Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ برابر با  ۰۲ دسامبر ۲۰۱۹
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸  برابر با ۰۲ دسامبر ۲۰۱۹
توفان در راه است

توفان در راه است!

 

کباب قناری بر آتش سوسن و یاس

ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است.

شاملو، شاعر بزرگ آزادی

 

یاشار جاوید

 

 

خیزش شکوهمند آبان ماه یک فراز تاریخی بزرگ و مصداق واقعی این بند سرود انترناسیونال است: «برخیز ای داغ لعنت خورده، دنیای فقر و بندگی». آنهائی که در حکومت های استبدادی سلطنتی و فقاهتی شاه و شیخ «هیچ بودگان» تلقی شده و می شوند. این خیزش سراسری مردم تشنه ی عدالت به فرمان ولی فقیه با صد ها شهید و هزاران زخمی و هشت هزار بازداشتی چنان در خون غرق شد که حتی نخست وزیر «دوران طلائی امام راحل» که مغضوب همین رهبر شده، میرحسین موسوی، نیز پیام داد و گفت: «آدمکشان سال ۵۷نمایندگان یک رژیم غیر دینی بودند، و ماموران و تیراندازان آبان ۹۸ نمایندگان یک حکومت دینی. آنجا فرمانده کل قوا شاه بود و امروز اینجا ولی فقیه با اختیارات مطلقه.» میرحسین موسوی در ادامه پیام خود آورده است: « بنده به همه خانواده‌های شهیدان بیگناه تسلیت می‌گویم و عرض می‌کنم زخم وارد شده بر جان و تن ملت التیام نخواهد یافت مگر با معرفی آمرین و مباشرین این کشتار و محاکمه علنی آنها و توضیح بدون لکنت دلایل این جنایت آشکار. وگرنه صدا کلفت کردن و دم از میان یک جنگ جهانی بودن پاسخی قانع کننده به مردم نیست و این فرافکنی‌ها نمی‌تواند زخم عمیق و خطرناک وارد شده را التیام بخشد. کافی است نظام به عواقب کشتار میدان ژاله توجه کند.» این موضعگیری درست آقای موسوی در قبال این کشتار مشخص می کند که ایشان هنوز از حافظه ی خوبی برخوردارند. اما مشکل سوال برانگیز اینجاست که چرا وی کشتار زندانیان سیاسی در تابستان 67 -  در دوره ای که نخست وزیر بوده‌اند - را به خاطر نمی آورد و چیزی در مورد آن جنایت هولناک بیان نمی کند؟ جنایات کنونی ولی فقیه چیزی از بار مسئولیت مسئولین نظام در دوره های گذشته نمی کاهد.

حجت الاسلام سید علی خامنه ای که با لطایف الحیل هاشمی رفسنجانی با روایتی مجعول از خمینی بر مسند رهبری نشانده شد – همان مسندی که خود خامنه ای در همان جلسه اقرار کرد: « باید خون گریست به حال ملتی که حتی احتمال رهبر شدن من در آن مطرح باشد» – بخوبی می‌داند که جز سرکوب راهی برای بقای سلطنت فقاهتی خود ندارد. او که با «اشرار» خواندن مردم معترض و فرمان سرکوب، حمام خون راه انداخت حتی حاضر است در دریای خون مردم ایران هم شنا کند. چرا که همانند سلف خونریز خود معتقد است که «حفظ نظام اوجب واجبات است» و خود او متصل به ملاء اعلی. اما غافل از این است که وقتی جنگل توده ها به حرکت درآید – که درآمده است – از دستگاه خلافت او با همه ی غداری و جباری نشانی نخواهد ماند. و برای عبرت گرفتن از سرنوشت دیکتاتورهائی چون معمر قذافی که از لوله فاضلاب بیرون کشیده شد، بسیار دیر است. نقش بی بدیل و مستقیم  سید علی خامنه ای در سرکوب قیام آبان ماه مردم معترض کارد به استخوان رسیده چنان عیان است که حتی عباس عبدی، اصلاح طلب فرومایه، هم اذعان کرده است: «خوب شد که رهبری وسط آمدند و این ماجرا را جمع کردند. اگر [رهبری] آن یک‌شنبه نمی آمدند هیچ چیز دست کسی نمی ماند

حال گرچه در ماتم به خاک و خون افتادن شجاع‌ترین جوانان و نوجوانانمان چشممان خونبار است و دل هایمان پرکینه و خشم، اما تردید نداریم که این دریای خروشان راه خود را از میان آتش و خون باز خواهد کرد و صبح روشن از دل این شام تار خواهد دمید. از هر نظر دیگر بازگشت به موقعیت پیش از قیام آبان ماه اصلاً امکان ندارد. نه برای مردم خمشگین و عدالتخواه و نه برای حکومت اسلامی سرکوبگر. با خون های بسیاری که ریخته شده، با خشم هائی که تلنبار شده، دور تازه ای از مبارزات مردم ایران رقم زده شده است. این آتشفشان خشم مقدس مردم علیه حاکمان مستبدی که زندگی‌شان را تباه و نابود کرده‌است بار دیگر توفنده تر از پیش فوران خواهد کرد. توفان در راه است! چون زلزله ای که وقوع آن قطعی اما زمان آن نامشخص است. خیزشی که سازمانگران و رهبرانش در داخل کشور و از میان همین توده های فراموش شده بیرون خواهند آمد. هر چند که فریاد خشم علیه فقر و بی‌عدالتی، علیه ظلم و بیداد از خیزش دی ماه 96 به بعد همواره از گلوی کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان پیوسته جاری بوده است.

در پایان جا دارد نکته‌ای هم به آنهائی که مدعی رهبری و سازماندهی این قیام هستند خاطر نشان شوم. به آنهائی که سوار بر اسب چوبی خود در ینگه دنیا، ولی برخوردار از امکانات مالی و تبلیغی اربابانشان، توهم زده‌اند که گویا مردم با فرامین آن‌ها به میدان آمده‌اند و آن‌ها رهبران عملی آن هستند. در خیزش شکوهمند آبان ماه که در پنج روز 29 استان از 31 استان ایران را در برگرفت و لرزه بر ارکان جمهوری اسلامی انداخت، در هیچ جا حتی یک مورد خبری از لنگه جوراب فیروزه ای نبود تا چه رسد به کراوات فیروزه ای جناب «شاهزاده» که بعنوان نماد علم کرده اند. آبروباختگی فرقه رجویه و نفرت مردم از آنها هم چنان عیان است که بی‌نیاز از هر احتجاجی است.

 

یاشار جاوید

يكشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۸ برابر با ۰۱ دسامبر ۲۰۱۹

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©