Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
سه-شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۰ برابر با  ۲۳ اگوست ۲۰۱۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :سه-شنبه ۱ شهريور ۱۳۹۰  برابر با ۲۳ اگوست ۲۰۱۱
دیدگاه

دیدگاه

می توان درون جنبش با طرح و برنامه انقلابی ظاهر شد

سعید زنده دل

عدم شناخت ازجنبش مردمی و شرایط داخلی ایران عاملی گردیده است تا بخشی از تحلیل گران موقتا جنبش اعتراضی توده های مردمی ایران را تمام شده قلمدادکنند و لی جنبش سبز به بازسازی نیاز دارد و تا با تمرکز بر روی ابتکارات خود به نکات قوت و ضعف خود دقت بیشتری داشته باشد . جنبش به پا خواسته که امروز به نام رنگ سبز مطرح است ریشه در حیات جمهوری اسلامی دارد و جنبشی نبوده است که تنها در سال ۸۸ با تقلب انتخاباتی شکل گرفته باشد و ظاهر شود . اعتراضات توده های به پا خواسته که هر روز به فقر و فلاکت کشیده می شوند و زندگی و نفس کشیدن برای آنان دشوارتر از گذشته گردیده و می گردد و در راس آن مبارزین سیاسی و انقلابیون چپ که در داخل کشور در بدنه جنبش نقش و حضور فعالی دارند و بی طرف و نظاره گر نمی باشند و به درستی نیم نگاهی به حمایت نیروهای سیاسی انقلابی خارج از کشور داشته و به غلط نیم نگاهی به حمایت و فشارهای کشورهای قدرتمند جهانی داشته اند و دارند و آن حمایت فعال انقلابی را از سوی سازمان ها و گروه های سیاسی شاهد نبودند و سازمان های فعال انقلابی می توانستند با حمایت و شرکت فعال آن را طی یک پروسه با طرح شعارها و خواستهای انقلابی به سمت رادیکالیزه شدن هدایت کنند و رهبری جنبش را که اصلاح طلبان آن راقبضه نموده اند و قدرت و توان فکری را نداشته و خواهان تغییر بنیادی در جامعه نیستند را عملا توسط توده های به پا خواسته و معترض به حاشیه راند

آیا جنبشی که در ایران به میدان مبارزه آمده است و بنام جنبش سبز مطرح می باشد می توان متعلق به موسوی و کروبی دانست و یا به بیانی متعلق به اصلاح طلبان و یا شرکای نهضت آزادی یا ملی مذهبی دانست که ادعای رهبری آن را دارند مگر اینکه جنبش سبز را به حال خود رها سازیم و رهبری را به آنان تقدیم نمائیم

جنبشی که پا به میدان مبارزه گذاشته است و شالی که به رنگ سبز به گردن آن آویختن متعلق به توده های وسیع مردم ایران و در راس آن طبقه کارگر ایران بوده است . توده های جان به لب رسیده در چامعه ستم زده و به فلاکت کشیده ایران تا بدین حد کنونی تحت فشار و ستم اقتصادی و اچتماعی نبوده است که چمهوری اسلامی به آن تحمیل و دامن می زند .کارگران طی سی و دو سال حاکمیت سرمایه داری آراسته شده به ننک و نکبت دستگاه مذهبی به وحشیانه ترین شکلی به طروق گوناگون به استثمار کشیده شده اند و متحمل انواع فشارهای غیر انسانی از جانب حاکمیت سرمایه داری مذهبی شده است و دیگر قدرت و توان ادامه زندگی را نداشته و معیشت و زنده بودن خود و خانواده اش را هر روز در مخاطره می بیند

کارگران با تن دادن به کار شبانه روزی و اضافه کاری و کار چند شیفته و حتی با ایجاد کار های جانبی و بااشتغال و با فروش نیروی کار در دخمه های منفعت طلب در ساعات بیکاری و اوقات تعطیلی برای تامین معاش زندگی تن به شاق ترین کارها می دهند ولی باز در فقر و گرسنگی به سر می برند هر چند که متحمل صدمات روحی و روانی می گردند و منجر به گسست عاطفی و مشگلات خانوادگی می گردد و فشار و ستم مضاعفی را متحمل می گردند . و راه چاره را در خروج بن بست کنونی می بینند برای انان مهم نیست این مشگل و گره را چه کسی و نیرویی برای خروج از بن بست هموار خواهد کرد و به دنبال رفع گرسنگی و حل مشگلات زندگی می باشند مگر اینکه به ان حد از درجه اگاهی و رشد سیاسی رسیده باشند که برای حل بنیادی و ریشه ای به دنبال تشکلات صنفی و سیاسی خویش باشند و بطور مستقل و قدرتمند در جامعه ظاهر شوند

اقشار کم در آمد و حقوق بگیران که توده های وسیعی از چامعه را تشکیل می دهند نیز گرفتار فقر مطلق می باشند و دیگر توان ادمه زندگی را ندارند و به دنبال راه چاره و برون رفت از این وضعیت را دارند

وهمه این مصائب در حالی است که رزیم چمهوری اسلامی با سپر استبدادی دستگاه مذهبی ماهیت فاشیستی خود را هر چه عریانتر نشان می دهد و عرصه های زندگی را در زمینه های اقتصادی فرهنگی و سیاسی و اچتماعی تنگتر و غیر ممکن می سازد و نان معیشت مردم را می رباید و انان را گرفتار فقر و تنگدستی مفرط می سازد و این طبقه و قشر عظیم برای تامین معاش زندگی مدام در تلاشند و ره به جایی نمی برند و به دنبال راه چاره می باشند و امید خویش را ازجمهوری اسلامی بریده اند و تنها نجات خویش را در رفتن جمهوری اسلامی می دانند و برایشان مهم نیست که جمهوری اسلامی به چه شکلی برچیده شود گام به گام باشد یا با حمله نظامی قدرتهای جهانی و اصلاح طلبان را از ان جهت می پذیرند که خواسته یا نا خواسته سنگ سی و دو ساله را که خزه گرفته بوده است به حرکت در اورده است و جرقه امیدی در دل توده ها روشن کرده است

دستگاه مذهبی حاکمیت اهرمهای سرکوب فاشیستی رادر اختیار دارد و با خوش خدمتی مذهب که در خدمت و حافظ منافع سرمایه داری می باشد آزادیهای اچتماعی و آزادیهای فردی بدست آمده از گذشته را به وحشیانه ترین شکلی به خاک و خون کشیده است

زنان که نیمی از چامعه راتشکیل می دهند و در تمام عرصه های اچتماعی علی رغم مخالفت و سرکوب حاکمیت به شکل فعال حضور دارند زنان از نابرابری اجتماعی در رنچ به سر می برند و از هیچ حق و حقوق قانونی و اجتماعی و انسانی بر خوردار نمی باشند و تحت شدیدترین و غیر انسانی ترین فشارهای طبقاتی و اجتماعی قرار دارند . جمهوری اسلامی سعی در طرد آنان از چامعه و خانه نشین ساختن آنان به شکل طالبانی دارد ولی رشد سیاسی و اجتماعی زنان آشکارا نشان می دهد که اگر در گذشته زنان به ملاقات مردانشان به زندان می رفتند اما امروز دیگر مردان هستند که به ملاقات همسرانشان به زندان مراجعه می کنند و این نشان از رشدمبارزات اجتماعی و سیاسی زنان داردکه برای برابری حقوق زن و مرد با دستبند در زندان عشق را به آغوش می کشد

جوانان که بیش از نیمی از جامعه راتشکیل می دهند در سخترین شرایط ممکن به سر می برند و آینده روشنی در پیش رو ندارند و تمام در های زندگی توسط رزیم به رویشان بسته شده است و روزهای تیره و تاری را سپری می کنند . بیکاری مزمن وهر دم فزاینده امان از جوانان را گرفته است و از طرفی باندهای پنهان مافیایی جمهوری اسلامی با اشاعه مواد مخدر و عرضه آن در بین جوانان این قشر جوان و کار آمد را سعی در بی عملی و منفعل ساختن دارد و اکثریت قریب به اتفاق جوانان دچار یاس و سرخوردگی شدید می باشند و در افسردگی گرفتار می باشند و آن را به یدک می کشند. جوانان تمایل بیشتری به اصلاحات در جامعه دارند و خواهان ازادیهای اجتماعی هستند و سکولا ریسم را برای اینده جامعه مطمئن تر و مفید تر می دانند و بیشتر به شکل مقایسه ای به اوضاع می نگرند و از مذهب گریزانند و نظام سلطنتی را نیز قبول نداشته و پایان یافته می دانند و امیدی و تلاشی برای باز گشت نظام سلطنتی ندارند و مجاهدین را همپایه و همسان جمهوری اسلامی می پندارند و خواهان جدایی دین از دولت می باشند و به انقلابات سوسیالیستی و دستاورد ان بعلت عدم اگاهی سوسیالیستی به دیده شک و تردید می نگرند و ان را حکومتی ایدئو لوزیک به حساب می آورند

روشنفکران و انقلابیونی که با انقلاب سالهی ۵۷ پیوند داشته اند و از سازمانها و گروه های سیاسی آن دوره تغذیه فکری می نمودند عمدتا در پراکنده گی و سرخوردگی به سر می برند و ضربات شدید فاشیستی حاکمیت در دهه ۶۰ به سازمانهای چپ انقلابی عملا فعالیت چپ انقلابی را در عرصه مبارزات داخل کشور را با انفعال روبرو ساخت و زمینگیر نمود و امکان سازماندهی و تبلیغ و ترویچ چپ انقلابی را با موانع عمده روبرو ساخت و می توان اعتراف نمود دستگاه امنیتی و پلیس سیاسی بخوبی توانست ارتباط فعالین داخل و خارچ را قطع نماید و خواست دستگاه امیتی و پلیس سیاسی زدن رهبران و قطع شریانهای اصلی با بدنه بوده است که در این امر متاسفانه موفق بوده است سازمانهای انقلابی بدون ارتباط با فعالین و کارگران و توده های مردم مفهوم انقلابی خود را از دست می دهد و ان را نا کار آمد می سازد

در چنین شرایط سخت و دشواری نیروهای سیاسی و انقلابی داخل کشور به دنبال راهکارهایی می گشتند که امکان تنفس برایشان مهیا شود تا در سایه آن به توانند تنفس کنند و ادامه حیات را باز یابند

باید به این امر صراحت بخشید که اعتراضات مردمی ایران بنام جنبش سبز زائیده تقلبات انتخابات ریاست چمهوری سال ۸۸ نبوده و نیست و بر اساس تقلب انتخاباتی شکل نگرفته است . زیرا تقلب در ذات جمهوری اسلامی از بدو تولد و پس از قدرت گیری آن بعد از پیروزی سال۵۷ را با خود داشته است و این برای اکثریت عظیم توده های مردم مشخص و روشن گردیده است و این تقلب اولین و آخرین آن نبوده است جمهوری اسلامی برکوهی از تناقضات و تقلبات تاریخی و اجتماعی بنا شده است و این امر امروزه بر هیچ کسی پوشیده نیست مگر اندسته از افراد و یا نیروهای سیاسی که بخواهند بر چشم توده ها خاک بپاشند و ان را بزک شده جلوه دهند

اصلاح طلبان حکومتی با روانشناسی توده ای و با شناختی که از جامعه به دست آورده بودن و با امکانات دولتی و ابزار سنجش پی به این واقعیت برده بودن که دیگر نمی توان مثل سابق حکومت کرد و آتشفشان خشم توده های مردم در اعماق جامعه در حال شکل گیری است و هر دم اگر شعله ور گردد کل نظام از دست خواهد رفت و از همین جهت طیف اصلاحات برای نچات نظام به میدان آمده است و بیهوده نیست که اگثر حضرات حکومتی وای مصیبتها سر می دهند و هاشمی رفسنجانی دست به عصا راه می رود و نیم نگاهی به قدرت توده ها دارد و آینده خود و نظام را بسیار وحشتناک تصور می کند و به درستی تشخیص داده است که اتش فشان غرش توده های مردم در اعماق جامعه در حال جذب انرزی برای فوران است

نباید جنبش سبز را مدیون میر حسین موسوی و یا "شیخ شجاع" دانست و هر چند که در دوران ریاست جمهوری خاتمی در سال۷۶ فضایی ایجاد شد و امروز اصلاح طلبان و شرکای نهضت آزادی و ملی مذهبی آنها تلاش دارند آن را به سازماندهی خویش از سال ۷۶ گره بزنند

جنبش سبز زائیده فشار و نابرابریهای اچتماعی سه دهه حاکمیت چمهوری اسلامی می باشد که تحت فشار و انواع سرکوبها قرار گرفته بوده است . آتشفشانی در اعماق بوده است که طی سالها شکل می گرفت و هر روز برخشم و قدرت انفچار آن افزوده می گردید

تقلب انتخاباتی فقط فرصتی فراهم نمود تا این خشم فرو خورده چندین ساله خود را آشکار سازد و زبانه کشد

اعتراضات خیابانی مردم عاصی و چان به لب رسیده دقیقا با شناخت و آگاهانه گام به صحنه مبارزه علنی در خیابان می گذارد و توانایهای خود را دقیقا می سنجد ولی به علت ضعف بزرگ و برجسته ای که نیروهای سیاسی و انقلابی چپ با آن روبر هستند خود را ناچارا در پشت موسوی و کروبی پنهان می سازد و در روند مبارزه علی رغم همه کاستی ها چنان با شتاب و سرعت ظاهر می شودو پیش می رودکه رهبران اصلاح طلب و شرکا راغافلگیر می سازد. طرح شعارهایی همچون موسوی و کروبی بهانه است رهبری نشانه است و مرزبندی باسیاستهای مذهبی که نشان از تنفر نسبت به گروهای مذهبی دارد نه لبنان و نه غزه جانم فدای ایران و لاغیر همه حکایت از به رادیکال کشیده شدن چنبش است و رهبری تحمیلی چنبش راناچار می ساخت تا مواضع خود را بیشتر روشنتر سازند و از آنجائیکه اصلاح طلبان از امکانات علنی برخوردار بودن و از مطبوعات علنی و مچامع و مجالس علنی به نفع خود استفاده می کردند دو راه در پیش داشتند یا باید به حاکمیت نزدیک می شدند و یا اینکه همراه مردم می گردیدند و با شناختی که از قدرت مردمی داشته اند راه عاقلانه همان بود که به توده های مردم نزدیک شوند و مرگ و حیات سیاسی خود را در آن می یافتند و خود به دنبال حرکت مردمی بودند و تسلیم شعارهای توده ها می گردیدند تا مبادا رهبری جنبش از دستشان خارچ گردد بیهوده نیست که قانون اساسی را وحی از مُنزل نمی داند و تا جایی پیش می رود که خواست مردم برای حکومت آینده مطرح می شود و هیچکدام از این خواستها از طرح و برنامه اصلاح طلبان نبوده است بلکه تحت فشار توده های مردم و برای از دست ندادن چنبش ان را می پذیرفتند

اصلاح طلبان به دنبال فشار از پائین و چانه زنی در بالا بوده اند و امروز اردشیر امیر ارچجمند به درستی متوچه شده است که به دنبال باران بوده اند و احتمال دارد سیل راه بیافتد و امروز بیهوده نیست که خاتمی به طور علنی تلاش به امتیاز گیری دارد و هاشمی رفسنجانی پدر خوانده پشت پرده برای امتیاز گیری چنبش را مهار نموده اند . خواست توده های به پا خواسته هنوز در پائین چامعه در حال جوشش و ملتهب شدن است و رهبری آن به علت عدم حضور نیروهای سیاسی و انقلابی اسیر اصلاح طلبان شده است ولی چنبش پتانسیل و انرزی نهفته را در خود ذخیره می کند و اصلاح طلبان برای قدرت گیری و امتیاز گیری نیاز به حمایت و پشتیبانی قدرت مردم دارند و از طرفی قدرت حاکمه به خوبی می داند که تنها بقایش در سرکوب خشن و خونین است و این روند با توجه به شکافهایی که در بدنه اصلی حاکمیت ایچاد می شود ادامه اوضاع را بدین منوال غیر ممکن می سازد و به خوبی می داند که اصلاح طلبان قدرت و توانایی کنترل جنبش را در مسیرحاکمیت ولایت نخواهند داشت و می تواند بنیان چمهوری اسلامی را برای همیشه از چا بر کند .

نقش نیروهای سیاسی و انقلابی در شرایط کنونی جه می تواند باشد

نیروهای سیاسی دموکرات آزادیخواه و علی الخصوص چپ انقلابی عمدتا از حاشیه و به سختی می توانسته است با حرکتهای مردمی ارتباط برقرار کند . لذا بنا به و ظیفه ای که در شرایط حساس وخطیر کنونی داریم جنبش سبز را صرفا بنام داشتن رنگ سبز نباید تنها گذاشت و تقدیم اصلاح طلبان نمود و یا از آن فاصله بگیریم و با شک تردید به ان نگاه کنیم باید به هر طریق ممکن در آن نقش و حضور پررنگ تری داشته باشیم و با دامن زدن به خواستهای دموکراتیک و مطالبات و خواستهای گارگری و توده ای ان را بطور عمقی دامن بزنیم و به آن سمت و سوی انقلابی بدهیم و با سازماندهی نیمه علنی و مخفی تشکلهای کارگری و توده ای را گسترش دهیم و با حضور درون همین جنبش سبز و تبلیغ خواست و برنامه انقلابی خواستهای دموکراتیک و سوسیالیستی را مطرح ساخته و راه را برای مبارزات تعیین کننده و سرنوشت ساز هموار سازیم . اصلاح طلبان را با طرح شعارها و خواستهای انقلابی و اشاعه ان درون توده ها تحت فشار قرار دهیم تا در عرصه عملی ناپیگیر بودنشان آشکار گردد تا موظف گردند مواضع مشخص و روشنی را ارائه دهند و بدین طریق ماهیت واقعی انان برای توده ها مشخص خواهد شد . از نیروهای فعال و تاثیر گدار آنان همچون سید مجتبی واحدی که در گذشته مشاور کروبی بوده است و از اصلاحات فاصله می گیرد جنبه های مردمی و مترقی ان را حمایت و تقویت نمائیم

باید همچون کبوتران جلد با آنان به پرواز درآئیم و ضمن پرواز در گروه و دسته این پرندگان . آنان را ما به دنبال خودبکشانیم و سمت وسوی پرواز و ارتفاع ان را ما تعیین کنیم این عملی نیست مگر با شرکت در درون آن

اصلاح طلبان در غیاب موسوی و کروبی نه قدرت رهبری دارند و نه می خواهند رهبری جنبش را از دست بدهند و به بیانی آچمز شده اند

۲۰۱۱.۰۸.۲۱

سعید زنده دل

(حسن اردین)

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©