Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ برابر با  ۰۲ ژوئن ۲۰۱۴
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۳  برابر با ۰۲ ژوئن ۲۰۱۴
خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی چند قطبی

خلاء و ضرورت وجود جامعه سیاسی چند قطبی

بخش 3

 

بهنام چنگائی

 

با بی آبروئی، ناتوانی و خشونت هر چه بیشتر دستگاه ولایت و رشد و اوج دادخواهی مردمی از زور و تنگدستی ها، شاهدیدم که طیف راستِ نئولیبرال، لیبرال ملی، ملی مذهبی های رفرمیست و سلطنتی ها هم هر کدام در این فرصت رسوائی کلان رژیم با دعاوی یکجانبه خویش، به جان اهداف و مبارزه توامان نان و آزادی فردای مردمی افتاده اند و هر یک با جار و جنجالِ سکولاریزم، دمکراسی بورژوائی، رفرماسیون مذهبی و یا مشروطه سلطنتی غوغای حق به جانبی سرکردگی خود را به پا کرده اند. آنها کم و بیش همچون همیشه تنها مدافع منافع سرمایه، سکولاریزم دمکراتیک توخالی، استراتژی یکسویه و وعده های دهان پرکن به سان پشمک پُف کرده و تهی می باشند که هرگز در فکر چپاولشدگان و ستمدیگان شاه و شیخ نبوده و نیستند. این گروه ها با وعده های فریبناک، عوام پسند و تشعشعات دروغین در پیوند با غربی ها و علیه اراده مستقل ملی و مردمی بوده و می باشند و به همین خاطر همدست جهانخوران و سرمایه سالاران و در اوهام روش های دیروزین غرق می باشند؛ تو گوئی که اینان برای نوع بشر فقیر و زمینگیر شده در این سراب عطش استبداد مذهبی و هلاکت از گرسنگی، تنها با سکولاریزم دمکراتیک، اصلاح طلبی مذهبی و یا با مشروطه خواهی سلطنتی برای جان به لبان دیروز و امروز آب حیات یافته و آورده اند.

شک ندارد که اینان همگی با تفاوت هائی همچنان دل و گام در گذشته ها، دیدی تنگ در کاریسمای سرکرده ها و امید به گرو ها و فرقه های غیر مردمی ـ کارگری دارند و به آینده با همان اهرم های پیشین فرسوده، رسوا و منحط نگاه یکسان و خوشبینانه کرده و ریاکارانه هنوز برای تدارک ترویج شان دسیسه می کنند. در حالی که همه می دانیم با تجربه های همبستگی بلند شاه، شیخ، ملیون مذهبی و لیبرال و سرآخر محصول مشترک آنها، همین ولایت فاسد فقیه و باندهای خوفناک مطلقگرای کنونی اوست؛ که دیگر برای هیچ کسی جای گمان و خیال نگذاشته که دولت چند قطب آینده می باید از ادیان، ایدئولوژی ها، اشخاص بد و خوب و شیوه ی فردی، تک قطبی، تک جناحی و خودمحور گذشته ها نه تنها کاملا مبرا و مستقل باشد؛ بلکه باید چشم به سوی تغییر، تحول، بیداری ملی و ملیت ها و تشکیل توان سازماندهی اراده مردمی دوخته و مصمم به پاسخ روشن به نیات و آمال اکثریت مردم کار و زحمت برای ساختن جامعه سازگار خو و مسالمت جو روی آورد.

امری پایه که با ساختار نظری و طبقاتی راست رنگین بیگانه بوده و همیشه نیز هست. با این وجود به باور من نفس تلاش سازمانی ـ طبقاتی طیف های راست و اصولا همه لایه های پیرامون آن جهت گذر از خودکامگی در هر حال مفید است؛ زیرا این عمل راست به ایجاد جامعه ی مستقل، افقی و چند قطب سیاسی فردا بسیار یاری می رساند. اما دریغا که هدف هر یک آنها در این وهله دیالوگ چگونگی ساختمان فردای آزاد و برابر"نه در ایجاد روشنگری بی طرفانه، تشویق و تعدیل قوای اجتماعی در دولت، زمینه چینی ثبات سیاسی دمکراتیک، افشاگری علل عقب ماندگی توده ای و تقبل و تحرک تشکیل توان پائینی ها" که منظورشان همان "تکرار قلدری شاخص های منحط تاریخ سپری شده کشور ماست" و سعی دارد همچون گذشته ها برای بی حسی و خاموش کردن اراده ی توانمند کارگری ـ توده ای دست به ریای دمکراسی بی نان، روش نخ نمای قهرمان های دینی و یا نجات توسط ابر انسان های باستانی چندش آور برد! آیا همه این الگوها شکست نخورده اند؟

پس پایه نامه و برنامه کشور فردای پویا ناچار است در همان آغاز حق آزادی وجدان و عقیده را توام با جدائی دین از دولت شرط لازم و سازش ناپذیر دگرگونی مشی های تاکنونی بداند؛ شخصیت ها و جناح ها را دوباره در برابر اراده مردم کار پرچم نکند؛ از گذشته سیاه شرم آور شاه و شیخ درس همبستگی انسانی و تفاهم توده ای گرفته و از دیروز تباه شده و خونین برای فراروئی به بهتر سازی فردای جامعه متمدن و سالم بشری، تنها "تدبیر اجتماعی" را انتخاب کند. و این تازه آغاز یک بخش فرآیند راه و کار ناگزیر و عزم آگاهانه همه ماست. زیرا با احیا آزادی بخش هماهنگ با آن، سمتگیری پایه و ملزم دیگرش این است که باید به شکم گرسنه ی آزادشدگان از زور پاسخ درخور داد. به همین خاطر است که در کنار آزادی، مسلما می بایست ساختار مردمی و نظام سکولارِ توده ای یا دمکراتیک خواست اساسی نان را هم زمان از اراده افراد قهرمان، ادیان، سرمایه داران و ایدئولوژی ها و فرقه ها رها کرده و انجام و پیشبرد و تضمین این امور کاری، جاری، سیاسی و زندگی را کاملا به سود اراده خود مدیریتی، جمعی و سازمانی کارمزدان و زحمتکشان و مدیران سپرده و لاجرم ابزار رهبری و حفظ دست آوردهای دگرگونگرائی را نیز، تنها با سیاست چند قطبی جامعه ی رنگین و منتخب میسر کند و آن نیز ممکن نیست مگر که با ساخت ساختار قلل پراکنده، ولی متحد در درون یک کشور آزاد و برابر با پایه ریزی ملزومات و چگونگی پیشبرد اهداف فدرال آن! وظیفه ای همگانی که باید آنرا بیاموزیم، بیاموزانیم و در گستره حقوق برابر ملیت ها و اقلیت ها منافع مشترک طبقاتی، سراسری و ملی مان را کشف کرده و با ایجاد سازمان های خودگردان منطقه ای، همگی در تشکلات صنفی و پایدار خواسته ها و اعِمال آنها را توسط ارگان ها، مجامع و شوراهای کارگری ـ اجتماعی دقیقا محکم و نهادینه سازیم.

نمونه: اگر فاجعه و سرکوب خونین مشروطه گرائی و سپس خواسته های گرانقدر انقلابیون آن در همه جای کشور توسط تمرکز ائتلافی اراده ی روحانیت در پیوند با سلطنت و سرمایهِ داخلی و جهانی متوقف نشده بود و خیلی پیشتر آرمان های عالی آنان مردمی می شد و در غیاب اراده توده ای و قطب های سیاسی قدرت، این ائتلاف شوم پیرامون سلطنت، از همگان و به ویژه از مدعیان در خواب مانده و پراکنده پیشی نمی گرفت؛ و یا توسط دسیسه ی آنها در برابر تشکل های سیاسی چند قطبی، سازمان های صنفی کارگری، مطالبات ملیت ها و الزمات طبقاتی و عمومی متوقف نمی شد و اهداف مثلث شوم شان توسط کارگران آگاه و توده ی مردم متشکل شکسته و خفه می گردید، و یا در برابر آن سرکردگی، بین همه مبارزان و مردم هم یک همبستگی موقت، مشترک و یا دراز مدت و گسترده تشویق و ترویج می یافت؛ دوستی و برابری ملیت ها پایه گذاری می شد؛ و در هر سه برهه تاریخی خواست برابرجوئی ملیت ها تحقیر، سرکوب و ویران نشده بود، و آن آغاز جنبش مشروطه به یاری همگان بر علیه فساد دستگاه قاجار و گذر از آن موفق می بود، و سپس با پایه گذاری نوین حقوق شهروندی توام با خواست مردم کار و حق تعین سرنوشت ملیت ها همزمان و همگرا می شد؛ و در همان نوپائی خود به سیر تدریجی و رو به پیش آرام و با ثبات ادامه می داد؛ آیا کوچکترین پاسخ آن مقابله ها برابری سیاسی در مقابل خودکامگی نمی بود؟ چرا قطعا می بود. در متن زندگی رنگین کشور ما اتحاد و اراده ی اجتماعی، جنسیتی، فرهنگی، عقیدتی، سیاسی، اقتصادی نه در مقابله با هم و برای برتری جوئی گروهی بر علیه گروه دیگر! بلکه همگی در تکمیل، تفاهم، تحول قدرت مشترک و شکوفائی عام هم اند و در برابر استبداد ها می ایستد و در انصورت است که معنای متمدنانه و رهائی بخش می دهد و به خود می گیرند. از همه مهمتر منویات وسیع و کانون همبستگی طبقاتی ما را چه در آن روزگاران و چه هم اینک تکامل داده و اینک نیز هم می تواند بدهد.

مسیر، محور و تدارک ایجاد جامعه آزاد و برابر، کشور مستقل و سیاست چند قطبی فردای ما، قطعا در همان ابتدا نیازمند به راه حل های موازی ست و ناگزیر آغاز آن روند از مطالبات به حق تعین سرنوشت ملیت ها و همچنین ضرورت اتحاد، انسجام و قدرت یکپارچه و طبقاتی کارگران ملیت ها زیر ستم می گذرد؛ و همین نیروی رنگین و شگرف است که در برابر تجزیه طلبی، نفاق طبقاتی، تحریکات سرمایه، تنگ نظری ناسیونالیستی و تندروی شونیستی آگاهانه و بر حسب منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان می ایستد و تنها مصالح کار در برابر سرمایه را بر پرچم دادخواهی خود ارجح دانسته و آنرا پشتگرمی پیروزی در قطب سیاسی آینده خود می داند. پس ملیت ها چاره ای جز یافتن طرح کلان و همه جانبه برای همبستگی و نجات حقوق انسانی مزدبگیران و مستخدمان از بهره کشی سرمایه ندارند. زیرا که سرمایه دارهای محلی و منطقه ای پیش از همه، ملیت های آسیب پذیر خود را در همان مناطق قومی و بومی به سادگی استثمار می کنند و از همین رو ضروریست و می باید ابتکار راهبرد های مبارزه طبقاتی، پیش از همه فرامنطقه ای، گسترده و همه شمول باشد تا در هماوردی با بورژوازی ملی و برای ریشه کنی تبعیض های کوچک و کلان مبارزه ضد بهره کشانه پایه ریزی منطقه ای، سراسری و همیشگی بیابد. چه همه ملیت ها در طی تاریخ یکسان از تکقطبی سیاسی و اقتصادی و در نتیجه تبعیض ها، نابرابری ها و ستم های رایج رنج برده اند. و این خواسته های حقوق بشری و سازش ناپذیر با سرمایه تنها در شکل یکدست، یکصدای سیاسی و رنگین اجتماعی آنهاست که می تواند روزی به عنوان یک قطب قدرت طبقاتی، مردمی و نیرومند، به شرایط تعین کنندگی، دگرگون سازی ریشه ای در سطح کشور فراروید و حقوق معوقه و اراده زنجیری و سرکوب گشته ی کارگران ملیت ها را در چارچوب قانون مردمی و تعدیل قوای سیاسی و در شناخته ترین ظرف معروف آن، یعنی فدرالیزم دمکراتیک، آمال خود را به هر رژیم غیر مردمی و انسان ستیز تحمیل کند.

 

بهنام چنگائی 9 خرداد 1393

ادامه دارد

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©