گزارشات
و بیانیه
های تشکل های
صنفی
دانشجویان
دانشگاه ها
استواری
دانشجویان بر
مطالبه رفع
تفکیک جنسیتی
و حمایت
از دانشجویان
بازداشتی
روز ۹
آبان ماه،
دانشجویان
دانشکده علوم
اجتماعی
دانشگاه
علامه
طباطبایی،
علیرغم
تهدید
دانشجویان در
روزهای اخیر و
جو امنیتی
حاکم بر
دانشکده، در
راستای
مقابله با
تفکیکهای
جنسیتی
دانشگاه،
اقدام به
برداشتن دیوار
وسط سالن
غذاخوری
کردند.
بعد از
آن در اعتراض
به بازداشت محمد ساعد و
همچنین وضعیت
سلامتی
#محمد_خانی در
زندان اوین که
در پی وقایع
اخیر اوین تیر
خورده و مجروح
است، در راهرو
اساتید دست به
تجمع زدند.
از
جمله
شعارهایی که
دانشجویان
فریاد زدند:
کشته
ندادیم که
سازش کنیم/
رهبر قاتل رو
ستایش کنیم.
محمد
رو گرفتند، ما
همه ساعد
هستیم.
رئیس
حراست / نماد
وقاحت.
با
خون ما نوشتند
مهسا رو ما
نکشتیم.
شاهچراغ،
جنایت / همهاش
کار ولایت.
امروز
دانشجویان
این دانشکده
در راستای
حمایت از دانشجویانی
که به دستور
آقای معتمدی،
رییس دانشگاه
علامه
طباطبایی،
دچار تعلیق
غیرقانونی
شدهاند، از
حضور در کلاس
های درسی
امتناع
ورزیده و در
راهرو
دانشکده تحصن
کردند.
*
امروز
دهم آبان ماه،
دانشجویان
دانشکده علوم
اجتماعی
دانشگاه
علامه
طباطبایی،
برای چهارمین
روز متوالی
علیرغم
تهدید
دانشجویان از
سوی نهادهای
امنیتی در
روزهای اخیر و
حضور نیروهای
لباس شخصی در
کنار حراست
دانشگاه ، در
راستای مقابله
با تفکیکهای
جنسیتی
دانشگاه به
مانند روزهای
گذشته اقدام
به برداشتن
دیوار وسط
سالن غذاخوری
کردند. سپس در
اعتراض به بازداشت
#محمد_ساعد و
همچنین وضعیت
سلامتی #محمد_خانی
که در زندان
اوین در اثر
وقایع
شبانگاه ۲۳
مهرماه اوین
مورد اصابت
گلوله قرار
گرفته است در راهرو
اساتید تجمع
کردند.
از
جمله
شعارهایی که
دانشجویان
فریاد زدند:
- قسم به خون
یاران/
ایستادهایم
تا پایان؛
- ۱۳ابان
شده/مدرسهها
خون شده؛
- علف هرز
تویی/زن آزاده
منم؛
- زن،
زندگی،
آزادی؛
- توپ تانک
مسلسل دیگر
اثر ندارد/به
مادرم بگویید
دیگر دختر
ندارد؛
- نه سلطنت
نه رهبری،
دموکراسی
برابری؛
- مرگ بر
دیکتاتور؛
- ۱۵۰۰نفر
کشته آبان ما؛
- دانشجو
تعلیق
بشه/دانشگاه
تعطیل میشه؛
- محمدُ
گرفتن ما همه
ساعد هستیم؛
- با خون ما
نوشتید/ مهسا
رو ما نکشتیم.
در
ادامه لازم
است ذکر شود
که دانشجویان
این دانشکده
در راستای
حمایت از
دانشجویان
تعلیقی
دانشگاه، از
حضور در کلاس
های درسی
امتناع ورزیده
و در راهرو
دانشکده دست
به تحصن زدند.
۱۰آبان۱۴۰۱
................................................................
بیانیه
جمعی از
دانشجویان
مهندسی
دانشگاه شیراز
در
بیش از یک ماه
گذشته مردم
شجاع ایران در
جهت احقاق حق
خود و اعتراض
به وضعیت
موجود قیام کردهاند.
دانشجویان
دانشگاه
شیراز نیز
مانند دانشجویان
تمام دانشگاههای
کشور، همگام
با مردم خود
به پاخواسته و
در محیط
دانشگاه به
اعتراض
پرداختهاند.
اما
در این مدت،
حراست
دانشگاه
شیراز به روشهای
مختلف سعی در
ایجاد ارعاب،
خفقان،خاموشی
و پادگان سازی
فضای دانشگاه
داشتهاست.
اقداماتی از
جمله احضار
تلفنی
دانشجویان و
خانوادههای
ایشان و تهدید
آنها به
اخراج، تعلیق
و حتی تحویل
دادن
دانشجویان به
سازمانهای
امنیتی.
حراست
دانشگاه در
آخرین اقدام
خود در دو سه
روز گذشته
تعداد زیادی
از دانشجویان
را بصورت غیر
قانونی ممنوع
الورود و
تعلیق کردهاست.
این یعنی
محروم کردن
دانشجویان از
حق مسلم آنها
که حضور در
محیط دانشگاه
و استفاده از
فضای علمی و
امکانات
رفاهی میباشد.
این
اقدامات
امنیتی و
غیرقانونی
مسئولین دانشگاه
و تلاش ایشان
برای خاموش
کردن فریاد دادخواهی
و آزادیطلبی
دانشجویان،
نه تنها موجب
خاموشی ما
نخواهد شد،
بلکه آتش خشم
ما را شعلهور
تر و عزم ما را
در این راه،
جزمتر خواهد
کرد.
لذا
ما دانشجویان
مهندسی
دانشگاه
شیراز در جهت
حمایت تمام قد
خود از همدانشگاهیها،
همرشتهای
ها، دوستان و
همرزمان خود
فردا سشنبه ۱۰
آبان از ساعت
۷:۳۰ در
ساختمان کلاسهای
دانشکدهی
مهندسی ۱ تحصن
کرده و تا
زمان بازگشتن
دوستانمان به
کلاسهای درس
و صدور تعهد
کتبی از سوی
حراست دانشگاه
مبنی بر عدم
تکرار
اقداماتی این
چنین، در هیچ
یک از کلاسهای
خود شرکت
نخواهیم کرد
تا این پیام
به عاملان این
اقدام ها برسد
که ما را سر
باز ایستادن
نیست.
ما
امیدی به
بهبود وضعیت
مملکت
نمیبینیم. هر
روز شاهد
کشتار و سرکوب
هممیهنانمان
در نقاط مختلف
کشور هستیم.
در یکی از
بهترین
دانشگاههای
کشور تحصیل میکنیم
اما هیچ
دورنمای
روشنی برای
آیندهی خود
نمیبینیم.
آنچه از ما
دزدیده شدهاست؛
عمر و آزادی و
جوانی ماست.
این تعلیق ها
و ترساندنها
چیزی نیست که
ارادهی مصمم
ما را سست کند.
ما نیستیم از
قماش آنان که
در میانهی
راه
عزیزانمان را
رها کنیم و
تنها بگذاریم
و برگردیم.
پس،
از تمام
دانشجویان و
اساتید
درخواست حمایت
و پیوستن به
این تحصن را
داریم.
آلبر
کامو در کتاب
سقوط میگوید: «برای
من ماجرای
مردی را نقل
کردهاند که
دوستش به
زندان افتاده
بود و او شبها
بر کف اتاق میخوابید
تا از آسایشی
لذت نبرد که
رفیقش از آن محروم
شدهبود. چه
کسی برای ما
بر زمین خواهد
خفت؟»
دانشگاه شیراز
.................................................
بیانیهی
مشترک جمعی از
دانشجویان
۱۳
دانشگاه و
دانشکده هنر
سراسر کشور
«الف لام
میم
سلام
بر تبرهایی
که
حروف
آزادی را
جداجدا
کردهاند.»
چیزی
از دانشگاهی
که شما
برایمان
ساختید باقی
نمانده؛ یا
نه، بهتر است
بگوییم
دانشگاهی که
شما ویران
کردید. شما که
هرگز هیچ سهمی
از ساختنِ چیزی
نداشتید و
ندارید. امروز
ما میدانیم
که گفتگو با
شما کاری بیفایده
است؛ کسی که
هرروز کشته
شدن روحهای
جوان و پر از
امید را در
مدرسهها و
دانشگاهها
میبیند و دم
نمیزند، با
هیچ کلمهای
به خودش
نخواهد آمد. از
دانشگاه
جنازهای
بیشتر باقی
نمانده، این
کلمهها را در
حکم میخهایی
بدانید بر
تابوتِ آن.
حالا اما چیزهای
دیگری نیز
ویران شدهاند:
اعتبار شما.
ما معتقدیم
«معلم»های
خوب، دنیا را
عوض میکنند،
و این صفت را
برازندهٔ هر
ناکسی نمیدانیم.
تعداد معلمهای
خوب هر کدام
از ما، در
تمام سالهای
بیهودهٔ
تحصیلمان که
از انگشتان
دست فراتر
نمیروند.
تعداد انگشتشماری
هم امروز کنار
ما ایستادهاند
که بسیاری از
آنها هم به
مکانهای
نامعلومی
منتقل شده یا
مورد حمله
قرار گرفتهاند.
بقیهٔ شما که
هیچوقت معلمهای
خوبی نبودید،
یک بار فرصت
داشتید از بچههایی
که قلبهایشان
برای انسانیت
میتپد، یاد
بگیرید و محصلهای
خوبی باشید.
شما که آنقدر
فکر و اندیشهٔ
بچهها را
–اگر پس از
تمام این سالها
چیزی باقی
مانده باشد–
از فیلتر مغزهای
اختهٔ خودتان
گذراندهاید
که تنها «هیچ»هایی
بزرگ، با مدارک
لیسانس و فوقلیسانس،
از دانشگاه
بیرون میآییم.
شما که نشان
دادهاید
کوچکترین
اعتنایی به
جامعه
ندارید، اسم
خودتان را هم
هنرمند و
اندیشمند میگذارید
و زیر نوشتههایتان
را بزرگ امضا
میکنید. شما
که در این روزها
هم، مثل
اجسامی
نامرئی، سر
کلاس حاضر میشوید.
بیتوجه به
حضور دژخیمان
در تمام فضاهای
آموزشی، بیتوجه
به تمام جانهایی
که از دست
رفتهاند و میروند
هنوز.
دانشگاه،
فضای ماست.
بدون ما وجود
ندارد، همانطور
که حالا شما
هم وجود
ندارید. حضور
ما، همیشه
حضوری بوده
دور از هرگونه
خشونت؛ حضوری
در راستای بازپسگیری
ارزشهای
انسانی و
حضوری برای
انسانیت. شما
جواب این حضور
خالص را با
شدیدترین
اشکال خشونت
دادهاید.
دوستان مان
که قبلا
«ممنوعالخروج»
میشدند حالا
«ممنوعالورود»
میشوند؛ تن
بچهها هنوز
از جای شوکر و
باتوم و تیر و
شکنجههای
وحوشتان
کبود است.
«چه
فرق میکرد
زندانی در چشمانداز
باشد یا
دانشگاهی؟»
حالا که شما
دیگر وجود
ندارید و چیزی
به عقب برنمیگردد.
روزی فضای
دانشگاه که
متعلق به ماست
هم بازپسگرفته
میشود، روزی
نه چندان دور.
ما که از خون
عزیزانمان
نمیگذریم. ما
که اینبار با
خورشیدهای
استوایی دیوانهای
آمدهایم که
ساطورهایتان
را مذاب میکند.
بیانیهٔ
مشترک جمعی از
دانشجویانِ:
دانشگاه
هنر تهران
دانشکدگان
هنرهای زیبای
دانشگاه
تهران
دانشکدهٔ
هنر و معماری
دانشگاه
کردستان
دانشکدهٔ
هنر دانشگاه
الزهرا
دانشکدهٔ
ادبیات فارسی
و زبانهای
خارجهٔ
دانشگاه علامه
طباطبایی
دانشگاه
هنر اسلامی
تبریز
دانشگاه
هنر سوره
دانشگاه
هنر و معماری
آزاد واحد
سوهانک
دانشگاه
هنر اصفهان
دانشگاه
هنر و معماری
پارس
دانشکدهٔ
هنر و معماری
دانشگاه
بوعلی سینا همدان
دانشکدهٔ
هنر و معماری
دانشگاه
شیراز
دانشکدهٔ
هنر و معماری
دانشگاه
گیلان
.................................................
متن
بیانیهی
تجمع امروز
دانشجویان
دانشگاه شهید
بهشتی
آی
برادر و خواهر
آی
همگن و هم
ریشه
آی
تو که هنوز
انسانی
وقت
جهاد است،
برخیزید.
و
شما که شمشیر
آختهاید
و
بیرق زشتی
برافراشتهاید
بر
زیبایی و شور
و زندگی میتازید
و به حکم ناحق
ضحاک زمانه
مظلوم را گردن
میزنید، هیچ
فکر فردای تهی
از ما را کردهاید؟
فردایی
تهی از اندیشه
و فریاد
دادخواهی
چگونه خواهد
بود؟
گیریم
پلیدی آذین
بسته ظالم با
نیزه عمروعاص و
تیغ زنگار
بسته ستم بر
زندگی و
زیبایی چیره گردید،
با مار های دوش
او چه میکنید؟
به
خیالتان بوسه
شیطان را سیری
خواهد بود؟
آن روز
اگر از ما کسی
نمانده باشد،
قرعه به نام
شماست.
امروز
ماییم و فردا
شما.
یقین
بدانید عاقبت، مغز
شما هم خوراک
این گرسنه
مدام خواهد
بود.
آی هم
میهن و
همسایه، به
راستی نمیبینید
که زندگی را
منع میکنند و
تخم مرگ و
تباهی ست که
میپاشند؟
مگر
علی خود نگفت
که پروردگار، خود
زیباست و
زیبایی را
دوست میدارد؟
پس علی لاف میزد
یا او منکر
علیست؟
وقت
جهاد است آی
انسانها
هنوز
بعد این همه
سینه و مرثیه،
درس حریت را
از بر نیستید؟
شما را
قسم به خون
مولایتان
آزاده باشید.
آزاد
از طعمههای
حقیرانه دیو
سیرتان فرشته
رو.
آری. ما
کفن پوشیدیم و
استغاثه پیشه
کردیم، اما نه
به مقابله با
شما، که هرقدر
هم که شکاف بین
ما باشد، باز
هم ریشهایم و
سهممان از
میهن و زیبایی
و آزادی، درست
هم اندازه است
و نه مثقالی
کم یا بیش.
امروز
تنها جهاد به
حق، علیه شر
مطلق است.
همرزم
آن سنگر خیر
باشید نه شانه
به شانه شر و
پلیدی.
و قسم
به زیبایی و
آزادگی
این
درخت، سایهاش
را از کسی
دریغ نخواهد
کرد.
امروز
تنها جهاد به
حق، علیه شر
مطلق است.
آری
امروز ما
عزاداریم. در
هر کنجی میگرییم
برای هم قبیلههایمان.
میگرییم
برای همه همقبیلههایمان،
که در شریعت
قبیله، هر
جانی مقدس است
و هیچ خونی
سرخ تر از
دیگری نیست.
هر انسانی امروز
عزادار
زیباییها و
زندگیهای
لگدمال است. و
اگر دلی بی
داد بود، یقین
بدانید خانه
ابلیس است. با
این همه
خون و جور و
قساوت اما،
خیال نکنید که
گره مشت های مان
را باز کنیم و
قدمی به عقب
برداریم. که
دیر نیست سیل
اشک و خروش
خشم ما، خانه
ظلمتان را از
بن برکند.
به
شرافت و شجاعت
ما درود و صد
درود.
تا نفس
داریم دوش به
دوش هم میایستیم
و دست در دست
هم سرود زندگی
میخوانیم.
سوگند به
طهارت خونهایی
که ریختید،
زیبایی و
زندگی همین
نزدیکی در انتظار
ماست.
۹آبان۱۴۰۱
بیانیه
دانشگاه بهشتی
........................................
صدای اساتید
مستقل
۱۰ آبان
در
دانشگاه
اصفهان چه خبر
است؟
شاید
اسم دکتر حسین
هرسیج را
نشنیده باشید
و احتمالاً
هیچوقت هم
نشنوید! رییس
بیعرضه
دانشگاه
اصفهان که
دقیقاً به
دلیل همین بیعرضگی،
گوی سبقت را
از دکتر ولیالله
میرخانی (که
هرچند او هم
عامل حکومت
بود، اما
حداقل جرأت و
جربزهاش از
این موجود بیرنگ
و بیغیرت
بیشتر بود)
ربود تا
بتواند در
چنین روزهایی
به درد بخورد.
شاید
تعجب کرده
باشید که چرا
دانشگاه
اصفهان در
مقابل هجوم
اراذل و اوباش
ساکت ماند و
در زمانی که
انتظار میرفت
حداقل هتک
حرکت دانشگاه
را محکوم کند،
بیانیهای
داد که هر
دانشگاهی
آزادهای را
از خجالت آب
میکرد (https://b2n.ir/r63528) یا
شاید تعجب
کرده باشید
چرا رییس دانشگاه
در مقابل
ربودن
دانشجویانش
از داخل دانشگاه
یا کشتار بیرحمانه
زن و مرد و پیر
و جوان خفه
شده بود، اما بلافاصله
بعد از کشتار
شاهچراغ
واکنش نشان داد
و بیانیهی
دیگری صادر
کرد (https://b2n.ir/g61281).
دلیل
تعجب هم مشخص
است؛ دکتر
هرسیج استاد
گروه علوم سیاسی
است و قاعدتاً
باید هرچقدر
هم منافع
جناحی او را
کور کرده
باشد، نه بهعنوان
یک انسان (که
قضاوتش نمیکنم
چقدر انسان
است یا نه؟) که
بهعنوان کسی
که سیاست را
میشناسد،
این شتاب مرگآور
سقوط ماشین
حاکمیت را
ببیند و بداند
که این نوع
واکنش
منفعلانه و
حقارتبار،
فقط به ضرر
خودش و باعث
سقوط جایگاهش
در دانشگاه
(حتی بین همجناحیهایش)
است.
تا
اینجا همچنان
متعجب بمانید
تا شما را با
دو نفر دیگر
آشنا کنیم:
دکتر
رضاعلی
نوروزی عضو
هیأت علمی
گروه روانشناسی
دانشگاه
اصفهان است که
در یکی از
اولین انتصابات
دانشگاه به
سمت معاون
دانشجویی
منصوب شد
(دانشگاه
اصفهان نوروزی
زیاد دارد!
دکتر قدرت
نوروزی عضو
هیأت علمی
گروه حقوق و
دکتر قاسم
نوروزی عضو
هیأت علمی گروه
روانشناسی
کودکان با
نیازهای خاص
هم هستند. با
هم اشتباهشان
نگیرید!).
همان
روز معارفهی
دکتر هرسیج در
حضور وزیر
علوم که نوروزی
با همراهی سه
گردنکلفت که
اطلاعاتی
بودن از
سرتاپایشان
میبارید در
جلسه حاضر شد،
به همه این
پیام واضح را
داد که از این
به بعد
دانشگاه در
دست اطلاعاتیها
است. چندی پیش
هم دکتر هرسیج
در اقدام منفعلانه
دیگری،
نوروزی را به
سمت «مقام
مسئول در امور
و مدیریت
بهینه منابع
در مواجهه با
تنشهای
احتمالی»
(بخوانید
فرمانده
سرکوب دانشگاه)
منصوب کرد و
برخوردهای با
دانشجویان از
همان روزها
شدت یافت.
نفر
دوم سید روحالله
موسویان است؛
موجود
مشمئزکنندهای
که قبلاً
کارشناس امور
قراردادهای
دانشگاه بود و
وقتی دولت و
رییس دانشگاه
عوض شد، در
صعودی عجیب و
کاملاً هدفدار،
به سمت «رئیس
دفتر ریاست،
امور حقوقی و
روابط عمومی
دانشگاه»
منصوب شد.
ردایی
که پیشتر به
تن آدمحسابیهایی
مثل دکتر
ایروانی و
مرحوم دکتر
امامجمعهزاده
بود و به شدت
به قامت
موسویان زار
میزند. اما
چه میشود کرد
وقتی دستور از
بالا صادر
شود...
برگردیم
سر داستان
دانشگاه!
دیگر
داستانی
نمانده!
تصمیمات اصلی
دانشگاه را
نوروزی و
موسویان میگیرند
(به بیان بهتر
تصمیمات بالا
را ابلاغ میکنند)
و دکتر هرسیج
فقط مثل یک
عروسک خیمهشببازی
وظیفه اجرا را
دارد.
آقای
دکتر نوروزی و
آقای موسویان!
منتظر سوختن
در آتش خشم
دانشجویان
باشید.
آقای
دکتر هرسیج!
شما حقیرتر از
آن هستید که حتی
شایستهی خشم
دانشجویان
باشید. شما
فقط باید
فراموش شوید.
حیف دانشگاهی
که روزی رییس
آن دکتر قاسم معتمدی
بود و اسم
ننگین شما هم
در کنار ایشان
بخواهد ثبت
شود. شمایی که
اجازه سرکوب
دانشجویان را
دادید، شما که
در مقابل وحشیگریهای
معاون خود و
حراست و ارسال
پیامکهای
فلهای ارعاب
به دانشجویان
سکوت اختیار
کردید، شما که
حرمت خانه خود
را نگه
نداشتید، حتی
شایستهی تف و
لعنت هم
نیستید. شما
فقط باید فراموش
شوید و
دانشگاه
اصفهان
فراموش کند
روزی چنین
رییس بیلیاقت
و بیغیرتی
داشته است ...
دانشگاه
اصفهان
................................................................
بیانیهی
جمعی از
دانشجویان
دانشگاه
چمران اهواز
دربارهی
ادامهی
اعتصابات
به
نام «زن، زندگی،
آزادی»
در دو
هفتهای که
گذشت، بسیاری
از دانشجویان
آزادیخواه
چمرانی عزم
راسخ خود را
در اعتراض به
سرکوب،
تهدید،
بازداشت،
ربایش،
پروندهسازی
و کشتار
ایرانیان و بهخصوص
دانشجویان
نشان دادند.
بیشک جمعیت
عظیمی که
روزهای سهشنبه
و چهارشنبه،
سوم و چهارم آبان،
بلندتر از
همیشه در وجببهوجب
دانشگاه
فریاد
دادخواهی سر
دادند را دیدهاید.
چمران با
اتحاد چشمگیر
دانشکدههایش
ثابت کرد راهش
از ایران جدا
نیست. حالا هر
دانشجویی که
در گوشهوکنار
کشور کوچکترین
قدمی در راه
آزادی
برداشته،
بداند که مبارزانی
در خوزستان دوشادوش
او ایستادهاند؛
او تنها نیست،
بیدفاع و بییاور
نیست، همرزمانی
تازهنفس
دارد.
خونمان
اگر برای آن
دانشجوی جندی
شاپور به جوش
نمیآید که
میان مشت و
لگد مأموران
لباسشخصی
فریاد «بچهها
کمک!» سر میداد،
سیل تعلیقها،
تعهدها،
تهدیدها،
توهینها،
آدمرباییها
و بدرفتاریها
با چمرانیها
را که دیدهایم:
1)
مأموران
اطلاعاتی که
با همدستی
مسئولان بر دانشگاه
چنبره زدهاند،
بهواسطهٔ
بازداشتها و
تعهدهای
کورشان،
فضایی امنیتی
و ارعابآور
در دانشگاه
حاکم کردهاند.
2)
این تهدیدها
به محیط
دانشگاه
محدود نمانده و
خانوادهها
نیز مورد
تهدید
نیروهای
اطلاعاتی
واقع شدهاند.
3)
دانشجویانی
خارج از محیط
دانشگاه،
توسط اراذل
نقابداری که
خود را
اطلاعاتی
معرفی میکنند،
با گرز و قمه و
الخ، تعقیب و
بازداشت شدهاند!
4)
صدها دانشجو
علاوه بر
تعلیق تا مدت
نامعلوم و
محرومیت از هر
گونه خدمات
رفاهی و
آموزشی، خلع
خوابگاه نیز
شدهاند.
5)
بسیاری که
تنها پناهشان
در شهر غریب
همین خوابگاه
است، حتی
دسترسی به
تغذیه را از
دست دادهاند.
دانشجویان
را یکییکی میبرند
و به خونهای
ریخته بر
خیابان قسم،
روا نیست چشم
بر مظلومیت
دوستانمان
ببندیم.
خواهران
و برادران
چمرانی،
اساتید
«محترم»، با
جماعتی طرفیم
که همنشینی
دوستانهمان
را در سالنهای
غذاخوری
برنمیتابند
و دست به
پروندهسازی
میزنند.
مقابل مدنیترین
و بیخطرترین
خواستههامان
چوب تهدید و
تعلیق بلند میکنند.
صدای
اعتصاب
دانشجویان
کشور به
گوشتان نرسیده؟
آیا وقت آن
نرسیده که
اعتراضات مان
را به
اعتصابات
بکشانیم؟
اعتصاب... این
پدیدهٔ
قدرتمند،
مسالمتآمیز،
کمخطر.
کمترین
کاری که از
عهدهٔ
ناچیزمان
برمیآید،
ترک کلاسهای
درس است... که صد
ننگ بر کلاس و
هزار لعنت بر
درسی که بر بیتفاوتی،
بر خون بیگناه،
بر عافیتطلبی
و بر زنستیزی
بنا شده باشد!
اگر
آزادهاید،
برای مهسا امینی؛
اگر
علمآموزید،
برای شریف؛
اگر
شرف دارید،
برای همکلاسیهاتان؛
به
اعتصابات
بپیوندید!
دانشگاه چمران اهواز
................................................
متن
طومار امضا
شده
در تجمع
اعتراضی
دانشجویان
دانشگاه علوم
پزشکی تبریز:
در ۴۴ امین
روز از
اعتراضات
سراسری ایران
هستیم.
اعتراضاتی که
صدایش از تمام
اقشار به گوش میرسد
و به شیوههای
متفاوت و در
سطوح مختلف
سرکوب میشود.
دانشگاهیان،
سرکوب را به
اشکال زیادی
تجربه کردند.
ورود نیروهای
امنیتی و لباس
شخصی به
دانشگاه و ضرب
و شتم دانشجو،
تماسهای
تهدیدآمیز با
دانشجو و
خانوادهاش،
احضار به
کمیته
انضباطی و
اخراج موقت از
دانشگاه، فقط
گوشهای از
این سرکوبها
بودهاست.
با
کمال تاسف در
روزهای اخیر
شاهد حمله و
تیراندازی و
بازداشت
دانشجویان در
خوابگاه،
مقابل چشمان
همخوابگاهیانشان
بودهایم که
اوج دیوانگی
سرکوبگران
را آشکار میسازد.
اما وجههای
دیگر از ظلم و
ستم در
اعتراضات
اخیر وجود داشت
که کمتر بدان
پرداخته شدهاست.
وجههای که
به ما
دانشجویان
علوم پزشکی
مرتبط است. سو
استفاده از
نظام سلامت و
کادر درمان
جهت سرکوب
اعتراضات.
استفاده از
ماشینهای
آمبولانس
برای دستگیری
و انتقال
معترضین و
حضور پرتعداد
نیروهای
امنیتی در
بیمارستانها،
اقداماتی
هستند که
قداست و امنیت
محیط درمان و
اعتماد مردم
به کادر درمان
را هدف قرار داده
و خدشه دار میکنند.
اما
فاجعه به همین
جا ختم نمیشود.
در ۴ آبان
۱۴۰۱، اهانت و
هتک حرمت به
جامعه علوم
پزشکی را به
حد اعلی
رساندند. از
ضرب و شتم و
تیراندازی به
پزشکان معترض
گرفته تا دادن
فحش ناموسی به
رییس نظام
پزشکی تهران
که باعث
استعفای
ایشان و قائم
مقامشان شد.
پزشکانی که
بارها ایثار و
از خودگذشتگیشان
را به کشور
نشان دادهاند،
پاسخ زحمات
خود را از
باتومهای
یگان ویژه
دریافت کردند.
با وجود
تمام این
خشونتها و
خیانتها،
سازمان نظام
پزشکی کل کشور
و در راس آن دکتر
رییس زاده، با
سکوت بی
شرمانه و
وقیحانه خود، نمک
بر زخم جامعه
علوم پزشکی میپاشند.
دکتر رییس
زاده که چند
ماه پیش هم در
سخنان توهین
آمیز رییس
جمهور نسبت به
کادر درمان،
موضع گیری
شفاف و قوی
نداشتند، این
بار هم فراموش
کرده اند که
کدام طرف باید
بایستند. هم
چنین سکوت
نظام پزشکی
استان
آذربایجان
شرقی در قبال
خشونت کلامی و
فیزیکی که
همکارانشان
در تهران
متحمل شده
اند، مقبول
نبوده و جای
سوال دارد.
ما
جمعی از جامعه
علوم پزشکی،
با امضای این
طومار، ضمن
محکومیت
موارد مذکور،
خواستار استعفای
دکتر رییس
زاده، رییس
نالایق نظام
پزشکی کل کشور
بوده و از
نظام پزشکی
استان
اذربایجان
شرقی تقاضا
داریم با اعلام
موضع شفاف و
قاطع، ستم های
رخ داده را محکوم
کرده و با
سکوت بیجا،
به جایگاه و
شان خود خیانت
نکنند.
..............................................................
بیانیه شورای صنفی
دانشجویان
دانشگاه
تهران
در خصوص
فجایع ۴ و ۷
آبان ۱۴۰۱
همدستی
در سرکوب،
چهرهٔ اصلی
حراست
دانشگاه در
چهل و دو روز
گذشته است.
آنچه که ما
شاهدش بودهایم،
توهین به حریم
دانشگاه،
همدستی در
سرکوب و ضرب و
شتم
دانشجویان و
در نهایت
فاجعهٔ روز
چهارشنبه
چهارم آبانماه:
گشودن دربهای
دانشگاه به
روی ماموران
یگان ویژه
برای سرکوب
دانشجویان!
در طی
این چهل و دو
روز، چند بار
باید به شکلهای
گوناگون به
این برخورد
حراست و
مسئولین اعتراض
میشد؟ از
نامهٔ
سرگشاده تا
حضور در
دفترها. از درخواست
برای
پاسخگویی در
خصوص این حرکتهای
شرمگین که به
راستی چیزی به
جز خودفروختگی
نبود. چند بار
دیگر باید به
دفترها
بیائیم؟ ما را
به دفترها
دعوت میکنید
و سپس دیگران
را به مسلخ میبرید؟
فاجعهٔ چهارم
آبان در پردیس
شمالی و کوی
دانشگاه
نابخشودنی
است. امروز
هفتم آبان حراست
نانجیب فنی
امیرآباد
دانشجویان را
به میدان هول
و هراس روانه
میکردند.
تعداد
دانشجویان
بازداشتی سر
به فلک کشیده
است. آیا فکر
کردهاید
چشمانمان کور
شده و گوشهایمان
کر؟
این
بار اما پس از
چهل و دو روز
پیگیری مداوم
و عدم
پاسخگویی، پس
از آن که دیگر
برایمان روشن شد
که سرکوب عملا
در دستور کار
دانشگاه و
حراست قرار
گرفته و این
رفت و آمد به
دفترها تنها برای
حفظ ظاهر
پوشالی
دانشگاه است،
دیگر در این
هنگام که دربها
را باز میکنید
و جانها را
عامدانه به
خطر میاندازید،
دیگر وقتی شما
فاتحهٔ
دانشگاه را خواندهاید،
میتوان سکوت
کرد؟ شورای
صنفی کل
دانشجویان
دانشگاه
تهران دیگر
نمیتواند در
برابر جنایات
رخداده
مماشات کند.
خواستهٔ
دانشجویان
اکنون دیگر
نمایان شده و ما
به عنوان
کسانی که
زمانی
دانشجویان آنها
را نمایندگان
خود میدیدند،
این بار نه به
عنوان
نمایندگان
بلکه به عنوان
بخشی از آنها،
این سرکوبگری
را به شدت
محکوم میکنیم
و خواهان
برکناری
تمامی عاملین
آن هستیم؛
رئیس حراست
دانشگاه
تهران و تمامی
اعضای این
نهاد که
مستقیما در
سرکوب نه فقط
روز
چهارشنبه، بلکه
در تمام لحظات
این چهل و دو
روز مشغول
سلاخی بودهاند
که البته به
زودی با ذکر
نام و جرم
محرزشده از
آنان شکایت
خواهیم کرد.
بهعنوان
شورای صنفی کل
دانشجویان
دانشگاه تهران
وظیفهٔ خود میدانیم
که یادآوری
کنیم مسئولیت
پیگیری وضعیت
رفاهی
دانشجویان بر
عهدهٔ ماست و
شما اینک حتی
برای جان
دانشجویان هم
خطرناک هستید.
ما
همچنین خطاها
و فجایع رخداده
از سمت
مسئولین، در
دانشگاههای
جندیشاپور
اهواز، علوم
پزشکی
کردستان و
علوم پزشکی همدان
را شدیداً
محکوم کرده و
از
دانشجویانی
که توسط
مسئولین
دانشگاه به آنها
ظلم روا شده
است، دفاع میکنیم.
ما در
کنار
دانشجویان میایستیم
و انزجار خود
را از این
وضعیت ابراز
میکنیم
برکناری این
عاملین سرکوب
را مهمترین
خواسته کنونیمان
میدانیم. پس
از برکناری و
اخراج تمام
افراد خاطی،
میتوانید با
ما به گفتگو
بنشینید.
شورای
صنفی
دانشجویان
دانشگاه
تهران
.......................................................
روایت
اعتراضات
دانشکده
روانشناسی
دانشگاه
تهران
در
روزهای ۷ و ۸
آبان
️شنبه ۷ مهر
ماه تجمع
دانشجویان از
ساعت ۱۲:۳۰ در
لابی دانشکده
شروع شد و بعد
از گذشت مدتی
برای جلوگیری
از اخلال در
روند آموزشِ
یکسری از
کلاس های در
حال برگزاری،
تجمع به داخل
حیاط دانشکده
انتقال یافت.
همچنین
محتوای
شعارها شامل
هیچ گونه
توهینی نبود و
از دادن
شعارهای
رادیکال نیز
خودداری شد. عده
ای از اساتید
و رئیس
دانشکده از
ابتدا تا انتهای
تجمع حاضر
بوده و شاهد
این ماجرا
بودند.
در
پایان تجمع
نیز ماهان گچپزان(
دبیر شورای
صنفی دانشکده
روانشناسی و شورای
کل) بیانیه
رسمی این شورا
را برای
دانشجویان و
اساتید حاضر
قرائت کرد.
پس از
این، دکتر
پورحسین رئیس
دانشکده
اعلام کردند
که اعتراض شما
را شنیدم.
خواسته شما
مبهم نیست و
تجمع شما
اعتراض
مسالمت آمیز
است نه اغتشاش
و من از آن
حمایت میکنم و
امنیت شما را
تامین میکنم.
ایشان پیش از
این نیز
اینگونه
تجمعات را در
دانشکده مجاز
اعلام کرده
بود.
در
همین حین برخی
دانشجویان
اعتراض کردند
که برخلاف
صحبت شما کارت
های ما در
روزهای گذشته
ضبط شده است و
ایشان گفتند
که در جریان
نبوده اند و
حتما برای بازگرداندن
کارت
دانشجویان
پیگیری می
کنند.
️یکشنبه
۸ مهر در
اعتراض به
سرکوب
وحشیانه دانشجویان
فنی در روز
گذشته
دانشجویان
همچون روز
گذشته تجمع
کردند با این
تفاوت که
دانشجویی که
درباره ضبط
شدن کارتش از
رئیس دانشکده
مطالبه کرده
بود ممنوع
الورود شده
بود. #ماهان_گچپزان
دبیر شورای
صنفی نیز
ممنوع الورود
بود و از پشت
در دانشکده با
رئیس دانشکده
صحبت کوتاهی
کرد... .
در
ادامه تعداد
زیادی از نیرو
های حراست و
لباس شخصی به
سرکردگی حسین ایزدیار
وارد دانشکده
شده و شروع به
تهدید و ارعاب
کردند مبنی بر
اینکه گردن
دانشجویان معترض
را میشکنند و
همچنین از
چهره تعدادی
از دانشجویان عکس
و فیلم گرفته
شد و هنگام
خروج از
دانشکده کارت تعداد
زیادی از
دانشجویان
ضبط شد.
#حسین_ایزدیار
با هدف متشنج
کردن جو همراه
با تحقیر
دانشجویان و
توهین به آنها
و با خشونت اعلام
کرد هرگونه
تجمعی ممنوع
است و سعی
داشت به زور
دانشجویان را
پراکنده کند.
در
خلال همین
درگیری ها ماهان گچپزان
توسط عده ای
لباس شخصی
ربوده شد و
نیرو های حراست
با متشنج کردن
جو سعی بر این
داشتند که همچنان
دانشجویان را
محکوم کنند.
این
اتفاقات در
حضور رئیس
دانشکده و
معاون دانشجویی
و دانشجویان
بسیجی
دانشکده رخ
داد. و با
اینکه این
افراد ظاهرا
درحال تلاش
برای "گفتگو"
با حراست
بودند؛ اینها
هم با تحقیر
توسط نیروهای
حراست پس زده
شدند.
️با اینکه از
ابتدا روشن
بود که مسئله
دانشگاه و حکومت
نه گفتگو، نه
خواسته ی
مبهم، نه
شعارهای
رادیکال و
فحاشی، نه
خشونت و
درگیری
فیزیکی، نه
تخریب اموال
عمومی، نه به
هم خوردن کلاس
های درس، نه
رسمی بودن و
قانونی بودن
تجمع است؛
بلکه هدف، خفه
کردن صدای
بلند اعتراض
حق طلبانه به
هرقیمتی و با
هر بهانه ای
است. بعد از
اعتراضات
دانشکده
روانشناسی
این دروغ مثل
روز روشن است
و برای هرکس
که هنوز وجدان
دارد حجت تمام
میکند. همچنین
امروز بیش از
پیش روشن است
که با عده ای
مسئول و استاد
مواجهیم که در
بهترین حالت
عروسک های
ساکت و بی
اختیاری
هستند که برای
پول و مقام،
خودشان را
فروخته اند؛
اگر نگوییم
همدستان این
سرکوب
ظالمانه
هستند.
سرکوب فراگیر
..........................
بیانیه
جمعی از
دانشجويان
دانشگاه سوره
در
همبستگی با
اعتراضات و
تداوم
اعتصابات
روزی
شبیه روزهای
قبل از شهریور
ماه سال هزار
و چهارصد و یک
نخواهد آمد،
همانطور که
آبان هر سال،
آبان جدیدی ست
که سال نود و
هشت متولد شد.
در پی
قتل
مهسا امینی،
هموطنانمان
ساکت ننشسته و
اعتراض بر حق
خود را فریاد
زدنند و این
صدا برای هر
گوشی که
پوشیده نباشد
عیان است. اما
جوابشان از طرف
حاکمیت نه
تنها شفافسازی
و رسیدگی به
پروندهی قتل
مهسا امینی
نبوده بلکه با
سرکوب و رفتار
خشونتآمیز
باعث شدند هر
روز تعداد
بیشتری کشته
شوند.
ما
دانشجويان
دانشگاه سوره
خواستار آن
هستیم که
بتوانیم با
فعالیتهای
فرهنگی و
اعتراضات
مدنی، از
فضای دانشگاه
برای نشان
دادن همبستگی
خود با سایر
هم میهنانمان
استفاده کنیم
و بدیهیست که
وظیفهی
دانشگاه
همچنان مانند
سابق تامین
امنیت جانی و
روانی
دانشجوست و در
غیر این صورت
ما دانشجويان
شرایط را
مناسب برای
شرکت در کلاسها
نمیبینیم و
اعتصاب خود را
همچنان ادامه
خواهیم داد.
جمعه ۲۹مهر ۱۴۰۱
................................