Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱ برابر با  ۰۵ می ۲۰۱۲
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :شنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۱  برابر با ۰۵ می ۲۰۱۲
اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

در باره ی افغان ستیزی دولتی در جمهوری اسلامی

ما همه افغان هستیم

سخنان مقامات دولتی جمهوری اسلامی در باره شهروندان افغانی ساکن ایران، بیان سیاست افغان ستیزی رسمی و دولتی جمهوری اسلامی است. تقی شفيعی مديركل اتباع خارجی استان مازندران از مصوبه ی  اخراج اتباع افغان از اين استان خبر می دهد و می گوید: «اين مصوبه يك فرصت طلايی برای مازندران در راستای پاكسازی استان از اتباع بيگانه است و امروز ديگر حضور افغان‌ها برای مازندران يك تهديد به شمار مي‌رود».  بهمن خواجوند بخشدارمرکزی نوشهر درسواحل دریای مازنداران نیز اعلام می کند که « این شهرتوریستی است و حضورافاغنه دراین شهربه شدت ممنوع است». پیش از این نیز احمدرضا شفیعی٬ مسئول کمیته انتظامی ستاد تسهیلات سفر شهر اصفهان از ممانعت حضور افاغنه در روز طبیعت در پارک کوهستانی صُفه خبر داده  و گفته بود :«به منظور رفاه شهروندان، نیروهای این کمیته با همکاری پلیس امنیت و اداره اماکن در روز ۱۳ فروردین از ورود افاغنه به پارک کوهستانی صُفه جلوگیری می کنند».  قبل از آن هم شاهد سیاست اخراج کامل شهروندان افغانی از استان سیستان و بلوچستان بوده ایم که با خشونت و بیرحمی تمام به اجرا درآمده است.

تصمیمات مقامات استانی، تصمیماتی خودسرانه نیستند. این تصمیمات بیانگر سیاست دولت و مقامات  حکومت اسلامی در قبال حضور خواهران و برادران افغانی مان  در ایران است.  تبلیغ سیاست افغان ستیزی در مورد چند میلیون افغانی آواره که به ایران پناه آورده اند و سال های عمر خود را در کنار مردم ایران گذرانده اند و با کار و تلاش خود خدمات ارزنده ای به این کشور کرده اند، سیاستی است به غایت فاشیستی و ضدانسانی. این سیاست در مورد کسانی چنین بیشرمانه اعلام واجرا می شود که حضورشان باید غنیمت شمرده شود. جوانان افغان در ایران، بویژه آن ها که در ایران متولد شده اند، سرمایه های انسانی و استعدادهائی هستند که می توانند در شکل دهی به زندگی بهتر برای منطقه ی ما بسیار مؤثر واقع شوند و از این رو باید قدرشان را دانست و برایشان ارزش فراوان قائل شد. اگر خارجی ستیزی در کشورهای اروپائی توسط احزاب راستگرای افراطی و گروه های فاشیستی تبلیغ و سازماندهی می شود، در جمهوری اسلامی این سیاست ضدبشری توسط دولت رسمی کشور و مقامات حکومتی به اجرا در می یابد. افغان ستیزی سازمانیافته ی دولتی، با تلاش برای انداختن تقصیر ناتوانی های حکومت در ایجاد کار و اشتغال و امنیت اجتماعی بر گردن آوارگان و مهاجران  نه تنها افکار عقب مانده ی جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد، بلکه به دشمنی های ملی و قومی دامن می زند. چنین سیاست بیشرمانه ای توسط کسانی به اجرا در می آید که مدام از «رأفت اسلامی»، «اخوت اسلامی»، «دولت مهرپرور» و «مدیریت جهانی»  سخن می گویند.

نتایج سیاست های  افغان ستیزانه ی دولتی در کشوری چند ملیتی، همچون ایران، می تواند عواقب بشدت خطرناکی داشته باشد. این سیاست به راحتی می تواند به  کینه و نفرت قومی و ملی دامن بزند. اگر امروز نیروهای عقب مانده ی جامعه را علیه خواهران و برادران  افغانی مان  بسیج می کند، فردا ، فارس ها را علیه ترکها و ترکمن ها، ترک ها را علیه کردها، زابلی ها را علیه بلوچ ها و فارس ها را علیه عرب ها و یا بالعکس بسیج خواهد کرد  و به انبار باروت در جامعه آتش می اندازد. نتایج سیاست های دهشتناک سازماندهی نفرت ملی و قومی توسط دولت ها را در تاریخ بخوبی دیده ایم. جنایت های نازی های آلمانی، فاشست های ایتالیائی یا اسپانیائی، جنایت هائی نیست که هرگز از خاطره ی انسانی مردم جهان پاک شود. پا گذاشتن دولت جمهوری اسلامی بر جای پای نازی ها و فاشیست ها، هر چند ممکن است به روحیه ی ناسیونالیستی بخش های عقب مانده ی مردم دامن بزند، اما می تواند عواقب بشدت نگران کننده ای در بر داشته باشد. همسانی سیاست  افغان ستیزانه مقامات اسلامی با سیاست های خارجی ستیزانه ی دولت های راستگرا و شبه فاشیستی در کشور های اروپائی، بیان همسانی مشکلاتی است که در این کشورها وجود دارد. همه ی این جریانات تلاش می کنند ناکارآمدی شان در عرصه اشتغال، تامین اجتماعی،  مهار بحران های اقتصادی و  حل مشکل بیکاری مزمن و ناامنی های اجتماعی که ریشه در فقر و فلاکت دارد را به گردن دیگران بیاندازند و با بسیج آن ها علیه «دشمن» مهاجر و آواره، شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنند.

افغان ستیزی سازمانیافته ی دولتی در جمهوری اسلامی ریشه در تفکر منحط و عقب مانده ی حاکمانی دارد که حتی مردم کشور را نیز به خودی و غیرخودی تقسیم کرده اند.  این حکومت بسیاری از ایرانیان را  با اتهاماتی همچون دگراندیش، بهائی، کمونیست، منافق، ملی گرا، لیبرال، کافر، ملحد، فتنه گر، وهابی و غیره از کشور رانده و آواره ی دیگر کشورها کرده است.  آواره کردن میلیون ها ایرانی درچهارگوشه ی جهان و تبعید آگاهانه نخبگان این کشور به فرامرزها، از نتایج سیاست های ضد ملی و ضد انسانی  حکومت اسلامی است.

مقابله با سیاست های افغان ستیزانه  و خارجی ستیزانه ی  مقامات اسلامی،  به معنای دفاع از حق شهروندی برابر، برای همه  ی ایرانیان نیز هست. ملتی که خود میلیون ها آواره در سراسر جهان دارد، اگر نتواند از آوارگان افغانی در کشور خود حمایت و دفاع کند، باید نسبت به بنیان های حرمت انسانی شک کند. از این رو سازماندهی مقاومتی مدنی و سازمانیافته علیه سیاست های دولت اسلامی در قبال آوارگان افغانی به معنای دفاع از همزیستی مسالمت آمیز و انسانی در کشور و دفاع از حق شهروندی تمامی آحاد مردم می باشد.  ما نه تنها باید از حق کار و زندگی خواهران و برادران افغانی خود در ایران دفاع کنیم، بلکه باید برای به رسمیت شناخت حق شهروندی و تابعیت کودکان  افغان که در ایران متولد شده اند و حتی حق تابعیت آن هائی که سال های جوانی شان را در ایران کار کرده و برای آبادانی این  کشور تلاش کرده اند نیز حمایت کنیم. بسیارند کودکانی که از مادران ایرانی و پدران افغانی متولد شده و در ایران تحت حاکمیت استبداد اسلامی حتی از داشتن شناسنامه و در نتیجه از حق تحصیل و کار محرومند. این ظلم غیرقابل بخشش را باید از میان برد. این کودکان و این جوانان سرمایه های انسانی هستند که حضور و وجودشان به همبستگی خواهرانه  و برادرانه میان ایرانیان و افغان ها کمک شایانی خواهد کرد و شکوفائی استعدادهایشان می تواند به غنی و رشد  فرهنگ و تمدن مشترک ملیت های ایران  و افغان منجر شود. 

تلاش هنرمندان مستقل و مردمی برای مقابله با خارجی ستیزی سازمانیافته دولتی، در این راستا می تواند  بسیارمؤثر باشد. برنامه ریزی سفر هنرمندانی چون داريوش مهرجويی، اصغرفرهادی،  مانی حقيقی، ليلا حاتمی، نيكی كريمی، علی مصفا و جمع ديگری از هنرمندان برای سفر به مازندران و نمایش فیلم برای جلب همدلی و حمایت از حضور مهاجران افغانی در مازندران و دیگر نقاط کشور، اقدامی  ارزشمند وستودنی است. همچنین سخنان اصغرفرهادی که می گوید:« «چنين رفتارهای ناشايستی با مهاجران در ايران برای كشوری كه خود يكی از بالاترين آمار مهاجران را در كشورهای ديگر جهان دارد، تلخ است.» بیانگر وجدان بیدار در جامعه ی استبداد زده ی ماست. از چنین اقداماتی باید با قدرت تمام حمایت کرد. علاوه بر آن، ایرانیان خارج کشور که خود طعم  تلخ آوارگی  را چشیده و داغ دوری از سرزمین مادری را بر سینه دارند، می توانند و باید با سازماندهی تظاهرات و گردهم آئی های مشترک با خواهران و برادران افغانی مان در خارج از کشور، به سیاست های افغان ستیزی سازمانیافته ی دولتی جمهوری اسلامی اعتراض کنند و افکار عمومی و مترقی مردم جهان را نسبت به سیاست جنایت کارانه ای که مقامات اسلامی در پیش گرفته اند، آگاه سازند. هم زمان نیز با سازماندهی اقدامات مشترک در شبکه های اجتماعی علیه نفرت ملی و قومی و علیه تفکرات ارتجاعی و شوونیستی سازمانیافته توسط حکومت اسلامی و نیروهای عقب مانده  و واپسگرا، جبهه ی جدیدی برای همبستگی و زندگی مسالمت آمیز در کنار همه در منطقه مان سازمان داد. برای مقابله با سیاست های فاشیستی حکومت اسلامی در بسیج نیروهای عقب مانده علیه خواهران و برادران افغان مان باید در ایران و در خارج از کشور همه با هم فریاد بزنیم: «ما همه افغان هستیم».

ما همه افغان هستیم

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ـ ۴ مه ۲۰۱۲

 

 

 

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©