Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸ برابر با  ۲۹ جولای ۲۰۱۹
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۸  برابر با ۲۹ جولای ۲۰۱۹
سرمایه‌داری پلتفرمی و رویای تازه بازار آزاد

سرمایه‌داری پلتفرمی

 و رویای تازه بازار آزاد

نوشته‌ی: دومینیک پی‌یِترون

ترجمه: کامران صداقتی

 

 

توضیح مترجم: برای مبارزه با سرمایه‌‌‌داری، شناخت ترفندهای جدید آن ضروری است. پلتفرم‌‌‌ها [1] تنها بازارهای دیجیتال نیستند. آن‌‌‌ها در صددند تمامی دست‌‌‌آوردهای کارگران و زحمتکشان را نابود کنند. پلتفرم‌‌‌ها دموکراسی را به چالش می‌‌‌کشند و در نهایت آن را از محتوا تهی می‌‌‌کنند.

این مقاله به بررسی نقش تازه کنسرن‌‌‌های پلتفرمی در سرمایه داری در حال دگرگونی می‌‌‌پردازد.

 

کنسرن‌‌‌های عظیم دیجیتالی نوین

پلتفرم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیجیتالی مانند آمازون، فیس بوک، اوبر ((Uber یا ایربی‌‌‌ان‌‌‌بی (AirBnB) در دو دهه‌ی گذشته  دستخوش دگرگونی ژرف نهادینی شده و مرحله جدیدی از سرمایه‌داری را اعلام کرده‌اند. آنها قلب اقتصاد نوین دیجیتالی را به نمایش می‌گذارند و از نگاه مصرف‌‌‌کنندگان تسهیلات فوق‌العاده‌‌‌ای با خود به همراه می‌آورند. اما وعده‌‌‌های امیدوارکننده اقتصاد اجتماعی‌- اکولوژیک شراکتی در خصوص پلتفرم‌های افقی و باز، یا حتی وعده‌ی پسا‌‌‌سرمایه‌‌‌داری دیجیتال، خود را به مثابه سفسطه‌‌‌های شتاب‌زده نمایان کردند. پلتفرم‌‌‌ها پایانِ سرمایه‌‌‌داری بحران‌زده‌ی متاخر نیستند، بلکه برعکس سوخت جدیدی برای انباشت سرمایه‌‌‌اند که وعده‌ی سود بیش‌تر می‌دهد. کنسرن‌‌‌های انگشت‌نمایی مانند گوگل، آمازون، فیس‌‌‌بوک، اَپل و مایکروسافت [گ.آ.ف.آ.م – GAFAM]- و همچنین غول‌‌‌های اینترنتی چینی مانند علی بابا، بدیو یا تن‌‌‌سنت موفق شده‌‌‌اند تنها در فاصله زمانی سه دهه به جایگاه پربهاترین بنگاه‌‌‌های اقتصادی جهان عروج کنند. پلتفرم‌‌‌ها بر تمامی بازارهای کلیدی دیجیتال مسلط شده‌‌‌اند: مایکروسافت، کنسرنِ‌‌‌ مادرِ گوگل آلفابت و اَپل بر بازار سیستم‌‌‌های عامل چیره‌‌‌اند، آمازون بازار دیجیتال کالاهای مصرفی و فیس‌‌‌بوک و آلفابت در آمریکا 80 در‌‌‌صد بازار تبلیغات را دراختیار دارند. این کنسرن‌‌‌ها به‌ندرت در معرض خطر رقابت کلاسیک سرمایه‌دارانه در راستای تحدید قدرت‌شان در بازار، قرار دارند.

 

دلیل گسترش سریع این پلتفرم‌‌‌ها را می‌توان در ساختار ویژه‌‌‌ای در همه‌ی آنها یافت که از یک الگوی واحد‌‌‌ تبعیت می‌کند. پلتفرم‌‌‌ها بازارهای خصوصی هستند که مانند فروشگاهی بزرگ عمل می‌‌‌کنند. آنها فضایی (دیجیتال) را فراهم می‌‌‌کنند که در آن هر بار دو (یا چند) گروه از کاربران در مقابل هم قرار می‌‌‌گیرند – مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، ارائه‌دهندگان خدمات و سفارش‌دهندگانِ آنها، کاربران رسانه‌‌‌های اجتماعی و شرکت‌‌‌‌‌‌های تبلیغاتی. برخلاف فروشگاه‌‌‌های معمولی، پلتفرم‌‌‌ها با زیرساخت‌‌‌های دیجیتال مرز زمانی و مکانی ندارند، یعنی آنها همه جا و همه وقت در دسترس هستند و می‌‌‌توانند به‌توسط سرِوِرهای دارای ظرفیت بالا با سرعتی غیرقابل تصور گسترش یابند.

 

این امر گرایش به انحصاری‌شدن شرکت‌‌‌های پلتفرمی را تسهیل می‌‌‌کند. به این ترتیب پی‌‌‌آمدهای قویِ مثبتِ شبکه‌‌‌ای بر بازارهای دیجیتال تاثیر می‌‌‌گذارند، یعنی هرچه کاربران یک پلتفرم بیش‌تر باشند، به همان نسبت آن پلتفرم برای دیگران جذاب‌تر می‌‌‌شود. پلتفرم‌‌‌ها سعی می‌‌‌کنند این روند را برای کاربران از طریق بالا بردن مخارج تعویض به پلتفرم‌‌‌های رقیب، بیش‌تر تقویت کنند و آنها را به طور دائمی جزو مشتریان خود نگهدارند. شرکت‌‌‌های پلتفرمی با کمک سرمایه‌‌‌گذاران خود مدل «اولویت رشد بر سود» را دنبال کرده و تلاش می‌کنند با تحمل زیان بسیار سامانه‌ی بازار خود را به‌نحو تهاجمی گسترش دهند. کنسرن‌‌‌های بزرگ پلتفرمی فعال در رشته‌‌‌های گوناگون، عملا جایگاه مسلط بر بازار در سطح جهانی را به خود اختصاص داده‌‌‌اند. آنها مکانیسم قیمت‌‌‌ها را کنترل می‌‌‌کنند و سودهای فوق‌العاده، یا به‌اصطلاح رانت‌هایی، به‌دست می‌‌‌آورند که با آنها می‌‌‌توان رقبای احتمالی را به موقع خرید و به سرعت بر بازارهای جدید مسلط شد.

 

2– بازارهای جدید، مقررات‌‌‌زدایی جدید

 

پلتفرم‌‌‌ها منطق بازار را مرتباً به حوزه‌‌‌های بیش‌تری از زندگی گسترش می‌‌‌دهند. یک نمونه بارز در این رابطه پلتفرم‌‌‌های کار موقت (Gig-Working) مانند Mechanical Turk, Uber, Deliveroo  یا Upwork  است که در آن‌‌‌ها مرزهای بین اوقات فراغت خصوصی و کار حرفه‌‌‌ای از بین می‌‌‌رود. کارهایی که تا کنون عاری از منطق تجاری بودند (صرف شام با یکدیگر، بیرون بردن سگ، نصب اجزاء یک مبل و غیره) امری تجاری می‌شوند و به وسیله‌‌‌ای برای کسب درآمد فوج روزافزونی از «کارگران روزمزد دیجیتال» تبدیل می‌‌‌گردند. در پلتفرم‌‌‌هایی مانند گوگل و فیس بوک نیز کاربران در اوقات فراغت خود «کار می‌‌‌کنند» و با توجه به آگهی‌‌‌هایی که مخصوص آن‌‌‌ها است، مخارج این خدمات رایگان را می‌‌‌پردازند. محدوده دیگری که پلتفرم‌‌‌ها در حال گسترش به آن هستند تولیدات صنعتی است. در این بخش شرکت‌‌‌هایی مانند جنرال الکتریک، رولزرویس یا زیمنس پلتفرم‌‌‌های خود را برپا می‌‌‌کنند که در آنها اشخاص ثالث نرم‌‌‌افزارهایی جهت هدایت روندهای تولید عرضه می‌‌‌کنند و شرکت‌‌‌های صنعتی می‌‌‌توانند آن‌‌‌ها را اجاره کنند. هم‌‌‌زمان پلتفرم‌‌‌ها بیش از پیش در بازارهای غیردیجیتال نفوذ می‌‌‌کنند. در اوایل سال 2018 آمازون اولین فروشگاه بزرگ خود را در سیاتل افتتاح کرد و در نظر دارد به زودی حساب جاری عرضه کند. فیس‌‌‌بوک و گوگل بیش‌تر در توسعه خطوط انتقال اطلاعات اینترنتی سرمایه‌گذاری می‌‌‌کنند، در حال حاضر مسافران تاکسی در نیویورک بیش‌تر از خدمات شرکت Uber استفاده می‌‌‌کنند تا تاکسی‌های زرد («Yellow Cabs») و هتل‌‌‌های بیش‌تری جهت کرایه‌دادن اتاق‌هایشان آگهی‌‌‌های خود را در پلتفرم AirBnB انتشار می‌‌‌دهند. این نمونه‌‌‌ها نشان می‌‌‌دهند که پلتفرم‌‌‌ها چیزی بیش از فقط یک شرکت ساده هستند. آنها به‌‌‌طور روزافزون نمایانگر زیرساخت مرکزی جامعه ما در قرن بیست‌ویکم هستند.

 

اما زیرساخت پلتفرم‌‌‌ها برخلاف آنچه مرسوم است (مثلا در عرصه‌ی خدمات اجتماعی) به‌طور دموکراتیک شکل نمی‌‌‌گیرد، بلکه توسط آلگوریتم‌‌‌هایی که در مالکیت آن‌‌‌ها است، تعیین می‌‌‌شود. به این ترتیب با پلتفرم‌‌‌ها فرم جدیدی از مناسبات پیچیده‌ی سلطه برقرار می‌‌‌گردد، یعنی مدیریتی آلگوریتمی که فقط امکان عمل‌‌‌کردهای معینی را برای کاربران در نظر دارد و این‌‌‌ چنین شرایطِ آن درکنش‌های اجتماعی را تعیین می‌‌‌کند. این نکته به ویژه در محدوده‌‌‌ی کار به‌چشم می‌‌‌خورد، جائی‌که پلتفرم‌‌‌ها سفارش‌‌‌های کاربران خود را به موسسات ظاهراً مستقل ارجاع می‌‌‌دهند. این ترکیب سه جانبه به معنای لغو ارتباط محکم بین کارفرمایان و کارگران دائمی بوده و تشدید بازاری شدن روابط  کار را به نمایش می‌‌‌گذارد که در سال‌‌‌های 70 میلادی با برون‌سپاری [2] شروع شد و به تدریج تمام قانون کار برای الزامی بودن بیمه‌‌‌های اجتماعی، امنیت شغلی، شراکت اجتماعی کارگران و کارفرمایان  و غیره را نقض می‌‌‌کند.

 

اما نه تنها قانون کار، بلکه قانون مالیات هم با توجه به سلطه تکنولوژیک پلتفرم‌‌‌ها منسوخ به نظر می‌‌‌آید. چرا که پلتفرم‌‌‌ها می‌‌‌توانند به دلیل کاراکتر بین‌‌‌المللی و فرا مرزی خود محصولات و خدماتی را عرضه کنند، بدون آن‌که در کشور مربوطه عملاً محل کار داشته باشند. از آنجا که داشتن محل کار ثبت‌شده هنوز هم پیش شرط پرداخت مالیات است، درآمدهای پلتفرم‌‌‌ها از نظر قانون مالیات بین‌‌‌المللی در مواردی اصلاً قابل ثبت نیستند. از تنظیم یک قانون مالیات دیجیتال در سطح اتحادیه اروپا که مانع چنین وضعی باشد‌‌‌، تاکنون، از جمله توسط حکومت آلمان، جلوگیری شده است. علاوه بر این بسیاری از پلتفرم‌‌‌ها از مدل‌‌‌های کلاسیک فرار مالیاتی استفاده می‌‌‌کنند، به طور نمونه با انتقال سودهای شرکت‌‌‌های محلی خود به شرکت اصلی در ایرلند یا به کشورهایی که دارای نرخ مناسب‌‌‌تر مالیاتی هستند، از طریقِ پرداختِ حق‌امتیازهایِ مبالغه‌‌‌آمیز. مسئله دیگر از لحاظ قانون مالیاتی بازارهای دیجیتال مانند آمازون یا ای‌‌‌بِی، عدم پرداخت مالیات غیرمسقیم با توسل به عرضه‌کنندگان غیرمحلی است. آنها به این بهانه که پرداخت مالیات به عهده عرضه‌کنندگان غیرمحلی است، از مسئولیت شانه خالی می‌‌‌کنند، اما با ارائه قیمت‌‌‌های مناسب‌‌‌تر در پلتفرم‌‌‌های خود غیرمستقیم سود می‌‌‌برند.

 

3- ورود به عصر دیجیتال با پیمان نامه تجارت آزاد

 

گسترش تکنولوژی پلتفرمی با مقاومت روزافزون اجتماعی روبرو است. برلین و پاریس مقررات سختی برای AirBnB وضع کرده‌‌‌اند، فعالیت Uber به‌طور قانونی ممنوع شده و کارکنان پلتفرم Crowdflower به دادگاه شکایت کرده‌‌‌اند، چرا که درآمد کمتری از دستمزدِ حداقل دارند. در مقابل، پلتفرم‌‌‌ها سعی می‌‌‌کنند موقعیت و منافع خود را از طریق به‌تصویب رساندن قراردادهای بین‌‌‌المللیِ معتبر حفظ کنند. آن‌‌‌ها در سطح اتحادیه اروپا در سازمان «اروپای دیجیتال» که لابی آن‌‌‌ها است، متشکل شده‌‌‌اند، در آمریکا خود را «ائتلاف خدمات صنعتی» می‌‌‌نامند و در آلمان در اتحادیه بیت‌کام («BITKOM») عضو هستند. پلتفرم‌‌‌ها به شیوه کلاسیک تجارت آزاد علیه «حمایت از تولیدات دیجیتال بومی» مبارزه می‌‌‌کنند و خواهان از میان برداشتن تعرفه‌‌‌هایی هستند که مانع تجارت در بخش دیجیتال‌اند. [3] در کنار خواست حذف تعرفه‌‌‌های گمرکی بر محصولات دیجیتال و محافظت از سرمایه‌‌‌گذاری‌‌‌های خارجی، توجه اصلی آنها معطوف به دور زدن قوانین مربوط به محافظت از اطلاعات است. به زعم آن‌‌‌ها مشخصاً مقررات کشورهایی که پلتفرم‌‌‌ها را موظف می‌‌‌کنند اطلاعات خصوصی کاربران خود را در همان کشور ذخیره کنند، باعث مخارج زیاد و مانعی برای رشد هستند. در تطابق با این امر کمیسیون اتحادیه اروپا در راهبرد «تجارت برای همه» اعلام آمادگی کرد تا با استفاده از قرارداد خدماتی TiSA و دیگر قراردادهای تجاری به حمایت از گسترش تجارت الکترونیک (E-Commerce ) پرداخته و جریان فرا مرزی اطلاعات را آزاد کند. [4] در قرارداد تجاری اتحادیه اروپا و کانادا (CETA) و همچنین در قرارداد تجارت آزاد اتحادیه اروپا با ژاپن (JEFTA) به‌طور ضمنی و آشکار تسهیلاتی جهت جریان آزاد اطلاعات و همکاری‌‌‌هایی با هدف حذف محدودیت‌‌‌ها در زمینه تبادل آزاد اطلاعات و فنون ارتباطات درنظر گرفته شده است. با وجود بندهایی از قرارداد که به‌طور صوری می‌‌‌بایستی نظارت نهادهای دولتی بر جریان تبادل اطلاعات را ممکن سازد، ناامنی‌ها و محمل‌‌‌هایی برای تفسیر ایجاد می‌‌‌گردد که حق اساسی هر فرد مبنی بر تصمیم‌‌‌گیری در باره‌ی اطلاعات مربوط به خود را محدود می‌‌‌کند. [5]

 

توجه اقتصادی به استفاده از اطلاعات شخصی بسیار زیاد است، به همین دلیل این اطلاعات «مواد خام سرمایه‌داری پلتفرمی» نیز نامیده می‌‌‌شوند. پلتفرم‌‌‌هایی مانند گوگل و فیس‌‌‌بوک با استفاده از به‌اصطلاح بهره‌برداری از اطلاعات (Data-Mining)، به جمع‌‌‌آوری و تحلیل حجم عظیمی از اطلاعات می‌پردازند تا نمایه‌ی تفصیلی از کاربران تهیه کنند. این نمایه‌‌‌ها را می‌‌‌توان برای تبلیغات هدفمند، تقلب در انتخابات و یا  به عنوان وسیله کنترل افراد توسط سازمان‌‌‌های امنیتی به کار گرفت. [6] برای آمازون هم ارزیابی حجم عظیم اطلاعات در باره عادات مصرفی کاربرانش یکی از بخش‌‌‌های اساسی راهبرد تجاری است – آمازون سودآورترین محصولات را شناسایی می‌‌‌کند، و با عرضه آن‌‌‌ها رقیبان را از پلتفرم بیرون می‌‌‌راند.

 

این امر نشان می‌‌‌دهد که اقدام مدرن محافظت از اطلاعات نباید تنها به ممنوعیت ساده تجارت اطلاعات محدود شود. چرا که کنسرن‌‌‌های تکنولوژی با پاسداری از گنجینه اطلاعاتی خود، موانع ورود شرکت‌‌‌های جدید را بیش‌تر می‌‌‌کنند و این کار به انحصارگری پلتفرم‌‌‌های بزرگ دامن می‌‌‌زند. از این زاویه لازم است که نقل و انتقال اطلاعات، به اصطلاح قابلیت همکاری بین پلتفرم‌‌‌ها به آنها تحمیل شود تا قدرت کنسرن‌‌‌های گ.آ.ف.آ.م محدود گردد. نقطه حرکت آغازین هر کنترل دولتی ‌‌‌باید در هر حال به‌‌‌رسمیت شناختن حق فرد بر تصمیم‌‌‌گیری درباره‌ی اطلاعات مربوط به خود باشد، یعنی حق تصمیم آزادانه کاربران در این خصوص که کدام شرکت، با چه هدفی و تا چه مدتی می‌‌‌تواند از اطلاعات شخصی استفاده کند. برای این منظور وضع قوانین جدیدی لازم است که قدرت کنترل افراد را بر انتشار یا واگذاری اطلاعات شخصی‌‌‌شان تقویت کند، از حریم خصوصی بهتر محافظت کرده و در موارد معینی جمع‌‌‌آوری اطلاعات را به‌خاطر امنیت شغلی کاملاً ممنوع کند. تا زمانی‌‌‌که چنین قوانینی وجود ندارند، هیچ قرارداد تجاری که به نفع کنسرن‌‌‌های پلتفرمی کوتاه بیاید و حق اساسی بر محافظت از اطلاعات را تضعیف کند، قابل قبول نیست.

 

4- «پلتفرم‌‌‌ها به‌کسانی تعلق دارند که روی آن‌‌‌ها زندگی می‌‌‌کنند» –

اقتصاد دیجیتال نوع دیگری ممکن است

 

هیجان اینترنت فروکش کرده است. وعده‌‌‌های زندگی مرفه‌‌‌تر با محیط زیست سالم‌‌‌تر از طریق اقتصاد شراکتی (Sharing-Economy)، از طریق شانس دستیابی به سهمی بیش‌تر از پلتفرم‌‌‌های جمعی‌کاری (Crowdworking-Plattformen) و رشد توامان بشریت به میمنت رسانه‌‌‌های اجتماعی، امروز بی‌روح و فرسوده جلوه می‌کند. امروز سرمایه‌‌‌داری پلتفرمی بزرگترین ظرفیت رهایی‌‌‌بخش فن‌‌‌آوری دیجیتال را تهدید می‌کند تا به ضد خود تبدیل شده و آخرین بازمانده آزادی انسانی در جوامع را در سیستم مصرفی ادغام کند. با این وضع چگونه می‌‌‌توان فن‌‌‌آوری پلتفرم دیجیتالی را در خدمت جهانی عادلانه‌‌‌تر به کار گرفت؟

 

بدیلی برای کنسرن‌های عظیم دیجیتالی که به بحثی گسترده دامن زده است، پلتفرم تعاونی است که در آن مدل آزموده‌شده‌ی تعاونی با اقتصاد دیجیتالی درهم می‌‌‌آمیزد. [7] نمونه‌‌‌هایی مانند FairMondo در مقابل آمازون نشان می‌‌‌دهد که تکنولوژی پلتفرمی محمل مناسبی جهت ایجاد شرکت‌‌‌هایی با مالکیت اشتراکی است که براساس ارزش‌‌‌های اجتماعی- اکولوژیکی غیر انتفاعی استوارند و با مسئولیت به اطلاعات کاربران خود برخورد می‌‌‌کنند. همین امر در نهادهای عمومی هم می‌تواند عملی باشد. چرا نباید در سطح محلی پلتفرمی برای تاکسی، کارهای پیشه‌‌‌وری یا اجاره اتاق بنا نهاد که به عنوان بخشی از خدمات عمومی به دست شهرداری‌ها و بخشداری‌‌‌ها اداره ‌‌‌شوند؟ به این ترتیب بخشداری‌‌‌ها می‌‌‌توانند با تاکید بر استقلال خود درآمدهای حاصله را در پروژه‌‌‌های عمومی سرمایه‌‌‌گذاری کنند و شرایط کاری مناسبی در سطح پلتفرم‌‌‌های محلی کارهای موقتی (Gigworking-Plattformen) ایجاد کنند.

 

با این وصف، جای نگرانی است که پروژه پلتفرمِ از پائین به بالا در مقابل نیروی برتر غول‌‌‌های اینترنتی در مرحله نخست شانسی نداشته باشد. از این رو، وضع مقررات دولتی برای کنترل دموکراتیک بر اقتصاد پلتفرمی ضروری است تا امکاناتی برای پلتفرم‌‌‌های خود‌‌‌گردان محلی ایجاد کند. برای این منظور اقدامات زیر را می‌‌‌توان انجام داد:

ـ اداره رسیدگی به امور کارتل‌‌‌ها باید بتواند جلوی گسترش امپراطوری‌‌‌های تکنولوژی را که با خرید شرکت‌‌‌های دیگر هر روز بزرگ‌‌‌تر می‌‌‌شوند، بگیرد.

ـ کنسرن‌‌‌های پلتفرمی نباید اجازه داشته باشند برای محصولات خود در بازارهای دیجیتال امتیاز قائل شوند.

ـ در کنسرن‌‌‌هایی مانند گوگل و فیس‌‌‌بوک که  فن‌آوری‌‌‌های کلیدی در دست بخش خصوصی است باید به‌طور مشخص درباره جداسازی بخش‌های آن‌ها یا اشتراکی‌کردن آن‌‌‌ها بحث شود.

به‌علاوه همان‌‌‌طور که در بالا شرح داده شد،

ـ قوانین مالیاتی و حفظ داده‌‌‌های شخصی کاربران باید با درنظرگرفتن اقتصاد پلتفرمی تنظیم شود.

ـ  جهت حمایت موثر از شاغلینی که ظاهراً به‌طور مستقل در پلتفرم‌‌‌ها کار می‌‌‌کنند ضروری است که ـ ـ حداقل کارمزد، چیزی همانند با دستمزدِ حداقل و مدل‌‌‌های جدیدی از بیمه‌‌‌های اجتماعی مانند درآمد بی‌قید و شرط پایه برای همه در نظر گرفته شود.

 

انقلاب پلتفرمی نیروی تغییری باورنکردنی به همراه دارد و زیربناهای ذهنیت ما را دگرگون می‌‌‌سازد. چیزی که در گذشته نقض حریم خصوصی به شمار می‌آمد، امروز به عنوان حضور گسترده در شبکه اجتماعی مورد تمجید است. چیزی که در گذشته به عنوان کلاهبرداری در بیمه‌‌‌های اجتماعی تلقی می‌‌‌شد، امروز به عنوان تحقق استعدادهای فردی مورد تجلیل میلیون‌‌‌ها نفر از شاغلان در پلتفرم‌‌‌ها  است. برای این‌که تکنولوژی پلتفرمی به ساختار اقتدارگرایانه – سرمایه‌‌‌دارانه تبدیل نشود، لازم است جنبش جامعه‌ی مدنی در تقابل با آن شکل بگیرد که ظرفیت‌‌‌های تکنولوژی نوین را تشخیص می‌دهد و  خواستار اقتصادی دموکراتیک، اجتماعی و دیجیتالی است.

 

منبع:

https://theorieblog.attac.de/?p=1106

 

یادداشت‌ها:

[1] نوعی از فعالیت اقتصادی که در آن شمار زیادی از افراد «خویش‌فرما» با استفاده از برنامه، نرم‌افزار و امکانات عملی یک شرکت بزرگ (مثل اوبر، گوگل، فیس‌بوک و غیره) کار می‌کنند ولی بخش عمده‌ی درآمد نصیب شرکت مورد نظر می‌شود. ـ مترجم

 

[2] Outsourcing، واگذاری کارهای بخش‌‌‌هایی از یک موسسه به شرکت‌‌‌های خدماتی دیگر- مترجم

 

[3] نامهDigitaleuropa  به کمیسر تجارت اتحادیه اروپا مالمستروم:

 

https://www.asktheeu.org/de/request/4525/response/15558/attach/16/4.Ares%202014%204214815%2021.11.2014%20Redacted.pdf

 

[4] اتحادیه اروپا (2015): تجارت برای همه، صفحه 12:

 

http://trade.ec.europa.eu/doclib/docs/2015/october/tradoc_153846.pdf

 

[5] حقوق دیجیتال اروپا (2018): توافق‌نامه تجاری اتحادیه اروپا و ژاپن با محافظت از اطلاعات در اتحادیه اروپا سازگار نیست:

https://edri.org/eu-japan-trade- agreement-eu-data-protection

 

[6] از طریق ارزیابی لایک‌‌‌های فیس‌‌‌بوک امکان پی‌‌‌بردن به مشخصاتی مانند تعلق مذهبی یا طرز فکر سیاسی با احتمال معین وجود دارد. شرکت کمبریج آنالیتیکا به‌خود می‌‌‌بالد که براساس اطلاعات فیس بوک، در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا 2016 اعمال نفوذ کرده است. نگاه کنید به:

https://www.dasmagazin.ch/2016/12/03/ich-habe-nur-gezeigt-dass-es-die-bombe-gibt/?reduced=true

 

[7] شولتز، تربور (2014): تعاون پلتفرمی در تقابل با اقتصاد شراکتی؛ نگاه کنید به:

https://medium.com/@trebors/platform-cooperativism-vs-the-sharing-economy -2ea737f1b5ad

........................................................................................

لینک کوتاه شده در سایت «نقد»: https://wp.me/p9vUft-YJ

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©