Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹ برابر با  ۰۵ سپتامبر ۲۰۲۰
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۹  برابر با ۰۵ سپتامبر ۲۰۲۰
توافق امارات و اسرائیل

 

 

توافق امارات و اسرائیل

 پیشرفت یا خیانت؟

 

آوی شلایم

ترجمه از پریسا امجدی

 

در 13 اوت 2020 و در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی، دونالد ترامپ  از توافقی  که او بین اسرائیل و امارات متحده عربی سازمان داده بود، خبرداد. ترامپ این معامله را به عنوان " گامی مهم در جهت ساختن یک خاورمیانه با آرامش ، امن تر و کامیاب تر" مورد ستایش قرار داد. رابرت اوبرین، مشاور امنیت ملی ترامپ، به خبرنگاران گفت که این پیروزی باید رئیس جمهور را "در صدر لیست کاندیداهای جایزه صلح نوبل" قرار دهد.  

این توافق واکنش های متفاوتی را برانگیخته است.  رهبران سیاسی مهم اروپا و رسانه های اصلی از آن بعنوان یک پیشرفت مهم و تاریخی یاد کرده و آز آن استقبال کردند.  بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا، نیزآن را"خبری  بسیار خوب" خواند.

 

صلح بدون واگذاری سرزمین های اشغالی فلسطین

 

فلسطینیان از طرف دیگر بطورهماهنگ و یکپارچه این توافق را محکوم کرده اند و آن را نه تنها خیانت به مبارزه رهایی بخش خودشان میدانند بلکه آن را خنجراز پشت قلمداد می کنند.  روزنامه رسمی فلسطین، الحیات الجدیده، این توافق را با حروف خشمگین قرمز "تجاوز سه جانبه علیه حقوق مردم فلسطین" توصیف کرد.

"العودوان الثلاثی" ( تجاوز سه جانبه)، عنوانی بود که عرب ها برای توصیف توطئه انگلیس ، فرانسه و اسرائیل برای حمله به مصر در سال 1956 به کار برده بودند.   در جنگ کانال سوئز بر علیه مصر هیچ دولت و نیروی عرب شرکت نداشت.  امروز، حاکمان اماراتی متهم به تبانی با اسرائیل و آمریکا در خشونت دیپلماتیک علیه برادران فلسطینی خود هستند.

 

اصل بنیادی دیپلماسی عرب در درگیری با اسرائیل "صلح دربرابر زمین" است: برای برقرای صلح با کشورهای عرب همسایه، اسرائیل باید سرزمین هایی را که در جنگ ژوئن 1967 به اشغال خود درآورده بود را پس دهد.   این مبنای پیمان صلح مصر با اسرائیل در 1979 و پیمان صلح اردن در سال 1994 بود. 

 

توافق بین اسرائیل و امارات متحده عربی با رها کردن اصل بنیادی "صلح در برابر زمین" به نفع دستیابی به صلح برای صلح، به چشم انداز صلح  در تمامیت آن لطمه میزند.  حمایت از حقوق فلسطینیان بکی از معدود نقاط توافق میان رژیم های استبدادی عرب و مردم آنها بود. 

 

درطرح صلحی که در سال 2002 توسط اتحادیه عرب تائید شد، حمایت از حقوق فلسطینیان گنجانده شده است.  مطابق این طرح، 22 کشور عضو اتحادیه عرب برقراری صلح و عادی سازی رابطه با اسرائیل را در مقابل موافقت با پذیرش فلسطین به عنوان یک کشور مستقل  در نوار غزه و کرانه غربی و با پایتختی در اورشلیم شرقی، می پذیرند.  به بیان دیگر، خروج از سرزمین های اشغالی فلسطین، شرط عادی سازی روابط  با اسرائیل از جانب بقیه کشورهای عربی است.

 

اگر هر برنامه صلحى لایق آن بود كه "معامله قرن" خوانده شود، این بود.  اما، اسرائیل این طرح را نادیده گرفت چرا که دررابطه با  فلسطینیان زمین را به صلح ترجیح داد.  سازش جدید امارات با اسرائیل بر این اصل استوار شده که اسرائیل می تواند روابط خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس عادی کند بدون اینکه به اشغال سرزمین فلسطین پایان دهد.  بحرین و عمان هم از این اقدام امارات استقبال کرده اند و احتمالا همین مسیررا دنبال خواهند کرد.

 

عربستان سعودی که تهیه کننده طرح صلح عربی 2002 میباشد با فشار آمریکا برای امضای معامله مشابهی مخالفت کرد.  وزیر امور خارجه این کشور، شاهزاده فیصل بن فرهان، احتمال رسیدن به چنین توافقی را مشروط به حل مسئله فلسطین کرده است.  او تاکید کرد که صلح با فلسطینیان توسط اسرائیل، پیش شرط هر گونه عادی سازی روابط  با اسرائیل است.  او همچنین گفت که پادشاهی عربستان براساس طرح صلح عربی، متعهد به صلح با اسرائیل باقی میماند.  مقاومت عربستان صعودی در مقابل فشار آمریکا ممکن است باعث پیروی سایر کشورهای حوزه خلیج نظیر کویت، که تاکنون به طور رسمی سکوت کرده اند، از امارات متحده عربی شود. 

 

یک پیروزی دیپلماتیک

 

اماراتی ها ادعا میکنند که آنها با قانع کردن اسرائیل برای رها کردن برنامه خود برای پیشبرد طرح الحاق رسمی بخش های بزرگی از زمین های اشغالی فلسطینی در کرانه غربی به اسرائیل، در جهت منافع فلسطینیان حرکت کرده اند.  این ادعا از چند زاویه غیر متقاعد کننده است. 

اول از همه، اماراتی ها نه تنها با فلسطینیان در مورد این توافق مشورتی نکردند، بلکه با دور زدن آنها به مذاکره با دشمن برخاستند و سپس از آنها بعنوان برگ انجیر در این گفتگوها استفاده کردند.  دوما، در 53 سال گدشته الحاق خزنده زمین های اشغالی کرانه غربی به اسرائیل ادامه داشته است و چنین سازشی،  نمیتواند مانع متوقف کردن اسرائیل درغصب بیشتر زمین های فلسطینی شود.  سوما، برنامه اخیر نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، برای الحاق رسمی تقریبا یک سوم زمین های اشغالی فلسطینیان در کرانه غربی شامل شهرک های یهودی نشین و دره اردن، بمثابه غصب یکجانبه و غیر قانونی زمین از جانب اسرائیل محسوب میشود؛ بهمین منظور نتانیاهو نمیتواند برای به تعویق انداختن چنین برنامه ای پاداش بگیرد.  چهارم، نتانیاهو فقط توافق کرده است که اجرای برنامه الحاق زمین های اشغالی فلسطینیان را بطور موقت به تعویق بیاندازد و نه اینکه از اجرای آن بطور کامل صرفنظر کند.  بلافاصله پس از اعلام خبر توافق با امارات در کاخ سفید، نتانیاهو در تلویزیون رسمی اسرائیل اعلام کرد که برنامه الحاق زمین های فلسطینیان بعنوان برنامه دراز مدت وی باقی خواهد ماند. 

 

توافق با امارات متحده عربی، نشانگر یک پیروزی بزرگ دیپلماتیک برای رهبر دست راستی اسرائیل است.  برای دهه ها نتانیاهو بر این نظر بوده است که عادی سازی روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس بدون نیاز به حل و فصل مناقشه با فلسیطینیان امکان پذیر است، چیزی که با پنداشت همگانی جور در نمی آید.  

 

متحدان قدرتمند

 

این همان چیزی است که نتانیاهو دنبال میکند: توسعه روابط دیپلماتیک، اقتصادی و استراتژیک با کشورهای حوزه خلیج فارس به منظور منزوی ساختن و تضعیف فلسطینیان و وادار کردن آنها به حل و فصل مناقشات براساس شروط اسرائیل.

 

موفقیت نتانیاهو در این زمینه بیش از آنکه  بخاطرتوانایی او در قانع کردن قدرت های حوزه خلیج باشد، مدیون تغییر و تحولات منطقه ای و بین المللی است.  پادشاهی های کشورهای حوزه خلیج خود را در معرض تهدید فزاینده ایران و نیروهای نیابتی آن دربحرین، یمن، عراق، سوریه و لبنان می بینند.  برای مقابله با تهدید ایران، آنها به متحدین قدرتمندی احتیاج دارند.  

 

ترامپ یکی از این متحدین قدرتمند است که به توافق هسته ای که در سال  در2015 در زمان ریاست جمهوری اوباما منعقد شد، خاتمه داد.  نتانیاهو متحد دیگری است که بطور خستگی ناپذیر بر علیه ایران و جاه طلبی های هسته ای آن تلاش کرده است.  شرایط ژئوپولیتیکی منطقه خاورمیانه موجب تجدید صف بندی  نیروهای قدرتمند، از دولت ترامپ گرفته تا دولت نتانیاهو و حاکمان خلیج، در مقابله با ایران شده است.  مسئله فلسطین بعنوان کانون اصلی مناقشه بین اعراب و اسرائیل به کنار رانده شده است. 

 

برای حاکمان امارات متحده عربی مهم است که بخاطر منافع ملی کشورشان، پرده از چندین دهه همکاری پنهانی با اسرائیل بردارند و همکاری خود را با این کشور آشکار کنند.  این میتواند بعنوان رئال پولیتیک سنتی چنین توجیه شود که ایران دشمن آنهاست و به کمک اسرائیل برای مقابله با این دشمن احتیاج دارند.  اما امارات متحده عربی چنین وانمود می کند هدفش از توافق با اسرائیل  کمک به فلسطینیان برای رسیدن به اهدافشان است.  این یک ریاکاری چندش آور است. 

 

 

دلالان آمریکایی معامله امارات متحده عربی و اسرائیل را قرارداد ابراهیم نامیده اند.  ابراهیم بعنوان مرد صلح جو، مورد احترام سه دین توحیدی که در منطقه خاورمیانه تاسیس شده اند – مسیحیت، اسلام و یهودیت–  قرار دارد.  دلالان ترامپ با ابراهیم نامیدن این قرارداد، تلاش دارند که ان را بعنوان گامی به سمت برقراری صلح جلوه دهند. 

 

در اینجا، شکاف بین لفاظی و واقعیت بطرز چشم گیری نمایان می شود.  به قول علی ابونیمه، بنیان گذار تارنمای الکترونیک انتفاضه، انتخاب نام ابراهیم برای طرحی که حقوق فلسطینیان را لگدمال می‌کند، تلاشی است برای بزک کردن یک معامله پست و فروش آن به بعنوان یک دستاورد والا برای آشتی بین ادیان.

 

یک ضرب المثل عربی می گوید: "خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج".  متاسفانه توافق ابراهیم ممکن است که به این سرنوشت دچار شود. 

 

 

 

 

*****

 

 

برگرفته از:

Avi Shlaim (2020) ‘UAE-Israel deal: Breakthrough or betrayal?’, Middle East Eye, 24 August. https://www.middleeasteye.net/opinion/uae-israel-deal-breakthrough-or-betrayal

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©