مرور
رویدادهای
کارگری
ایران
گفتار
رادیو راه
کار گر چهارشنبه
۷ بهمن ۱۳۸۸
و۲۷ ژانویه
۲۰۱۰ اعتراض
و اعتصاب,
اخراج از کار,
قربانی شدن
در اثر سوانح
ناشی از کار,
خودکشی در
اثر فقر, و
جلوگیری از
ایجاد یک
تشکل مستقل
کارگری, برخی
از اصلی ترین
عناوین
اخبار
کارگری هفته
است. در
هفته اخیر
سوانح
کارگری باز
هم قربانی
گرفتند:رعایت
نکردن اصول
ایمنی ساخت و
ساز جان یک
کارگر 17 ساله
را در تهران
که زیر
آوارها زنده
به گور شد,
گرفت و مرگ يک
کارگر در
تونل شماره 18
معدن هشونی
کرمان تعداد قربانیان
معادن کرمان
را به 21 نفر
رساند. دو پایه
اصلی وقوع
سوانح
کارگری در
کشور ما
سودورزی
کارفرمایان
و عدم رعایت
اصول ایمنی
کار به خاطر
خلاصی از
هزینه های آن
و حذف حمایت
های قانونی
از کارگران
در صورت دچار
شدن به سانحه
در قانون
کاراست که
عمومی شدن
قراردادهای
موقت کار و
قراردادهای
سفید امضا که
در بخش عمده
آنها اصولا
خبری از بیمه
کارگری نیست, موید
آن است. به
عبارت دیگر
دولت و
کارفرمایان
در مرگ
کارگران نقش
و مسوولیت
اصلی را
برعهده
دارند. اعتصاب
کارگران ذوب
آهن اصفهان, و
بستن جاده از
سوی كارگران
معترض نساجى
بافته ها در
کرمان دو
اعتراض
کارگری در
طول هفته است.
از این دو
حرکت, واکنش
نسبت به
اعتصاب ذوب
آهن وسیع تر
بوده است. دو
محور این
واکنش, هشدار
نسبت به
کشيده شدن
اعتراضات
کارگری به "صنايع
بالادستی" و
هشدار در
مورد احتمال
خروج
کارکنان
صنعت نفت به
خارج از کشور
است. هشدار
اول مربوط به
خانه کارگر
است. آنها با
توجه به
وخامت وضع
صنایع متوجه
حرکت بحران
به سمت
"صنایع
بالادستی"
شده اند؛
حرکتی که می
تواند به
تدریج نقش و
وزن کارگران
این دسته از
صنایع پایه
را در
اعتراضات
کارگری
افزایش دهد و
هشدار دوم به
جشن ساز،
معاون وزیر
نفت مربوط
است که در آن
ضمن اعتراف
با پائین تر
بودن سطح
دستمزد
کارگران این
صنایع از تمامی
بازارهای
مشابه نیروی
کار کشورهای
منطقه نسبت
به عواقب
خروج این بخش
از نیروی کار
ابزار
نگرانی شده
است. علاوه
بر خبر اخراج 9
کارگر معترض
شرکت لاستیک
البرز از سوی
کارفرمای
این کارخانه
در دو هفته
اخیر, خبر
دلخراش دیگر
خودسوزی
کارگر
شهرداری
اندیمشک بود
که 11 ماه بود
حقوق نگرفته
بود, همسرش
بیمار بود و از
دفترچه بیمه
اش هم نمی
توانست
استفاده کند چون
شهرداری حق
بیمه را به
شرکت بیمه
نداده و شرکت
هم دفترچه را
تمدید نکرده
بود. وضعی که
منجر به این
فاجعه شد و
این کارگر را
به خودسوزی
کشاند, وضع
بخش مهمی از
طبقه کارگر ماست؛
وضع
کارگرانی
است که
ماههاست
حقوق نگرفته
اند, با
مشکلات فقر و
بیماری و
گرسنگی دست و
پنجه نرم می
کنند و
اعتراضات
شان با
بیرحمی
سرکوب می شود.
باید
امیدوار بود
که ریشه
مشترک دردی
که کارگر
شهرداری
اندیشمک را به
خودسوزی
کشاند, به جای
تسلیم شدن به
نابودی و
خودسوزی
بتواند
مبارزه
همبسته
کارگران را در
راه دریافت
حقوق معوقه و
بهبود شرایط
کارشان سبب
شود. البته
گفتن این حرف
ساده است,
تحقق آن
بسیار دشوار.
یکی از
دلایلش وجود
رژیمی وحشی و
سرکوبگر است
که با سرسختی
هر چه تمامتر
و حساسیت
بیمار گونه
کوچک ترین
تحرکات کارگری
در مسیر
سامان یابی
را تعقیب می
کند و تلاش می
کند هر حرکتی
را در نطفه
خفه کند. طبقه
کارگر
پراکنده و
ناامید, توده
گرسنه و
درمانده ای
که هست و نیست
خود را به
رایگان بفروشد,
بدتر از برده
کار کند,
همیشه یک
لشکر گرسنگان
بیکار را در
پشت سر خویش
داشته باشد و
در صورت
ناامیدی
خودکشی و
خودسوزی کند,
ایده آل ترین
وضعیت برای
این رژیم است.
به همین دلیل
است که این ها
حتی تشکل
بازنشستگان
را هم تحمل
نمی کنند. و
این هفته
وقتی
صدها کارگر
بازنشسته
ایران خودرو
با وجود
کهولت سن
برای دومین
بار از
راههای دور
از شهرستانها
به محل
برگزاری
انتخاب
نمایندگان
کانون بازنشستگان
خود در سالن
ساپکو گرد هم
آمدند نمایندگان
خود را از
وزارت کشور
به اجلاس
فرستادند و
با کمال
وقاحت اعلام
کردند این
انتخابات مورد
تائید وزارت
کشور و
کمسیون ماده
۱۰ نمی باشد و
بازنشستگان
را پراکنده
کردند تا
جلوی ادامه
فعالیت
کانون
بازنشستگان
را بگیرند.
|