
تومان است. نقدینگی
که در وزارت
بهداشت بود 45
هزار میلیارد تومان
است یعنی ده
درصد نقدینگی
کل کشور. کل بودجه
عمومی کشور صد
هزار میلیارد
تومان است بودجه
ای که توسط
وزارت بهداشت
مدیریت می شود
17 هزار
میلیارد
تومان است.
وزارت خانه
بعدی راه و
شهرسازی 13
هزار میلیارد
تومان است
وزارتخانه
بعدی آموزش و
پرورش 9 هزار
میلیارد
تومان است.
سفرهای خارجی
وزیر بهداشت و
مذاکرات بین
المللی او از
دبیر شورای
عالی امنیت
ملی بیشتر است
.. (نامفهوم)
بنده به عنوان
کسی که کار
دولت را می
شناسم نظام
بودجه ریزی می
دانم چیست
تامین درآمد و
هزینه می دانیم
چیست قبل از
اینکه من رییس
دانشگاه بشوم معاون
چندجا بودم
میدانم تراز
بودجه یعنی چه؟
من چطور می
توانم
اطمینان کنم
کسی که یکبار در
بستن بودجه یک
اداره نقش
نداشته در
اولین بودجه
ای که می
خواهد به مجلس
بیاورد چه خواهد
کرد؟ رییس
جمهور نفر اول
اجرایی کشور و
نفر دوم مملکت
است. بقیه
حاشیه اند. ما
کار را می
سپاریم دست
او. شما نمی
توانید تیم
ناهماهنگ به
او تحمیل
کنید. رییس
جمهور باید
فرد قابل اعتمادی
باشد بله ما
در کنارش
هستیم. الان
پایداری هست
که ایشان را
معرفی می کند بعد
ایشان رییس
جمهور می شود
ما که رییس
جمهور نمی
شویم. آیت
الله مصباح که
رییس جمهور
نمی شود. آیت
الله مصباح از
دور نگاه می
کند می بیند طرف
مثلا دچار
انحراف سیاسی
شد والا در
حوزه اقتصادی
که نمی تواند
دخالت کند. ما
وظیفه داریم
کسی را برای
هشت سال اداره
کشور معرفی
کنیم ما یکبار
یکی را تجربه
کردیم نمی خواهیم
دوباره وسط
راه به مردم
بگوییم
ببخشید در
تشخیص مان
اشتباه کردیم.
من سه سال
رییس دانشگاه
بودم آقای
دکتر لنکرانی
یکی از بهترین
وزرای بعد از
انقلاب
اسلامی بود.
اگر جرات می کردم
می گفتم
بهترین. نمی
خواهم خدای نکرده
مدیون آخرت
کسی شوم می
گویم یکی از
بهترین. موضوع
اول این است
که چه کسی
اصلح است؟
بقیه اش
محاسبه سیاسی
است که آیا
اگر ما یکی
نشویم آن آدم
بده رای می
آورد؟ دیگر
این موضوع
تنزل از اصلح
است. از این به
بعدش می شود
کار جریانات سیاسی.
علامه مصباح
به اینجا که می
رسد می گوید
من دیگر به
بقیه اش کار
ندارم. علامه
مصباح می گوید
اصلح از نظر
من ایشان است.
به جز این هم
دیگر کاری
ندارم. نمی
توانم دین خودم
را در سن 85
سالگی به خطر
بیندازم. برای
چیزی مردم را
راهنمایی کنم
که خودم به آن
اعتقاد ندارم.
مگر توافق
نبود که
لنکرانی بشود.
جلسه آخر آقای
جلیلی گفتند
آقای لنکرانی
اصلح است من
خیلی هنر کنم
همین جایی که
دارم اداره
کنم اداره می
کنم. آقای
جلیلی را به
صحنه آوردند.
اینکه ایشان
آمده بخاطر
این است که یک
عده ای اینقدر
رفتند پیش
ایشان تا
اینکه ایشان
احساس کردند
باید بیایند
دیگر. رفتند
برای ایشان
اینگونه جا
انداختند که
آقای لنکرانی
رای نمی آورد.
بعضی از بچه
حزب اللهی های
خود ما
بالاخره
اینها نمی
خواهند که ... (نامفهوم)
در انتخابات
مجلس اینها به
ما می گفتند
دارید شق
اصلاح مسلمین
می کنید ما می
گفتیم شما
اشتباه می
کنید مجلس را
دوباره می
دهید دست
هاشمی. همین
بچه هایی که
جبهه متحد را
درست کردند.
مجلس را دادند
دست هاشمی.
همان ها هنوز
دست از
کارهایشان
برنمی دارند.
نمی خواهند
جبهه پایداری
محوریتی پیدا
کند. تا جایی
که می توانند
می خواهند
قیچی کنند.
اگر هم آقای
لنکرانی
تایید صلاحیت
نشد باری از
روی دوش ما
برداشته است.
اصلا این
تراشیدن کاندیداهای
متعدد، وزرای
زیادی را
آوردند بخاطر
اینکه بگویند
خب ما لنکرانی
را هم کنار بقیه
رد کردیم.
یعنی می خواهم
بگویم نمی
دانم چه خبر
است؟ درباره
اینکه می
گویند جلیلی
با مشورت آقا
آمده ، آقا که
رسما فرموده
اند که موضع
گیری نمی
کنند. هاشمی
این حرف را زد
که یک حرفی از
آقا بگیرد آقا
حتی وقت
ملاقاتش را با
هاشمی لغو
کرد. ولی فقیه
که حرف دروغ
نمی زنند. آقا
اینهمه تاکید
کرد که این دو
بعلاوه یکی ها
نگویند ما
مشاور آقا
هستیم. رفتیم
از آقا وقت گرفتیم.
هاشمی نگوید .
آن یکی نگوید.
هرکسی می
تواند احساس
وظیفه می کند
بیاید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاریخ
انتشار : 26
ارديبهشت 1392
شمال
نیوز
دعای
شجونی برای
هاشمی:
انشاءالله که
رد صلاحیت می
شود
جعفر
شجونی هم به
مخالفان
هاشمی
رفسنجانی پیوسته
و برای رد
صلاحیت او دعا
می کند. اما
معترف است که
اوضاع در جبهه
اصولگرایان
به هم ریخته و فعلا
در حال بررسی
برای انتخاب
نامزد اصولگرایان
هستند.
گفت
و شنود زیر
حاصل تماس
تلفنی
خبرنگار با جعفر
شجونی عضو
شورای مرکزی
جامعه
روحانیت مبارز
است.
آقای
شجونی، نظر شما
در خصوص حضور
آقای هاشمی در
انتخابات
چیست؟
باید
ابتدا شورای
نگهبان
صلاحیت ها را
بدهد الان که
صحبت کردن
فایده ندارد.
یعنی
به نظر شما
امکان دارد
ایشان رد
صلاحیت شوند؟
ان
شاء الله که
رد صلاحیت می
شود. اگر
شورای نگهبان
او را رد
صلاحیت نکند
ملت یک نه
بزرگ به هاشمی
می گویند.
حضور
آقای هاشمی چه
تاثیری در
استراتژی
انتخاباتی
اصولگرایان
دارد؟
آقای
هاشمی که کاری
به
اصولگرایان
ندارد ایشان
در اردوگاه
اصلاح طلبان
است.
یعنی
حضور ایشان
باعث وحدت
اصولگرایان
می شود؟
الان
اصولگرایان
چه کسانی
هستند که
بخواهند به
وحدت برسند؟
منظور
شما این است
که
اصولگرایانی
که مدنظر شما
هستند به وحدت
رسیدند؟
مشغول
هستند و چند
روز دیگر به
وحدت می رسند.
یعنی
از سوی
اصولگرایان
یک نفر انتخاب
می شود؟
یا
دو نفر یا سه
نفر، به هر
حال ما یک
رییس جمهور می
خواهیم نه
بیست رییس
جمهور.
جامعه
روحانیت از چه
شخصی حمایت می
کند؟
جامعه
روحانیت که
آقای
ابوترابی را
انتخاب کرده
است اما اوضاع
به هم ریخته
است.
جامعه
مدرسین هم از
آقای
ابوترابی
حمایت می کند؟
بنده
چیزی نشنیدم
اما آیت الله
مهدوی کنی مصلحت
دانستند که
رییس جمهور
آینده یک
روحانی باشد و
آقای
ابوترابی را
برگزیدند.
به
نظر شما آقای
مشایی تایید
صلاحیت می
شود؟
مشایی
مردود است،
مگر می شود او
رییس جمهور ما
باشد. وای بر
ما اگر مشایی
رییس جمهور ما
شود. مشایی
حتما رد
صلاحیت می
شود.
اگر
امکان تایید
صلاحیت وجود
ندارد فشار
آقای احمدی
نژاد برای
چیست؟
رییس
جمهور رفوزه
شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهارمین
«نه» مردم
ایران به
رفسنجانی؛
خدمتی
که هاشمی به
اصولگرایان
کرد!
رضا
مقدسی
تاریخ
انتشار : سه
شنبه ۲۴
ارديبهشت
۱۳۹۲ ساعت
۰۰:۲۲
مردم
هنوز تورم 50
درصدی کابینه
سازندگی آقای هاشمی
و بروز بحران در
چند شهر کشور
را فراموش
نکرده اند و
تنش های حاصل
از رفتارهای
این جریان در
دوره اصلاحات
و حوادث سال 88
از حافظه ملت
پاک شدنی
نیست. لذا به
یقین منجی
نمایی چنین
اشخاص یا
جریاناتی باورپذیر
نخواهد بود.
خدمتی
که هاشمی به
اصولگرایان
کرد!
جهان
نیوز - رضا
مقدسی:
یکی
از چهره های
اصلاح طلب که
در روزهای
اخیر خود نیز
در انتخابات
ریاست جمهوری
ثبت نام کرده،
ورود هاشمی
رفسنجانی به
صحنه رقابت
های یازدهمین
دوره ریاست
جمهوری را به
منزله انفجار
بمبی در میان
اصولگرایان
دانسته و گفته
است:
«اصولگرایان
باید آرایش
سیاسی شان را
تغییر دهند و
احتمالاً
اینطور نیست
که آنها به یک
گزینه برسند
زیرا دچار
بحران تئوریک
هستند».
این
اظهار نظر که
ورود آقای
هاشمی آرایش
اصولگرایان
را دچار تغییر
خواهد کرد
البته سخن بی راهی
نیست و طبیعی
است که با
ورود رقیب
شاخصی همچون
هاشمی
رفسنجانی
اصولگرایان
متناسب با
بازی جناح
مقابل، جبهه
خود را آرایش
دهند. اما
آنچه فراتر از
این اقدام رخ
خواهد داد و این
روزها
اصولگرایان
به شدت به
ضرورت آن واقف
شده اند
همگرایی و
وحدت اجتناب
ناپذیر در برابر
فرقه انحرافی
و جریان فتنه
است که اتفاقاً
ورود
نامزدهای
شاخص این دو
جریان ناخواسته
خدمتی بزرگ به
تحقق این
همگرایی است.
چنانچه
بخواهیم به
زمینه ها و
ضرورت های این
همگرایی که
تحقیقاً مورد
اقبال آحاد
مردم ایران
نیز هست
بپردازیم،
محورهای شاخص
آن چنین است:
1-
کارآمدی
وگزینه های
شاخص در جبهه
اصولگرایان
بر خلاف دو
جریان مقابل
از نظر کارآمدی
و توانمندی در
اداره کشور هم
از تجربه قابل
قبول
برخوردارند و
هم از نشاط و
جوانی لازم
بهره دارند
بویژه آنکه
تاکید بر
مدیریت جهادی
و خدمات رسانی
به محرومان و
اقشار ضعیف
جامعه در جبهه
اصولگرایی از
بارقه های
امید مردمی
برای اداره
کشور است
توانمندی
در اداره
کشور؛ گزینه
های شاخص در
جبهه
اصولگرایان بر
خلاف دو جریان
مقابل از نظر
کارآمدی و
توانمندی در
اداره کشور هم
از تجربه قابل
قبول برخوردارند
و هم از نشاط و
جوانی لازم
بهره دارند بویژه
آنکه تاکید بر
مدیریت جهادی
و خدمات رسانی
به محرومان و
اقشار ضعیف
جامعه در جبهه
اصولگرایی از
بارقه های
امید مردمی
برای اداره
کشور است.
اقدامات صورت
گرفته در دولت
نهم که با
همگرایی نسبی
اصولگرایان
صورت گرفت و
از حاشیه ها و
انحرافات به
دور بود می
تواند نمونه
ای از این
مدیریت باشد.
2-
پرهیز از چالش
آفرینی و حاکم
کردن آرامش در
کشور از
مهمترین
خواسته های
مردم در شرایط
کنونی کشور
است. شرایط
کنونی کشور که
از یک سو
مشکلات اقتصادی
ناشی از تورم،
گرانی و بی
ثباتی در بازار
مردم را آزار
می دهد و از
سویی دیگر
چالش آفرینی
ها و حاشیه
سازیها درد
مردم و
دلسوزان انقلاب
را افزون کرده
است؛ مطلوب
جامعه نیست و
متأسفانه هر
دو جریان فتنه
و فرقه انحرافی
در سوابق و
عملکرد خود
نشان داده اند
که پیش از
آنکه به فکر
مسائل و
مشکلات مردم
باشند در پی
چالش آفرینی
های رنگارنگ
برای عبور از یک
وضعیت به
وضعیت دیگر
هستند تا به
بهانه های
مختلف حضور
خود را در
قدرت تثبیت
کنند. مردم
هنوز تورم 50
درصدی کابینه
سازندگی آقای
هاشمی و بروز
بحران در چند
شهر کشور را
فراموش نکرده
اند و تنش های
حاصل از
رفتارهای این جریان
در دوره
اصلاحات و
حوادث سال 88 از
حافظه ملت پاک
متأسفانه
هر دو جریان
فتنه و فرقه
انحرافی در سوابق
و عملکرد خود
نشان داده اند
که پیش از
آنکه به فکر
مسائل و
مشکلات مردم
باشند در پی
چالش آفرینی
های رنگارنگ
برای عبور از
یک وضعیت به
وضعیت دیگر
هستند تا به
بهانه های
مختلف حضور
خود را در
قدرت تثبیت کنند
3-
باور به
آزادگی و
سربلندی
ایران و حفظ
عزت و شرف خود
در برابر
زیاده خواهی دشمن
یکی از
مهمترین
اصولی است که
آحاد مردم در
طول دوران
انقلاب بر آن
وفاق و اشتراک
نظر داشته اند
و این
بزرگترین
درسی است که
ملت سرافراز
ایران اسلامی
از مکتب امام
(رضوان الله
تعالی علیه)
آموخت و
همواره تا سر
حد جان بدان
پایبند بوده
است. تجربه
جنگ تحمیلی و
مقاومت 8
ساله،
پایمردی در
بدست آوردن
فناوری هسته
ای و حفظ آن با
وجود
تحریمهای به
اصطلاح شکننده
غرب و
ایستادگی در
برابر انواع
زیاده خواهی
های آمریکا
حاکی از سازش
ناپذیری
شاگردان
وفادار مکتب
خمینی و خامنه
ای کبیر است.
لذا هر کجا
مردم از رفتار
برخی از
سیاسیون و دست
اندرکاران
کشور، پیروی
از خط سازش و
سرخم کردن در
برابر دشمن را
احساس کرده
اند، آنها را
کنار زده و
تکلیف خود را
با آنها روشن
و نموده اند.
4-
حرکت انقلاب
سازنده و رو
به جلوست و
دچار ارتجاع
نخواهد شد.
قوه پیش
برندگی
انقلاب که
همان دلسوزان
و دلدادگان به
مکتب امام
خمینی(ره)
هستند باور
دارند که اگر این
انقلاب دچار
روزمرگی و
سازش
تجربه
جنگ تحمیلی و
مقاومت 8
ساله،
پایمردی در
بدست آوردن
فناوری هسته
ای و حفظ آن با
وجود تحریمهای
به اصطلاح
شکننده غرب و
ایستادگی در برابر
انواع زیاده
خواهی های
آمریکا حاکی
از سازش ناپذیری
شاگردان
وفادار مکتب
خمینی و خامنه
ای کبیر است.
لذا هر کجا
مردم از رفتار
برخی از سیاسیون
و دست
اندرکاران
کشور، پیروی
از خط سازش و
سرخم کردن در
برابر دشمن را
احساس کرده اند،
آنها را کنار
زده و تکلیف
خود را با
آنها روشن و
نموده اند
شود،
مرگ آن فرا
رسیده است.
نسل جوان و پر
نشاطی که
امروز پا به
میدان پیشرفت
ایران اسلامی
گذاشته است از
یک سو در
انتظار شکستن
ابهت
ابرقدرتی
آمریکا در
صحنه نزاع بین
المللی و پشت
سر گذاشتن پیچ
تاریخ است و
از سویی دیگر
سر در هوای
تسخیر فضا و
کنار زدن
سیطره قدرت
های
انحصارطلب در
عرصه های
گوناگون
پیشرفت علمی و
فکری دارد.
... و
خاتمه آنکه
اگر بمبی هم
از حضور آقای
هاشمی در میان
اصولگرایان
ترکیده باشد
فقط یک انفجار
صوتی بوده که
موجب هوشیاری
و به خود آمدن
آنهاست و ان
شاءالله جبهه
اصولگرایی با
همگرایی و درک
ضرورت وحدت
برای چهارمین
بار رأی «نه»
مردم ایران به
آقای هاشمی را
رقم خواهند زد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشایی
ادامهدهنده
پروژه «بگمبگمهای»
احمدینژاد:
پشت
پرده بعضی
چیزها را میگویم
روزنامه
بهار - ۹۲/۲/۲۶
احمدینژاد
یعنی مشایی،
مشایی یعنی
احمدینژاد.
این تاکید
احمدینژاد و
مشایی است.
مشایی میگوید
احمدینژاد
طلای 24عیار
است و دولتش
ادامهدهنده
دولت احمدینژاد
خواهد بود.
مشایی حتی
برای اثبات
ارادتش به
دولت محمود
احمدینژاد
کمر به اتمام
پروژههای
نیمهتمام او
بسته است.
مشایی وعده
داده که
«پروژه بگمبگم»هایی
را که در دولت
محمود احمدینژاد
کلید خورده با
قوت تمامتر
در دولتش
ادامه میدهد.
اسفندیار که
معتقد است
«برای سرمایهگذاری
و دوام آمده»
تاکید میکند
که «در آینده
پشتپرده
بعضی چیزها را
خواهیم گفت.»
همانطور
که احمدینژاد
در چهار سال
پایانی دولتش
وعده افشای
«پشتپردهها»
را داده بود،
مشایی هم وعده
آینده را میدهد
تا از «پشت
پردهها» سخن
بگوید. احمدینژاد
میگوید
گفتنیها کم
نیست. مشایی
میگوید
گفتنیها کم
نیست. احمدینژاد
هربار اوضاع
بر وفق مرادش
نبوده پروژه
«بگمبگم»ها
را به جریان
انداخته است.
احمدینژاد
میگوید «گوشه
پرونده را
بالا میزند»
مشایی هم میگوید
که باید از
«پشتپردهها»
بگوید. مشایی
میگوید
دولتش ادامهدهنده
دولت احمدینژاد
است. او با
رعایت قانون
کپیرایت، از
دولت «بگمبگم»ها
کپیبرداري
کرده تا در
آینده نزدیک
گفتنیها را
بگوید. مشایی میگوید
دو سال است که
سکوت «عمیق و
گسترده» اختیار
کرده است اما
این سکوت
«عمیق و
گسترده» باعث
نشده که از
پشتپردهها
چیزی نگوید.
مشایی میگوید:
«ما دو سال است
که سکوت عمیق
و گستردهای
کردهایم. ما
میدانستیم و
میدانیم
برنامه چیست و
در آینده پشتپرده
بعضی چیزها را
خواهیم گفت.»
البته مشایی
نمیگوید که
از پشت پرده
چه چیزی و کجا
میخواهد
رونمایی کند.
مشایی
رونمایی از
«پشتپردهها»
را به آینده
موکول کرده و
میگوید:
«امیدواریم با
فضایی که در
کشور پیش خواهد
آمد، بسیاری
از مسائل را
با مردم در
میان بگذاریم
و از آنها
پنهان نکنیم.»
مشایی در
مراسم
سوگواری
شهادت حضرت
امام هادی(ع)
حتی فلسفه
سکوتش را نیز
اینگونه
توضیح میدهد:
«فلسفه سکوت
ما این است که
ما از طراحیهای
آنها باخبر
بودیم و میدانستیم
که آنها قصد
دارند تصویری
بسیار مشوش و
نادرست از ما
ارائه کنند تا
با برخوردهای
بد و در نهایت
حذف ما، راه
احمدینژاد
ادامه پیدا
نکند.» به
گزارش
«ایسنا»، او
چنین ادامه میدهد:
«ما سکوت
کردیم و کنار
رفتیم تا
اصحاب دروغ،
فریب، تهمت و
کینه بیایند و
در این میدان
تاختوتاز
کنند؛ ولی در
نهایت غبار بر
آنها نشست و
باید در
پیشگاه ملت
پاسخگو باشند.
ما تحت مدیریت
یک فرزند شجاع
و برادر رشید
ملت ایران
هستیم؛ احمدینژاد
طلای 24عیار
است.»
مشایی:
ردصلاحیتها
نگاه منفی بهتحقق
حماسه سیاسی
کلید
خوردن ادامه
پروژه «بگمبگم»های
دولت احمدینژاد
از سوی
اسفندیار
رحیممشایی
با قوت گرفتن
احتمال ردصلاحیت
او در حالی
است که او در
حاشیه جلسه
هیات دولت درباره
ردصلاحیتش
میگوید: «این
بحث جدیدی
نیست و از ماهها
پیش مطرح بود،
درباره
صلاحیت خودم و
هرکسی دیگر
باید بگویم
طرح بحث ردصلاحیتها
اصالت ندارد و
نگاهی منفی در
جهت تحقق حماسه
سیاسی است.»
مشایی میگوید
واکنشش به ردصلاحیت
در مسیر
قانونی خواهد
بود البته
قانون واقعی
نه قانون
برداشتشده
از نظرهای
دیگران. مشایی
میگوید به
هیچ چیز جز
«خلق حماسه»
فکر نمیکند.
وی با بیان
اینکه همه
مردم و
مسئولان باید
بستر
انتخابات پرشور
را برای خلق
حماسه ملی
فراهم کنند،
میگوید: «بعضی
مطالبی مطرح
میکنند که
سبب ایجاد
فتنه و آشوب
خواهد شد،
بعضی حرفها
بیاساس و
برخلاف مصالح
ملی است، ما
تنها به خلق حماسه
فکر میکنیم.»
مشایی که تنها
به «خلق حماسه»
فکر میکند
تاکید دارد که
اصلا ستاد
انتخاباتی
ندارد اما «هر
فرد ایرانی در
انتخابات یک
ستاد است و هر
خانهای یک
ستاد خواهد
بود.» او حتی
تاکید میکند
که در سفرهای
استانی شاید
رییسجمهوری
را همراهی
کند.
احمدینژاد:
امروز از
بهترین
روزهای بهاری
است
احتمال
ردصلاحیت
مشایی در حالی
است که محمود
احمدینژاد
در حاشیه جلسه
هیات دولت در
واکنش به آن میگوید:
«امروز چقدر
هوا خوب است و
به نظرم یکی
از بهترین
روزهای بهاری
است.» البته
احمدینژاد
بهراحتی از
کنار زمزمههای
ردصلاحیت
مشایی نگذشته
و در توصیهای
به شورای
نگهبان میگوید:
«شورای نگهبان
در بررسی
صلاحیتها
طوری عمل کنند
تا همه سلایق
در عرصه
انتخابات حضور
داشته باشند
تا مردم
بتوانند بهخوبی
انتخاب کنند.»
وی حتی به
اهمیت رعایت
قانون هم
اشاره کرده و
میگوید: «همه
قانون را
رعایت کنند تا
انتخابات پرشوری
شکلی بگیرد.
همه کمک کنید
که کشور در یک مرحله
بالاتر برود و
ارتقا پیدا
کند.» البته تاکید
احمدینژاد
به رعایت
قانون در حالی
است که او در
پاسخ به
خبرنگاران
درباره اینکه
قوهقضاییه
اقدام شما را
در همراهی با
مشایی در ستاد
انتخابات
تخلف عنوان
کرده است،
سکوت کرد. واکنش
محمود احمدینژاد
به احتمال ردصلاحیت
مشایی و امید
به آینده برای
گفتن پشتپردهها
در حالی است
که این روزها
بعضی بر این
اعتقاد هستند
که احمدینژاد
در صورت ردصلاحیت
مشایی استعفا
خواهد داد.
غفوریفرد:
احمدینژاد
بعد از ردصلاحیت
مشایی سکوت میکند
چون میخواهد
زندگی کند
این
احتمال و عدم
برگزاری
انتخابات از
سوی احمدینژاد
در حالی است
كه حسن غفوریفرد
در تحلیلش از
واکنش احمدینژاد
میگوید:
«احمدینژاد
بعد از ردصلاحیت
مشایی سکوت میکند
چون میخواهد
در این کشور
زندگی کند. به
گزارش عصر ایران،
عضو شورای
مرکزی حزب
موتلفه
اسلامی، با تاکید
بر اینکه
«مشایی قطعا
ردصلاحیت میشود»
میگوید: «از
شواهد و قرائن
برمیآید،
بعید است که
مشایی تایید
صلاحیت شود.
با توجه به آن
نامه مقام
معظم رهبری به
رییسجمهور
که صلاح
ندانستند
مشایی معاون
اول رییسجمهور
باشد، شانس
مشایی برای
اینکه
صلاحیتش
تایید شود، کم
است. به قول
علما، آن نامه
میتواند
بینه یا امارهای
باشد دال بر
تاییدنشدن
صلاحیت
مشایی.» وی با
اشاره به
انصراف نامزدهای
دولت میگوید:
«به نظر میرسد
انصراف سایر
نامزدهای
دولت، یعنی
رحیمی و
جوانفکر،
حاوی این پیام
بود که دولت
احمدینژاد
یک نامزد
بیشتر ندارد و
آن هم مشایی
است. پس اگر
مشایی ردصلاحیت
شود، دولت
احمدینژاد
در این انتخابات
بینامزد میماند.»
غفوریفرد
درباره اینکه
«ولی ممکن است
تکنامزدی
بودن جریان
احمدینژاد،
ابزاری برای
چانهزنی
باشد تا مشایی
با حکم حکومتی
به انتخابات بازگردد»
میگوید: «این
احتمال وجود
دارد ولی بعید
میدانم که
برای تایید
صلاحیت مشایی
حکم حکومتی صادر
شود. اگر
مشایی مصداق
رجل سیاسی و
مذهبی نباشد،
دلیلی هم
ندارد حکم
حکومتی به نفع
او صادر شود.»
وی درباره ردصلاحیت
مشایی و واکنش
احمدینژاد
میگوید: «فکر
نمیکنم. خود
آقای مشایی هم
گفتهاند اگر
ردصلاحیت
شوند، به
قانون پایبند
خواهند بود.
مشایی گفته
است از قانون
تبعیت میکند
و من هم فکر میکنم
احمدینژاد و
مشایی تمکین
میکنند و
هزینهای روی
دست نظام نمیگذارند.
مصلحت خود آنها
در این امر
است؛ زیرا آنها
بعد از
انتخابات هم
میخواهند در
این کشور
زندگی کنند.
احمدینژاد
صبغه
ولایتمداری
دارد و خیلی
بعید است که
در برابر
قانون نظام
مقاومت کند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۶
ارديبهشت
۱۳۹۲ - ۱۴:۵۲
آخرين
جزئيات
پرونده
"مشايي"
اسفنديار
رحيم مشايي؛
نامي كه اين
روزها بيشتر
از گذشته در
رسانه ها مطرح
است. مردي 51 ساله
كه پس از
آشنايي با
محمود احمدي
نژاد همراه با
او وارد
شهرداري
تهران و سپس
بعد از پيروزي
احمدي نژاد در
انتخابات
رياست جمهوري
سال 84 وارد
دولت شد. رئيس
گروه مشاوران
جوان رياست جمهوري،
رئيس شوراي
عالي
ايرانيان،
معاون رئيس
جمهور و رئيس
سازمان ميراث
فرهنگي و
گردشگري،
رئيس مركز ملي
جهاني شدن،
رئيس شوراي
اطلاع رساني
دولت، رئيس
شوراي
هماهنگي مناطق
آزاد و ويژه
اقتصادي،
رئيس كارگروه
زيارت و فرهنگ
رضوي، رئيس
دفتر رئيس
جمهور و رئيس دبيرخانه
جنبش عدم تعهد
بخشي از
مسئوليتهاي رحيم
مشايي در دولت
نهم و دهم
محمود احمدي
نژاد بوده
است.
مهر:
اسفنديار
رحيم مشايي در
دوران رياست
احمدي نژاد در
شهرداري
تهران به
عنوان رئیس
سازمان
فرهنگی هنری
شهرداری
تهران منصوب شد.
اين مهندس
الكترونيك
حالا سوداي
رياست جمهوري
ايران را بر
سر دارد ولي
پرونده هاي
متعدد قضايي و
حقوقي و
همچنين
اظهارات و
ديدگاههاي وي
در مورد مكتب
ايراني اين
چهره سياسي را
در بوته چالش
قرار داده
است. البته ناگفته
نماند كه
نزديكي مشايي
به احمدي نژاد
تنها در عالم
همكاري و
رفاقت خلاصه
نمي شود چرا كه
دختر
اسفنديار
رحيم مشايي
عروس رئيس
جمهور است.
اين
روزها بحث داغ
پرونده هاي
رحيم مشايي
نقل محافل
خبري شده است.
پیش از این حجت
الاسلام حسن
نوروزي از
نمايندگان
سابق مجلس كه
آزاده و
جانباز 50 درصد
است گفته بود:
افرادي مانند
رحيم مشايي و
بقايي در
رياست جمهوري
خزيده اند و
كشور را به
تعطيلي
كشانده اند و
من از قوه
قضائيه و مجلس
به دليل اقدامات
اين آقايان
شكايت دارم.
اين دونفر از
كجا آمده اند
و چه كساني
هستند و آيا
سابقه جبهه و آزادگي
دارند و
ايثارگر
هستند؟ پس از
اظهارات اين
نماينده مجلس
با راهنمايي
علي لاريجاني
متن شكايت به
كميسيون اصل 90
ارائه شد.
البته
تنها شكايت
اين نماينده
براي مشايي رقم
نخورد چرا كه
نام اسفنديار
رحيم مشايي در
پرونده سوء
استفاده و
اختلاس در
منطقه آزاد
كيش هم به چشم
مي خورد. حالا
مصطفي افضلي
فرد سخنگوي
كميسيون اصل 90
مجلس اعلام
كرده است:
پرونده رحيم
مشايي پرونده
باقیمانده از
مجلس هشتم و شکایت
تعدادی از
نمایندگان از
او مورد بررسی
قرار گرفته و
نتیجه آن
همراه با
مستندات به
هیئت نظارت و
شورای نگهبان
ارسال شده است
تا در بررسی
پرونده وی در
صورت
کاندیداتوری
انتخابات
ریاست جمهوری
مدنظر قرار
گیرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیاز
به آرامش و
مشی تعادل
امیر
عباسنخعی
روزنامه
بهار -
پنجشنبه
۹۲/۲/۲۶
پربیراه
نیست اگر
بگوییم پس از
اقتصاد، سیاست
خارجی در هشت
سال گذشته
آسیبهای
بسیار جدی
دیده و
بازسازی و
ترمیم آن اگر دشوارتر
از ترمیم عرصه
اقتصاد نباشد
کمتر از آن
نیست.
به
جرأت میتوان
گفت که ایران
کمتر از
انگشتان یک
دست در میان
همسایگان
پرشمارش متحد
حقیقی دارد.
هیچیک از
کشورهای
قدرتمند و
پرنفوذ
اسلامی از دوستان
حقیقی ایران
نیستند و در
خاورمیانه
تنها
کشورهایی که
از سوی ایران
مورد حمایتهای
مادی و معنوی
قرار میگیرند
روابطشان را
حفظ کردهاند.
در
اروپا دوست و
متحد که هیچ،
بلکه باید با
ذرهبین به
دنبال
کشورهایی گشت
که به دنبال
آسیبزدن به
منافع ملی
ایران
نباشند، در
آسیا و افریقا
هستند
کشورهایی که
با ایران
دارای روابط دوجانبه
هستند و ولی
حاضر نیستند
در نشستهای
بینالمللی
علیه ایران
رای منفی
ندهند و در
آمریکا نیز میتوان
در بخش لاتین
آن روی بعضی
کشورها که
بودو نبودشان
چندان
تاثیرگذار
نیست حساب باز
کرد.
آمریکا
و متحدانش
هرگز طی 33 سال
گذشته نتوانسته
بودند علیه
جمهوری
اسلامی به
اجماع گسترده
دستیابند و
منافع جمهوری
اسلامی را اینچنین
تهدید و تحدید
کنند.
اینکه
در عصر حاکمیت
اصولگرایان
بر دستگاه
اجرایی کشور
چه رفتارها و
گفتارهایی
موجب شد تا چنین
شرایطی فراهم
شود، گفتهها
بسیار است.
اما آنچه بیش
از هر چیز
حائز اهمیت
است نیاز به
خروج فوری از
شرایط کنونی و
رسیدن به
شرایطی است که
ایران را از
زیر نگاه
سنگین اکثریت
کشورهای جهان بیرون
کشیده و کشور
را از دایره
اجماع شکل گرفته
خارج کند.
آنچه
میتواند
نگاه تخاصمی
شکل گرفته را
تعدیل کند، رویگردانی
دستگاه
اجرایی کشور
از سیاست
«تهاجمی» و
بازگشت به
سیاست «تنشزدایی»
است. برای شکلگیری
چنین رویکردی
در وهله اول
بازگشت به
آرامش و مشی
تعادل ضروری
بهنظر میرسد.
عملکردهای
تند و
رادیکالی
آغشته به
شعارزدگی
حاصلی جز
ایجاد نگرانی
و هراس بیهوده
جهانی نسبت به
کشوری که
مردمانش یکی
از صلحدوستترین
مردمان دنیا
هستند؛ ندارد.
بنابراین اعتماد
به چهرههای
معتدل و اصلاحپذیر
و بازگشت
نیروهای
آزموده شده در
عرصه جهانی میتواند
موجب بهبود
روابط و
اعتمادسازی
سریع با
کشورهای دنیا
شود. آنچه که
امروز در کنار
رفع سوءمدیریتها
در عرصه داخلی
به آن نیاز
هست ارتباط
سازنده با
کشورهای
تاثیرگذار
دنیا است که
این امر مهیا
نخواهد شد مگر
آنکه دستگاه
اجرایی و
سیاستخارجی
کشور به چهرهای
کارآزموده،
اعتمادساز و
معتقد به
اصلاحات
سپرده شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایگاه
رای نامزد
دولت کجاست؟
اعظم
ویسمه ـ شرق
نیمه
اردیبهشت
فرارسید و
نامزدهایی که
شمار آنها از
تعداد
انگشتان دو
دست خارج شده،
از پسفردا
برای شرکت در
یازدهمین
دوره
انتخابات ریاستجمهوری
ثبتنام میکنند.
«احساس تکلیف»
واژه عامی است
که این روزها
مردم از اکثر
نامزدهای
حاضر در صحنه
رقابت انتخابات
ریاستجمهوری
میشنوند. اما
برخلاف رویه
هشت دولت
گذشته جمهوری
اسلامی ایران،
شایبه حمایت
دولت از یک
نامزد خاص بهطور
جدی در
انتخابات
مطرح است. در
دولتهای
گذشته چنین
رویهای عرف
نبود. اگر
دولت در
انتخابات به
نامزدی نزدیک
و مایل بود،
معمولا تلاش
میشد هیچگاه
این حمایت
علنی نشود، چه
رسد به اینکه
متهم به
استفاده از
امکانات دولتی
به نفع نامزد
موردحمایتش
در انتخابات
باشد.
در این میان
آنچه مورد
توجه همه
جریانها و
نامزدها در
انتخابات
ریاستجمهوری
است پایگاه
اجتماعی و
تحلیل درست از
آرایی است که
احتمالا به
سبد نامزد
مورد حمایت دولت
ریخته خواهد
شد. اما
تکلیف نامزد
موردحمایت دولت
چه خواهد بود؟
به نظر میرسد
بخشی از
شعارهای
احمدینژاد
در هشت سال
گذشته محقق
شده و برخی از
شعارها محقق
نشده که این
موضوع در آرای
نامزد موردحمایت
دولت
تاثیرگذار
خواهد بود. احتمالا
حامیان دولت
امیدوار
هستند که آرای
طبقات آسیبپذیر،
شهرهای کوچک و
روستاها را
که در دولت
احمدینژاد
«یارانه»
دریافت کردهاند
و حس میکنند
به حقوق خود
از پول نفت در
این سالها
رسیدهاند،
جذب کنند؛
آرای آن دسته
از مردمی که
میخواهند
بدانند رییسجمهوری
بعدی همچنان
به آنها وعده
پرداخت پول نقد
را میدهد یا
خیر. شعاری که
احمدینژاد
در دور چهارم
سفرهای
استانی خود
همچنان مطرح
میکند و حتی
میگوید حق
مردم 250هزارتومان
بوده که
نگذاشتهاند
به آنها
پرداخت شود.
این در حالی
است که برخی
تحلیلگران
معتقدند گرچه
پرداخت
یارانه همچنان
تاثیر خود را
در بخشی از
طبقات جامعه
از جمله
روستاییان و
شهرهای کوچک
دارد، در
شهرهای بزرگتر
که هزینه
زندگی بالاتر
است مردم به
این نتیجه
رسیدهاند که
در برابر
یارانهای که
به آنها
پرداخت شده
تورم، افزایش
لجامگسیختهای
داشته است. از همینرو
احتمالا این
قشر از مردم
ترجیح میدهند
پرداخت
یارانه قطع
شود اما هزینههای
زندگی به هشت
سال گذشته
برگردد. کاهش
استقبالهای
مردمی در دور
چهارم سفرهای
استانی احمدینژاد
میتواند
گواهی بر این
ادعا باشد. بخش دیگری
از پایگاه
حامیان دولت
احتمالا در
بین اقشاری
است که فکر میکنند
احمدینژاد
در این هشت
سال با شجاعت
عمل کرده و در
مقابل برخی
محافل ایستاده
است. شعارهایی
از قبیل
ایرانیگرایی
و اقداماتی
نظیر آوردن
لوح کوروش به
کشور و راهاندازی
انجمن حمایت
از ایرانیان
خارج از کشور
و... نیز مخاطب
خاص خود را
دارد.
اما با توجه
به اینکه این
قشرهای جامعه
انتقادات جدی
به رفتارهای
دولت احمدینژاد
داشتهاند
بعید است که
احمدینژاد و
نامزد همفکرش
بتوانند آرای
کامل این بخش
از جامعه را
جذب کنند. نامزد
موردحمایت
دولت قطعا
آرای بخشی از
اصولگراها و
جامعه سنتی ـ
مذهبی را
نخواهد داشت.
احمدینژاد
در این دوره
از انتخابات
نمیتواند
برای آرای
مساجد، تکایا
و... که در
انتخابات گذشته
به سبد او
ریخته شد،
حسابی باز
کند.
عملکرد دولت
احمدینژاد
در فاصله
گرفتن از «قم» و
علما و مراجع
که در سال
پایانی دولت
او انتقادات
شدید روحانیون
را در پی
داشت، در ریزش
آرای این طیف
تاثیرگذار
خواهد بود. به نظر
میرسد برخی
رفتارهای
دولت، همچون
سفر به قم و دیدار
نکردن با
مراجع و علما،
خود نشان میدهد
که دولت هم
امیدی به جذب
آرای این
اقشار ندارد و
از آن صرفنظر
کرده است. در این
میان برخی
معتقدند
تعطیلی
دانشگاهها
پیش از ایام
انتخابات نیز
از آن رو بوده
که دولت میداند
توانایی جذب
آرای این قشر
از جامعه و
حتی بسیج
دانشجویی را
ندارد،
بنابراین
نخواسته دانشگاهها
پایگاهی برای
سازماندهی
آرای
نامزدهای رقیب
باشد. بهویژه
آنکه اصلاحطلبان
نشان دادهاند
که در
انتخاباتهای
گذشته توان
استفاده بالا
از محیطهای
دانشگاهی
برای جذب رای
و حتی
سازماندهی
آرا در
شهرستانها
بهوسیله
دانشجویان
شهرستانی را
داشتهاند.
شعارهای
احمدینژاد
درباره افشای
پرونده
مفسدان و
«بگم، بگم»هایی
که در این سالها
گفته شد، به
ریزش بخش
دیگری از آرای
این جریان
منجر شده است.
دور چهارم
سفرهای
استانی احمدینژاد
و استقبالهای
سرد مردمی میتواند
گواهی بر این
واقعیت برای
دولت باشد.
جذب
آرای «رایاولیها»
که معمولا
حدود سهمیلیون
رای را به خود
اختصاص میدهند
و جذب آرای
شناور جامعه
که بدون دید
سیاسی و صفبندیهای
جناحی در
انتخابات
حاضر میشوند
و همچنین
کشاندن آرای
خاموش به پای
صندوق رای به
توانایی گروههای
مختلف در
انتخابات
بستگی دارد که
میتوانند از
آن به نفع خود
استفاده کنند.
نامزد موردحمایت
دولت هم
مطمئنا تلاشی
برای این قشر
از جامعه
انجام خواهد
داد. آرای
قومی و قبیلهای
به نامزدها
نیز نشان داده
که پیش از این
در هر
انتخابات
تاثیرگذار
بوده است.
باید دید در انتخابات
پیش رو این
مساله چطور
خود را نشان میدهد.
ضمن اینکه یکی
از مهمترین
مسایل پیش
روی هر نامزد،
توان «بازیخوانی»
و پیشبینی
حرکات رقباست.
هرچقدر رقیب
قواعد بازی را
بلد باشد، کار
برای سایر
رقبا سختتر
خواهد شد. چشمانداز
کلی نشان میدهد
کار تیم احمدینژاد
در انتخابات
آینده برای
جذب آرا سخت
است. باید دید
احمدینژاد و
حامیان دولت
برگ برندهای
برای
تاثیرگذاری
در انتخابات
آینده دارند
یا به همان
شیوه تکراری
هشت سال پیش
عمل خواهند
کرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی
مطهری:
تابناک
"حدود
ساعت ۱۷ و ۳۰
روز شنبه به
من خبر دادند
که آقای هاشمی
برای ثبت نام
حرکت کرده و
شنیدیم که
ظاهرا ساعت ۱۷
از دفتر مقام
معظم رهبری
پیامی به وی
دادند که بعد
از آن وی به
سمت وزارت کشور
حرکت کرده اما
من نمی دانم
که آن پیغام
چه بوده است."
نماینده
مردم تهران،
ری، شمیرانات
و اسلامشهر در
مجلس با اشاره
به تماس تلفنی
رئیس مجمع تشخیص
مصلحت نظام با
رهبر معظم
انقلاب برای ورود
به صحنه
انتخابات گفت:
شنیدیم که
ظاهرا ساعت ۱۷
از دفتر مقام
معظم رهبری
پیامی به وی
دادند که بعد
از آن وی به
سمت وزارت کشور
حرکت کرده است.
علی
مطهری در گفت
وگو با خانه
ملت؛ با بیان
اینکه به
دنبال تاکید
بر درخواست
های قبلی خود
از آیت الله
هاشمی
رفسنجانی در
خصوص ورود به
صحنه
انتخابات،
صبح روز شنبه
به همراه ۷
نفر از اعضای
ائتلاف صدای
ملت نزد وی
رفتیم، گفت:
ساعت ۱۰.۳۰
صبح به وی اعلام
کردیم که علت
ضرورت ورود
شما به صحنه
اتنتخابات
روشن است و
خود شما علت
این ضرورت را
بهتر از ما می
دانید.
نماینده
مردم تهران ری
شمیرانات و
اسلامشهر در
مجلس شورای
اسلامی با
بیان اینکه از
میان آن جمع
من به عنوان
اولین نفر
صحبت می کردم
،افزود: به
آقای هاشمی
گفتم که نظر
شخصی من این
است اگر این
مدیریت و این
نگاه سیاسی و
فرهنگی یک
دوره دیگر در
کشور حاکم
باشد ممکن است
انقلاب یک
آسیب جدی ببیند،
بنابراین
وظیفه است که
شما وارد شوید.
وی
ادامه داد:
آقای هاشمی
رفسنجانی پاسخ
داد؛ من آماده
ثبت نام هستم
اما باید از
عدم مخالفت
مقام معظم
رهبری مطمئن
شوم، چون در
صورت مخالفت
ایشان با
کاندیداتوری
من، ورودم به
صلاح کشور
نیست.
مطهری
با بیان اینکه
رئیس مجمع
تشخیص مصلحت نظام
گفت که من شب
گذشته با رهبر
معظم انقلاب صحبت
کردم و قرار
است نظر خود
را تا امروز
به من اعلام
کنند، تا نزدیک
ظهر که نزد
آیت الله
هاشمی
رفسنجانی
بودم خبری
نشد،
بنابراین
گفتیم خود شما
دوباره تماس بگیرید.
وی با
بیان اینکه
آقای هاشمی
گفت مشکلی
ندارد من این
کار را خواهم
کرد، افزود:
آقای هاشمی گفت
که برای گرفتن
نتیجه؛ صبح هم
تماس گرفتم که
گفتند حضرت
آقا در حال
سخنرانی
هستند بعدا
تماس می گیریم
اما تا الان
تماسی گرفته
نشده است.
عضو
کمیسیون
فرهنگی مجلس
تصریح کرد:
البته آقای
هاشمی در جلسه
با گروه دیگری
گفته بود اگر لازم
باشد خودم
خدمت رهبری
رفته و تکلیف
موضوع را روشن
می کنم.
نماینده
مردم تهران در
مجلس با بیان
اینکه نزدیک ظهر
از جلسه با
آقای هاشمی
خارج شدیم ومن
در حال نا
امید شدن از
ثبت نام وی
بودم، گفت:
حدود ساعت ۱۷
و ۳۰ روز شنبه
به من خبر
دادند که آقای
هاشمی برای
ثبت نام حرکت
کرده و شنیدیم
که ظاهرا ساعت
۱۷ از دفتر
مقام معظم
رهبری پیامی
به وی دادند
که بعد از آن
وی به سمت وزارت
کشور حرکت
کرده اما من
نمی دانم که
آن پیغام چه
بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
و
مکرو
مکرالله؛
والله
خیرالماکرین
[در حاشیهی
«معرکهی 20
دقیقهی آخر»!]
Farhad jafari Official WebSite
نکتهی
قابل تاملی
درخصوص دو
عکس:
زردی
من از تو ؛
سرخی تو از من!
اگر
به عکس نخست
(در پائین
صفحه) خوب
نگاه کنید می
بینید که
«اسفندیار
رحیممشایی»،
به آسانی وارد
سالن ثبتنام
شده اما گویا
عدهای میکوشند
(به هردلیل و
بهانه و مثلاً
منع قانونی یا
عرفی) از ورود
«رئیسجمهور»
به سالن ثبت
نام ممانعت
کنند. اما
احمدینژاد و
محافظش کوتاه
نیامده و با
زور وارد سالن
میشوند.
آیا
میتوان
باتوجه به این
عکس احتمال
داد که احمدینژاد
مطلع از زوایا
و چند و چونِ
«بازی اشرافریشدار»؛
تعمد دارد
"بیش از پیش
اسفندیار
رحیممشایی
را به خود
سنجاق کند" و
"محبوبیتِ
منفی خود در
بین طبقات
متوسط و تحولطلب
را (که طی
چهارسال
گذشته
درنتیجهی
پروپاگاندای
ارتش رسانهای
طایفهسالاران
فراهم شده) به
کیسهی
اسفندیار
رحیممشایی
بریزد"؟!
چون
قطع یقین؛
«ثبتنام رحیم
مشایی» نیز پس
از «صدور مجوز»
انجام شده است
ولاغیر.
ضمن
آنکه با توجه
به خشم و
عصبیت رسانههای
الیگارشی از
این اقدام
رئیسجمهور
در وزارت کشور
و نیز «ارسال
سریع پروندهی
تخلف وی به
دادستانی» و
«طرح موضوع
عدم کفایت» توسط
برخی ساکنان
بهارستان
الیگارشی؛ و
البته که
هوشیاری و
هوشمندی احمدینژاد؛
چنین فرضی
هرگز بعید
نیست.
نگاه
زیرچشمی و
نارضایتی
محسوس آقای
مشایی (که
البته پشت
لبخندی تصنعی
مخفی شده) هم
حاکی از همین
امر است.
بخشی
از یک مطلب
کیهان امروز
که موید گمانهزنی
بالاست:
[
حضور
غیرقانونی آقای
احمدینژاد
در جریان ثبت
نام مشایی و
اعلام حمایت
از وی که علیرغم
اعتراضهای
فراوان صورت
گرفت در همین
بستر قابل
ارزیابی است.
آقای احمدینژاد
با این اقدام
انتحاری خود
به اصحابفتنه
پیام میدهد
که برای تنشآفرینی
و فتنهانگیزی
آماده است]
1)هنوز
چندساعتی از
خبر «علی
مطهری» مبنی
بر اینکه
«هاشمی منتظر
اعلام نظر
رهبر است»
نگذشته بود که
هاشمی رفسنجانی،
"جواز
حضوریافته"،
در آخرین
دقایق مهلت ثبتنام
به انتخابات
وزارت کشور
رفت و ثبتنام
کرد.
2)و
هنوز دقایقی
از ثبتنام او
نگذشته بود که
رسانههای
حکومتی دست به
انتشار اخبار
و گزارشهایی
زدند که نشانههایی
از تمایل
حکومت به
اجرای تدبیر
کهنهی
«دوقطبی دیو و
دلبر» و
استفادهی
چندباره از
«محبوبیت منفی
هاشمی
رفسنجانی» به
سود الیگارشی
حاکم را
مخابره میکرد.
از جمله این
خبر که حاکی
بود «طرفداران
آیتاله
خامنهای،
شروع به پخش
شبنامه علیه
هاشمی
رفسنجانی
کردهاند!».
دوقطبی
دمده، بارها
آزمودهشده و
از کارافتادهای
که به گمانم
در وضع و حال
موجود، کمکی
به وضع وخیم
الیگارشی
حکومتی
نخواهد کرد.
3)«اسب
تروآی جمهوریخواهان»
امروز شکمش را
گشود و
تقریباً به
عددِ سربازان
الیگارشی،
سرباز به صحنهی
نبرد فرستاد.
از «رامین
مهمانپرست»
گرفته تا
«محمدرضا
رحیمی» که
وکالتی ثبت نام
کرد و شخصاً
در "معرکهی 20
دقیقهی آخر»
حضور نیافت.
لابد از این
حیث که در
«مرخصی یکروزهی
رئیسجمهور»
کسی میبایست
میبود که
امور کشور را
تمشیت کند!
اما
«اسب تروآی
جمهوریخواهان»؛
علاوه بر
فرستادن خیل
پرشماری از سربازان
به صحنهی
بازی؛ «وزیر
به وزیر» هم
کرد و برخلاف
موازین قانونی
و پرنسیپهای
انتخاباتی،
شخصاً به
همراه
اسفندیار رحیممشایی
در محل ثبتنام
حاضر شده و
«غدیر»وار،
دست وی را به
عنوان کاندیدای
مورد حمایتش
بالا برد!
نکته
آنکه اگر
هاشمی
رفسنجانی از
در ستاد انتخابات
وارد محل شد و
ثبتنام کرد؛
اما رقبای
دولتیاش از
اندرونی
وزارت کشور
وارد ستاد
انتخابات
شدند. گوئی که
منتظر آمدن یا
نیامدن
هاشمی، شناسنامهبهدست،
چشم به
مانیتورهای
ورودی ستاد
انتخابات
دوخته بودند
تا «حماسهی
سیاسی» را
آغاز کنند!
4) آمدن
هاشمی
رفسنجانی به
مثابه «نماد
شاخص و منحصربهفردی
از انقلاب
اسلامی و
تمامیت نظم
الیگارشیک ـ
ایدئولوژیکِ
حاکم»؛ یک
معنای
انتخاباتی ویژه
هم دارد.
آمدن
او به معنای
«سوختهشدن
تمام
کاندیداهای
متصل به چپ و
راست و میانهی
الیگارشی
روحانیون و
روحانیزادگان»
هم هست. آنچنانکه
با آمدن او،
بسیاری از
نامزدهای
متمایل به الیگارشی،
میبایست با
رویای ریاستجمهوری
خداحافظی
کنند. از «باقر
قالیباف» گرفته
تا «حدادعادل».
از «علی اکبر
ولایتی» گرفته
تا «حسن
روحانی». از
«ابراهیم
اصغرزاده»
گرفته تا
«سعید جلیلی» و
بسیاری دیگر.
اما
چه باک برای
آنان که در
این «وانفسای
بیتوجهی
مردم به
نامزدهای
حکومتی»:
احتمال ریاستجمهوری
هاشمی؛ همچون
بیمهنامهایست
که حضور
"یکایکِ
اعضای
خانواده" را
(از چپ گرفته
تا راست و
کارگزار) در
ساخت قدرت
تضمین و تامین
خواهد کرد!
5) داما
اگر «آمدن
"رستم" در
معرکهی بیستدقیقهی
آخر» به هدفِ
ترغیب محمود
احمدینژاد
برای «بهمیدان
فرستادن
اسفندیار» در
«هراس از
حکومتیافتن
رستم» بوده
باشد
["اسفندیار"ی
که چندروز پیش
تضمین داده
بود به رغم
اسمش، مشکلی
با "رستم"
ندارد] چه؟!
اگر
«معرکهی بیستدقیقهی
آخر» به
مشارکت و
همفکری احمدینژاد
ـ هاشمی
رفسنجانی، و
به قصد تداومبخشیدن
به وضع موجود
به اجرا
درنیامده
باشد؛ آنگاه
باید گفت که:
الیگارشی با
فراخواندن هاشمی
به صحنه،
احمدینژاد
را ناچار به
خطایی تاریخی
کرد تا الیگارشی،
چه در صورت
برد هاشمی رفسنجانی
و چه در صورت
باخت او،
برندهی بازی
باشد.
فرض
بالا را
[اینکه «معرکهی
بیستدقیقهی
آخر» به تفاهم
احمدینژاد و
هاشمی
رفسنجانی
برگزار شده
باشد] خوش ندارم
و امیدوارم که
حقیقت نداشته
باشد. چون اسلام
رئیسجمهوری
که 8 شب عیدش را
با مستمندان و
بچهپرورشگاهیها
و یتیمان
گذرانده باشد
نه با خانوادهاش؛
و از مشاهدهی
وضع و حال
مردم محروم
کشورش به
گریستن میافتد؛
ضرورتاً با
«اسلام سیاسی
خشونتپرور
و نامهربان»ی
فرق دارد که
در اغلب دوران
حکمرانیاش،
از هیچ
نامهربانی با
مردمان و
فرزندانشان
(از دید آنان
"عوام"!) فروگذار
نکرد.
اما
در منطق میگویند:
«فرض محال که
محال نیست»!
نه؟!
6) هنوز
یکیدوساعتی
از «آمدن
هاشمی
رفسنجانی» به
صحنهی
انتخابات
نگذشته بود که
خبر رسید
«مسعود رجوی،
رهبر مجاهدین
خلق؛ طی
بیانیهای از
هاشمی
رفسنجانی
اعلام حمایت
کرده و وی را
به شجاعت و
جوانی دعوت
کرده است»!
خبری
که از دو جهت،
خبر به غایت
مهمیست. نخست
از آنجهت که:
از
شکلگیری
مجدد ائتلاف
شگفتانگیز
«نه به احمدینژاد»،
اینبار اما
در وسعتی «بهمراتب
فراتر از
ابعاد محمود
احمدینژاد»
یعنی در هیاتِ
«ائتلافِ نه
به جمهور مردم»
خبر میدهد. و
[همچنانکه یکسال
پیش نوشته
بودم] بسیار
گستردهتر از
پیش. به ضمیمهی
«اصولگرایان
متصل به
الیگارشی». که
چهارسال پیش؛
ماموریتی جز
«حمایت از
احمدینژاد
به قصد بدنام
کردنش نزد
طبقهی متوسط
شهری»
نداشتند.
و
سپس از آن جهت
که:
سازندگانِ
«معرکهی بیستدقیقهی
آخر»؛ به این
خیال چنین
معرکهای
برپا ساختند
که سرمای در
حد انجماد
انتخابات 92 را
اندکی گرما
بخشند و سطح
راکد این
دریاچهی یخبسته
را شکافته و
با انداختن
وزنههایی
چون هاشمی و
مشایی؛ امواج
بلندی بسازند.
و از همین رو
بود که هردو؛
با خدم و حشم و
صدتا دویستتایی
هوادار و
"زندهباد و
پایندهباد"
به خیابان
فاطمی آمده
بودند.
اما
«حمایت مسعود
رجوی از
کاندیداتوری
هاشمی رفسنجانی»؛
خواسته یا
ناخواسته؛
این نقشه را بر
باد داد.
چراکه «تداعیکنندهی
برخی
رویدادها و
وضعیتی
پرهزینه برای
هر شرکتکنندهی
مردمی در
کمپین
انتخاباتی
هاشمی»ست که
هنوز خاطرهی
«برخوردهای
خشونتآمیز 4
سال قبل در
خرداد 88 با
کمپین
میرحسین موسوی»
را بهخاطر
داشته باشد.
برخوردهای
خشونتباری
که اگر عددش
در واقع امر
به فرضِ مثال
«یک» بود؛ ارتش
رسانهای
الیگارشی در
آن هنگام، از
سر ضرورت و به
قصد دستیابی
به هدف؛ آن را «صد»
نمایش داد تا
افکارعمومی
را هرچه بیشتر
جریحهدار
کند!
از
همین روست که
از همین حالا
هم پیداست که:
«کمپین
انتخاباتی
هاشمی
رفسنجانی»،
کمپین «داغ و پرجنب
و جوش»ی
نخواهد بود.
آنچنان که
کمپین پیشفرستادهی
دیگر
الیگارشی
روحانیون
(میرحسین
موسوی) در سال 88
چنان داغ و
آتشین شد.
چراکه:
اگر
«پاداش» عضویت
در «جنبش
موسوم به سبز»
و «پیوستن به
کمپین نخستوزیر
محبوب آ.
خمینی»؛
حقیقتاً و آنچنانکه
رسانههای
متصل به
الیگارشی
مدعی آن بودند
«کشتهشدن و
دستگیری و
شکنجه و تبعید
و مرگ در
زندان و اعزام
به کهریزک و
محرومیت از
تحصیل و فرار
از کشور و
آوارگی در
اینجا و آنجا
و...» بوده باشد؛
کدام شهروندِ
عاقلی به سمت
کمپینی گام
برخواهد داشت
و خود را به
میانهی
میدانی پرت
خواهد کرد که
یحتمل، کیفر
مشابهی دربر
دارد؟!
بدیِ
شعرهایی که از
سر "اضطرار و
ناچاری" و "به
قصد فریب
مردم" سروده میشوند
همین است. یکبار
(در خرداد 88) آنچنان
خریداری نمییابد
که برای
پیروزی
قاطعانه کافی
باشد. و دیگربار؛
در نتیجهی
پیامدهای شعر
نخستی که از
"مظلومیت
خود" و "سبعیتِ
رقیب" سرودهاید؛
در قافیهی
شعر بعدی
(خرداد 92) گیر میکنید!
حقا
که «خدا
مکارترین مکارها»ست.
7) این
است که
معتقدم:
بله!
چندروزی
"دادار
دودور"ی توسط
رسانههای
متصل به شبکهی
خویشاوندی و
نیز
"هواداران
دولت" (بهویژه
در فضای
مجازی) برقرار
خواهد بود. چه
بسا در بیبیسی
فارسی و صدای
آمریکا نیز
"پارتی
خوشامدگوئی"
برقرار باشد و
عدهای از
بینندگانِ
آنها را هم به
رقص وادارد.
اما
به گمانم در
لحظهای از
حیات تکامل
سیاسی ـ
اجتماعیمان
قرار داریم که
«میزان
استقبال از
رئیسجمهور
در سفرهای
استانی اخیر»،
میزانالحرارهی
مناسبی برای
سنجش «حرارت
در فضای
واقعی»ست.
درهرحال؛
باید چندروز
دیگر هم منتظر
بمانیم تا
پروسه بررسی
صلاحیتها
نیز خاتمه
یابد و نتایج
اعلام شود.
آنگاه، تحلیل
انتخابات پیش
رو، بهویژه
از حیث «ترکیب
با موقعیت بینالمللی
نظم حاکم»؛
آسانتر و چشمانداز
آینده، روشنتر
خواهد بود.
8)
[اکنون و با
توجه به
توضیحات بالا
درخصوص عکسها؛
میتوانید از
روی بخش 8 گذر
کنید و آن را
نادیده
بگیرید]
توجیه
آقای احمدینژاد
دربارهی
حضورش در
«ستاد
انتخابات
کشور» مبنی بر
اینکه "در
لحظهی ثبتنام
آقای رحیممشایی
و همراهی با
او در مرخصی
بهسر میبرم"
توجیه منطقی و
قابلقبولی
نیست.
چراکه
تا لحظهای که
آقای احمدینژاد
رئیسجمهور
قانونی این
کشور است؛ چه
در مرخصی باشد
چه خیر؛ «حامل
شخصیت حقوقی
رئیسجمهور»
است. و «حامل
شخصیت حقوقی
رئیسجمهور»
حق ندارد «در
محیطی که تحت
اداره و سرپرستی
اوست» مرتکب
رفتاری شود که
«نافی برابری
حقوقی
شهروندان»
است.
این
سخن من به آن
معنا نیست که
آقای احمدینژاد
نمیتوانست
یا حق نداشت
یا ندارد که
نامزدی معرفی کند.
برعکس؛ این حق
هر رئیسجمهوریست.
گرچه که از
دید من، حتا
همین اندازه
هم؛ برخلافِ
پرنسیپهای
رئیسجمهوریست
که نظام حاکم
بر کشورش یک
نظام حزبی
نیست.
از
این جهت است
که معتقدم:
این
لحظهی بهخصوص؛
لحظهای بود
که آقای احمدینژاد،
شآن و شخصیت
رئیسجمهور
ایران را تا
حد «سمپات
عجول و
نابردبار یک
کاندیدا»
پائین کشید.
چراکه فقط
کافی بود 5 روز
دیگر صبر کند
و آنگاه با
حضور در ستاد
مرکزی آقای
رحیممشایی،
به اعلام
حمایت از
ایشان اقدام
کند.
«اعلام
حمایت از یک
کاندیدا، آنهم
در هنگام ثبتنام؛
پیش از آنکه
صلاحیت وی
توسط مراجع
قانونی نظام
حاکم بررسی و
تائید شود»
آیا جز به این
معناست که: «از
دید آقای رئیسجمهور؛
برخی
شهروندترند»؟!
9) میدانید
جالبترین
نکتهای که
هنگام دیدن
تصاویر خبری
تلویزیونی
ثبتنام
آقایان «هاشمی
رفسنجانی» و
«اسفندیار
رحیممشایی»
توجهم را به
خود جلب کرد
چه بود؟!
اینکه:
هر
دو، بهرغم
سالها حضور
در عالیترین
سمتها و
مناصب اجرایی
و غیراجرایی؛
از شادی در پوست
خود نمیگنجیدند
از اینکه به
آنان «اجازه
داده شده» است
که ثبتنام
کرده، در
انتخابات حضور
یافته و در
معرض سمتی چون
ریاستجمهوری
ایران قرار
گیرند!
این
را فقط من
ندیدهام؛
میلیونها
نفر دیده و
خواهند دید.
و
مکرو
مکرالله؛
والله
خیرالماکرین
یادآوری:
1)
این یادداشت
را «فرهاد
جعفری
نویسنده»
نوشته است نه
«فرهاد جعفری
ثبتنامکردهی
انتخابات». از
دیدِ شخص دوم؛
داستان بالا،
ابعاد و جنبههای
دیگری هم دارد
که در این
نوشته به آن
نپرداختهام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دستورالعمل
انتخاباتی یک
آقازاده تا
زمان اعلام
نتیجه صلاحیت
ها
جهان
نیوز ـ تاریخ
انتشار :
چهارشنبه ۲۵
ارديبهشت
۱۳۹۲ ساعت
۱۶:۰۹
فرزند
یکی از
کاندیداهای
انتخابات
ریاست جمهوری
طی
دستورالعملی
به اعضای
خانوادهاش
تأکید کرده
است که تا قبل
از اعلام
نتایج بررسی
صلاحیت
کاندیداها از
هر گونه اظهار
نظری خودداری
کنند.
دستورالعمل
انتخاباتی یک
آقازاده تا
زمان اعلام نتیجه
صلاحیت ها
به
گزارش جهان،
رجانوشت: وی
به اعضای
خانواده بویژه
یکی از
خواهرانش
گفته است که
”تا قبل از اعلام
اسامی تأیید
صلاحیت شدهها
حق ندارید حرف
بزنید اما بعد
از اعلام اسامی،
من خودم حرفهای
زیادی برای
گفتن دارم،
حرفهایی که
فضای
انتخاباتی را
منفجر میکند.”
فرزند
این کاندیدا
که سابقه
سازماندهی
آشوب در حوادث
سال 88 را نیز
دارد، در خصوص
جزئیات حرفهایی
که دارد،
توضیح نداده
است.
در
عین حال، برخی
افراد نزدیک
به این
کاندیدا معتقدند
که فرزند
مزبور نقش
ویژهای در
تحرکات
انتخاباتی
پدر دارد و
رتق و فتق
فعالیتهای
انتخاباتی
پدر در این
دوره از
انتخابات کاملاً
در دست اوست.
برخی
برآوردهای
امنیتی در
خصوص
انتخابات حاکی
از این بوده
است که در
انتخابات
جاری، مقطع
بررسی صلاحیت
کاندیداها و
اعلام نتایج
بررسی، یکی از
مقاطع حساس
انتخاباتی
خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهمن
شریفزاده٬
روحانی نزدیک
به تیم احمدینژاد
:
رحیم
مشایی از
معجزات خمینی
است
۲۶
اردیبهشت
۱۳۹۲
بهمن
شریفزاده٬
از روحانیون
نزدیک به تیم
محمود احمدینژاد
میگوید علت
دینگریزی
جوانان در
ایران «اسلامگرایی
طالبانی» است٬
حرف اسفندیار
رحیممشایی
این است که
«گشت ارشاد
یعنی اسلام
طالبانی» و وی
از «معجزات»
آیتالله
خمینی است.
آقای
شریفزاده
این اظهارات
را روز
چهارشنبه (۲۵
اردیبهشت ماه)
در مناظره با علی
رمضانی در
دانشگاه «امام
خمینی» بیان
کرده است.
وی
گفته است: «۳۵
سال از انقلاب
میگذرد اما
چه اتفاقی
افتاده که
امروز جوانان
دینگریز
شدند. سرمنشاء
این اتفاقات
از همین اسلامگرایی
طالبانی است و
اولین مخالفت
احمدینژاد
با همین گشتهای
ارشاد بود.»
شریفزاده
افزوده که
«طالبان یعنی
گشت ارشاد و
مشایی هم حرفش
همین است.»
آقای
مشایی که گفته
میشود به
اسلام منهای
روحانیت
اعتقاد دارد٬
در سخنرانیهای
متعددی
درباره اسلام
اظهارنظر
کرده که با
واکنش تند
روحانیون
مواجه شده و
منجر به تیره
شدن رابطه
دولت و
روحانیون شده
است.
روحانیون
که بیش از ۳۰
سال است در
جمهوری اسلامی
قدرت را در
دست دارند٬
معتقدند تنها
آنها میتوانند
در زمینه امور
اسلامی
اظهارنظر
کنند.
شریفزاده
همچنین در بخش
دیگری از
اظهاراتش٬
اسفندیار
رحیممشایی
را «از معجزات»
آیتالله
خمینی معرفی
کرده است.
تاریخ
انتشار: ۲۶
ارديبهشت
۱۳۹۲ - ۱۲:۳۷
مناظره
داغ روحانی
حامی مشایی و
حجتالاسلام
رمضانی
درباره
اندیشههای
حلقه انحراف
شریفزاده
از افراد
نزدیک به
مشایی و
همچنین رمضانی
از مدرسین
مؤسسه امام
خمینی (ره) در
خصوص اینکه چه
کسی انحرافی
است در
دانشگاه امام
خمینی قزوین
مناظره کردند.
صراط:
مناظره حجتالاسلام
علی رمضانی و
حجتالاسلام
بهمن شریفزاده
در دانشگاه
بینالمللی
امام خمینی
(ره) قزوین و با
حضور تعدادی
از اساتید،
دانشجویان و
اصحاب رسانه
برگزار شد.
این
مناظره را که
ابتدا بهمن
شریفزاده
آغاز کرد از
ساعت 14:30 دقیقه
تا بیش از سه
ساعت به طول
انجامید.
شریفزاده
در این مناظره
اظهار داشت:
محور اندیشه
احمدینژاد و
مشایی بارها
از سوی این
افراد عنوان
شده که همان
انسان است
یعنی انسان
محور تفکر این
دو شخصیت است.
وی
افزود: احمدینژاد
و مشایی بارها
در سخنانشان
از تکریم انسان
و احترام به
آن صحبت کردهاند،
چراکه انسان و
تعریف انسان
نقش مهمی در پیدایش
تمدنهای
بشری داشته
است.
شریفزاده
ادامه داد:
البته اینکه
میگوییم
تمدن، نمیخواهیم
در خصوص مثبت
و منفی آن
داوری کنیم
بلکه تنها
بدون داوری در
مورد این تمدن
صحبت کنیم.
شریفزاده
عنوان کرد:
با تعریفی از
انسان در قرون
وسطی روبهرو
هستیم و وقتی
میگویم
انسان،
معنایش بیان
ظرفیتهای
انسانی است.
وی
تصریح کرد: در
قرون وسطی
انسان را کوچک
شمرده و او را
از بسیاری
فرصتها دور
میکردند و
تمدن قرون
وسطی بر اساس
کوچک شمردن انسانها
به وجود آمد
که در آن
انسان کوچک
شمرده و تحقیر
میشد.
وی
بیان داشت: با
همین تعریف
محدود از
انسان بود که
در قرون وسطی
علم رشد نکرد
و به دنبال همین
عدم رشد علم
نهضتی به وجود
آمد که پایه
آن بازتعریفی
از انسان بود
و تمدنی را
پایهریزی
کرد که به آن
نو یا مدرنیسم
میگویند.
شریفزاده
تأکید کرد:
رنسانس علمی
نیز به دلیل
همین فرصتها
ایجاد شد، به
طوری که بعد
از چند سال از
مدرنیسم شاهد
این علم خارقالعاده
در جهان
هستیم.
وی
خاطرنشان کرد:
تعریف روشنفکران
و کلیسای قرون
وسطی از انسان
متفاوت بود و
این تفاوت نیز
موجب از بین
رفتن قرون وسطی
شد.
شریفزاده
ابراز داشت:
تعریف
مدرنیسم از
انسان شاید از
تعریف قرون
وسطی از انسان
بهتر بود، ولی
ضعفهایی نیز
داشت. به طوری
که طنابی در
بین این دو قرار
دارد که یک سر
آن خدا و یک سر
دیگر آن انسان
قرار دارد.
وی
تصریح کرد:
کلیسای
کاتولیک بر سر
انسان میکوبید
و مدرنیسم
برای اینکه
انسان را
تعظیم و تکریم
کند، پشت به
خدا و کلیسا
کرد و روح
مادیگرایی
بر غرب سیطره
پیدا کرد.
شریفزاده
عنوان کرد:
انسان مدتها
در دید
اندیشمندان
برابر بود با
جسم و موجودی
که 70 یا 80 سال
بیشتر عمر
ندارد. اما
امروز این تعریف
متفاوت شده
است.
وی
با اشاره به
جریان فکری
مشایی بیان
داشت: مشایی
میگوید هم
قرون وسطی و
هم مدرنیسم به
خطا رفته و باید
بازتعریفی از
منابع دینی و
منابع عرفان داشته
باشیم.
وی
با اشاره به
نگاه مشایی به
این مسئله
یادآور شد:
مشایی میگوید
وقتی به منابع
دینی نگاه میکنیم
انسان با
ظرفیتهای بیاندازه
تشکیل شده و
همانطور که میگویم
إِنَا لِلّهِ
وَإِنَا
إِلَیْهِ
رَاجِعونَ از
بینهایتیم و
به بینهایت
میرویم.
شریفزاده
ادامه داد:
مشایی میگوید
انسان با این
ظرفیت به وجود
میآید و دیگر
تعارضی بین
انسان و خدا
وجود نخواهد
داشت، در
صورتی که در
قرون وسطی سر
طناب را به
سمت خدا
کشیدند و در
مدرنیسم سر
طناب را به
سوی انسان، در
صورتی که بین
انسان و خدا
تعارضی وجود ندارد.
در
ادامه این
مناظره علی
رمضانی در
پاسخ به مباحث
مطرح شده از
سوی شریفزاده
در خصوص نگاه
جریان فکری وی
و مشایی به انسان
بیان داشت:
دوست داشتم
شریفزاده هم
که در لباس
مقدس روحانیت
است ناقد اندیشههای
مشایی باشد
چراکه صدتا
مشایی باید
بیایند و
بگویند که
روحانیت چه میگوید
نه اینکه
روحانیت
بگوید مشایی
چه میگوید.
وی
در پاسخ به
نگاه شریفزاده
و مشایی به
انسان افزود:
تا گفته میشود
حلقه
انحرافی، میگویند
کجاست در
صورتی که
انحراف هم در
شکل و هم در
افکار و هم در
اندیشه افراد
ایجاد میشود
و روشن است که
منظورمان از
حلقه یا گروه
کوچک انحرافی
که نمیتوان
نام جریان را
بر آن نهاد
انحراف از
اسلام ناب،
امام و انقلاب
است.
رمضانی
عنوان کرد:
در خصوص نسبت
محمود احمدینژاد
با حلقه
انحراف سه
موضوع مطرح
است. برخی میگویند
محمود احمدینژاد
انحرافی نیست
برخی دیگر وی
را رأس انحراف
میدانند ولی
بنده نکته سوم
را قبول دارم
که میگوید
احمدینژاد
حزباللهی و
مؤمنی که حلقه
انحراف او را
به گروگان
گرفته است، وی
امروز زبان
جریان
انحرافی است.
وی
عنوان کرد:
البته این
مباحث و طرح
آن به معنای
نادیده گرفتن
خدمات دولت
خصوصاً دولت
نهم نیست،
چراکه ابعاد
ارزشمند
معنوی این
دولت غیرقابل
انکار است.
بنده هم در
سال 84 و 88 مانند
دورهگردها
به این شهر و
آن شهر میرفتم
تا برای احمدینژاد
رأی جمع کنم
ولی امروز
انحراف
گریبان احمدینژاد
را گرفته و
هیچ دفاعی از
این موضوع نمیتوان
کرد.
رمضانی
تأکید کرد:
مدرنیته
آنقدر به
انسان بها داد
که انسان از آن
سوی بام افتاد
ولی شما میگویید
اندیشه مشایی
خیر است البته
ما منکر منطق
اسماء الهی
نیستیم، اما
نه اینکه
انسان را همسطح
با خدا و یا
خود خدا قرار
دهیم.
وی
خاطرنشان کرد:
یکی از
اشکالات
مشایی از میان
هزاران مشکل
این است که در
رابطه با حوزهای
صحبت میکند
که در آن
موضوع تخصص
ندارد. مشایی
میگوید
انسان کرامت
دارد که قرآن
هم آن را بیان میکند،
ولی مشایی و
اومانیستها
مانند کنت دین
و خدا را نفی و
انسان را در
عرض خدا و به
جای خدا مینشانند
که این خود
انحراف است.
رمضانی
با تشریح برخی
از گفتههای
مشایی در خصوص
خدا و انسان
مطرح کرد:
مشایی میگوید
مأموریت
انسان در زمین
این است که
جانشین خدا
باشد و به جای
خدا تصمیم و
به جای خدا
نیز اراده کند.
وی
افزود: یعنی
انسان در طول
خدا نیست،
بلکه در عرض
است و این
همان مصداق
اومانیسم است.
وی
تصریح کرد: به
گفته مشایی،
خدا ظرفیت خدا
شدن را در
اختیار انسان
گذاشته است و
در تمام این
افکار
اومانیسم موج
میزند و در
افکار مشایی
آنقدر ابعاد
این انحراف
زیاد است که
در یک یا دو
ساعت نمیتوان
به تشریح آن
پرداخت.
پس
از پایان وقت
نخست رمضانی
در این مناظره
بهمن شریفزاده
بیان داشت:
مشایی میگوید
اومانیسم روح
مادیگرایی
انسان را بزرگ
ندید بلکه
بزرگتر از قرون
وسطی دید و
جامعه غرب را
با بحرانهایی
روبهرو کرد
تا از مدرنیسم
گام به پستمدرنیسم
بگذارند و
نزدیک به 25 سال
دنیای غرب بُعد
فرامادی
انسان را باور
کرده است.
وی
افزود: امروز
در پستمدرنیسم
انسان بزرگتر
دیده شده و
فرصتهای پیشروی
او نیز بیشتر
شده است.
شریفزاده
بیان داشت: 15
سال پیش از
پروفسور
موسوی منفرد
شنیدم که در کانادا
مراکز ورد و
ذکر درمانی
ایجاد شده به
طوری که با
خواندن این
اذکار و وردها
هرمونهایی
در بدن ترشح
میشود که میتواند
برای مقابله
با بیماریها
مؤثر باشد.
وی
تأکید کرد:
اشکالی که
آقای مشایی
وارد میکند،
اشکالی است که
به این موضوع
نیز وارد است،
چرا که انسان
در مدرنیسم
بزرگ نشده
بلکه کوچک
شمرده شده
است.
شریفزاده
تأکید کرد:
مدرنیسم با
ندیدن خدا و
کلیسا و سیطره
مادیگرایی
انسان را
آنگونه که
بود، ندید.
وی
در خصوص طرح
موضوع
مأموریت
انسان روی
زمین که از
سوی مشایی
بیان شده بود،
عنوان کرد:
مشایی نگفته
مأموریت هر
انسان این است
و یزید و
معاویه نیز
همین مأموریت
را دارند،
بلکه بیان
کرده از همه
بازخواست میشود
که چرا با
توجه به
ظرفیتی که به
آنها داده شده
به سمت کامل
شدن سیر
نکردند و این
موضوع را همه
روایات نیز
تصدیق میکنند.
شریفزاده
با بیان اینکه
باید حرف
مشایی را دقیق
مشاهده کرد،
افزود:
خداوند انسان
را آفرید تا
خود را در آن
ببیند و ظرفیت
خود را زمانی
میشناسیم که
ظرفیت یک
انسان کامل
مانند امام زمان
(عج) را دیده
باشیم و همین
آفریدگان
هستند که میتوانند
خدا را بشناسند.
وی
ادامه داد:
مشایی میگوید
چون انسان
دارای کرامت
است نباید به
آن بیاحترامی
کرد و اینجا
محل بحث است
نه محل حکم دادن
که شما مشایی
را محکوم میکنید.
پس
از پایان صحبتهای
شریفزاده در
خصوص کرامت
انسان رمضانی
عنوان کرد:
این دروسی که
شما فرمودید
شخص شما تدریس
میکنید اما
مشایی هم در
خصوص فلسفه و
عرفان درس خوانده
یا تدریس کرده
است، وی
الکترونیک
خوانده و نمیتواند
در خصوص فلسفه
این صحبتها
را بیان کند.
رمضانی
افزود: منتقد
مشایی افراد
بزرگی همچون
علامه جوادی آملی،
آیتالله
مصباح یزدی و
فیاضی هستند
نه من که میگویید
علمش را
ندارم.
وی
بیان داشت:
برای کمک به
انسان باید
گفت که میتوان
با ظرفیت
بندگی انسانی
را در حد
انسان کامل
دانست اما این
به آن معنا
نیست که انسان
را همسطح خدا
قرار دهیم. پس
انسان در
ابتدا عبد است
و بعد فرستاده
ولی مشایی میگوید
معاویه و یزد هم
میتوانند به
سمت خدا شدن
حرکت کنند در
صورتی که این
افراد تنها میتوانند
انسان کاملی
باشند نه
اینکه خود
خدا.
وی
بیان داشت:
اصلاً چه
اصراری است که
یک مهندس
الکترونیک
این اظهار
نظرها را در
خصوص فلسفه و
عرفان و یا
دین انجام دهد
و یک روحانی
نیز مقلد حرفهای
او شود.
رمضانی
خاطرنشان کرد:
امام خمینی
(ره) واژههای
اسلام، خدا و
انقلاب را بیش
از پیش به کار میبرد
ولی صحبتهای
مشایی مملو از
اومانیسم است
و در بین این جملات
چند نکته درست
را هم میگوید
تا دستش رو
نشود.
وی
ابراز داشت:
مشایی در حدی
نیست که
بخواهد حرف امام
را بزند مشایی
همین که درست
حرف بزند تا شریفزاده
مجبور نباشد
از تهران به
این سو و آن سو
برود تا حرفهایش
را تفسیر کند،
کافی است.
رمضانی
خاطرنشان کرد:
وقتی احمدینژاد
قهر کرده و
خانهنشین شد
مقام معظم
رهبری در
سخنرانی خود
فرمودند تا من
زنده هستم نمیگذارم
انقلاب منحرف
شود و نام
حلقه انحرافی
نیز از همینجا
مطرح شد.
وی
همچنین با
اشاره به
اظهار نظرهای
مشایی در خصوص
پایان دوره
اسلام گرایی
عنوان کرد:
مشایی با بیان
این حرفها به
روشنی گفت که
دوره امام،
انقلاب،
اسلام و ولایت
به پایان
رسیده است.
پس
از پایان وقت
رمضانی در این
قسمت از
مناظره شریفزاده
عنوان کرد: از
این کلمات
ذوقی به وفور
در جملات امام
خمینی (ره) و
سایر عرفا
وجود دارد مانند
شعر فارغ از
خود شدم و کوس
انا الحق بزدم
که در این بیت
انا الحق یعنی
خدا اما اینها
نه کفر است و
نه شرک بلکه
عین توحید است
و قسمتی از آن
ذوقی بوده و
قسمتی منطق را
در پس خود
دارد که هیچ
ارتباطی با
اومانیسم
ندارد.
وی
با اشاره به
برخی مطالب
مهدی نصیری
عنوان کرد:
برخی میگویند
امام پیش از
انقلاب با
امام پس از
انقلاب
متفاوت است،
اما همین امام
بود که عرفان
را در بین
مردم بیان میکرد.
شریفزاده
بیان داشت:
مقام معظم
رهبری برای پیریزی
تمدن اسلامی
عنوان کردند
که باید نظام
را بازخوانی
کرده و به آن
نمره بدهیم که
طرح این سؤال
سدی را شکست
که ما باید
بازخوانی و در
پیریزی تمدن
نوین جهانی
بکوشیم.
وی
خاطرنشان کرد:
نزد برخی
متدینین این
اشتباه وجود
دارد که انسان
برای دین است
اما این موضوع
غلط است و دین
برای انسان
آمده تا او را
به سعادت
برساند.
پس
از طرح این
مباحث علی
رمضانی عنوان
کرد: امروز
بزرگترین
مخالف جریان
انحرافی آیتالله
مصباح است و
مهدی نصیری یک
مکتب فکری دارد
که ما نمیخواهیم
درباره ایشان
صحبت کنیم.
وی
افزود: امام
هیچ کجا
نگفتند که
انسان میتواند
خدا باشد و به
جای خدا تصمیم
بگیرد اما حلقه
انحرافی بر
این موضوع
تأکید میکند.
رمضانی
بیان داشت:
انا الحقی که
امام خمینی فرمودند
توضیح و تفسیر
دارد و معنایش
این نبوده که
ما خدا هستیم.
وی
بیان داشت:
مگر مشایی
عرفان خوانده
که این طور حرف
میزند و از
عرفان دم میزند
اما امام
خمینی هیچ کجا
به جای خدا
حرف نزده و
حتی زمانی که
خرمشهر آزاد
شد ایشان
فرمودند
خرمشهر را خدا
آزاد کرد و
این یعنی
توحید افعالی.
در
ادامه بهمن
شریفزاده با
بیان یک حدیث
قدسی عنوان
کرد: امروز
اجازه نمیدهند
ویژهنامههایی
آقای مشایی
چاپ شود چرا
که ایشان بحث
انسان تا خدا
را در این
ویژهنامهها
به صورت کامل
تشریح کرده و
مؤسسات قم نیز
پیوسته این
مباحث آقای
هاشمی را از
ما مطالبه میکنند.
وی
افزود: مشایی
معتقد است که
باید خطکشی بین
انسانها را
از میان
برداشت.
وی
عنوان کرد:
باید حرف را
نگاه کرد و با
اینکه چه کسی
حرف را زده
کاری نداشته
باشیم حالا چه
میخواهد
مهندس
الکترونیک
باشد و یا
علامه.
شریفزاده
تأکید کرد:
اینکه فردی در
حوزه درس
نخوانده و این
مباحث را مطرح
میکند بر
اهمیت وی میافزاید
و در مراسم
حوزه نگاه به
من قال وجود ندارد
بلکه آزاده
بودن در حوزه
موج میزند.
وی
ابراز داشت:
ما هیچ وقت
برای لباس
امتیاز قائل
نیستم بلکه
برای حرف حق
ارزش قائلیم
حال این حرف
ممکن است توسط
یک روحانی
بیان شود یا یک
کت و شلواری.
در
ادامه رمضانی
بیان داشت:
مشایی نمیتواند
در خصوص مباحث
عرفانی و دینی
اظهار نظر کند
ما بحث لباس و
مدرک را نمیکنیم
بلکه بحث تخصص
افراد را در
نظر داریم که وی
نیز از این
تخصص بیبهره
است.
رمضانی
بیان داشت: یک
عالم اسلامی و
روحانی هم به
جز شخص آقای
شریفزاده
وجود ندارد که
از حلقه
انحرافی
حمایت کند و
این مهم دلیل
روشنی بر همسو
نبودن این
حلقه با دین
است.
وی
ادامه داد:
امام خمینی
(ره) اسرائیل
را به عنوان
یک غده سرطانی
معرفی کردند
اما امروز مشایی
میگوید که با
ملت این رژیم
غاصب دوست است
و مشکلی ندارد
در صورتی که
این ادبیات
انقلاب،
امام و ولایت
نیست.
رمضانی
خاطرنشان کرد:
امروز اسلام
بیش از هر زمان
دیگری قلل
جهان را فتح
میکند و باید
این مسئله را
با افتخار گفت
نه اینکه
دوران اسلامگرایی
پایان یافته
است.
وی
ابراز داشت:
حتی کروبی نیز
در دوره ریاست
خود در مجلس
فرمان مقام
معظم رهبری را
به دیده منت
اجرا میکرد
ولی در این
دولت کاری
کردند که نامه
معظمله هفت
روز بر زمین
بماند و آخر
هم مشایی استعفا
داده و به یک
مقام دیگر
منتقل شود که
این مسئله عین
انحراف است.
رمضانی
خاطرنشان کرد:
مشایی نمیتواند
درست بیندیشد
چرا که
انحرافی فکر
میکند و
انحرافی در
حال عمل است.
در
ادامه شریفزاده
خطاب به
رمضانی بیان
داشت: از شما
در این مناظره
جز فحاشی چیزی
ندارم و
امیدوارم در
آینده دوره
این فحاشیها
به پایان
برسد.
وی
افزود: اسلامگرایی
چند معنا دارد
که یکی از
معنایی سیاسی
آن یعنی عرضه
دین با تفکر
تحکم.
شریفزاده
بیان داشت: در
عرصه سیاسی
این اسلامگرایی
را استکبار به
راه انداخت و
با علم کردن
طالبان که مشی
آن اعمال دین
با تحکم است
سعی کردند تا
اسلام غیر
واقعی
طالبانی را به
مردم جهان
معرفی کنند تا
نفرت از آن
بیشتر شود.
وی
بیان داشت:
مشایی میگوید
عدهای در
دنیا میکوشند
تا اسلام را
با خشونت رواج
دهند ولی اسلام
اینگونه نیست
بلکه اسلام
دین رأفت و
محبت است نه
دین شمشیر.
شریفزاده
تصریح کرد:
آقای مشایی
این مطالب را
به پاپ هم
گفته است و
عنوان کرده که
دوره اسلامگرایی
و مسیحیگرایی
دیگر تمام شده
همانطور که
شیوه فتح دیگر
منسوخ شده
است.
وی
تصریح کرد:
روش اسلام این
نیست که اول
بگوییم
مسلمان شدیم و
سپس با حقایق
آن آشنا شویم
بلکه درست این
است که در
ابتدا با
حقایق آشنا
شده و سپس
بگوییم که
مسلمان شدیم.
اگر آل الله
در دوره زعامت
خلفای دیگر در
رأس حکومت
بودند قطعاً
روش اشاعه دینشان
روش فتح روم و
ایران به شیوه
نظامی نبود.
شریفزاده
عنوان کرد:امروز
میگویند
امام زمان (عج)
دین را حاکم
میکند ولی
این منطق
اشتباه است
چرا که تا
مردم به این
سطح نرسند
امام زمان (عج)
ظهور نخواهد
کرد و اگر
مردم او را
نخواهند علت
غیبت که همان
جهالت مردم
است، باقی
خواهد ماند.
اما
در ادامه
رمضانی در
آخرین بخش
صحبتهای خود
در این مناظره
عنوان کرد:
آقای شریفزاده
بیان کلمه در
رفتن فحش نیست
بگذارید بگویم
فحش چیست
آنجایی که
مشایی در پاسخ
به سرلشکر
فیروزآبادی
که در خصوص
مکتب ایرانی
مطالبی را
گفته بودند
ایشان را به
نفهمی و
طرفداری از
شیطان متهم میکند،
فحش و ناسزا
است.
وی
افزود: گفتمان
سوم تیر را
شما تباه
کردید که زبان
رأس فتنه
امروز بلند
است و توهین و
فحش این مطلب
است.
رمضانی
عنوان کرد:
پاسختان در
مورد اسلامگرایی
پاسخ نیست اگر
منظور آقای
مشایی از پایان
اسلامگرایی
پایان اسلام
طالبانی است
چرا به وضوح نمیگوید
دوره اسلام
طالبانی به
پایان رسیده
است.
رمضانی
افزود: منظور
مشایی از
پایان اسلام،
اسلام طالبان
نیست بلکه
همین اسلام
ناب و انقلاب
اسلامی است.
وی
خطاب به شریفزاده
تأکید کرد: من
و شما نان
امام زمان را
می خوریم و
نباید از دشمن
امام زمان دفاع
کنیم و باید
توجه داشته
باشیم که بوی
خیانت امروز
از این حلقه
به مشام میآید.
رمضانی
در خاتمه
یادآور شد:
به خاطر
گفتمان احمدینژاد
در سال 84 به وی
رأی دادیم ولی
جریان انحرافی
این گفتوگو
را لگدمال
کرد.
گفتنی
است در ادامه
این مناظره
دانشجویان
پرسشهای خود
را به صورت
کتبی و شفاهی
با دو طرف مناظره
در میان
گذاشتند که
اخبار این
جلسه پرسش و
پاسخ نیز
متعاقباً
منتشر میشود.