موج
جدید اعدام
در ایران و
مقاومت مردم
گفتار
رادیو راه
کارگر
روز
چهارشنبه ۲
دی ۱۳۸۸ و ۲۳
دسامبر ۲۰۰۹
مصلح
زماني ساعت ۴
صبح پنجشنبه
۲۶ آذرماه،
بهمراه چهار
نفر ديگردر
زندان ديزل
آباد
كرمانشاه به
دار آويخته
شد. جرم او رابطه
دوستي داشتن
با يك دختر
جوان بود.
دختري كه خود
در دادگاه و
در همه مراحل
زمينه سازي
براي قتل
مصلح٬ ميگفت
كه
داوطلبانه
با مصلح دوست
شده بود و كسي
نبايد مصلح
را آزار و
اذيت كند و
كسي نبايد او
را به اين
بهانه به قتل
برساند.
به گزارش
سازمان عفو
بينالملل
تنها در سال ۲۰۰۸
ميلادی ۳۴۶
نفر,
يعنی تقريبا
در هر روز يک
نفر ,در
ايران اعدام
شدند. اين
گزارش ميافزايد
تنها در طول
سه ماه پس از
آغاز دومين دور
رياست جمهوری
احمدينژاد ۱۱۵
نفر در ايران
اعدام شدهاند.
همچنين بر
اساس اين
گزارش،
ايران تنها
کشور جهان در
سال ۲۰۰۸ بود
که متهمان
زير ۱۸ سال را
اعدام کرد. ۸
نوجوان کمتر
از ۱۸ سال در
سال ۲۰۰۸ در
ايران به دار
آويخته شدند.
اعدام و
شکنجه
مخالفان سیاسی
در جمهوری
اسلامی یک
واقعه تازه نیست.
در تاریخ حیات
سی ساله این
رژیم هزاران
نفر اعدام
شده، تحت
شکنجه و
تجاوز قرار
گرفته و حقوق
و حرمت انسانی
هزاران نفر
به نام اسلام
و جمهوری
اسلامی لگد
مال شده است.
در تمام این
سالها ایران
از جمله
رکورد داران
نقض حقوق بشر
در جهان بوده
است. شیوهها
و بهانههای
غیر انسانی
رژیم برای
اعدام در ایران
نیز تازگی
ندارد:
-ماکان
مولودزاده
سحرگاه يکشنبه
۱۱ آذر ۱۳۸۶
به جرم “لواط
در ۱۳ سالگی”
اعدام شد. او
بارها پس از
اعتراف
اوليه، گفته بود
که اين عمل را
انجام نداده
و تحت فشار
اعتراف کرده
است.
-دلارا
دارابی پنجشنبه
۱۰ ارديبهشت ۱۳۸۸
در حالی به
دار آويخته
شد که به خاطر
عشقی در ۱۷
سالگی
اعتراف به
قتل کرده بود.
اعترافی که
بعدها بارها
پس گرفته شد.
-بهنود شجاعی
يکشنبه
نوزدهمين
روز مهرماه
سال ۸۸ اعدام
شد. او بارها
گفته بود که
در يک نزاع
دوستانه
زمانی که فقط ۱۷
سال داشته
تنها برای
دفاع از خود
به مقتول
حمله کرده
است.
-احسان
فتاحيان
سحرگاه
چهارشنبه ۲۰
آبان ۱۳۸۸ در
حالی اعدام شد
که دادگاه
بدوی به
اتهام عضويت
در گروه پژاک
تنها ۱۰ سال
حبس در تبعيد
برايش تعيين
کرده بود.
-صبح روز پنجشنبه
۲۶ آذر ۱۳۸۸
نيز مصلح
زمانی به دار
آويخته شد.
اتهام او
ابتدا تجاوز
به عنف بود.
اما دختری که
شاکی اين
پرونده بود،
بعدا شکايت
خود را پس
گرفت و حتی گفت
که با متهم
هيچ گونه
رابطه جنسی
نداشته است.
اما مصلح
زمانی اعدام
شد. گفته شد که
اتهام او
شرارت بوده
است.
استفاده
از بهانه هایی
نظیر "شرارت"
و "تجاوز به
عنف" که حتی
در قوانین
جمهوری
اسلامی تعریفی
ندارند حاکی
از استیصال
رژیمی است که
دیگرقادر به
کنترل
اعتراضات
مردمی نیست. بی
جهت نیست که
عفو بين
الملل در
تازه ترین
گزارش
خود اعلام
کرده که نقض
حقوق بشر در
ايران در حال
حاضردر
بدترين وضعيت
در 20 سال گذشته
است.
واقعیت
اینست که
تلاشهای رژیم
در دوره اخیر
بیش از آنکه
به گسترش
هراس در ایران
منجر شوند به
رویارویی هر
چه بیشتر
مردم و دولت
کودتا و بی
اعتباری هر
چه بیشتر
دستگاه ولی
فقیه انجامیده
است. از گزارش
وسیع و
افشاگری در
مورد کهریزک
گرفته تا
بازگشایی
پرونده
قتلهای زنجیره
ای؛ از
اعتراض به
اعدامهای اخیر
گرفته تا قتل
عام زندانیان
در سال ۶۷،
از افشای
شکنجههای
وحشیانه
گرفته تا
رسوایی
تجاوز به
زندانیان سیاسی،
همه و همه حاکی
از این هستند
که لغو اعدام
و شکنجه به یکی
از مهمترین
مطالبات
مردم ایران
تبدیل شده
اند. هوشیاری
مردم و حس
همبستگی عمیقی
که جنبش
اعتراضی اخیر
ایجاد کرده
هر حیله رژیم
برای توجیه
سرکوب و تحقیر
مخالفان را
نقش بر آب
کرده و میکند.
درست
همین هشیاری
به شکاف هر چه
بیشتر بین
مردم با ولی
فقیه منجر
شده است. زیرا
خامنه ای اهميت
جناياتی را
که در جريان
سرکوب های
اخير صورت
گرفته انکار کرده و میکند
و در صدر قرار
گرفتن بررسی
این جنایات
را "ظلم به
نظام" میخواند.
جنبش اعتراضی
مردم ایران
به خوبی در یافته
و میداند که
شکنجه و
اعدام و
تجاوز به
زندانیان سیاسی
ظلم است و نه
افشای این
جنایات.
شجاعت
درخشان آنها
که قدم پیش
گذاشتند و از
تجاوز جنسی
به خود سخن
گفتند با حمایت
همه جانبه
روبرو شد.
خانوادههای
قربانیان رژیم
از جمله
مادران ندا،
سهراب، رامین،
محمد، سعید،
احسان و دیگران
نگذاشته که
ظلم نظام به
فرزندانشان
فراموش شود.
جنبش اعتراضی
در ایران با
صدای بلند
داد زده و میزند
که همه ما
ندا، احسان و
سهرابیم. حیله
رژیم برای
تحقیر مجید
توکلی نیز نتیجه
عکس داشت و نه
به تحقیر که
به تکثیر او
منجر شد. و
بدنبال پخش
تصویر پاره
کردن عکس خمینی
هزاران نفر
پا پیش
گذاشتند و
اعلام کردند
که آنها هم
عکس خمینی را
پاره کردهاند.
موج
نفرت از رژیم
چنان است که
مردم بدنبال
بستن
هر روزنامه
شعار هر
شهروند یک
رسانه را سر میدهند؛
با قتل ندا و
سهراب همه ندا
و سهراب میشوند؛
و با "روسری
به سر کردن مجید"
همه روسری به
سر میکنند.
تمام تاکتیکها
و حربههای
کودتاگران
در ایران نه
به شکاف در
جنبش اعتراضی
مردم که به
تقویت
همبستگی
صفوف آن کمک
کرده است.
گسترش موج
اعدام و شکنجه
در ایران
تازه نیست،
اما به جرات میتوان
گفت که چنین
مقاومتی و چنین
ابراز
همبستگی در
صفوف نیروهای
زندگی، عشق
و آزادی در
تاریخ سی
سال گذشته ایران
بی سابقه
است. با تمام
قوا باید علیه
سرکوب و در
دفاع از نیروهای
زندگی و
آزادی بپا خیزیم.
|