شرایط
وحشتناک کار
در صنایع
پوشاک،
استثمار
بی رحمانه
زنان کارگر
برای
انحصارات
معروف مد در
دنیا!
تهیه و
تنظیم: آزاده
ارفع
بخش
نساجی بخاطر
اهمیت درجه
اولی که در
اقتصاد
بنگلادش دارد
در حدود چهل
درصد نیروی
کار کشور را
جذب رشته
نساجی کرده
است. هشتاد و
پنج درصد از
نیروی کار سه
و نیم میلیونی
بخش نساجی را
زنان تشکیل می
دهند.بخش اعظم
این زنان
بسیار جوان
بوده و سن شان
از چهارده سال
به بالاست.( کودکان
کم سن هم اغلب
به عنوان
کارگر کمکی با
دستمزدهای
بسیار پائین و
به صورت
غیررسمی به کار
گرفته می
شوند). زنان به
طور متوسط
تنها بیست سال
در این رشته
کار می کنند
زیرا پس از
این مدت کاهش
نورچشم و سایر
ضایعات بدنی،
که اغلب به
سوءتغذیه
شدید مربوط
است، زنان را
از پای
درآورده و از
آن پس توسط
کارفرمایان
به عنوان
کارگران فاقد
کارآئی لازم
از کار اخراج
می شوند.
نود
درصد از 30
میلیون
کارگران
نساجی را زنان
تشکیل میدهند!
صنایع
پوشاک یکی از
جهانی ترین
صنایع دنیاست.
تقریبا» در
تمام کشورهای
جهان صنایع
نساجی و پوشاک
وجود دارد و
این صنعت یکی
از شغل زا
ترین صنایع
جهان به شمار
می رود که در
آن حدود سی میلیون
اشتغال دارند
که اکثریت
آنان زنان می
باشند.
کشورهایی
مثل جنوب شرقی
اروپا، جنوب
آسیا و آمریکای
لاتین
بیشترین
کارگران
نساجی جهان را
به خود اختصاص
داده اند.
انحصارات چند
ملیتی تولید
پوشاک با
ایجاد شرکت
های تولیدی
وابسته به خود
در این کشورها
نیروی کار را
با قیمت ارزان
و شرایط
اسفناک به کار
می گیرند. هر
شرکت تولیدی
در پیرامون
خود تعداد زیادی
از کارگاه ها
و مراکز تولید
زنجیره ای
واسطه دارد که
مراحل
گوناگون
تولید را
انجام می دهند.
در همین
کارگاه های
زنجیره ای است
که دستمزدی در
سطح گرسنگی به
کارگران
پراخت می شود
و هر نوع
قانون کار زیر
پا نهاده می
شود. دستمزد
کارگران در
«شرکت های
تولیدی واسطه»
معمولا به
اندازه پنج
دهم درصد یا
حداکثر یک درصد
قیمت لباسی
است که در
فروشگاه ها
بفروش میرسد.
بیمه حوادث
ناشی از کار
در این شرکت
ها وجود ندارد
و کارگران
هزینه عدم
رعایت اولیه
ترین شرایط
ایمنی کار را
با جان خود می پردازند.
یکی
از مراکز کار
ارزان صنایع
پوشاک
بنگلادش است.
صنعت نساجی
بنگلادش از
دهه هفتاد قرن
بیستم به این
سو بسرعت رشد
کرده است. این
بخش اکنون
هشتاد درصد
صادرات هجده
میلیاردی این
کشور را تشکیل
داده و منبع
اصلی
درآمدهای
ارزی کشور
است. ۷۵درصد
تولید و
صادرات لباس
متعلق به
انحصارات
زنجیره ای بین
المللی بخش
پوشاک » کی ک » و»
ها . اند. ام.» و…
هستند که سود
خود را از
دستمزد های
ارزان
کارگران بخش
نساجی بنگلادش
بدست می آورند.
بخش
نساجی بخاطر
اهمیت درجه
اولی که در
اقتصاد
بنگلادش دارد
در حدود چهل
درصد نیروی
کار کشور را
جذب رشته
نساجی کرده
است. هشتاد و
پنج درصد از
نیروی کار سه
و نیم میلیونی
بخش نساجی را
زنان تشکیل می
دهند.بخش اعظم
این زنان
بسیار جوان
بوده و سن شان
از چهارده سال
به بالاست.(
کودکان کم سن
هم اغلب به
عنوان کارگر
کمکی با دستمزدهای
بسیار پائین و
به صورت غیررسمی
به کار گرفته
می شوند). زنان
به طور متوسط تنها
بیست سال در
این رشته کار
می کنند زیرا
پس از این مدت
کاهش نورچشم و
سایر ضایعات
بدنی، که اغلب
به سوءتغذیه
شدید مربوط
است، زنان را
از پای
درآورده و از
آن پس توسط
کارفرمایان به
عنوان
کارگران فاقد
کارآئی لازم از
کار اخراج می
شوند.
اما
امروزه در
کشورهای
پیشرفته
سرمایه داری خریداران
می خواهند
بدانند که
البسه خریداری
شده توسط آنها
کجا و تحت چه
شرایطی تولید
شده است. و آیا
انحصارات
فروشنده
البسه که
سودهای عظیمی
نصیب خود می
کنند ضوابط
مربوط به » تعهد
اجتماعی
انحصارات»(
Corporate Social Responsiblity)
را
رعایت کرده
اند یا نه ! در
این رابطه
البته تغییراتی
در شرف وقوع
است.از جمله
نشریه وابسته
به بنیاد
«وارن تست»(
Warentest) که
کارش دیده
بانی
استانداردهای
اجناس در آلمان
است دربررسی
کیفیت لباس
های جین (jeans) برای
اولین بار
معیارهای
اجتماعی را در
ارزیابی خود
وارد کرده
است. نشریه
مزبور در باره
این جین ها می
گوید که »
ایمنی کار در
این رشته از
تولید به اندازه
کافی رعایت
نمی شود ..
وکارگران
ناچار هستند
به دلیل نیاز
مبرم به پول
به بدترین
شرایط کاری تن
دهند.»
کارزار
لیاس های تمیز!
«انجمن حقوق
زنان» عضو
کارزاری بنام
«کارزار لباس
های تمیز «س. س. س.» ( Clean Clothes Campaign)
می
باشد. این
کارزار شبکه
ای بین المللی
است که از
حدود 300 سازمان
تشکیل شده و
برای بهبود
شرایط کار در
کارخانه های
تولیدی در
نقاط مختلف جهان
مبارزه می کند.
این
کارزار از 15
شرکت تولیدی
وابسته به
انحصارات جهانی
چندملیتی در
رشته پوشاک
خواسته است که
درباره شرایط
و محیط کار و
سایر جوانب
مربوط به
کارگران شاغل
این واحدها،
اطلاعاتی در
اختیار
کارزار قرار
دهند. از 15 شرکت
تولیدی تنها هفت
شرکت با دادن
اطلاعاتی در
ارتباط با
شرایط و محیط
کار موافقت
نموده و هشت
شرکت دیگر با
ارائه هر گونه
اطلاعات
مخالفت کردند.
شرکت
هائی که مارک
های معروفی
چون «دیزل»(Diesel)، «هوگوبوس»(Hugo Boss)،» جینز فریتز»(Jeans Fritz)، «لی»(Lee) و «ورانگلر» (Wrangler)تولید
کرده و زیر
مجموعه
انحصار «و.اف»(VF) هستند، در
شمار شرکت
هائی هستند که
از دادن هر
گونه اطلاعات
در باره شرایط
و محیط کار
کارگران
اجتناب کردند.
«و.اف»(VF)از
انحصارات غول
آسا در رشته
لباس در جهان
میباشد که
مارک های
بسیار معروفی
مثل «د.نورد
فیس»( The Nord Face) به آن
تعلق دارند.
«فم
نت»Femnet از
تارنماهای
زنان در آلمان
یکی از فعالیت
های خود را به
طور ویژه به
مطالعه وضعیت
زنان کارگر در
رشته نساجی
متمرکز کرده
است. از طریق استثمار
همین زنان
کارگر است که
شرکت های انحصاری
مد لباس در
تمام دنیا
سودهای
سرشاری را به
جیب می زنند.
90 درصد
از 30 میلیون کارگران
نساجی را زنان
تشکیل میدهند.
اکثر کارگران
کشورهای
آسیایی زنان
جوان میباشند
که بعنوان
کارگران
مهاجر به هند،
چین یا بنگلادش
برای کار
مهاجرت می
کنند تا
بتوانند
زندگی بخور و
نمیر خانواده
خود را تامین
کنند. این زنان
هفته ای هفت
روز بر روی خط
تولید زنجیره
ای کار کرده
واغلب وادار
به اضافه
کاری، بدون
دریافت
دستمزد، می
شوند. این
زنان کارگر به
عنوان زن
دائما تبعیض
جنسی را در
محیط کار خود
احساس می
کنند، در برابر
کار برابر با
مردان
دستمزدی کمتر
از آن ها دریافت
می کنند و
بطور دائم از
طریق روئسای
مرد خود تحت
آزار جنسی و
مجازات قرار
می گیرند.
یکی
از ضعف های
کارگران زن
فقدان
اتحادیه هائی
است که از
حقوق آنها
دفاع کند. محل
کار آنها اطاق
های تنگ و
تاریکی است که
کارگران در
کنار هم چیده
شده اند. آنها
ناچارند در
گرما و تاریکی
و هوای کثیف
بدون حداقل شرایط
بهداشتی کار
کرده و به طور
همیشگی در
معرض گرد و
خاک پارچه ها
و مواد
شیمیایی
کارخانه قرار
داشته باشند .
کارگران زن
رشته نساجی
معمولا بعد از
سال ها کار
طاقت فرسا در
شرایط غیر بهداشتی
پیر، فرسوده و
بیمار می
شوند. آن ها که فاقد
هر گونه بیمه
درمانی هستند
توانائی کار
را از دست
داده و بدون
دریافت
بازنشستگی به
ازای سالهائی
که کار کره
اند، خانه نشین
می شوند.
برای
تغییر این
وضعیت «فمنت» Femnet در
ژوئیه امسال
پروژه ای تحت
نام « فیر شنیت» Fair Schnitt (سهم
عادلانه-
مطالعه برای
صنعت مدی
مبتنی بر عدالت
اجتماعی) شروع
کرده است.
نیروی های
جوان در صد
مرکز مربوط به
رشته نساجی
تحت آموزش
قرار خواهند
گرفت. این کارزار
می خواهد
نیروهای تحت
آموزش را نسبت
به شرایط کار
در کشورهای
تولید و صادر
کننده صنایع
نساجی نسبت به
شرایط کار،
محیط کار و
همچنین رعایت
ضوابط زیست
محیطی حساس
کند. بدین
ترتیب آگاهی
لازم برای
رعایت شرایط
اجتماعی محیط
کار و توجه به
الزامات
مربوط به محیط
زیست
برانگیخته
شود.
البته
روشن است در
صورتی زنان
کارگر در رشته
نساجی می
توانند با
شرایط
غیرانسانی و
همچنین تبعیضات
جنسی حاکم بر
محیط کارشان
به صورت قطعی
مقابله کنند
که در اتحادیه
های کارگری
متشکل شوند.
تجربه نشان می
دهد زمانی که
زنان کارگر در
اتحادیه های کارگری
متشکل می شوند
می توانند بر
تبعیضات حاکم
بر زنان در
محیط کار غلبه
کرده و شرایط
زندگی خود را
بهبود بخشند.
در این زمینه
کافی است به
دو تجربه
اشاره کنیم.
در
بنگلادش اگر
چه زنان در
مراحل اول شکل
گیری صنایع
نساجی و گسترش
شتابان
اشتغال برای
نجات خود و
خانواده اشان
از گرسنگی و
رهائی از
زندان
اسارتبار سنت
ها بیشتر از
مردان تن به
استثمار خشن و
بیرحمانه
سرمایه داران
محلی و شرکای
بین المللی
آنها می
سپردند اما با
گذر زمان زنان
نیز دگرگون
شدند. نسل های
جدید کارگران
زن که در
شهرها و یا
اطراف شهرها
بزرگ چشم به
جهان گشوده و
تا حدودی از
تحصیلات
برخوردار
بوده و با
مبارزات
مادران و
پدرانشان
آشنا هستند با
آگاهی و
هوشیاری و در
عین حال روحیه
رزمنده تری با
مسائل محیط
کارشان
برخورد می
کنند. اگر چه
با آزادی تشکل
های صنفی و
سندیکائی در بنگلادش
هم از سوی
سرمایه داران
و هم از سوی دولت
بشدت برخورد
می شود اما با
وجود این زنان
توانسته اند
در عرصه تشکل
های کارگری و
اتحادیه ای
نیز به طور
فعال وارد
شوند. مبارزات
کارگران
بنگلادش و در
راس آنها زنان
کارگرموجب
شده است که
افزایش
دستمزد به
سرمایه داران
وابسته به
انحصارات
جهانی تحمیل
شود. در بستر
این مبارزات
طبقاتی زنان
کارگر بنگلادشی
نه فقط سرمایه
داری خودی و
بین المللی
بلکه تبعیضات
جنسی یک جامعه
سنتی و عقب
مانده را نیز
به چالش می
طلبند. این دو
عرصه از مبارزه
در پیکارهای
زنان کارگر
بنگلادش بهم
پیوند خورده
است.
آمریکا،
نمونه دیگر
آمریکا
پیشرفته ترین
کشور سرمایه
داری جهان
است. در
آمریکا زنانی
که عضو
اتحادیه
هستند یک سوم
بیشتر از
زنانی که عضو
اتحادیه ها
نیستند
دستمزد
دریافت
میکنند. به
عنوان نمونه
در سال 2008 متوسط
حقوق زنان
اتحادیه ایی 800
دلار در هفته
بود در حالی
که زنان فاقد
تشکل اتحادیه
ای تنها600 دلار
به طور متوسط
حقوق دریافت
میکردند. بدین
ترتیب زنان
عضو اتحادیه
ساعتی 2 دلار
بیشتر حقوق
دریافت می
کنند.ا لبته
حقوق بخشی از
مسئله است .سه
چهارم زنان
اتحادیه ای دارای
بیمه بهداشت و
درمان و بیمه
بازنشستگی هستند
که توسط
کارفرما
پرداخت میشود.
این امتیاز را
فقط نصفی از
زنان غیر
اتحادیه ای
دارند. علاوه
بر آن پرداخت
روزهای تعطیل
، مرخصی ها و
اضافه کارها
از طرف
کارفرما به
زنان عضو اتحادیه
تضمین شده
است. معمولا
زنان اتحادیه
ای همان
امتیازات و
قرارداد کاری
را دارند که
مردان از آن
برخوردارند.موقعیت
شغلی کسانی که
عضو اتحادیه
هستند بطور
استثنائی
بهتر از موقعیت
آنانی است که
عضو اتحادیه
نیستند. حضور
در اتحادیه به
زنان یاری می
رساند که
درخواست های
خود را در
محیط کار و
زندگی با صدای
بلند اعلام
کنند.
تشکل و
پیکارهای
زنان کارگر در
کشورهای حاشیه
سرمایه داری و
حمایت هائی که
در بالا نام
برده شد در
ارتباط
متقابل با هم
می تواند
شرایط بهبود
چند ده میلیون
کارگر زن در
رشته نساجی را
بهبود بخشد.
بیداری و
پیکار زنان
کارگر رشته
نساجی و گسترش
این مبازات در
ابعاد توده
ای، پی بردن
ضرورت تشکل و
بویژه تشکل
اتحادیه ای در
میان زنان دو
سوی سرمایه
داری نوید افق
های روشنی را
می دهد.
چهارشنبه
۱۸ آبان ۱۳۹۰
برابر با ۰۹
نوامبر ۲۰۱۱
________________________________________________________________
منابع
مورد استفاده:
به
هزینه زنان،
استر مارتن،
روزنامه
دنیای جوان،
هفتم اکتبر2011
مبارزات
زنان کارگر
بنگلادش برای
زندگی بهتر،
آزاده ارفع
http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1036&Id=31&pgn=1&PHPSESSID=621jank36jqljfs58dq45lfei4
زنان
دارند می
آیند! نویسنده
دیک مایستر،
ترجمه آزاده
ارفع
http://archives.rahekargar.org/maghalat/200910/20091009-02-maghalat.htm
http://www.unpac.ca/economy/g_clothes.html