همصدا
با زحمت کشان
بختیاری
صادق
افروز
در کنار
سرکوب روزمره
ی ملت های
مختلف ایران که
بطور
سیستماتیک در
طول 35 سال
گذشته از سوی
رژیم جمهوری
اسلامی اعمال
شده است ، این
دومین بار است
که محتوی یک
رسانه ی عمومی
به جریحه دار
شدن احساسات
مردم و تظاهراتی
بسیار عظیم
منجر می گردد
.کاریکاتور
سوسک و
تظاهرات مردم
در شهر های
ترک نشین از
یاد کسی نرفته
است .حالا
تلوزیون
ضرغامی جا پای
کاریکاتوریست
سوسک گذاشته و
به سراغ بخش
دیگری از مردم
رفته
است .حالا این
نوبت بختیاری
هاست تا با جعل
ناشیانه ی تاریخ مورد
توهین قرار
بگیرند و نطفه
ی وجودیشان به
امپریالیست
های انگلیسی بسته
شود .
ماجرای
جدید از این
قرار است که
در یکی از دیالوگ
های سریال "
سرزمین کهن "
از زبان یکی از قهرمانان
سریال –
اردکانی (از
اعضای فعال
حزب توده)– می شنویم
که بختیاری ها
از کاسه لیسی
و صدقه سر انگلیسی
ها ، بختیاری
شده اند .کمال
تبریزی
کارگردان این
سریال ، که
جزو گروگان
گیر های سفارت
آمریکا بوده ،
از
جمله ی خودی
های سینمای
رسمی ایران به
شمار می رود .
یعنی همان
هایی که بقول
داریوش
مهرجویی با
بودجه ی دولت
و سپاه فیلم
می سازند و
بعد جشنواره
ترنیب می دهند
و خودشان بخودشان
جایزه می دهند
. داریوش
مهرجویی در
حاشیه ی
فستیوال فجر
گفته بود که 95
در صد سینمای
ایران ،
سینمای دولتی
و فرمایشی است
. حالا بماند
که در استقلال
آن 5 در صد مورد
اشاره
مهرجویی هم ،
حرف و حدیث
بسیار است و
رژیم سرکوبگر
جمهوری
اسلامی با پیش
برد رهنمودهای
کسانی مثل
سعید امامی به
اهمیت صنعت
سینما و رابطه
آن با تبلیغ
سیاسی واقف
است و در امر
سناریو نویسی
، انتخاب
هنرپیشه و
صحنه و غیره
دخالت می کند .
4 قسمت از
این سریال 66
قسمتی در یو
توب قرار گرفته
است .قسمت های
آغازین این
سریال در دهه 1320
می گذرد . پی آمد
شکست آلمان
هیتلری و خروج
رضا شاه از
ایران ، فرصتی
ایجاد می شود
تا احزاب
سیاسی در ایران
عرض اندام
کنند . حزب
توده ی ایران
از جمله نیرومند
ترین احزاب
سیاسی در دوره
دهه 1320 است .یعنی
آدم هرچقدر هم
غرض ورز و ضد
کمونیست باشد
در توضیح زندگی
سیاسی در این
دوره نمی
تواند حضور
حزب توده را
منکر شود .
اردکانی که
یکی از
کاراکتر های
اصلی فیلم ، از
اعضای فعال
حزب توده است و
در یکی از
دبیرستان های
تهران درس می
دهد . کاراکتر
اصلی ی دیگر
فیلم ، رهی
پسر بچه جوانی
است که
اردکانی او را
به فرزندی
پذیرفته است .
" سرزمین کهن "
بر مبنای
زندگی پر
ماجرای رهی از
طفولیت تا انقلاب
57 ساخته شده
است . رهی
مسیر دشواری
را می پیماید
تا بفهمد
اردکانی پدر
واقعی او نیست
.پدر واقعی او
با پشت کردن
به خانواده ی
اشرافی به
صفوف کمونیست
ها پیوسته و
در اثر حمله ی
هواپیماهای
انگلیسی کشته شده
شده است . این
قسمت های
داستان بسیار
مبهم است که در
سال 1320 کجا و
چگونه چنین
اتفاقی
افتاده است .
سومین
کاراکتر مهم
سریال اقدس بختیاری
است .یک پیرزن
اشرافی از قوم
بختیاری
برخوردار از
یک زندگی مجلل
.دیالوگی که
احساسات
بختیاری ها را
برانگیخت در
واقع بین همین
اردکانی و
اقدس بر سر
رهی بود . بیان
چنان صفاتی از
طرف یک
روشنفکر کمونیست
به قوم
بختیاری
بسیار غیر
واقعی و
آشکارا ساخته
و پرداخته ی
ذهن کمال
تبریزی است .
توده ای ها در
دهه 1320 در میان
کارگران شرکت
نفت بسیار نفوذ
داشتند و می
دانستند که
کارگران
بختیاری
بسیاری در
شرکت نفت به
کار مشغول
هستند . پس
چگونه یک فعال
توده ای که در
روزنامه ی حزب
قلم می زند می
تواند
با چنین
الفاظی یک
خانواده ی فاسد
اشرافی را
مورد خطاب
قرار دهد ؟
بیان چنین الفاظی
در واقع تفکر
نویسنده فیلم
نامه را می رساند
که تا چه
اندازه آلوده
به نژادپرستی
است . نویسنده
ی فیلم با
زیرکی از زبان
فعال حزب توده
به بختیاری ها
حمله می کند . آیا
گذاشتن چنین
سخنانی در
دهان یک فعال
کمونیست چیزی جز
تلاش برای برانگیختن
احساسات
بختیاری ها
علیه کمونیست
ها نیست ؟ آیا
چنین دیالوگی
بخشی از ادامه
ی پروژه چپ زدایی
دولت روحانی
نمی باشد ؟
آیا این ادامه
ی همان مقاله "فداییان
جهل" نیست ؟
ولی محاسبه
سازندگان و
اجازه
دهندگان فیلم
درباره عکس
العمل
بختیاری ها
غلط از آب در
آمد . مردم
بختیاری با
درک درست از
نیات واقعی
سازندگان این
سریال ، در
تظاهراتشان
لبه تیز
حملاتشان را
متوجه ضرغامی
و رژیم جمهوری
اسلامی کردند
. آنها مقصر
اصلی را خود
دستگاه
تلوزیون
دانسته اند . از
نظر آنها
توهین کننده
به بختیاری ها
نه فعالین حزب
توده در دهه 1320 ،
بلکه خود رژیم
جمهوری اسلامی
است . کارگران
بختیاری پارس
جنوبی در
اعلامیه ای که
منتشر کرده
اند به درستی
درباره ی این
فیلم چنین می
گویند :
در
میان همه ی
اقوام به خصوص
در ایران که
با تکثر اقوام
روبه رو هستیم
چون آذری ها ،
ترکمن ها ،
لرها ، کرد ها
، عرب ها ،
بلوچ ها و ... در
میان سران و
خان های دوره
ی فئودالی
افرادی هم
پیدا می شدند
که خود را به
بیگانگان می
فروختند و به
مردم و قوم
خود صدمه می
زدند ولی تلویزیون
با انگشت
گذاشتن بر این
معدود افراد ،
یک گروه بزرگ
از مردم ایران
را تحقیر کرده
است
انتقاد
کارگران
بختیاری پارس
جنوبی ، در
واقع حرف دل
همه
تظاهرکنندگانی
است که به
خیابان ها
آمده اند .
آنها بر خلاف
شایعات ایجاد
شده توسط
بلندگوهای
جمهوری
اسلامی و
تلوزیون های
لوس آنجلسی
سلطنت طلب ها ،
کشته و مرده ی سردار
قدرتمندی مثل
اسعد بختیاری
و دیگر خان ها
و سردارها نیستند
، بلکه به
دلیل اهانت به
قوم شان و در
یک رده قرار
گرفتن با
اشراف فاسد
قوم بختیاری
به خروش آمده
اند .
متاسفانه
برخی از
فعالین سیاسی
چپ هم در دام
بلندگوهای
تبلیغاتی
رژیم افتاده و
تظاهرات
بختیاری ها را
در شهر های
مختلف ایران
ارتجاعی
نامیدند . این
دسته ار
فعالین قبل از
موضع گیری
عجولانه
مناسب بود که
حد اقل این 4
بخش سریال را
که در یوتوب
قرار گرفته
نگاه می کردند
و بعد به
قضاوت می
نشستند.
نزدیک
به یک قرن از
آغاز فعالیت
های سوسیالیستی
در ایران می
گذرد .چپ
ایران در
زندگی و ادبیات
سیاسی علیرغم
سرکوب های
شدید رژیم های
پهلوی و اسلامی
تاثیر
غیر قابل
انکاری
گذاشته است .چپ
ایران برای
رسیدن به
آزادی ،
استقلال و عدالت
اجتماعی بهای
بسیار سنگینی
پرداخته است
.علیرغم همه
این جانفشانی
ها در دهه 20 و 40 و 50
، سینمای
ایران هنوز
دین خود را به
این بخش از
فعالین سیاسی
نپرداخته است
.صنعت فیلم
سازی رسمی
ایران هنوز در
چنبره ی
سانسور یک
رژیم استبدادی
اسیر است و از
محدوده اجازه
داده شده نمی
تواند فراتر
رود . مقاومت و
مبارزه
قهرمانانه ی
کمونیست های
ایرانی بر
علیه رژیم
پهلوی از آن
چنان غنایی
برخوردار است
که می تواند
الهام دهنده ی
فیلم سازان
مترقی ایران
باشد . سینمای
ایران به دلیل
کنترل رژیم
جمهوری
اسلامی تا
بحال به چنین
امکانی دست نیافته
است .چندی پیش
که عکاس
هنرمندی با
صحنه سازی ماهرانه
ای، کشته شدن
تختی ، غرق
شدن صمد
بهرنگی در
رودخانه ی ارس
و در محاصره
قرار گرفتن
مرضیه ی احمدی
اسکویی توسط
مزدوران
ساواک را
بازسازی کرده
بود ، جای
خالی سینمای
ایران بیش از
پیش نمایان
بود .
ضرغامی
رئیس برگماشته
شده تلوزیون
از سوی خامنه
ای ، بر اثر
شدت اعتراضات
توده ای ناچار
به عقب نشینی
و عذر خواهی
شد .
در ضمن
عذرخواهی ، او
توجه معترضین
را به ادامه ی
سریال جلب می
کند و می گوید
اولا پدر رهی
که در اولین
صحنه های فیلم
بر اثر
بمباران هواپیماهای
انگلیسی کشته می
شود روحانی
بوده به نام
ملا رضا و رهی
نیز در ادامه
از چنگ
خانواده توده
ای خلاص می
شود و در
دامان یک
خانواده
مذهبی بزرگ می
شود و سرانجام
با به جنبش
خمینی در سال 57
می پیوندد .به
این ترتیب
ضرغامی در جعل
تاریخ کمال
تبریزی یک جعل
جدید هم اضافه
می کند و جعل مرکب
ایجاد می شود
.سرانجام هم
تمام کاسه و
کوزه ها سر
کمونیست های
ایران شکسته
می شود .با این
حرف ها ضرغامی
به دلجویی
آخوند های
سوپر مرتجعی
مثل امام جمعه
اهواز می
پردازد که به
ضرغامی
اعتراض کرده
بودند . پخش
سریال در حال
حاضر متوقف
شده است
.
21
فوریه 2014