نامهٔ
اعتراضیِ ۷۲
تن از اساتید
دانشگاه چمران
اهواز
به رئیس
این دانشگاه
در پی سیل
بازداشتها و
تعلیقها
جناب
آقای دکتر
آخوندعلی
ریاست
محترم
دانشگاه شهید
چمران اهواز
با
سلام و احترام
علی
رغم هشدارهای
داده شده در
نامه
۱۴۰۱/۷/۱۰ اعضای
هیات علمی
دانشگاه شهید
چمران اهواز
در خصوص
جلوگیری از
برخوردهای ناروا
با دانشجویان
دانشگاه،
متاسفانه
اخبار ناراحت
کننده ای از
تعلیق، ممنوع
الورودی، عدم
دسترسی به
امکانات سلف و
نیز اخراج از
خوابگاه های
دانشجویی
جمعی از
دانشجویان به
استناد شکایت
نهادهای خارج
از دانشگاه، و
نیز بازداشت
چند تن از
دانشجویان
دانشگاه،
شنیده می شود.
ما اعضای هیات
علمی امضاء
کننده زیر،
خواستار رفع
فوری تعلیق و
ممنوع
الورودی و
سایر محدودیت
های اعمال شده
برای
دانشجویان و
آزادی فوری
دانشجویان
بازداشت شده
هستیم.
اسامی
اساتید امضا
کننده:
۱- دکتر
عباس امام- ادبیات
و علوم انسانی
۲- سید جواد
آقاجری-
اقتصاد و علوم
اجتماعی
۳- دکتر
محسن صنیعی-
مهندسی
۴- دکتر
مهناز کسمتی-
علوم
۵- دکتر
ایران داوودی-
علوم تربیتی و
روانشناسی
۶-دکتر
اسفندیار
فاتح- کشاورزی
۷- دکتر
فاطمه پودات-
عمران و
معماری
۸- دکتر
عادل خنیاب
نژاد- ادبیات
و علوم انسانی
۹- دکتر
مریم کلاهی-
علوم
۱۰- دکتر
خالد اصلانی -
علوم تربیتی و
روانشناسی
۱۱- دکتر
سید مرتضی
افقه- اقتصاد
و علوم اجتماعی
۱۲- دکتر
مهرداد
نامداری- علوم
ریاضی و
کامپیوتر
۱۳- دکتر
مهدی قمشی-
علوم آب و
محیط زیست
۱۴- مرتضی
امیدیان- علوم
تربیتی و روانشناسی
۱۵- دکتر
سید منصور
مرعشی- علوم
تربیتی و روانشناسی
۱۶- دکتر
سید عزیز
آرمن- اقتصاد
و علوم اجتماعی
۱۷- دکتر
سجاد مهدیه-
مهندسی
۱۸- دکتر
محمدرضا علم-
ادبیات و علوم
انسانی
۱۹- حسین
الهام پور-
علوم تربیتی و
روانشناسی
۲۰- دکتر
علی رضایی علی
آباد- علوم ریاضی
و کامپیوتر
۲۱- دکتر
یداله
مهرعلیزاده-
علوم تربیتی و
روانشناسی
۲۲- دکتر
محمد کوتی-
علوم
۲۳- دکتر
مهرانگيز
چهرازی -
کشاورزی
۲۴- دکتر
امیدعلی کرم
زاده- علوم
ریاضی و کامپیوتر
۲۵- دکتر
قاسم بستانی-
الهیات
۲۶- دکتر
عبدالمجید
آهنگری-
اقتصاد و علوم
اجتماعی
۲۷- دکتر
محمد حسین
راضی جلالی-
دامپزشکی
۲۸- دکتر
محمدعلی
سیاوشی- علوم
ریاضی و
کامپیوتر
۲۹- دکتر
لطف اله خواجه
پور- علوم
۳۰- دکتر
احمدعلی
معاضدی- علوم
۳۱- دکتر
علی بحرانی
پور- ادبیات و
علوم انسانی
۳۲- دکتر
منوچهر تشکری-
ادبیات و علوم
انسانی
۳۳- کامران
رضائی جعفری-
ادبیات و علوم
انسانی
۳۴- دکتر
مرتضی نعمتی-
ادبیات و علوم
انسانی
۳۵- دکتر
محسن
قنبرزاده-
علوم ورزشی
۳۶- محمود
فرخیان-
مهندسی
۳۷- دکتر
کریم لویمی
مطلق- ادبیات
و علوم انسانی
۳۸- دکتر
مسعود صفایی
مقدم- علوم
تربیتی و روانشناسی
۳۹- دکتر
علیرضا
قدردان مشهدی-
دامپزشکی
۴۰- دکتر
محمد محمدی-
علوم
۴۱- دکتر
محمدحسین
گنجی- الهیات
۴۲- دکتر
پروانه ولوی-
علوم تربیتی و
روانشناسی
۴۳- دکتر
نوراله معلمی-
کشاورزی
۴۴- دکتر
اشرف جزایری-
علوم
۴۵- دکتر
علی مهرابی-
اقتصاد و علوم
اجتماعی
۴۶- دکتر
محمد رعایایی-
علوم
۴۷- دکتر
مرتضی مرادی-
مهندسی
۴۸- دکتر
منوچهر جوکار-
ادبیات و علوم
انسانی
۴۹- دکتر
محمدرضا
صالحی
مازندرانی-
ادبیات و علوم
انسانی
۵۰- دکتر
حسین حمیدی
نجات-
دامپزشکی
۵۱-
عباسعلی
نیکوند-
دامپزشکی
۵۲- دکتر
فریبرز
آذرپناه- علوم
ریاضی و
کامپیوتر
۵۳- دکتر
شهرام
جلیلیان-
ادبیات و علوم
انسانی
۵۴- دکتر
نوید علایی
شینی- مهندسی
۵۵- دکتر
خسرو نشان-
الهیات
۵۶- دکتر
نجفعلی رضایی
آباده- ادبیات
و علوم انسانی
۵۷- دکتر
عبدالمهدی
معرف زاده-
علوم تربیتی و
روانشناسی
۵۸-
عبدالحمید
صباحی- مهندسی
۵۹- دکتر
مهرداد
بامداد- علوم
۶۰- دکتر
علی شهریاری-
دامپزشکی
۶۱- دکتر
منصور میاحی-
دامپزشکی
۶۲- دکتر
موسی
مسگرباشی-
کشاورزی
۶۳- دکتر
رحیم چینی
پرداز- علوم
ریاضی و کامپیوتر
۶۴- دکتر
سهراب قائدی-
ادبیات و علوم
انسانی
۶۵- دکتر
علی حقیقی-
عمران و
معماری
۶۶- دکتر
محمد رحیم
حاجی حاجی
کلایی-
دامپزشکی
۶۷- دکتر سیاوش
مکتبی-
دامپزشکی
۶۸- دکتر
محمد اسماعیل
خراسانی
فردوانی- کشاورزی
۶۹- دکتر
محمد کیانوش
راد- اقتصاد و
علوم اجتماعی
۷۰- دکتر
علی محمد فروغ
مند- علوم
۷۱-دکتر
عبدالرحمن
مهدی پور -
علوم ورزشی
۷۲ - دکتر
حسن دادخواه -
الهیات
...............................................................................
بیانیه
جمعی از
دانشجویان
زبان و ادبیات
فارسی
دانشگاه
تهران
در
راستای اعلام
اعتصاب خود
به نام
خداوند رنگینکمان
ایران
عزیزمان
امروز،
رنجیده از
نادانیها،
بیکفایتیها
و دشمنیها
است و در این
میان تجربه
نامبارک هتک
حرمت و کیان
دانشگاه،
جامعه
دانشجویی را
آزردهتر
کرده است.
دانشگاه،
همواره بستری
برای گفت و
گوهای علمی
میان
دانشجویان و
اساتید و ارائه
راهکار هایی
کارآمد برای
حل معضلات
موجود بوده و
در طول این
سالیان نیز
نتایج موفقیت
آمیز خود را
نشان داده
است.
لیکن
اکنون، دانشگاه
تهران درگیر
فضایی ملتهب و
اتفاقاتی
ناگوار گشته
که به دور از
شأن جامعه
دانشجویی و
جایگاه این
دانشگاه به
عنوان نماد
آموزش عالی
کشور است.
باور
داریم که
دانشجو چشم
بیدار و زبان
گویای ملت است
و از این رو حق
دارد تا بر
اساس حقوق شهروندی
و مدنی خویش
عاری از
هرگونه خشونت
و بدرفتاری،
در محیط
دانشگاه صدای
خویش را بر
کجرویها،
ناراستیها و
بیعدالتیها
بلند نماید.
اینک،
دانشجویان
زبان و ادبیات
فارسی، همراه
با سایر
دانشکده ها،
به دادخواهی
حقوق دانشجویانی
که بازداشت و
از حق ورود
خود به دانشگاه
منع گشته اند
و همچنین مورد
توهین و ضرب و
شتم از سوی
حراست دانشگاه
قرار گرفته
اند؛ به مدت
یک هفته، از
شرکت در کلاس
های درس
خودداری
خواهند کرد و
بدینوسیله
اعتراض خود را
نسبت به
اتفاقات اخیر
اعلام می
دارند.
امید
است متولیان
امر، گوش شنوا
برای شنیدن صدای
اعتراض
مسالمتآمیز
جامعه
دانشجویی را
داشته و
ترتیبی اتخاذ
نمایند تا
دانشجویان
عزیز
بازداشتی
هرچه سریع تر
آزاد گردیده و
محیط دانشگاه
به فضای واقعی
و در خور
منزلت خویش که
همان
بالندگی
علمی،
فرهنگی،
اجتماعی و
سیاسی است،
نزدیک تر شود.
تجربه تاریخ
معاصر ما نشان
از آن دارد
آنگاه که گفتگو
تعطیل می
گردد، خشونت
بال و پر میگیرد
و حقها تضییع
میگردد.
استخوان
و پشم آن
گرگان عیان
بنگرید
و پند گیرید
ای مهان
عاقل
از سر بنهد
این هستی و
باد
چون
شنید انجام
فرعونان و عاد
«فاعتبروا
یا اولی
الابصار»
..............................................
ممنوعالورودی
به اساتید
دانشگاه رسید
▪️بنا بر
گزارشات
واصله از
دانشجویان
دانشگاه شهید
بهشتی، پس از
تغییر ریاست
این دانشگاه،
در هفتهٔ اخیر
سه تن از
استادان این
دانشگاه تعلیق
و به دانشگاه
ممنوعالورود
شدهاند.
مطابق این
گزارشها
دکتر #محمد_راغب،
عضو هیئت علمی
دانشکده
ادبیات و علوم
انسانی، دکتر #نگار_ذیلابی،
عضو هیئت علمی
دانشکده
الهیات و
ادیان و دکتر #اسلام_ناظمی،
عضو هیئت علمی
دانشکده
مهندسی و علوم
کامپیوتر، در
این هفته
اجازه ورود به
دانشگاه را
پیدا نکردهاند
و به
دانشجویان
اعلام شده که
دروس این اساتید
به افراد
دیگری واگذار
شده است. هر سه
این افراد از
امضاکنندگان
نامه سرگشاده
اساتید دانشگاه
شهید بهشتی به
ریاست این
دانشگاه برای
حمایت از حقوق
دانشجویان
بودهاند.
▪️طبق روایت
دانشجویان،
دکتر نگار
ذیلابی قصد
داشته برای
برگزاری
امتحان میانترم
درس خود از
درب دندانپزشکی
وارد شود که
نگهبانان
مانع او میشوند.
او جهت حفظ
حقوق
دانشجویان از
درب دیگری
وارد دانشگاه
میشود و پیش
از برگزاری
امتحان میانترم
به دانشجویان
اعلام میکند
که به ریاست
دانشکده
الهیات، دکتر
باباپور گلافشانی،
اعلام کرده که
تا زمانی که
نامه رسمیای
به او ابلاغ
نشود، او حق
ورود به
دانشگاه و تشکیل
کلاسهای خود
را محفوظ میداند.
▪️پیشتر
نیز، دکتر
محمود فتوحی
رودمعجنی،
استاد
بازنشسته
دانشگاه
فردوسی، در
کانال خود در تلگرام
اعلام کرده
بود که دکتر #ایرج_مهرکی،
استاد زبان و
ادبیات فارسی
دانشگاه آزاد
کرج، تعلیق
شده و از
ورودش به
دانشگاه
ممانعت به عمل
آمده است. به
گفته فتوحی،
تعلیق مهرکی
پس از آن صورت
گرفته که
حراست
دانشگاه او را
بابت امضای
نامهای در
حمایت از
دانشجویان
بازداشتی
احضار کرده
بودهاند.
فتوحی همچنین
اعلام کرده که
پیشتر نهادهای
اطلاعاتی به
مهرکی فشار
آورده بودند
تا قطع همکاری
خود با مؤسسه
لغتنامه
دهخدا به دلیل
اقدامات رئیس
جدید آن، حمیرا
زمردی که با
اعمال نفوذ
عبدالرضا سیف
جانشین رئیس
قبلی مؤسسه
شد، را تکذیب
کند. محمد راغب
نیز از جمله
کسانی است که
در تابستان
گذشته مطالبی
را در فضای
مجازی و
نشریات رسمی
در انتقاد به
عملکرد
عبدالرضا
سیف، رئیس
دانشکده
ادبیات و علوم
انسانی
دانشگاه تهران،
و حمیرا زمردی
منتشر کرده
است.
...................................................................
نامه
جمعی از دانشآموختگان
دانشگاه
علامهطباطبایی
برای
"دانشگاه" که
خاستگاه
آزادی و
برابری است
از
آذرماه ۱۳۳۲
که سنگفرشهای
دانشگاه با
خون
دانشجویان
سرخ شد و خون
آنها نهال
همبستگی را
مستحکم کرد،
تا به امروز که
اعتراضات
مردمی بیش از
دوماه ادامه
داشته، همواره
دانشجویان
پیشرو و همراه
با مردم برای
دستیابی به
آزادی و
برابری مبارزه
کردهاند و با
مقاومت و
ایستادگی خود
در برابر کج اندیشیها
و سرکوب در
کنار مردم
ایستادهاند
تا صدای حقیقت
باشند. حقیقتی
که عدهای سعی
بر مصادره آن
دارند اما
مردم در
بزنگاههای
تاریخی آن را
بیش از هر
زمان دیگری
آشکار خواهند
کرد.
در پی
قتل
مهسا(ژینا)امینی
و اعتراضات
گسترده پس از
آن، صدها
شهروند کشته و
بسیاری از
فعالان مدنی،
دانشجویی و رسانهای
بازداشت شدند.
دانشجویان
دانشگاههای
سراسر کشور
نیز دست به
اعتراضات و
اعتصابات
گسترده
زدند.که
خاستگاه آن
برآمده از
انباشت
تاریخی سرکوب
جنبشهای
اجتماعی،
گروهها، طبقات
و بالاخص زنان
است.
دانشجویان
این بار بیدارتر
از قبل و همبسته
با مردم به
کنشگری
پرداختند،
اما مانند
تمامی این ۴۴
سال و تاریخ
پیش از آن
پاسخی جز
بازداشت،
تعلیق، زندان
و اخراج به
آنها داده
نشدهاست. از
حضور نیروهای
امنیتی در صحن
دانشگاه، تا
ضرب و شتم و
شلیک ساچمه به
پیکر دانشجو،
از حمله
مستقیم به
بسیاری از
دانشگاهها
تا حمله به
خوابگاههای
دانشجویی و
ربودن
دانشجویان در
داخل محوطه
دانشگاه و
خوابگاه با
همکاری تمامقد
حراست و
مسئولان
دانشگاهها.
فاجعه دیگری
باقی نمانده
که در
دانشگاهها و
علیه
دانشجویان صورت
نگرفتهباشد
و ما امروز
شاهد بیسابقهترین
و گستردهترین
حمله به
دانشجو و ساحت
دانشگاه
هستیم.
در
هفتههای
اخیر روند
سرکوب
دانشجویان
علامه طباطبایی،
شدت بیشتری به
خود گرفتهاست.
اگر تا پیش از
این «هستی
امیری» و «محمد خانی»
در حال سپری
کردن حکم
ناعادلانهی
خود بودند،
اخبار جدید
نگرانکنندهای
از سرکوب
دانشجویان
دانشگاه
علامه طباطبایی
به گوش ما
رسیده است:
بازداشت
دانشجویان، صدور
حکم تعلیق از
تحصیل و خدمات
رفاهی برای بیش
از ۱۰۰ نفر از
دانشجویان،
تشکیل کمیتههای
انضباطی،
حمله به
خوابگاه
دانشجویی سلامت؛
و اکنون نیز
اخباری مبنی
بر انتقال
«ملیکا قراگوزلو»
خبرنگار و
دانشجوی
بازداشتی این
دانشگاه به
بیمارستان
اعصاب و روان
امینآباد
منتشرشدهاست.
انتقال این
دانشجو که
بدون اطلاع به
خانواده و
وکیل این
دانشجوی
بازداشتی
صورت گرفته
به نگرانی ما
برای تکرار
فاجعهای که برای
بهنام محجوبی
درویش زندانی
اتفاق افتاد،
افزودهاست.
همچنین
در حالیکه ۳۱
روز از
بازداشت «صحرا
رضایی» شهروند
افغانستانی و
دانشجوی
روزنامهنگاری
دانشگاه
علامه
طباطبایی میگذرد
که او بعد از
بازداشت هیچ
تماسی با
خانواده خود
نداشته و
خانواده صحرا
بارها به بازداشتگاهها
و بیمارستانها
و حتی سردخانهها
برای پیدا
کردن زنده یا
حتی جنازه
دخترشان مراجعه
کردهاند،
اما خبری از
او در دست
نیست! این در
حالیست که
مدیران
دانشگاه
علامه
طباطبایی حتی
از ورود
خانواده او که
برای پیگیری
وضعیت فرزندشان
به دانشگاه
آمدهبودند ممانعت
به عمل آورده
و با دادن
وعدههای
توخالی از این
قبیل که "ما
پیگیر وضعیت
او هستیم!"
سعی در
خاموش کردن
صدای این خانواده
داشتهاند.
همچنین
دانشجویان
دیگری چون
«میلاد عبدی» و
«حسین برزو»
دانشجویان
مددکاری،
«جمشید مظفری»
دانشجوی
دکتری جامعه
شناسی و عضو کانون
صنفی معلمان
کردستان، «هدی
توحیدی» دانشجوی
دکترای علوم
سیاسی،
«نازیلا
معروفیان» دانشجوی
روزنامه
نگاری همچنان
در بازداشت به
سر میبرند.
در
میان بازداشتشدگان،
نام «مجید دری»
که بیش از
این، ۵ سال
زندان را در
تبعید گذراند
و با اخراج و
ستاره دار کردن
او مانع حق
تحصیل او شدند
هم به چشم میخورد.
همچنین «مجید
مسافر» دانش
آموختهی این
دانشگاه در
روندی
غیرقانونی
بازداشت شده و
حتی از نهاد
بازداشت
کننده او خبری
در دست نیست.
ما
فارغ
التحصیلان
دانشگاه
علامه
طباطبایی نسبت
به آنچه که در
فضای
دانشگاه، در
حال رخ دادن است
هشدار میدهیم
و تمامی
اساتید و
مسئولانی را
که اندکی وجدان
در وجود خود،
احساس می
کنند، برای
احیای حق
دانشجویان،
فرا میخوانیم.
ما
اعلام میکنیم
تمامی
دانشجویان در
بند باید هرچه
سریعتر و
بدون قید و
شرط آزاد شوند
و حملات
گسترده به
دانشگاه و
دانشجویان از
جمله روند
احکام گستردهی
کمیتههای
انضباطی
متوقف شود چرا
که سرکوب
دانشگاه،
سرکوب آزادی و
برابری خواهی
است و شعار
«آزادی
زندانیان
سیاسی» و
«زن،زندگی،
آزادی» را باید
همانند گذشته
با صدایی رسا
به صحن
دانشگاه آورد
چرا که
دانشجویان
«از» و «برای»
مردم هستند و
پیوند آنهاست
که برابری و
دموکراسی را
محقق خواهد کرد.
مسلم
است امضا
کنندگان این
بیانیه متعهد
و موظف به
پیگیری
خواستههای
بر حق این
بیانیه
خواهند بود و
آن را به اشکال
مختلف پیگیری
خواهند کرد.
.....................................................................................
نامه
۲۰۰ تن از
اعضای هیات
علمی دانشگاه
علوم پزشکی
اصفهان
خطاب به
دکتر شیرانی
ریاست
دانشگاه
درخواستهای
مطروحه در
نامه:
یک)
آزادی هر چه
سریع تر و بی
قید و شرط
تمامی
دانشجویان
بازداشت شده
دو) لغو
تمامی احکام
تعلیق و رفع
نگرانی های دانشجویان
سه)
ممانعت از
ورود نیروهای
موسوم به لباس
شخصی به
دانشگاه
مانند آنچه در
تاریخ هفتم
آبان روی داد
و منجر به ضرب
و شتم
دانشجویان
گردید
چهار)
اتخاذ یک
رویکرد
همدلانه با
دانشجویان و
فراهم آوردن
زمینه طرح
دیدگاه ها در
محیطی امن و
توام با
احترام
.........................................................................................
بیانیه
جمعی از ادوار
انجمن اسلامی
دانشجویان
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز
در
محکومیت
احکام صادره
توسط هیات
نظارت و کمیته
انظباطی
November 24, 2022
به نام
مردم ستم دیده
و زیر بار
سلطه و تبعیض
در چشم
هر یک از ما
اتفاقاتی که
در دانشگاهها
اتفاق افتاد
تجسم تلاشها
و ممارست و
بغض های
فروخوردهی
انسانهایی
بود که سالها
در کنارهم
زنجیرهی
همبستگی،
همزیستی و
برابری را
نگسستند و از
میان شرایط
عینی و ذهنی
زیستشان و
امکان هایش
شیوه هایی از
مقاومت را خلق
کردند. شیوه
هایی که شاید
در نقاطی همخوان
یا متناقض با
همدیگر بودند.
هر یک از ما در
دایره های
هویتی خود و
از میان روابط
و کنش هایمان
برساخت های
هویتی دورانی
خودمان را
ساختیم و میان
امکان هایمان
و میل به
تغییر نسبتی
برقرار کردیم.
حال هر یک از
دورانها و
سال ها راهبرد
هایی را در دل
خود برجسته ساخت
اما آنچه دچار
گسست و توقف
نبود جریان
زندگی بود.
انجمن اسلامی
دانشجویان
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز
خانه ما بود و
این خانه بودن
نشان از سلامت
و امنیتی داشت
که کنشگرانش
توانسته
بودند در
زندگی روزمره
و روابطتشان
جا دهند. هر یک
از ما میتوانست
از دل زیست
خوابگاهی،
همنشینی های
جمعی و همسفره
شدن با دیگری
در سلف
دانشگاه در پیوند
با عنصر
تشکیلات
زیستن،
مقاومت و
مبارزه را به
یکدیگر پیوند
دهد؛ و برای
ساختن جهانی
بهتر قدمی کوچک
و ناچیز اما
عملی بردارد.
فهم ما از
نابرابری و
آموزش طبقاتی
در دانشگاه
برآمده از
تجربهی
زیستهمان و
لمس کردن له
شدن جسم و
روان دوستان و
همکلاسی
هایمان در یک
ساختار
نابرابر بود.
فهم ما از
مطالباتی چون
بهداشت و درمان
همگانی از
رابطهی ما با
بیماران و
محیط کارمان
ایجاد میشد و
در یک کلام
انجمن خانهای
بود که
بتوانیم در
خصوص تحصیل،
کار، زندگی و
احساسمان
نسبت به پدیده
ها با یکدیگر
صحبت کنیم و
به فهمی جمعی
برای قدم
گذاشتن در
جهان برسیم.
از دل این
زیستِجمعی و
کنشهای انسانی
بود که ما به
فهم همبستگی
حقیقی رسیدیم.
تلاش برای
حقوقی چون
تحصیل به زبان
مادری و تلاش
برای همزیستی
و برابری
اقوام نه یک
شعار برای چند
برنامه سالنی
و دانشگاهی
بلکه حاصل صحبتهای
شبانه و دوستی
هایی بود که
قویتر از دستهای
جداکننده
ترک، کرد،
فارس و... ما را
در پیوند با
هم قرار می
داد. شاید به
همین خاطر است
که هم
دانشگاهیهایمان،
ما را ذیل
کلمه "بچه های
انجمن" یکپارچه
میکردند
ما علیرغم
تمامی
تمایزهایمان
و ایدههای
متفاوتمان میدانستیم
که همبستگی و
زیستِ جمعی
قدرتی تولید
میکند که میتواند
برای تغییر، حتی
در اعتراض به
کیفیت غذا یا
ساعت رفت و
آمد خوابگاه
به کار گرفته
شود.
ما
فهمیده بودیم
که
دربرابرمان
مسئولیتی بیکران
قرار دارد.
مسئولیت هایی
که هر اقدامی
در جهان را
برایش
نابسنده و خرد
جلوه میدهد
اما از
آموزگار
تبریز صمد
بهرنگی رسم
رفتن و جنبه
های جمعی آن
را آموخته
بودیم.
اکنون
به این ماهی
سیاه کوچک
تبریز از
بیرون از
دانشگاه نگاه
میکنیم و
همزمان دو حس
متفاوت را
تجربه میکنیم.
در نگاه اول،
به خود می
بالیم و
افتخار میکنیم
که روزگاری
جزئی از این
خانواده و
حرکت جمعی
بودیم و از
سویی دیگر با
شنیدن اخبار تعلیق
انجمن و احکام
صادر شده برای
بچه های دانشگاه
نگرانشان می
شویم. در
شرایطی که خبر
کشته شدن
شهروندان
فرودست و بینام
و نشان از
زاهدان،
کردستان و جای
جایِ ایران به
گوش میرسد
شاید نگرانی
برای تداوم
فعالیت یک
تشکل
دانشجویی بیمعنا
باشد اما
معتقدیم که
امکان همبستگی
مردمی بدون
تشکلیابی و
تشکیل نهاد
محدود است و
باید از
سنگرهای
مردمیِ
مبارزه و سنت
های آن دفاع
کرد.
ما در
تجربهی خود
در مبارزات
پیش و پس از
انقلاب۵۷ به
این نتیجه
رسیده بودیم
که فارغ از
اینکه کدام
دولت و ساختار
بر سرکار است
یا جهت گیری
ما به سمت چه راهبردهایی
در موضوع قدرت
است، نوعی
دیگر از سیاست
وجود دارد که
از زیست و
ارتباطات ما
بر میآید. ما
میدانیم که
هر گزینهای
که پیشِ روی
ایران قرار
گیرد تنها
قدرت ما همین
همبستگی و
قدرت جمعیِ
برآمده از
زیست جمعیمان
است و به شکل
قطعی برای
انباشت و
محافظت از این
قدرت به نهاد
ها و توسعهی
آنها وابستهایم.
همانطور که
امروز سیاست
فراگیر و
مردمی شده است
توده های
مردمی نیز
باید سیاسی و
مجهز به نهاد
شوند تا
بتوانند
انسجام و
انباشت لازم
برای شکل دادن
به تغییرات به
نفع خود را به
دست بیاورند.
در
برابر ما
دستاورد های
بزرگی قرار
دارد که به
واسطهی حرکت
های مردمی
پدید آمدهاند.
امروز بار
دیگر قلب
آذربایجان
برای کردستان
و بلوچستان میتپد.
اگر در صحبت
های فارغ
التحصیلان
دانشگاه ها
سخن از رفتن،
مهاجرت و بن
بست ها بود
امروز همگان
از ماندن و
امکانهای
آینده صحبت میکنند.
اگر در چهرهی
خیابان های
شهر، مرد
تهدیدی برای
زن به حساب میآمد
امروز شاهد
حرکت زنان و
مردان
دوشادوش یکدیگریم.
گویا فاصلهی
ما از یکدیگر
کم شده است. به
نظر میرسد در
جایی که همگان
توصیه میکردند
که فقط سودِ
خودتان را
جستجو کنید
تحولی اساسی
رخ داده است.
این
عبور از خود
به سمت دیگری
برای ما چهرهی
همگانی مردم
را روشنتر
کرده است.
حال
مرزهای هویتها
کمتر شده است.
ما به این
نتیجه رسیدهایم
که بدون
یکدیگر
رستگاری را
تجربه نخواهیم
کرد. امروز
مبارزهی
معلم تهرانی
با کولبر
کردستان و
شهروند بدون
شناسنامهی
بلوچ پیوند
دارد. امروز
تمام طبقات و
شئون اجتماعی
میتوانند
نسبتی با هم
داشته باشند و
البته این پیوندها
به سادگی به
دست نیامده
است و محافظتی
بزرگ می
خواهد.
این
قدرتیست که
پیش از هر چیز
خودمان به دست
آوردهایم و
تقویت و
نگهداری آن
نیز بر عهدهی
خودمان است.
ما به
قدرت مردمی،
سازماندهی و
سخن گفتن با
یکدیگر از
جایگاه مشخص
نیازمندیم. ما
نباید میدان
سخن را به رسانهها
واگذار کنیم.
صحبت کردن با
توده های
مردمی،
ارتباط و
شناخت متقابل
است که قدرت
مستقل مردمی
را ارتقا
خواهد داد. ما
برای این
انسجام و وحدت
به نهادهای
مردمی
نیازمندیم و
البته ظرفیت و
توان محدود
نهادها نیز در
پیوند با قدرت
تودههای
مردمی باید
ارتقا پیدا
کند .
ما به
خوبی تجربه
کردهایم که
چگونه با
فراگیرشدن و
گسترش تودهای
اعتراضات،
نهاد ما مورد
هجوم و ضرب
نهاد های
امنیتی و
ساواک قرار
گرفته است.
تجربه سرکوب
های دهه ۵۰ و
ترس از اسم
انجمن اسلامی
تا تجربههای
مشابه برای
محدود کردن
تشکل پس از ۲۰
تیر۷۸ تبریز و
اتفاقات ۸۸ و
۹۸ این تجربه
را برای ما
داشته است که
در چنین وضعیت
هایی محدود
کردن نهادها
و جلوگیری از
ارتباط آنها
با بدنهی
دانشگاه و
مردم در
اولویت
دستگاه سرکوب
قرار میگیرد.
ما،
ادوار انجمن
اسلامی
دانشجویان
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز،
ضمن همبستگی
با رفقای مبارزمان
در درون
دانشگاه و
اعلام همدلی
با آنها اعمال
محدودیت برای
انجمن اسلامی
و فعالان دانشجویی
را به هرشکل
محکوم می
کنیم.
ما
امضا کنندگان
این بیانیه
شاید فعالان
امروز
دانشگاه و
انجمن اسلامی
را از نزدیک
نشناسیم اما
راه و رسمشان
را دیدهایم.
شعار های ضد
فاشیستی و
مترقیشان را
شنیدهایم.
فریادهای
همبستگیشان
با کردستان و
ضدیتشان با
فقر، فساد و
بیداد را
شنیده ایم.
جرمشان
ایستادن علیه
فاشیسم و
رسمشان اتحاد
مردمی بود.
همهی
ما آرزو
داشتیم که در
صحن دانشگاه
کنارشان باشیم
و آنها را
همراهی کنیم.
گام
های محکم و
صفوف
متراکمشان
سخن از عزم
آنها برای
ساختن ایران
متفاوت دارد.
اگر به دنبال
آیندهای
بهتر برای این
سرزمین و
مردمانش
هستیم از این
عزم پولادین و
ایستادگی و
امید باید دفاع
کرد. بهتر است
بگوییم که ما
نااُمیدانِ
خسته و خزیده
در لاک خویش
با مشاهدهی
چنین جوانانی
توانستیم شور
زیستن را
دوباره در خود
زنده کنیم و
به ساختن
فردایی بهتر و
زندگی در
جامعهای
مترقی و سالم
امیدوار شویم.
ما بیش
از آنچه به
آیندگانمان
آموختیم از
آنها درس
فراگرفتیم و
کمترین کار
ممکن ایستادن
در کنار
آنهاست. آنان
که از تبار
آگاهی و نور
هستند.
اما به
جز رئیس گمنام
دانشگاه که
اسمش را
تاکنون
نشنیده بودیم و
برای ما مشخص
نیست از طریق
چه فرآیندی و
با چه سابقهای
در این جایگاه
نشسته است
مابقی دستگاه
حاکم دانشگاه و
صادر کنندگان
احکام فعلی را
خوب میشناسیم.
راه و رسمشان
برای ما
آشناست.
فهمشان از
قانون به
کنار، ما
سخنان و اعمال
آنها را فراموش
نکردهایم و
نخواهیم کرد.
ما،
ادوار انجمن
اسلامی
دانشجویان
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز،
از تمامی
عزیزانمان در
دانشگاه به
مانند گذشته
حمایت خواهیم
کرد.
امضا
کنندگان:
۱-مجتبی
آزادوار
جونقانی
۲-حسین
عصمتی
۳-کامیار
مولودی
۴-عاطفه
فتح الله زاده
۵-مهدیس
میر حسینی
۶-رعنا
پرهیزکار
۷-محسن
حسن پور
۸-علی
صدیقی
۹-زهرا
حسینزاده
۱۰-شایان
سیمای
۱۱-مهیار
نوبهار
۱۲-امیر
ابراهیمی
۱۳-صبا
عبدزاده
۱۴-محمد
رحیم نژاد
۱۵-سینا
ویسی
۱۶-کیانوش
خالدیان
۱۷-سالار
حسینعلی فام
۱۸-رضا
گلدوست
۱۹-الینا
لاهوتی
۲۰-محمد
جباری
۲۱-حسین
محبی
۲۲-محمد
قادری
۲۳-علی
بدلانی زاده
۲۴-نیلوفر
زرودیی
۲۵-امیرحسین
سلطانزاده
۲۶-پدرام
خدایی
۲۷-ندامهرپرور
۲۸-سالار
زارع پور
۲۹-مهدی
خانبابایی
۳۰-سینا
انوری
۳۱-دلنیا
رحیم زاده
۳۲-شیدا
احمدی
۳۳-توحید
برزگری
۳۴-جواد
حاتمی
۳۵-هانیه
عزیزی
۳۶-امین
عظیمی
۳۷-مهدی
خدایاری
۳۸-محمد
محی الدینی
۳۹-پارسا
حافظی
۴۰-سمیه
نصرالهی
۴۱-دارا
نیک بین
۴۲-رضا
خلج
۴۳-مهدی
شریفی
۴۴-هما
ایلداری
۴۵-محمد
مجیدی
۴۶-آوات
مام قادری
۴۷-مهدی
کاظمی
۴۸-امیرجعفرپور
۴۹-اشکان
رازی
۵۰-ندا
بهیجی
۵۱-شیوا
علی یار
۵۲-خدیجه
رشیدزاده
۵۳-سالار
عبدالحسین
زاده
۵۴-عباسعلی
دهقانی
۵۵-فراز
توحید فر
۵۶-هیوا
بابامیری
۵۷-سینا
کبیری
.......................................................................................
بیانیه
اتحادیه
انجمنهای
علمی علوم
اجتماعی کشور
دربارهی
اتفاقات اخیر
📌
در روزهای
گذشته، شاهد
اعتراضات
مردمیای
بودیم که محمل
مطالبات
مشخصی از سوی
گروههای
اجتماعی
مختلف بوده
است. نوع
مواجهه با
این اعتراضات
بهگونهای
پیشرفته که
به کشته شدن و
دستگیری
بسیاری از
مردم منجمله
دانشجویان
انجامیده است.
این
وضعیت نه تنها
در سطح شهر که
در دانشگاه هم
به همین شکل
پیشرفته است.
این امر ما را
بر آن میدارد
که موضع خود
را به عنوان
اتحادیه
انجمنهای
علمی
دانشجویی
علوم اجتماعی
کشور طی بیانیهای
اعلام کنیم.
همزمان
با شکلگیری
وضعیت موجود،
دانشگاهها
اقدام به
مجازی کردن
کلاسهای خود
در شرایطی که
قطعی و
اختلالات
شدید اینترنتی
اعمال شده است
کردهاند. اما
از این اقدام
توهینآمیزتر
این است که به
دانشجویان
حتی اجازه
ورود به
دانشگاه برای استفاده
از فضاهای
مطالعاتی یا
کتابخانهها
یا … در این
دوره داده نمیشود.
متاسفانه
در این
اعتراضات نیز
شاهد برخورد خشونتبار
و دستگیری
گسترده
دانشجویان
هستیم. هر چند
این امر بیسابقه
نیست اما بهنظر
میرسد
گستردگی این
ماجرا اینبار
بسیار بیشتر
از دفعات پیش
است و جایگاه
دانشجو و
دانشگاه به
عنوان اصلیترین
نهاد علمی
کشور را زیر
سوال میبرد.
آیا حق دانشجو
این است که
وقتی مطالبهای
را از درون
گروه اجتماعی
خویش مطرح میسازد
با خشونت و
بازداشت به آن
پاسخ گویند؟
اتحادیه
انجمنهای
علمی علوم
اجتماعی کشور
این دست
اقدامات قهری
در برابر
مطالبات
مردمی و نهاد
دانشگاه را
محکوم میکند.
این نهاد ضمن
مطالبهی
ازسرگیری
روال معمول
دانشگاهها و
برگزاری
حضوری کلاسها،
به طور رسمی
از نهاد
بالادستی خود
(وزارت علوم)
خواستار
پیگیری اوضاع
دانشجویان
بازداشتی و
آزادی فوری و
بیقید و شرط
آنهاست.
⭕️
اسامی برخی
دانشجویان
بازداشت شده
(تاکنون) به
نقل از کانال
شوراهای صنفی
دانشجویان
کشور:
کامیار
شریفی
بهروز
شیربیگی
فرهاد
شجاعحیدری
بردیا
شکوریفرد
احمدرضا
افشار
محمد
نوری
محمد
عرب
علیرضا
صابریان
زهرا
کشککی
کرمالله
سلیمانی
مهدی
باقرزاده
شیوا
موسیزاده
مجید
اماموردی
سهند
مرتضوی
آذین
سعیدینسب
وحید
فراهانی
بهنام
دارابی
رامتین
موثق
نگین
آرامش
مائده
جماللیوانی
خبات
ویسی
مائده
دلبری
یوسف
تیموری
هومن
محمدیزاده
بنفشه
کمالی
محمد
عرب
پدرام
معینی
علیرضا
غمگسار
مهدیار
گرامی
ریحانه
ناصری
محمد
غلامزاده
..................................................................