مناظره های
تلویزیونی و
فقیه- کراسی گفتار
رادیو راه
کارگر چهارشنبه
۳۰ دی ماه ۱۳۸۸-
۲۰ ژانویه ۲۰۱۰ در سال ۱۳۵۷ و در زیر
فشار خرد
کننده اعتراضات
مردم، شاه که
خود را "سایه
خدا" میدانست،
به منظور
خاموش کردن
شعله جنبش
مردم ایران و
از روی
استیصال به
تدبیر هایی
پناه برد که
مردم ایران
به طنز به این
تلاشها لقب "جیمیکراسی"
دادند. در
تلاش برای
تشویق مردم
به ترک خیابانها
و نشان دادن
اینکه دولت
از مشکلات و
مسایل مردم
مطلع است و
قصد رسیدگی
به این مسایل
را دارد،
تعدای از
خادمان حلقه
به گوش شاه
محاکمه شدند
و به زندان
افتادند،
تقویم شاهنشاهی
از دور خارج
شد، قولهایی
برای باز کردن
فضای سیاسی
داده شد، به
رادیو و
تلویزیون ملی
دستور داده
شد تا با پوشش
بهتر خبری از
اتکای مردم
به رسانههای
خارجی
بکاهند، و در
نمایشات
تلویزیونی
منتقدان سفارشی
صف کشیده و از
مقامات
دولتی
انتقاد کرده و
حتی بعضی را
استیضاح
کردند. "سایه
خدا" مدعی شد
که صدای مردم
را شنیده است. تحولات
اخیر و واکنشهای
دستگاه ولی
فقیه به جنبش
مردم ایران
به سردرگمی و
استیصال
رژیم پهلوی بی
شباهت نیست.
بالا رفتن
صدای
منتقدان داخلی
رژیم و بویژه
عناصر به
اصطلاح اصول
گرا و نزدیک
به ولی
فقیه، نام
بردن از
مرتضوی به
عنوان مسول
اصلی جنایت
کهریزک، استعفای
حسینیان، و پخش
مناظرههای
تلویزیونی
در برنامه رو
به فردا
سیمای
جمهوری
اسلامی حاکی
از عمق شکاف
در دستگاه
ولی فقیه و
سردرگمی
دولت است. تردیدی
نیست که پخش
مناظرههای
تلویزیونی
تا حدی در جهت
مقابله با
رسانههایی
همچون صدای
آمریکا و بی
بی سی صورت
میگیرد.
همچنین
تردیدی نیست
که یکی از
اهداف فرعی
این برنامه بازسازی
اعتماد به
صدا و سیما
است که به حق
مورد تنفر و
انزجار مردم
است. این ترفند
دستگاه حاکمه
اما تنها یک
ترفند برای
مقابله با
رسانهای
خارجی و یا
کسب اعتبار
برای بی
اعتبارترین
رسانه رژیم
نیست. همچنین
اشتباه است
اگر این
مناظرهها
را گامی در
جهت باز سازی
هر چند ناچیز
فضای سیاسی
در ایران
تلقی کرد. اولا،
نباید
فراموش کرد
که صدا و سیما
همان رسانه
است که در طول
سی سال
گذشته از هیچ
تلاشی برای
سرکوب
مخالفان و
تحقیر آنان
فروگزاری
نکرده است.
این همان رسانه
ایست که نه
تنها از پخش
اخبار
اعتراضات مردم
خودداری
کرده و میکند،
بلکه در صف
مقدم دروغ
پراکنی و پخش
اکاذیب و
تهدیدات
کودتاگران
قرار داشته و
دارد. ثانیا،
شرکت کنندگان
در این
مناظرهها
افراد
دستچین شده
ای هستند که
علیرغم حمله
به دولت و
احمدینژاد
در خوش رقصی
برای ولی
فقیه، که
اکنون به
اماج اصلی
اعتراضات
مردمی تبدیل
شده، با
یکدیگر
شدیدا رقابت
میکنند. ثالثاً،این
تلاش
مذبوحانه
برای به
نمایش گذاشتن
فقیه - کراسی
در شرایطی
صورت میگیرد
که فعالین
سیاسی،
جوانان،
اقلیتهای
مذهبی و ملی
معرض حمله
وحشیانه
رژیم اسلامی
هستند، زندانی
میشوند و به
اتهام محارب
بودن اعدام
میشوند و یا
بطور مشکوکی
در زندانها
به قتل میرسند.
این همان
رسانه است که
هنوز جنایت
کهریزک،
تجاوز و
شکنجه و
کشتار و ترور
وحشیانه مخالفان
و معترضان را
انکار میکند،
قتل ندا و
شهدای دیگر
جنبش را
شایعه مینامد،
و همصدا با
ارباب خود،
ولی فقیه،
افشای این
جنایات را
"ظلم به نظام"
میخواند. رابعا،
نمایش فقیه -
کراسی در
حالی
برگزار میشود
که ایران به
بزرگترین
زندان برای
خبرنگارن
تبدیل شده،
روزنامههای
بسیاری
بدلایل واهی
توقیف شده، و
کنترل اینترنت
و سرکوب
روزانه رسانهها
تحت عنوان
"تلطیف" فضای
رسانهها
توجیه
میشوند. این نمایشات تلویزیونی نه نمادی از دموکراسی که سرکوب به شکل دیگرند. تلاش دستگاه ولی فقیه اینست تا از یکطرف صفوف گسسته و پریشان خود را متحد کند، و از طرف دیگر ولی فقیه را از زیر ضرب جنبش شجاعانه مردم ایران بیرون بکشد. از فردای تظاهرات عاشورا بسیاری از رسانهها و عاشقان سینه چاک دستگاه ولی فقیه به صف شده و خواستار آن شدن تا "خواص" سکوت خود را بشکنند. مناظرات تلویزیونی اخیر تلاشی برای متحد کردن همین "خواص" است که جنبش اعتراضی مردم ایران باتمام قوا علیه آن به شورش برخاسته است. همین خواص قصد دارند تا با "درونی" تلقی کردن اختلافات بین "خودی ها" مردم را دور زده و به خیال خود به حل مشکلات نظام بپردازند. این حرکت تکرار کودتای انتخاباتی خرداد است که تلاش کرد با نادیده گرفتن و لگد مال کردن رای مردم "مشکل" انتخابات را حل کند. جنبش مردمی ایران اما دقیقأ علیه همین سیستم و نظم سیاسی و اجتماعی شوریده است و بی جهت نیست که شعار مرگ بر دیکتاتور دیگر نه شعاری علیه احمدینژاد و یا فقط علیه او، بلکه علیه دستگاه ولی فقیه است. زحمتکشان تشنه آزادی و عدالت و جنبش شجاعانه مردم ایران اجازه نخواهند داد تا حق، رای و صدای آنها لگدمال شود. تلاش ولی فقیه که خود را نماینده خدا در زمین میداند به همان اندازه وقیح و مذبوحانه است که تلاش "سایه خدا" در سال ۵۷.
|