Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵ برابر با  ۰۶ ژانويه ۲۰۱۷
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :جمعه ۱۷ دی ۱۳۹۵  برابر با ۰۶ ژانويه ۲۰۱۷
مختصری برای ورزش ارامنه در ایران

مختصری برای ورزش ارامنه در ایران

 

تا پایان داستان راهی نمانده است

 

 

پراکنده‌هایی درباره ارامنه فوتبال ایران که دیگر رو به انقراض هستند

 

آرش خوش‌خو

 

۱ـ وقتی دست چپ و راستم را شناختم و در ۶ و ۷ سالگی همراه عمویم راهی امجدیه و استادیوم آریامهر(آزادی) می‌شدم، دو سه سالی از بازنشستگی ستاره بزرگ ارامنه می‌گذشت. «کارو حق‌وردیان» را می‌گویم که به سنت ارامنه از آرارات راهی تاج شده بود و طی ۵ سال در مرکز تیم ملی بازی می‌کرد. آن‌هم جایی‌که با وجود پرویز قلیچ‌خانی جا برای نفس کشیدن دیگر هافبک‌ها کم بود. بازی کارو را با دوندگی، تعصب و شعور به یاد می‌آورند.

 

۲- در آن سال‌ها آرارات یکی دو سال مؤثر و درخشان را در فوتبال تهران و ایران از سر گذرانده بود. آنها در وضعیتی مثل اتلتیکو بیلیائو بازیکنان خود را فقط از میان یک اقلیت نژادی انتخاب می‌کردند و بر روی حضور و تشویق هزاران طرفدار خود سرمایه‌گذاری ‌می‌کردند. آنها در سال ۵۳ توانستند از لیگ منطقه‌ای تهران به جام تخت جمشید راه پیدا کنند. با یک تیم یک‌دست ارمنی که هدایتش را منصور امیر آصفی بر عهده داشت. آراراتی‌ها به این ترتیب در جام سوم تخت جمشید به سال ۱۳۵۴ حاضر شدند. ستاره تیم آرشاویر ملکی مهاجم باتجربه و گلزن این تیم بود و پدیده‌شان هم زاون عنبرچیان در خط حمله و یک دروازه‌بان سر پنجه و ممتاز به اسم وازگن صفریان و البته مهره‌هایی مثل دارابیدیان، هامبرسومیان، خچومیان، باغومیان و عابدیان.

 

  در انتهای فصل در مبارزاتی نفس‌گیر آرارات در جام تخت جمشید ماندنی شد. اما در فصل بعد آنها دیگر توان باقی ماندن در لیگ را نداشتند و بعد از یک استارت عالی در انتهای فصل به دسته دوم سقوط کردند.

 

۳-در آن سال‌ها اما یک ارمنی دیگر روی بورس بود. آندرانیک اسکندریان دفاع چپ تاج و تیم ملی. او هم از آرارات راهی تاج شده بود. در سمت چپ، او غیر قابل جانشین به نظر می‌آمد. اما خب در جام جهانی شانس نیاورد. در بازی با هلند مسبب یکی از پنالتی‌ها شد، در بازی با اسکاتلند توپ رها شده از درگیری حجازی و جوجوردن را به اشتباه با ضربه‌ای آکروباتیک به دروازه ایران فرستاد. سپس در همین بازی دو اخطاره شد و بازی سرنوشت با  پرو را از دست داد تا جانشینش جواد الله‌وردی از معماران شکست سنگین تیم ملی مقابل پرو باشد، اسکندریان بعد از انقلاب از حافظه فوتبالی ما محو شد. به آمریکا رفت، در کاسموس بازی کرد و رشته اتصالش با ایران را به طور کامل قطع کرد. گه‌گاه خبرهایی از موفقیت پسرش آلکو در فوتبال آمریکا می‌شنیدیم که آن‌هم قطع شد.

 

اسم گارنیک شهبندری هم سر زبان‌ها بود. او در دارایی توپ می‌زد و در تیم ملی ایران در جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۷۶ هم عضو بود. او بعدها تا میانه دهه ۶۰ همچنان از استوانه‌های آرارات بود. هافبک دونده و جنگنده‌ای بود.

 

۴ـ در سال ۵۶ برای دیدن بازی پرسپولیس و هما راهی آریامهر شدیم. قره‌خانلو دروازه‌بان اصلی غایب بود و وازگن صفریان که از آرارات به پرسپولیس آمده بود درون دروازه قرار داشت. در همان ده پانزده دقیقه اول خیال تماشاگران پرسپولیسی راحت شد. وقتی شوت سنگین هادی نراقی را درازکش مهار کرد: «عجب دروازه‌بانی است». صفریان در ابتدای دهه ۶۰ پرسپولیس را رها کرد و دوباره به آرارات پیوست. اما همواره در نزد پرسپولیسی‌ها محترم و محبوب بود. او در جام ملت‌های آسیا در سال ۱۹۸۴ بعد از بهروز سلطانی و حافظ طاحونی دروازه‌بان سوم تیم ملی بود.

 

۵ـ نیمه اول دهه ۶۰ برای ارامنه سال‌های خوبی نبود. آن‌ها برای بقا در فوتبال تهران می‌جنگیدند و همیشه در انتهای جدول با حریفان سرو کله می‌زدند. تیم را منصور امیر آصفی تر و خشک می‌کرد.  تا این‌که تیم را حسن حبیبی به دست گرفت و از آرارات تیمی ساخت که زیباترین فوتبال تهران را به نمایش می‌گذاشت. آنها بعد از پرسپولیس و استقلال پرطرفدارترین تیم تهران بودند. در هربازی آنها در شیرودی به طور میانگین ۵ تا ۱۰ هزار نفر تماشاگر حاضر می‌شد که الزاما همه آنها ارمنی نبودند. بسیاری شیفته بازی تهاجمی و تک‌ضرب ارامنه بودند و بازی‌های آرارات را از دست نمی‌دادند. با هدایت حسن آقا حبیبی، یک نسل از فوتبالیست‌های منحصر به فرد ارمنی ظهور کردند. هافبک‌های فوق‌العاده‌ای مثل ویگن زینلی‌، ایشخان ست آقایان، هنو عیوضی و وروژ بخشی و مهاجمان طراز اولی مثل روبیک ابراهیمی، ادموند بزیک، ادموند اختر  و ویگن کواییان و مدافعانی مثل سامسون پتروسیان ،ژورس قازاریان، مارکار نرسیسیان و مارکار آقاجانیان. آرارات بین سال‌های ۶۸ تا ۷۲ تاج سر فوتبال تهران و بعدها لیگ آزادگان بود. آنها در سال ۱۳۷۲ در لیگ تهران دوم شدند و به لیگ آزادگان صعود کردند و سال بعد با هدایت حبیبی در لیگ سراسری کشور هم از بهترین‌ها بودند و در نهایت در جایگاه پنجم قرار گرفتند. آرارات آن سال‌ها تیمی فوق‌العاده جذاب بود. همان سال‌ها حسن حبیبی هدایت تیم ملی امید را هم به دست گرفت و یادمان هست زوج ژورس قازاریان و افشین پیروانی در قلب تیم ملی امید . آن تیم به المپیک راه نیافت. دوره بعد هم باز یک ارمنی در تیم حسن حبیبی می‌درخشید. ادموند بزیک که در کنار مهدی مهدوی‌کیا امید اصلی گلزنی تیم ملی بود..‌

 

۶ـ اما دو حادثه فوتبال آرارات و البته ارامنه را دچار شوک ساخت. حبیبی بعد از دومین ناکامی‌اش در رساندن تیم ملی امید به المپیک  از آرارات و کلا از حرفه مربی‌گری کنار کشید و این شوک بزرگی برای تیمی بود که نزدیک به یک دهه با تدابیر تاکتیکی حسن آقا خو گرفته بود. در فقدان حبیبی آرارات سال بعد و زیر نظر وازگن صفریان نتایج بسیار بدی در لیگ آزادگان گرفت و به دسته دو سقوط کرد. فقدان حبیبی نه در فوتبال ارامنه که در فوتبال ایران هرگز پر نشد.

 

اما نکته دوم سرعت گرفتن سیر مهاجرت ارامنه به آمریکا بود. این اقلیت خوشنام روز به روز و سال به سال کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شد. تسهیلات مهاجرتی و اقامتی برای اقلیت‌های مذهبی با توجه به پایگاه اقتصادی دیرین ارامنه در آمریکا آنها را از ایران اسلامی به آمریکا و بخصوص کالیفرنیا کشاند. آنجا که در آن سال‌ها کم کم از وکیلی ارمنی حرف زده می‌شد که در حال سرک کشیدن به دنیای سلبریتی‌هاست. مردی به نام رابرت کارداشیان.

 

با تحلیل رفتن آرارات ستاره‌های این تیم راهی تیم‌های دیگر شدند. بزیک به پرسپولیس آمد و ادموند اختر و متعاقبش سرژیک تیموریان، رافیک مارگوسی و فرد ملکیان به استقلال پیوستند. مارکار آقاجانیان استوانه مهم خط دفاع پاس شد و به تیم ملی هم ره یافت  و سامسون پتروسیان هم به تیم‌های متمول اصفهانی پیوست.

 

۷ـ دو «ادموند» ارامنه در آن سال‌ها چشم و چراغ پرسپولیس و استقلال شدند. بزیک فیزیکی و پرهیجان و تکنیکی و به لحاظ روحی شکننده در پرسپولیس و ادموند اختر ظریف و چابک و زیرک در خط حمله استقلال. در سال ۷۴ ادموند اختر اولین گل استقلال به پرسپولیس در شکست سنگین سه بر یک را به ثمر رساند و محبوب آبی‌ها شد و البته هدف شعارهای توهین‌آمیز پرسپولیسی‌ها. اما در آن‌سو با پیوستن دایی به بوندس لیگا و بازنشستگی پیوس، سکان خط حمله پرسپولیس به بزیک ۲۱ ساله سپرده شده بود. در تیمی که هدایتش بر عهده استانکو بود. وقتی بزیک در سال ۱۳۷۵ به چهارسال ناکامی پرسپولیس مقابل حریف سرسخت پایان داد و با گلی که در دقیقه ۸۸ به ثمر رساند پیروزی را به اردوگاه سرخ‌پوش‌ها آورد، محبوب دل طرفداران سرخ‌ها شد. او سال بعد هم در دربی گل زد تا جایگاهش را در قلوب پرسپولیسی‌ها محکم‌تر کند تا آنجا که گل نزدن‌های زنجیروارش در دو فصل آخر بازی در پرسپولیس هم جایگاه او را به عنوان بازیکنی محبوب خدشه‌دار نکرد. او تا سال ۸۰ در پرسپولیس توپ زد و سپس دو فصل خوب را هم در سپاهان اصفهان  از سرگذراند.

 

 در سال ۷۸ یک ارمنی دیگر هم به فهرست گل ز‌ های دربی اضافه شد: ‌فرد ملکیان. او گل تساوی استقلال به پرسپولیس را در دربی ۴۵ به ثمر رساند.

 

۸ـ همزمان با کم‌سو شدن نیروی محرکه فوتبال ارامنه در ایران، ‌موج جدیدی از فوتبالیست‌های ارمنی در ایران ظاهر شدند. لژیونرهای فوتبال ارمنستان. در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ دو ستاره بزرگ فوتبال ارمنستان در اصفهان درخشیدند. لئون استپانیان مهاجم تکنیکی با استایلی که یادآور هریستو استویچکف بود و آرمناک پتروسیان دروازه‌بان همه‌کاره ارمنی. این دو نفر از معماران موفقیت‌های تیم‌های متمول اصفهانی در باشگاه‌های ایران بودند. این نسل از ارامنه در سال‌های اخیر با حضور هرایر مگویان مدافع چهارشانه و تنومند ارمنی در استقلال پی گرفته شده است .

 

۹ـ و بالاخره در قحطی حضور بازیکنان ارمنی در سطح اول فوتبال کشور، تنها آندرانیک تیموریان برای ما باقی مانده است. مهم‌ترین بازیکن ارمنی تاریخ فوتبال ایران. هافبک دفاعی شوت‌زن و دونده‌ای که بازی در لیگ انگلیس را هم در کارنامه خود دارد. او دو جام جهانی را به فاصله ۸ سال از سر گذرانده است و بازوبند کاپیتانی تیم ملی را نیز بر بازو بسته است. او حالا شاید آخرین سال فوتبال خودرا در ماشین‌سازی از سر می‌گذراند. او ۳۳ ساله است .

 

۱۰ـ با بازنشسته شدن آندو ، باید این حقیقت تلخ را قبول کرد: سرفصل فوتبال ارامنه در سطح اول فوتبال ایران تا اطلاع ثانوی بسته خواهد شد. یکی از درخشان‌ترین و نوستالژیک‌ترین سرفصل‌های فوتبال ایران. این جبر تاریخ است و شاید جبر جغرافیا. همانطور که نام‌های ارمنی در حرفه‌های باستانی‌شان هم کمرنگ و کمرنگ‌تر شده‌اند: در میان تجار،‌ لابراتوارهای فنی سینما و عکس، صنعت‌گرهای چرم و کفش، مکانیک‌های خبره، متخصصین برق و البته رستوران‌های طراز اول.

 

 در حال از دست دادن ارمنی‌ها هستیم.

منبع :

مختصری برای ورزش ارامنه در ایران - فرهنگستان فوتبال

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©