توضیحی
در مورد مقاله «
بررسی
ساختار
سیاسی و
تشکیلاتی ایران
تریبونال و
اهداف آن»
بهنام
کرمی
با
سلام به تمامی
رفقا.
از
طریق رفیقی به
من اطلاع داده
شد که نوشته ی من
تحت عنوان "
بررسی
ساختار
سیاسی و تشکیلاتی ایران
تریبونال و
اهداف آن" موجب
سوءتفاهمی
شده است. برای
رفع این سوء
تفاهم لازم می
بینم که نکات
زیر را به
اطلاع دوستان
برسانم.
از
قرار معلوم
قسمتی از
نوشته ی من که
به تاریخ
سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران بر
میگردد و
همچنین درج
این نوشته در
سایت "راه
کارگر" موجب
این سوء تفاهم
گردیده است.
قبل از توضیح
در مورد این
بخش از نوشته
ام لازم می
بینم که بگویم
هر چند من در
جریان انقلاب
1357 به مسائل
سیاسی روی
آورده و با
سازمان پر
افتخار چریکهای
فدائی ایران
آشنا شده و به
صفوف این
سازمان
پیوستم،
همچنان که
صدها هزار
جوان مشتاق یادگیری،
اما در واقع
با انشعاب اقلیت
از این سازمان
در تابستان 1359
بود که بقول
شاملو " بودم و
شدم". از مقطع
این انشعاب به
بعد بود که به
یک انقلابی
حرفه ای تبدیل
شده و تازه معنی
کار سیاسی
انقلابی را در
بستر کار
تشکیلاتی با
بخش اقلیت این
سازمان
آموختم. ریشه
ی من ریشه در
این بخش
انقلابی آن سازمان
دارد و هنوز
هم که هنوز
است به این
تاریخچه ی پر
افتخار،
افتخار میکنم.
افتخار میکنم
که همراه با
این سازمان در
تمامی سالهای
پر
فراز و نشیبش
در حد توانم
به مبارزه پرداخته
و همانند
هزاران
انقلابی دیگر
بهاء آنرا هم
به جان و دل
خریدم. نفی
این تاریخ
انقلابی نفی
هویت سیاسی من
و در واقع مرگ
من است. اگر چه امروز
بنا به درک
امروزیم یکی
از فعالین
"نهادهای
همبستگی با
جنبش کارگری
ایران" هستم
بهیچوجه نه به
خود و
نه به هیچ کس
دیگری اجازه
نخواهم داد که
به بخشی از
تاریخ پر
افتخار
مبارزه ی
انقلابی چپ
رادیکال
ایران حمله کند.
سازمان اقلیت
نقشی بسزا در
مبارزه نه تنها
بر علیه رژیم
جمهوری
اسلامی، بلکه
علیه جریانات
راست و ضد
انقلابی ای
همچون حزب
توده و اکثریت
داشته و تنها
کوردلانی
همچون فرخ
نگهدار و باند
ارتجاعی اش
قادرند منکر
آن باشند. من
مطمئنا به این
دسته تعلق
ندارم.
اما در
مورد سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران در سال 1359
و شاید برای
پیشگیری از
سوءتفاهم
بهتر بود
میگفتم
تابستان 1359.
بی شک
همه ی ما
میدانیم که در
اولین پلنوم
سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران در سال
1358(فکر میکنم دی
ماه 1358) عملا
رهبری این
سازمان به سه
بخش زیرین
تقسیم شده بود.
1. اکثریت
کمیته ی مرکزی
برهبری باند
نگهدار، کشتگر،
طاهری پور و
...این اکثریت
بعد از انشعاب
تابستان 1359 به
"اکثریت"
معروف گردید.
2. اقلیت
کمیته ی مرکزی
که حول
تحریریه
نشریه کار
متشکل شده و
بعد از آن
انشعاب،
"اقلیت" نامیده
شد.
3. بخش
میانی بنام
"جناح چپ" که
حول مصطفی
مدنی جمع شده
و مدتی
بعد از
انشعاب
تابستان 1359 به
"اقلیت"
پیوست.
مبارزه
ی این سه بخش،
بویژه مابین
"اکثریت" و "اقلیت"
در درون
سازمان
چریکهای
فدائی خلق ایران
بر بستر
مبارزات جاری
روز بروز
حادتر میشد.
جنگ کردستان و
مقاومت انقلابی
خلق کرد در
مقابل رژیم و
بروز تسلیم
طلبی در بخش
"اکثریت"
سازمان
چریکهای
فدائی خلق ایران،
درگیری های
گنبد و عقب
نشینی های
همین بخش از
این سازمان،
مقاومت جنبش
دانشجوئی در مقابل
تعرضات
وحشیانه ی
رژیم و باز هم
عقب نشینی بخش
"اکثریت"، به
اضافه ی مواضع
ارتجاعی بخش
"اکثریت" این سازمان،
که چه بخواهیم
و چه نخواهیم
در آن مواقع
دست بالا را
در آن سازمان
داشته و
سیاستهای آن
سازمان را
تعیین
میکردند،
باعث شد که
بخش انقلابی
این سازمان که
بعد از انشعاب
تابستان 1359 به
"اقلیت"
معروف گردید،
در خفا به
تدارک خود
پرداخته و راه
خود را از راه
این خائنان
جدا کند.
"اقلیت"
بدرستی و بر
بستر تشدید
مواضع راست و
ضدانقلابی
"اکثریت" این
احتمال را
میداد که
خائنان
"اکثریتی" در
موقع لزوم و
برای خوش
خدمتی به رژیم
جمهوری
اسلامی حتی از
تحویل رهبران
"اقلیت" به
رژیم نیز کمترین
شکی بخود راه
نخواهند داد.
دقیقا بر بستر
این شرایط است
که "اقلیت" به
سازماندهی
مخفی خود
پرداخته و در
تابستان سال 1359
از "اکثریت"
خائن جدا شد.
خود این
انشعاب حکایت
از این داشت
که "اقلیت"
دیگر
"اکثریت" را
ضدانقلابی و
خائن به منافع
طبقه ی کارگر
تشخیص داده
بود. اگر
اقلیت هنوز
ذره ای امید
به تصحیح این
خط خائنانه در
کل سازمان
میدید، شاید
کماکان در آن
تشکیلات باقی
میماند. اما
مواضع ارتجاعی
"اکثریت" و
پیشرفت این
مواضع در کل
تشکیلات و
بدنه ی سازمان
دیگر جایی
برای ماندن "اقلیت"
باقی نگداشته
بود.
بر
مبنای این
واقعیت
تاریخی آیا من
محق نیستم که
بگویم سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران در سال 1359
دیگر آن
سازمانی نبود
که توسط عده
ای از
کمونیستهای انقلابی
پایه گذاری
شده بود؟ کجای
مواضع رسمی
سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران در آن
مقطع قابل
دفاع است که
من بر مبنای
آن مجاز
نباشم
مواضع رسمی
این سازمان را
ضدانقلابی
نخوانم؟ اگر
رفیقی این
اشتباه را به
من نشان دهد
با کمال میل
نوشته ی خود
را تصحیح خواهم
کرد.
از
رفقایی که به
این بخش از
نوشته ی من
انتقاد دارند
می پرسم آیا
این بخش
"اکثریت"
نبود که در آن
سالها و بویژه
سال 1359 مدعی بود
که سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران انقلابی
و در راستای
منافع طبقه ی
کارگر است؟ مگر
این حزب توده
نبود که بعد
از دفاع رسمی
و بی شرمانه ی
سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران از تسخیر
سفارت، رو به
این سازمان
نوشت " رفقا
دیر آمدید ولی
خوش آمدید"؟
مگر این واقعیت
تلخ تاریخی را
که در واقع
نقطه ی عطفی
در تغییر
ماهیت سازمان
چریکهای
فدائی خلق
ایران بود
میتوان
فراموش کرده و
با احساسات با
آن برخورد
کرده و بگوئیم
که این سازمان
تا سال 1364 هنوزهم
انقلابی بود؟
بی شک منظور
رفیقی که
اینگونه نوشته
است سازمان
معروف به
"اقلیت" است و
نه "اکثریت".
با چشم
پوشی بر
واقعیات
تاریخی
نمیتوانیم با پاک
کن آنها را از
تاریخ پاک
کنیم. اعتراف
به اشتباه،
نقطه ی آغاز
هر نقد
انقلابیست.
برای من
بعنوان یک
هوادار
سازمان
چریکهای
فدائی خلق ایران
بسی دردناک
بود که در
مقطع انشعاب
تابستان 1359
بپذیرم که
سازمانی که من
چشم بسته
بدنبالش حرکت
کرده بودم
هیچوجه
مشترکی با
سازمانی که
توسط کمونیستهای
انقلابی ای
همچون مسعود
احمد زاده، بیژن
جزنی و ....پایه
گذاری شده بود
ندارد. از
قرار معلوم
برای عده ای
از رفقا
اعتراف به این
حقیقت
هنوز نیز
دردآور است.
با
درود
بهنام
کرمی