غلامحسین
کلبی؛ سه دهه
پشت میله های
زندان
ای شادی
آزادی
روزی که
تو بازآئی
با این
دل غم پرورد
من با تو
چه خواهم کرد؟
(ا.ه. سایه)
در زندانهای
خلیفه مادام العمر
حکومت اسلامی،
سیدعلی خامنه ای،
زندانیانی محبوسند
که برخی بیش از
دو دهه از عمر گرانمایه
شان را تحت شکنجه
و آزار و محرومیت
بودهاند. و این
مصاف گرانبار جنایت
و قساوت جباران
جنایتکار حاکم
از سوئی و مقاومت
و پایداری شکوهمند
زندانیان از دیگر
سو همچنان ادامه
دارد. از جمله ی
این سلاله ی پرصلابت
پایداران میتوان افشین بایمانی
(بازداشت: شهریور۱۳۷۹)، سعید ماسوری
(بازداشت: دی۱۳۷۹)، سعید شاه قلعه
(بازداشت: سال۱۳۷۹)، حمزه سواری
(بازداشت: شهریور۱۳۸۴)، یحیی نواصری
(بازداشت: مهر۱۳۸۴)، زینب جلالیان*
(بازداشت: اسفند
۱۳۸۶)، حبیب الله لطیفی
(بازداشت: آبان
۱۳۸۶)، کمال شریفی
(بازداشت: خرداد۱۳۸۷)، مریم اکبری
منفرد** (بازداشت:
دی ۱۳۸۸)
و... را نام برد. زندانیان
سیاسی مقاوم و
استواری که از
پشت دیوارهای قطور
و میله های سرد
و سهمناک زندان
فریاد آزادی سر
داده اند.
در اینجا سخن
از غلامحسین
کلبی است. زندانی
سیاسی عرب اهل
بندرماهشهر که
تا به امروز سه
دهه از عمر خود
را پشت میله های
زندان گذرانده
است. غلامحسین،
متولد ۱۳۳۸ مجرد،
در دومین
بازداشت اش
اکنون بیش از ۲۳
سال است که در
زندان های
حکومت اسلامی
تحت شکنجه و
آزار روزگار
تلخ تر از زهر
را سپری می کند.
او
در دهه سیاه۶۰
از
سال ۶۰ تا ۶۶ نیز به اتهام
هواداری
از سازمان مجاهدین
خلق در زندان بود.
غلامحسین
در دی ماه۱۳۷۹
برای دومین بار
در شهرستان دزفول
بازداشت شد. وی پس از
بازداشت به مدت
۱۴ماه در بازداشتگاه
سپاه در اهواز
تحت شکنجه و بازجویی
بود. سپس
به بند ۲۰۹
و پس از آن به
بند ۳۵۰ زندان
اوین منتقل گردید.
دوسال
بعد از دستگیری
یعنی در سال ۸۱ به اتهام
ارتباط با سازمان
مجاهدین خلق ایران
محاکمه و به اعدام
محکوم شد. غلامحسین
اما
اتهاماتش را
قبول نکرد و
گفت که
اعترافاتش زیر
فشار بوده است. در
دادگاه تجدید
نظر در دادگاه
انقلاب استان تهران
حکم اعدامش
مجددا تایید
شد. ولی در
نهایت حکم وی
به حبس ابد
تقلیل پیدا
کرد. شایان ذکر
است که به
غلامحسین حق
گرفتن وکیل اختیاری را
نداده و "دادگاه"
برای او یک
وکیل تسخیری
مشخص کرده بود.
غلامحسین
کلبی در زمان تحمل
دوران محکومیت
خود مادر، خواهر
و
برادرش را از دست
داد ولی هیچگاه
به وی حتی برای
عزاداری عزیزانش
هم مرخصی داده نشد.
خواهرش
در سال ۹۴ فوت کرد.
اما به دلیل
مخالفت وزارت
اطلاعات از
رفتن وی برای
سوگواری
خواهرش ممانعت
به عمل آمد. در
آبان ماه سال ۹۵
برادر وی
بعنوان تنها
عضو باقی
مانده از خانوادهاش
جان
سپرد. خبرگزاری
هرانا در آبان ماه
سال ۹۵ به نقل
از یک منبع نزدیک
به این زندانی
سیاسی در مورد
فوت برادرش و عدم
اعطای مرخصی جهت
شرکت در مراسم
خاکسپاری نوشته بود:
“پریروز برادر
آقای کلبی به عنوان
تنها عضو باقیمانده
از خانوادهاش
در مسیر رفتن به
زندان جهت ملاقات
حضوری با وی دچار
سکته شد و فوت کرد.
پنج سال دوندگی
کرد تا موفق شود
ملاقات حضوری بگیرد
اما هرگز به این
ملاقات نرسید و
همچنان هم به آقای
کلبی مرخصی جهت
حضور در مراسم
خاکسپاری ندادهاند.”
زندانیان
سیاسی زندان گوهردشت
کرج (که اکنون تعطیل
شده) نیز در پیام
تسلیتی که آبان
سال ۹۵ برای
غلامحسین در زندان
شیبان اهواز فرستادند،
نوشته بودند: «متاسفانه
با خبر شدیم که
امین الله کلبی
برادر زندانی سیاسی
مقاوم غلامحسین
کلبی بر اثر بیماری
دارفانی را وداع
گفته اند، ما زندانیان
سیاسی زندان گوهردشت
کرج ضمن تسلیت
به خانواده ایشان
و خصوصا برادر
ایشان اقای غلامحسین
کلبی طبق معمول
صبر جمیل را برای
ایشان از خداوند
تعالی خواستاریم.
همین چند سال پیش
بود که باز هم در
زندان خبر فوت
مادر بزرگوارشان
را به ایشان دادند
و اون دستگاه سراسر
جهل و جنایت اجازه
حضور در مراسم
تدفین مادرش را
حتی به شکل تحت
الحفظ و با حضور
مامورین زندان
به او ندادند. و
حال بعد از 16سال
تحمل زندان بدون
حتی یک دقیقه مرخصی،
در حالیکه مدتها
بود که برادر ایشان
در بیمارستان بود،
حتی اجازه یک دیدار
چند دقیقه ای و
تحت الحفظ را به
ایشان ندادند.
این همان اقتدار،
ثبات و امنیتی
است که این همه
حضرات به آن میبالند...
وحشت تا این حد...؟؟!!
» مرگ عزیزان
بس تلخ و دردناک
است، اما اینکه
در
زندان سوگوار مرگ
عزیزان خود بودن
بخصوص اینکه حتی
نتوانی در مراسم
خاکسپاری شان حضور
داشته باشی، تلخ
ترین و ناگوارترین
تجربه زندگی هر
آدمی میتواند
باشد. چنین داغ
جانسوز و زخم روحی
ناسور بی مرهم
و درمان ناپذیر
است.
غلامحسین
در
مهر سال ۱۳۸۶
به درخواست
خودش از بند ۳۵۰
زندان اوین به
زندان ماهشهر (محل
سکونت
خانوادهاش که
اکنون دیگر
هیچکدام زنده
نیستند) منتقل
شد. پس از مدتی از
آنجا به
زندان کارون
اهواز منتقل
گردید. در
بهمن سال ۱۳۹۴
به
علت تعطیلی زندان
کارون به
زندان شیبان
اهواز (مجتمع
حرفه آموزی) منتقل
گردید. این
زندانی سیاسی
تنها
بازمانده یک
خانواده در اوائل
مرداد ماه سال
۹۷ در
اعتراض به عدم
پاسخگویی
مسئولان
زندان شیبان
اهواز به
درخواست
انتقالش به
یکی از زندانهای
تهران یا عادلآباد
شیراز مدت ۲۰
روز در اعتصاب
غذا بود. بنا
به گزارش
منابع حقوق
بشری، در
اردیبهشت ماه ۹۹،
پس از شورش
زندانیان در
زندان شیبان
اهواز در
فروردین ماه ۹۹
با وجود اینکه
وی هیچ دخالتی
در این شورش
نداشت و با
وجود اطلاع
مسئولان
زندان از این
موضوع، او را
به انفرادی
برده و بشدت
تحت فشار قرار
دادند. به
گزارش کانون
حقوق بشر
ایران، روز
جمعه ۵ آبان
ماه ۱۴۰۲، غلامحسین
کلبی پس از ۲۳
سال شکنجه و
آزار جسمی و
روحی در
زندان های مختلف
ایران، از
عفونت دندان و
عفونت گوش رنج
می برد اما با
این حال، این
زندانی سیاسی ۶۴
ساله از
رسیدگی پزشکی
و خدمات
درمانی موثر
محروم است.
غلامحسین
کلبی هم
اکنون در
زندان شیبان
اهواز زندانی
است و پس از
گذشت ۲۳سال
حتی یک روز و
یا حتی یک
ساعت هم مرخصی
نرفته است. چرا
که وزارت
اطلاعات
حکومت اسلامی
با مرخصی وی
مخالف است. ماموران
وزارت
اطلاعات، این
گزمگان شقی و
رذل دستگاه
جنون و جنایت
ولایت، هر چند
وقت یکبار این
زندانی سیاسی
را احضار و او
را تحت فشار قرار
می دهند که
مصاحبه
تلویزیونی
کرده و ابراز
ندامت کند. اقدام
ضدانسانی یی
که چندی پیش
هم با زینب
جلالیان در
زندان مرکزی
یزد کرده
بودند. جانیان
رذل و شقی
خلیفه به
فرموده ی
بالادستی ها،
برخورداری از
حق درمان این تنها
زن زندانی
سیاسی محکوم
به حبس ابد را
بعد از شانزده
سال زندان و
شکنجه و آزار
منوط به ابراز
ندامت او کرده
اند.
روایت
یک عمر رنج و
مرارت
جانکاه، آلام
و درد جانفرسای
چنین آزادگان
در بند از
عهده این قلم
برنمی آید و
می بایست
بسیار نوشت و
گفت. در این
مطلب کوتاه من
فقط سعی ام بر
این بود که با
اشاراتی کوتاه
به
رخدادهایی،
نامشان را به
کرات تکرار کنم
تا نگویند که
از یاد
فراموشانند. امید
است که تعداد
بیشتری آستین
همت بالا بزنند
و از این
عزیزان در بند
بگویند و
بنویسند.
در
پایان، اگر
بندرماهشهر
به جنایت
نیزار خونین در
آبان۹۸ و
شهادت دهها
معترض
آزادیخواه بی
نام و نشانش
شناخته شده
است؛ اگر
بندرماهشهر
با هویت عباس
دریس، تنها
بازمانده و
شاهد جنایت
نیزار که خود
اکنون زیر
چوبه دار است،
شناخته می
شود؛ باید اکنون
نام غلامحسین
کلبی نیز که
یکی از قدیمی
ترین زندانی
سیاسی دو دوران
استبداد سیاه
ولایی و
سلطنتی است را
افزود که معرف
بندرماهشهر
باشد. آن زمان
که مادران
برای بچههای
خود از
قهرمانان
شهرشان که
برای آزادی جنگیده
اند قصه
بگویند،
بجاست که نام
غلامحسین در
صدر باشد.
یاشار
جاوید
شنبه
۱۸ آذر ۱۴۰۲
برابر با ۰۹
دسامبر ۲۰۲۳
…..........................................
* در مورد زینب
جلالیان به لینک
زیر مراجعه شود
سايت سازمان
کارگران انقلابی
ايران (راه کارگر)
(rahekargar.net)
** در مورد مریم
اکبری منفرد
به لینک زیر مراجعه
شود
سايت سازمان
کارگران انقلابی
ايران (راه کارگر)
(rahekargar.net)