تیر
اسیدپاشان
"آقا" به سنگ
خورد!
تظاهرات
مردمی علیه حاکمیت
اسیدپاس،
واکنش
مردم درشبکه
های اجتماعی و
مواضع رسانه
های حکومتی
تظاهرات
با شکوه
هزاران زن و
مرد و پیر و جوان
اصفهانی جلو
دادگستری
اصفهان و صدها
نفر از مردم و بویژه
تعدادی از فعالان
سیاسی و مدنی
در جلو مجلس
شورای اسلامی
در روز چهارشنبه
۳۰ مهر ۱۳۹۳ ،
یک بار دیگر
عزم مردم ما
را برای دفاع
از حقوق شان
بخوبی نشان
داد. این
گردهم آئی و
تظاهرات با
شکوه که توسط
شهروند
خبرنگاران به
سراسر جهان
مخابره شد و
فیلم ها و عکس
های آن تمامی
شبکه های
اجتماعی را در
نوردیده است،
با سکوت
آگاهانه
تمامی رسانه
های داخلی چه
حکومتی و چه
وابسته به طیف
های رنگارنگ
اصلاح طلبان
روبرو شد.
تنها برخی از
رسانه های
اصلاح طلب و
نزدیک به
دولت، در
لابلای
گزارشاتشان
در دیگر عرصه
ها، به این
گردهم آئی ها
اشاره کردند. این
سکوت هم آهنگ
نشان می دهد
که هر وقت پای
مردم در میان
است، تمامی
جناح های
حکومتی در
کنار هم صف می
کشند و دیده
بر واقعیت های
سخت می بندند.
درست
زمانی که مردم
اصفهان با
شهامتی بی
نظیر به
خیابان آمدند
و فریاد
سردادند « امر
به معروف به
اسید نمیشه\ اصفهان
شهر منه،
امنیت حق منه....»
رهبر جمهوری
اسلامی که
فرصتی برای
صحبت با «نخبگان
جوان دانشگاهها
و برگزیدگان
المپیادها و
جشنوارههای
جهانی و
داخلی» یافته
بود، اساسآ
نیازی به
اشاره به
جنایت اسیدپاشی
های زنجیره ای
نیافت. او می
دانست که موضع
گیری در این
رابطه
"فرزندان
انقلابی" اسیدپاشش
را ناراحت
خواهد کرد.
حتی حسن
روحانی که ریاست
قوه مجریه را
بر دوش دارد و
می باید مسئولیت
حفظ امنیت
شهروندان را
بر عهده داشته
باشد به جای
خیره شدن به
واقعیت، از
پهلو به این
جنایت ها
نزدیک شد و
انگشت اشاره
را به جناح
مقابل گرفت که
در مجلس مجوز
اسیدپاشی را تصویب
می کنند. او در
این سخنان دو
پهلویش گفت: «مبادا
فردا که
نخواهد بود،
تحت لوای شعار
زیبای امربه
معروف و نهیازمنکر
در جامعه ما
ناامنی آغاز
شود چون اساس
معروف، امنیت
است و برای
برادری و
کرامت انسانی و
احترام به
یکدیگر مطرح
شده است پس
مبادا که منکر
را تنها به یک
مساله خلاصه
کنیم و دروغ و
تهمت، رشوهخواری
و بورسیه
تقلبی را منکر
نپنداریم.». به
نظر می رسد
حسن روحانی که
از نقش دستگاه
ولایت و
مجریان احکام
حکومتی رهبر
در مجلس برای تصویب
«طرح آمران به
معروف و
ناهیان از
منکر» خبر
دارد، توان
صراحت دادن به
نقش آنها در
تشویق، ترغیب
و سازماندهی
اسیدپاشان را
ندارد.
اما
همین موضع دو
پهلو حسن
روحانی خشم
بیت رهبری را
برانگیخت تا
جائی که "تک
تیرانداز"
رهبر در (یادداشت
روز) کیهان
پنج شنبه پنجشنبه
۱ آبان ۱۳۹۳ با
عنوان : [آقای
روحانی از شما
بعید بود!]
نوشت: «دیروز
آقای دکتر
روحانی در
اجتماع مردم
زنجان به
تشریح نظرات
خویش درباره
فریضه امر به
معروف و نهی
از منکر
پرداخت که
باعرض پوزش
باید گفت؛
اظهارات ایشان
اولا؛ در بیان
موضوع «دو
پهلو»!،
ثانیا؛ با
توجه به
مختصات زمانی-
یعنی ماجرای
اسیدپاشی
ضدانقلاب
داخلی و توهمپراکنی
دشمنان
بیرونی
درباره آن-
«حسابنشده»! و
ثالثا؛ در
برخی از موارد
با واقعیات جاری
انطباق نداشت!»
. در کنار
مواضع حسین
شریعتمداری،
سایت های حزب
اللهی
و داعشی
"عماریون"؛
"جهان نیوز"؛"
پایگاه 598" هم
بالکل
اسیدپاشی های
زنجیره ای را
کار باصطلاح
"ضد انقلاب"
دانستند و خط
حسین
شریعتمداری
را دنبال
کردند. اما در
این میان وزارت
کشور در برابر
شعار مردم
اصفهان که « نیروی
انتظامی،
چشمای خواهرم
کو؟» از قول «
ﺣﺴﯿﻦ
ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭﯼ » ﻣﻌﺎﻭﻥ
ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﻭ
ﺍﻧﺘﻈﺎﻣﯽ
ﻭﺯﯾﺮ ﮐﺸﻮﺭ
ﺗﺠﻤﻊ ديروز
ﻣﺮﺩﻡ
ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑﺪﻭﻥ ﻣﺠﻮﺯ
ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ
ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ
ﺑﺎ ﺑﺮﺧﯽ
ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺣﺎﺿﺮ
ﺩﺭ ﺗﺠﻤﻊ ﺧﺒﺮ
ﺩﺍﺩ و
بجای روشن
کردن ریشه
ناتوانی
نیروی
های انتظامی
و امنیتی در
دستگیری اسید
پاشان رهبر،
به خبرنگاران ﮔﻔﺖ
: « ﺩﺭ
ﺗﺠﻤﻊﺍﻣﺮﻭﺯ
ﻋﺪﻩﺍﯼ
ﺣﺮﻑﻫﺎﯼ
ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻢ
ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﮐﺪﺍﻡ ﺩﻟﺴﻮﺯ
ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩﻩ
ﻭ ﺑﺮﺧﯽ ﻧﯿﺰ
ﮐﻪ ﺗﺠﻤﻊ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ ﻭﺳﻮﯼ
ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﺑﺮﺩﻧﺪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ
ﺷﺪﻩ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ
ﺍﺳﺖ ﺑﺎ
ﻧﻈﺮﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ
ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ
ﺻﻮﺭﺕ ﺗﺬﮐﺮ ﻭ
ﯾﺎ ﺑﺎﻻﺗﺮ
ﻋﻤﻞ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ
ﺍﻗﺪﺍﻣﺎﺕ
ﺁﻥﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﯾﺪ
ﻣﺴﻮﻭﻻﻥ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ
ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ» .
از
موضع گیری های
مقامات
حکومتی که
بگذریم،
تظاهرات مردم
اصفهان و
تهران این
نکته را به
شکلی برجسته
نشان داد که
تیر
اسیدپاشان
رهبر به سنگ
خورده است.
جامعه نه تنها
مرعوب نشده بلکه به
خشم آمده و با
حضور خود در
خیابان ها و
اعلام خواست
هایش در شکل
شعارهایش به
حاکمیت هشدار
داده است که
دست های پنهان
و هدایت گر
این جریان شوم
و نفرت انگیز
را بخوبی می
شناسد. بویژه
وقتی فریاد می
زند« امام جمعه
ما، ننگ ماست،
ننگ ماست\ ننگ
ماست ننگ
ماست، مجلس
شورای ما» بخوبی
می داند که
آنها خط رهبر
رژیم را در
ماجرای امر به
معروف و نهی
از منکر و
سرکوب جنبش
زنان به پیش
می برند. همین حضور
شورانگیز
مردم و شکست
توطئه مرعوب
سازی جامعه
است که قلم به
مزدان سایت های
حزب اللهی و
نمایندگان
مجلس را
واداشته است
که باز از
"فتنه" سخن
بگویند و
جنایت
اسیدپاشی را
به "ضدانقلاب"
نسبت دهند و به
ریش
"جاسوسان"
استکبار و
صهیونیسم
ببندند. درست
همانگونه که
رهبر رژیم ،
قتل های
زنجیره ای
وزارت
اطلاعات را به
اسرائیل نسبت
داد و از
بازجویانش
خواست تا
ماموران
وزارت
اطلاعات مجری
فتواهای قتل
های زنجیره را
به اعتراف
جاسوس بودن مجبور
سازند.
حضور
شورانگیز
هزاران زن و
مرد اصفهانی و
صدها تن از
فعالان سیاسی
و مدنی تهرانی
دو نکته دیگر
را نیز به
صراحت روشن
ساخت. وقتی
مردم به خیابان
آمدند و با
شعارهای خود،
خواسته
هایشان، خشم
شان و اراده
شان را برای
بدست آوردن
حقوق شان بیان
داشتند، مُهر باطلی
بر نظر تمامی
آنهائی زدند
که مردم
قهرمان ایران
زمین را زمین
گیر شده می
پنداشتند و
حتی در برابر
فراخوان ها برای
به خیابان
آمدن ها،
ابراز تردید
می کردند و
بویژه تلاش داشتند
زن قهرمان
ایرانی را که
سی سال علیه
حاکمیت تاریک
اندیشی با
شجاعت جنگیده
است را موجودی
زبون و تحقیر
شده و تسلیم
شده نشان
دهند. آنها
گاه تلاش می
کردند با
بازپخش زنان
قهرمان
کوبانی، این
تصور بشدت
نادرست را
القاء کنند که
گویا زن
ایرانی از این
جوهره برخوردار
نیست. آن ها
فراموش کرده
اند نقش زنان
ایران را از
مشروطیت
تاکنون، در
تمامی
مبارزات
ضداستبدادی،
آزادیخواهانه
و عدالت
جویانه یک قرن
اخیر؛ آنها
فراموش کرده
اند زنان
قهرمانی را که
در جریان
مبارزات
چریکی،
شجاعانه
جنگیدند و در خون
خود غلطیدند؛
آنها فراموش
کرده اند حضور
میلیونی زنان
را در انقلاب
شکوهمند 57 که
حتی حاکمیت
تاریک اندیش
را واداشت تا
بسیاری از
مسلمات فقهی
خود را به
کناری بگذارد؛
آنها حضور
زنان در
اعتراضات
شکوهمند تیر 78
و مبارزات
ضداستبدادی 88
را فراموش
کرده اند؛
آنها حتی فراموش
کرده اند
رشادت زنانی را
که هم اکنون
در زندان ها
هستند. آری
زنان ایران،
نشان داده اند
که در
خاورمیانه
اسیر تاریک اندیشی،
گام ها از هم
جنسان خود
جلوترند، از
این روست که
فریاد می
زدند:« امنیت
آزادی
حق زن
ایرانی\ با
حجاب بی حجاب،
اسیدپاشی نمیخوایم.».
حضور
هزاران زن و
مرد اصفهانی و
تهرانی در
تظاهرات
چهارشنبه، یک
نظر آنهائی را
هم در هم ریخت
که مرد ایرانی
را همجنس و هم
نظر و هم رای
تاریک
اندیشان زن
ستیز داعشی می
دانستند و یا
می دانند. درست
است که
مردسالاری در
جامعه ما ریشه
دار است. درست
است که مردان
در پناه قانون
از حقوق ویژه
و بالاتری
برخوردارند.
درست است که
رژیم تاریک
اندیش اسلامی
تلاش می کند
با اتکا به
این حقوق ویژه
و سنت های
منحط و فرهنگ
پوسیده،
مردان (مخصوصآ
مردان با
"غیرت") را
برای سرکوب
زنان در کنار
خود داشته
باشد. اما این
تمام واقعیت
نیست. جامعه
مردان ایران، جامعه
یک دستی نیست.
بخش عظیمی از
مردان ما، از
این حقوق نابرابر
در رنجند.
بسیارند
آنهائی که به
برابرحقوقی
زنان با مردان
باور دارند.
کم نیستند
مردانی که در
کنار جنبش
زنان جنگیده
اند، در این
راه قلم زده
اند، در این
مسیر شکنجه
شده اند و برای
آرمان های
انسانی و برای
جهانی زنانه
جنگیده اند.
این بسیار
غیرمنصفانه
است که جنایت
یک حاکمیت
داعشی را به
پای تمام
مردان جامعه
بنویسم.
مبارزات ما
علیه تاریک
اندیشی، علیه
حاکمیت داعشی
و برای آزادی،
برابری و همبستگی
انسانی به
گردآوری و
تمرکز تمامی
نیروهای
مخالف تاریک
اندیشی و
مبارزان جهانی
بهتر، نیاز
دارد. این
نکته را نباید
از یاد برد.
فراموش نکنیم
که "رادیکال"
بودن در این
عرصه و تمامی
مردان را عامل
این جنایت
دانستن، نتیجۀ
طبیعی اش،
خارج کردن
حاکمیت داعشی
و بویژه بیت
رهبری مشوق
اسیدپاشی از
زیر ضربات خشم
مردم است.
و
نکته آخر، این
تازه آغاز راه
است. مردم
اصفهان با
تظاهرات
شکوهمند خود
ضربۀ سنگینی
بر سیاست وحشت
آفرینی
دستگاه ولایت
و نهادهای
وابسته اش
وارد آوردند.
اما ماجرا
پایان نیافته
است. آمران،
فتوا دهندگان
و مجریان،
هنوز افشاء
نشده اند.
هنوز امکان
تعرض وحشیانه
این داعشی یان
پست وجود
دارد. باید که
این اعتراضات
توده ای گسترش
یابد؛ به تمامی
شهرهای کشور
کشانده شود؛ تمامی
مدارس و مراکز
آموزشی را در
بربگیرد؛
جامعه کارگری
کشور را با
خود همراه
سازد و
بشکلی گسترده
و توده ای،
جنبشی را سازمان
دهد که حاکمیت
داعشی را به
عقب نشینی وادارد
و طومار طرح
های سرکوبگرانه
و زن ستیزانه مجلس
، خطابه های
نفرت انگیز
خطیبان نماز
جمعه و
اقدامات
نهادهای
سرکوبگر را در
هم بپیچید و
راه مردم برای
بدست گرفتن
سرنوشت خود در
دستان توانای
خویش را فراهم
آورد.
پنجشنبه
۱ آبان ۱۳۹۳
برابر با ۲۳
اکتبر ۲۰۱۴
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تظاهرات
مردمی علیه حاکمیت
اسیدپاس،
واکنش
مردم درشبکه
های اجتماعی و
مواضع رسانه
های حکومتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسید
اسلحه بی صدا
قربانیان
اسید پاشی چه
می گوید؟
معصومه
عطایی،
قربانی اسید
پاشی: "برای
همدردی با
خانواده های
اصفهانی آمده
ام"
معصومه
عطایی یکی از
قربانیان
اسید پاشی که
چند سال پیش
توسط پدر شوهرش
آسیب دید
امروز مقابل
مجلس به
معترضان پیوست:"
من اتفاق های
اصفهان را یک
فاجعه می دانم.
فاجعه ای که
باید بیش از
این جلویش
گرفته می شد.
بارها بعد از
حادثه ای که
برای خودم
اتفاق افتاد
درباره ضعف
قوانین صحبت
کردم. در
قانون ما
قوانین
بازدارنده
دراین باره وجود
ندارد و
اطمینان دارم
اگر جلوی این
حوادث گرفته
نشود فاجعه
خیلی از این
هم بدتر می
شود. من به
اینجا آمدم تا
با خانواده
های اصفهانی
همدردی کنم.
چون هیچ کس
درد من، سمیه،
رعن، زیور و
امثال ما را
نمی فهمد.می
دانم که در
روند درمان
هیچ کس دردها
و رنج های
قربانی و خانواده
اش را درک نمی
کند."
به
گفته او در
این سال ها
خیلی ها از
کنار ما می گذشتند
فکر می کردند
امکان ندارد
چنین فاجعه ای
برای آنها هم
رخ بدهد، در
حالی که می
تواند برای هر
کسی بدون هیچ
دلیلی اتفاق
بیفتد."
سمیه
،قربانی اسید
پاشی: "اسید
اسلحه بی صدا
شده است"
سمیه
از دیگر
قربانیان
اسید پاشی است
که به همراه
دختر کوچکش
رعنا که او
نیز در حمله
اسید پاشی
آسیب جدی دیده
است، در مقابل
مجلس حاضر شده
است و می
گوید:" هنوز
پرونده ام به
جایی نرسیده
است. شوهرم در
زندان است و
زندگی ام تباه
شده است. اما
دولت تا کنون
هیچ توجهی به
ما نکرده و
شرایط مان روز
به روز بدتر
شده است."
او
و دخترش که در
یکی از
روستاهای بم
زندگی می کنند
چند سال قبل
نیمه شب
هنگامی که
سمیه فرزند
خردسالش رعنا
را در آغوش
داشت؛توسط
شوهرش مورد
حمله اسدیدی
قرار گرفتند. او
با لهجه غلیظ
بمی می گوید:"
اسید اسلحه بی
صدا شده است و
مطمئنم در سال
های آینده چه
بی حجاب و چه
با حجاب را
نشانه می گیرد
. چون در این سال
ها دولت توجه
جدی ای به این
مساله نشان
نداده است.
سرنوشت من و
بچه ام تباه
شد همانگونه
که سرنوشت این
قربانیان
قرار است تباه
شود."
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعار
های مردم در
اعتراض به
اسید پاشی در
اصفهان :
اسیدپاشی
قطع نشه،
ایران قیامت
می شه
امنیت
آزادی
حق زن
ایرانی
مرگ
بر افراطیون
دینی
امام
جمعه ما، ننگ
ماست، ننگ
ماست
نیروی
انتظامی،
چشمای خواهرم
کو؟
روحانی
ما امنیت
نداریم
اصفهان
شهر ماست،
امنیت حق ماست
ای
خواهر
قربانی،
درقلب ما میمانی
اسیدپاش
مزدوره،
امنیت از ما
دوره.
ای
دختر ایرانی،
حمایتت میکنیم.
حجاب
به زور نمیشه،
ایران عراق
نمیشه.
این
سکوت، حمایت
از داعش است
زایندهرود
خشک شده، اسیدپاشی
مد شده
امنیت،
آزادی، حق
مسلم ماست
وزیر
اطلاعات،
خجالت خجالت
سهیلای
بیگناه،
حمایتت میکنیم
ای
کمتر از
داعشی، اسید
به ما میپاشی.
پلیس
سیبزمینی،
نمیخوایم
نمیخوایم
ننگ
ماست ننگ
ماست، مجلس
شورای ما
امام
جمعه شهر ،
استعفا،
استعفا
با
حجاب بی حجاب،
اسیدپاشی نمیخوایم.
صدا
سیما بی غیرت،
حمایت حمایت
دادستان
حیا کن،
صندلیتو رها
کن
بسیجی
داعشی، ننگت
باد، ننگت باد
نیروی
انتظامی، فقط
مال هپی هاست
تا
امنیت نباشه،
ایران خودش
داعشه
دادستان
بیعرضه،
الان شده سه
هفته
مرگ
بر تفکر داعشی
هوا
اسیدی شده،
پلیس فراری شده
توپ،
تانک، فشفشه،
حجاب زوری نمی
شه
امر
به معروف به
اسید نمیشه
اصفهان
شهر منه،
امنیت حق منه....
بی
غیرت بی غیرت...
آبُ
شما گرفتی
امنیتم گرفتی
مرگ
بر افراطی
دونستن
حقیقت.... حق
مسلم ماست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد
نوری زاد
چند
تا بچه داری؟
روز یکصد و
بیستم
یک: نوشته ی
امروز من از "
حال " خوشی
برخوردار نیست.
این را خود
گفته باشم
پیشاپیش. بله،
به همین سادگی
یکصد و بیست
روز از تلاش
من برای پس گرفتن
اموال شخصی ام
سپری شد. یکصد
و بیست روزی
که می توانست
این گونه با
مخاطره و خراش
های جسمی و
عاطفی و هول و
هراس همراه
نباشد. و یا می
توانست به
گونه ای دیگر
و مطلوب تر
رقم بخورد.
همین چند روز
پیش، آقای اژه
ای معاون و سخنگوی
دستگاه قضایی
در پاسخ به
پرسشِ
خبرنگاری که
از قدم زدن
های معترضانه
ی من پرسیده
بود، افاضه
فرمود که:
برخی دوست
دارند دستگیر
شوند. و عجبا
که هیچ به ذات
اعتراضِ من فرو
نشده بود این
جناب. آیا
فهمِ
درخواستِ من دشوار
است برای
دستگاه قضا؟
می گویم: بنا
را بر این می
گذاریم که
سپاه، اموال
شخصیِ یک شهروند
ایرانی را
بصورت قانونی
برده اما چرا
به صورت غیر
قانونی آنها
را برای خود
برداشته است؟
دو:
کانون وکلا
برای قدم زدن
و ایستادن،
بسیار جای امن
و بایسته ای
است. می شود
عکس های خوبی
از همدلی و
همراهی مردم
با این حرکت
مدنی تدارک
دید. در اینجا
مأموری و
مأمورانی
مزاحم مردم نیستند.
گرچه شاید
بعدها رویکرد
دیگری به میان
آید اما بخاطر
مردمی بودنِ
محیط، فعلاً
از حساسیتِ
آنچنانیِ
دستگاه های
امنیتی
برخوردار
نیست.
سه:
تابلوی کوچکی
تهیه کرده
بودم و رویش
نوشته بودم:
فاجعه ی اسید
پاشی ..... ما
خواستار
استعفاء و
محاکمه ی همه
ی مسئولین
هستیم. یک
مأمور اطلاعات
رسماً آمد و
شروع کرد از
ریز و درشت
چهره ها و نوشته
ها فیلم
گرفتن. مرتب
هم ابراز
ارادت می کرد.
از روبرو که
فیلم گرفت، به
پشت چرخیدم تا
از جمالِ جناب
روح الله
حسینیان نیز
فیلم بگیرد.
عجب مملکتی
داریم ما. طرف
آدم کش است و
اکنون در مجلس
است. طرف آدم
کش است و
اکنون وزیر
دادگستری است.
چهار:
دوستان یک به
یک برای
همراهی و
همدلی با خانم
ستوده و من
آمدند و در
کنار ما
ایستادند و
عکس گرفتند و
رفتند. برادر
مرحوم محسن
امیر اصلانی
آمد. به وی
گفتم: اگر
ماجرای
برادرتان را
رسانه ای کرده
بودید، وی
هرگز اعدام
نمی شد. و گفتم:
اینجا سرزمین
ظالمینِ
مظلوم کش است.
آخوندها و سرداران
حاکم بر ما،
در عرصه های
بین المللی فرش
می شوند زیر
پای زورداران
و کاملاً از
بلندای
نشئگیِ خود
فرود می آیند
و مطیع و رام
می شوند اما
همین ها در
داخل چه عربده
ها که نمی
کشند و چه
مفسده ها که
نمی آرایند.
بانویی
آمد و از
دستگیری آتنا
دائمی گفت. و
این که این
دختر،
یکپارچه ادب و
دلسوزی و
خیرخواهی است.
برای کودکان
کار چه زحمت
ها که نکشیده
است. درست می
گفت این بانو.
من آتنا دائمی
را یک چند باری
در چند جا
دیده بودم.
مقابل دفتر
سازمان ملل در
تهران بخاطر
اعتراض به
کشتار غزه و
کوبانی، یا
جلوی اوین در
اعتراض به دستگیری
آتنا فرقدانی
و امید علی
شناس و چند نفر
دیگر. چه می
شود کرد؟
حکومتی که بی
مایگان و حتی
فرومایگان را
بر صدر می
نشاند، چرا از
جولان پُر
مایگان و
شایستگان رنج
نبرد؟ این عکس
آتنا دائمی
است پیش از
آنکه به زندان
برده شود.
پنج:
آقای علیرضا
جباری آمد. که
هم عضو کانون
نویسندگان
است و هم عضو
لگام. آقای مفتی
زاده نیز آمد.
ایشان کُرد
هستند و از
فعالان حقوق
بشر و البته
عضو لگام.
محسن شجاع ویک
جوان کاپشن
پوش قامت
کوتاه نیز
بودند. عکس
پشت عکس. یک
اتومبیل پلیس
نیز آمد با
جناب سرگردی که
تا پایان با
ما ماند. چند
بانو آمدند با
فلاسک چای و
قند و لیوان
های یک بار مصرف.
شش:
پیمان عارف
پیش از من
آمده و در
کنار خانم ستوده
ایستاده بود.
دستنوشته ای
بالا گرفته بود
و در آن از حق
تحصیل یاد
کرده بود.
پیرمردی که شش
دندان بالایی
اش را کشیده
بود، با لهجه
ی شیرین فارسی
ای که طعم
ترکی داشت،
جانانه در
کنار ما ماند
و ما را به
گوشه هایی از
شعور فراوان
خود راه داد.
آنجا که گفت: در
این مملکت
خیلی چیزها
برعکس شده.
ارباب رجوع
یعنی این که
ما وقتی به یک
اداره می
رویم، اربابیم
و کارکنان آن
اداره رعیت
مایند. و همه
اش می گفت:
حالا بیا نگاه
کن.
هفت:
خانم ستوده
چند آفرین
نثار من کرد
بخاطر تابلوی
کوچکی که بر
آن از فاجعه ی
اسید پاشی
نوشته بودم.
گفت: اتفاقاً
جمعی از مردم
از ساعت یازده
بخاطر همین
فاجعه ی اسید
پاشی مقابل
مجلس اجتماع
می کنند. قرار
شد ساعت ده و
نیم همگی از
مقابل کانون
به آن سمت
حرکت کنیم و در
جمع مردم حضور
داشته باشیم.
ساعت که ده و
نیم شد، عده
ای خداحافظی
کردند و رفتند
و ما با سه تاکسی
رفتیم طرف
بهارستان.
هشت:
جمعیتی از مرد
و زن جلوی
مجلس ازدحام
کرده بودند.
عکس می گرفتند
و فیلم می
گرفتند و کم کم
شعار نیز می
دادند. یک
مأمور لباس
شخصی فربه و
شکم بر آمده
آمد و دست برد
به دوربین یک
بانوی شصت و
چند ساله که:
بده به من.
بانو مقاومت
کرد و ناخواسته
به زمین
افتاد. دست هر
دو به دوربین
بود. مهدی
اقبال که خود
مدتی در اوین
زندانی بود،
مثل شیر غرید
و رفت جلو و به
مرد مأمور
گفت: ببین،
این که می
گویی عکس
نگیرید، یک
دستور شخصی
است و نه عقلی.
اینجا جلوی مجلس
است. جلوی
پادگان نیست
که می گویی
عکس نگیر. این
مردم حق دارند
عکس بگیرند و
فیلم بگیرند. و
وقتی مأمور چپ
چپ نگاهش کرد،
به وی گفت: پیش
از این که به
فکر شما برسد
که مردم باید
عکس بگیرند یا
نگیرند، عکس و
فیلم حضور
مردم در اینجا
پخش شده رفته
به همه ی دنیا
خیالت راحت.
صورتش را
بخاطر شهامتش
بوسیدم و دم گوشش
گفتم: دوستت
دارم مرد.
نه:
همین مأمور
فربه، بقول
جوانها گیر
داد به من که
این عکس موسوی
و کروبی و
رهنورد و این
کفنی که
پوشیده ای و
این عکس پشتی
ات چه ربطی به
اسید پاشی
دارد؟ به وی
گفتم: داستانش
مفصل است. و
گفتم: همه ی
اینها به هم
مربوط اند اگر
که نیک بنگری!
ده:
خانم ستوده
مرا صدا زد که
بیایید در
کنار هم
بایستیم و با
خانمی که به
صورتش اسید
پاشیده اند
عکس بگیریم.
این بانو
صورتش کاملا
رفته بود.
دردا که دختر
یازده ساله اش
نیز با صورتی
رفته، در
کنارش بود.
عکس که گرفتیم،
کم کم مردم به
سردادن شعار
روی بردند.
محور شعارها "
امنیت " بود.
که شخص رهبر
تا کنون در چند
نوبت به امن
بودن کشور
نازیده است و
فراوانی و
سراسری بودنِ
آن را بر زبان
آورده است. می گویم:
خدا وکیلی این
سخن رهبر کاملاً
درست است.
ایران کشوری
امن است.
منتها برای
خندق های بلا.
چه خندق های
حکومتی و چه
دیگرانی که به
راهکارهای
بلعیدن،
اِشراف پیدا کرده
اند. شعار این
خندق های بلا
این است: تا می
توانی بخور،
آنجا هم که
دیگر نمی
توانی بخوری، بردار.
و این که: در
این خوردن و
برداشتن، هر
مزاحمی را یا
بخر یا زیر پا
لِه کن. که:
بودِ تو در
نابودی
دیگران است.
بله، برای این
ها ایران ناب
ترین کشور است
در دنیا. به
ریختِ و عملِ
سرداران پف
کرده ی سپاه
بنگرید!
یازده:
داشتم از
فریاد ها و
شعارهای مردم
عکس می گرفتم
که ناگهان
دستی از پشت
سر آمد و گوشی
ام را از من
ربود. این
مأمور فربه
بود که دست به
گوشی ام برده
بود. من چه
باید می کردم؟
دست به یقه اش
بردم. او بکش
من بکش. شعار
مردم تغییر
کرد به " ولش
کن، ولش کن".
گوشی ام از
دستش به زمین
افتاد.
زیرکانه دست
برد و گوشی را
برداشت.
مأموران دیگر
آمدند به کمک
و وی را
رهاندند و
بردند. به
همین سادگی گوشی
رفت.
دوازده:
با چهره ای بر
افروخته رفتم
طرف درِ ورودی
مجلس. چند مرد
کت و شلواری
با چهره های
استاندارد
اسلامی
ایستاده
بودند دمِ در
مجلس. بر
سرشان فریاد
کشیدم: در این
اصطبل گندیده
آیا یک مرد
پیدا نمی شود
که بیرون
بیاید و با
این مردم سخن
بگوید و بپرسد
دردشان چیست؟
دو بار رفتم و
برگشتم و همین
یک جمله را بر
سرِ آن چهره
های
استاندارد
فریاد کشیدم.
سیزده:
رفتم سراغ
مأمور فربه.
که ظاهراً در
کشاکش من و
او، مختصری
پوست سینه اش
خراش برداشته
بود. از وی
پوزش خواستم و
گفتم: من برای
این که به
گوشی ام برسم،
به هر کجایی که
شما بفرمایید
می آیم. گفت:
بیا برویم. با
وی به راه
افتادم. مرا
برد به یک
کیوسک نیروی
انتظامی و
گفت: اینجا
بنیشین.
نشستم. محسن
شجاع و مردی شصت
و سه ساله با
موهای جو
گندمی به اسم
نعمتی آمدند
داخل کیوسک.
این نعمتی،
جلوی کانون
وکلا با ما
ایستاده بود و
زخمی عمیق
خورده بود از
دغلکاریِ یک
وکیل که داستانش
مفصل است.
مأمور فربه از
محسن پرسید:
شما چه کاره
ای؟ محسن به
من اشاره کرد
و گفت: من
پسرشم. از
نعمتی پرسید:
شما چی؟ گفت:
من برادرشم.
مأمور فربه
گفت: بیرون
باشید. و من نیز
همین را از
آنها خواستم
که بیرون
باشند.
چهارده:
سرگردی به نام
منصوری آمد
داخل کیوسک و
دست مرا گرفت
و گفت: برویم.
گفتم: کجا؟
گفت: کلانتری.
گفتم: من بدون
گوشی ام جایی
نمی آیم. گفت: خیالت
از بابت گوشی
راحت باشد.
گفتم: من به
اعتبار این
سخن شما
اعتماد کنم؟ گفت:
من به شما قول
دادم. سرگرد
منصوری چهره
ای لاغر و
استخوانی و
قامتی کوتاه
داشت. اما از همین
چهره ی رنج
کشیده ی
روستایی می شد
مهربانی را
باور کرد و با
اطمینان
چشیدش. رفتم و
سوار شدم داخل
اتومبیل پلیس.
پانزده:
مرا که به
داخل کلانتری
بهارستان بردند،
دیدم محسن
شجاع و نعمتی
هم آمدند. هر
چه افسران به
آنها می گفتند
شما کجا؟ جواب
می دادند هر
کجا که نوری
زاد را می
برید. من از هر
دو خواستم که
آرام بگیرند.
نعمتی که بد
جوری زده بود
به سیم آخر. می
گفت: سایه به
سایه با توأم.
هم محسن شجاع
و دوست کاپشن
پوشش و هم
نعمتی تا
پایان در
کلانتری
ماندند.
شانزده:
افسران و درجه
داران و
سربازان و
رییس کلانتری
را با انصاف و
با ادب یافتم.
چهل دقیقه با
یک سرگرد در
یک اتاق در
بسته ماندم.
چهل دقیقه ای
که برای من
تریبونی بود
برای
شناساندنِ
خودم به کسی
که کنجکاوِ
دانستن بود و
می پرسید.
هفده:
رییس
کلانتری،
سرهنگ بود.
خوش روی و بگو
بخند. مرا به
اتاقش برد.
چندین نفر نیز
آمدند. گوشی مرا
آوردند و به
رییس کلانتری
دادند. جناب
سرهنگ با خوش
رویی از
داستان تن
پوشم پرسید.
شتابزده
برایش تعریف
کردم. از من
خواست آن را
نزد خود نگه
دارد که
نپذیرفتم.
گفتم: این تن
پوش جزیی از
اموال من است.
و این خون
هایی که رویش
پاشیده شده
سند است.
دستور داد عکس
های جلوی مجلس
گوشی ام را
پاک کنند.
نخواستم اعتراض
کنم. گوشی را
دادند به
مأمور جوانی و
او عکس ها و
فیلم های جلوی
کانون و مجلس
را پاک کرد. حیف
شد. چه عکس های
خوبی بودند.
جناب سرهنگ
اصرار کرد که
یک چای بنوشم.
و در همان حال
پرسش هایی کرد
که مرا به
هزار توی مفسده
ی برادران
کشاند. در
اتاق رییس
کلانتری، دیگران
نیز بودند. تا
سخن من به
وادیِ دزدی
های کلان سپاه
و شخصیتِ
کودتاگر سپاه
و دست های
مخوف آقا
مجتبی خامنه
ای پای نهاد،
جناب سرهنگ
شتاب زده
پرسید: چند تا
بچه داری آقای
نوری زاد ؟
گفتم: چهار تا.
محمد
نوری زاد
یکم آبان
نود و سه -
تهران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد
آقازاده : مردم
اصفهان دیوار
بلند ترس را
فرو ریختند و
با شعار «صورت
من کجاست» به خیابان
آمدند ، آنها
راه به این
نکته کشیده اند
که تنها با
اراده معطوف
به شجاعت می
توانند وحشت
حاصل از اسید
پاشی را پس زد
و فضای خیابانها
را برای خود
امن کرد ،
اما
مشکل در کجاست
، در این میان
کارکرد و نقش رسانه
ها در کجاست ،
ظهر میهمان یک
خبرگزاری بودم
و غروب به
روزنامه یی
رفتم ، فضای
منفعل و خسته
تحریریه ها به
من ثابت کرد
فشارها برای
محدود کردن
رسانه ها به
نتیجه رسیده
است و رسانه
های رسمی دیگر
حنجره خواست
اکثریت مردم
نیستند ، هر چند
همین
خبرنگارانی
که در رسانه
ها نمی توانند
کاری انجام
دهند در فضای
مجازی شجاعت و
توانایی حرفه
یی شان را
ثابت می کنند
تنها
کلماتی که
مدام شنیدم آن
بود که نسبت
به خبر اسید
پاشی حساسیت
وجود دارد و
نباید آنرا به
مسئله حجاب
گره زد ولی
مردم اصفهان و
شهروندان
دیگر مناطق
ایران از خود
می پرسند اگر
این گره خورده
گی وجود ندارد
این حادثه را
باید به کدام
عامل دیگر گره
زد ، یک و یا
چند دیوانه
روانی چطور می
توانند امنیت
روانی یک ملت
را به هم
بزنند و به
این سادگی
هنوز ردپایی
از آنها پیدا
نشود
موج
شایعه ها با
خبرها گره
خورده است و
امروز هر جا
می روی مردم
در مورد اسید
پاشی سخن می
گویند،
آمارهای عجیب و
غریب می شنویم
، ولی هیچکس
به صورت رسمی
آمار
قربانیان
اسید پاشی را
ارائه نمی
دهند و اگر
آماری ارائه
می شود به شدت
همدیگر را نقض
می کنند
هراسی
جدی مرا به
نوشتن این
وجیزه
واداشت،هراس
از آزمودن
آزموده هایی
که پیشاپیش
شکست شان
محتوم است ولی
هزینه گزافی
از جامعه می
گیرد که در
شرایط فعلی
منطقه عواقب
خطرناکی را می
تواند بر
انگیزد که
کنترل همه
آنها می تواند
ممکن نباشد ،
امروز رئیس
جمهوری کلی در
مورد رابطه
حجاب و امر به
معروف حرف زد
، ولی در مورد
اسیدپاشی به
طور مشخص چیزی
نگفت ، مردم
نگران نمی
خواهند
حرفهای خوب
بشنوند بلکه
دنبال امنیت
گمشده شان می
گردنند
سکوت
در برابر این
جنایت با هیچ
منطقی سازگاری
ندارد ، اگر
امروز سکوت
کنیم این
ارعاب همه هستی
و امنیت روانی
ما را هم به
تاراج می برد
امروز
اصفهانی ها
ثابت کردند بر
این وحشت تنها
با مقاومت می
توان غلبه
کرد،
دفاع
از خود امر
قانونی است و
بر طبق منطق
حقوقی هیچکس نمی
تواند آنرا
نفی کند ،
امیدوارم
کار به آنجایی
نکشد که هر کس
مجبور شود
قیصر وار از
حریم امنیت
خود و خانواده
اش دفاع کند،
در آن روز این
گروه آدمخوار
خواهند فهمید
خشونت امر
انحصاری نیست
که تنها از
آنها بر آید و
دیگران عاجز
از دفاع از
خود باشند،
امروز
مردم اصفهان
صدای خواسته
هایشان را بلند
کردند منتظر
می مانیم که
،کجا و چکونه
به این صدا
پاسخ خواهند
داد و آینده
کشور در گروی فوریت
این پاسخگویی
است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
محمد
آقازاده : سکوت
اصلاح طلبان
در مورد اسید
پاشی را باید
فهم کرد ،
آنها کاری جدی
تر دارند و
هیچ رویداد پیش
پا افتاده یی
چون قربانی
شدن زنان
نباید حواس
آنها را از
انتخابات
مجلس باز
دارند ، چه اهمیتی
دارد هنوز
زهرا رهنورد ،
موسوی و کروبی
در حصرند ،
مطبوعات هیچ
نیستند جز
توجیه وضع
موجود ،اسید
پاشان زنان را
بی چهره می
کنند ، گرانی
نفس مردم را
بریده است ،
روحانی
هیچکدام از
وعده هایش را
تحقق نبخشید
البته
آنها نه تنها
از این
اتفاقات
غمگین نیستند
بلکه از آن
استقبال هم می
کنند،چرا که
می توانند
نزدیک
انتخابات
بگویند اگر می
خواهید اسید
پاشان
سرجایشان
بنشینند به ما
رای بدهید،برای
بدتر نشدن به
پای صندوق های
رای بشتابید و
در آن موقع می
شود در همایش
های انتخاباتی
اسم موسوی را
آورد و سوت و
کف زد تا ماهی
رای در از
دریای فرصت
طلبی صید کرد
بعد
از انتخابات
می شود همه
چیز را به
فراموشی سپرد
تا انتخابات
بعدی ریاست
جمهوری باز از
یاد رفته ها
را به یاد
آورد ، آقایان
این ترفندهای
دیگر بیش از
حد تکراری شده
است ، لااقل
یک مقدار
خلاقیت از خود
بخرج دهید و
بجای بازی بی
مزه بد و بدتر
سر راست با یک
توبه صادقانه
به جناح راست
بپوندید تا
نیاز نباشد
هرازگاهی
برای بدست
آوردن رای و
نه دل آنها
اینهمه ریا
کارانه عمل
کنید ،
وفاداری
حصرماندگان
را به مردمی
بسپارید که باور
دارند آنها با
استقامت شان
به رویدادی وفادارند
که هنوز راه
رهایی از همه
مشکلات رابا
به نتیجه
رسیدن آن ممکن
است و معنای
آن جنبش هم
چیزی نبود جز
به دور
انداختن منطق
فشار از پایین
و چانه زنی در
بالا و میدان
دادن به خود
مردم که
سرنوشت شان را
بر عهده
بگیرند ،
چانه
زن های هم خوب
است برای
تداوم رانت ها
و مناصب شان
به منابعی جز
رای مردم
بیاندیشند چرا
که آنها بعدها
آزمودن
اعتماد به شما
آموختند تنها
به خود تکیه
کنند و بازی
قدرت را به
خود بازیگران
بسپارند و بس
،
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی
ثباتی ـ تجّمعهای
مردمی هدفمند
در واکنش به
غزّه،
کوبانی،
اسیدپاشی بر دختران
اصفهان، که از
قضا در برخی
شعارها و پلاکاردهای
امروز در کنار
هم نیز مطرح
شده بودند
نشان از زایش
نوع جدیدی از
رخداد مردمی
دارد که دستکم
بعد از آرامگرفتن
اعتراضات
انتخابات 88
(اگر تجمعهای
مردمی در
اعتراض به
بحرانهای
زیستمحیطی
را کنار
بگذاریم)
نمونهی
مشابهی
نداشتهست.
یعنی، نوعی
رخداد تماماً
خودانگیخته و
افقی که بدون
هیچ رهبری و
جهتدهی
سلسلهمراتبیای
صورت میپذیرد
و آمیزهای
از اعتراضهای
مدنی و سیاسی
را عرضه میدارد.
نباید حکم
شتابزدهای
داد و قضیّه
را خوشبینانه
یا خیلی واضح
و روشن تلّقی
کرد، ولی با
احتیاط میتوان
گفت شاید در
برآیند فعالوانفعالاتی
که از آخرین
انتخابات
ریاستجمهوری
در عرصهی
عمومی ایران
رخ دادهست
اکنون با نوعی
امکان، نوعی
فضایابی،
نوعی پیکرهبندی
جدید
خودانگیخته و
خودگردان
مردمی مواجه
شده باشیم که
گسترش یابد و
غایتی تازه را
در جهت گسترش
فضای مدنی و
افق آزادی
دنبال کند.
شاید
بهتر آن باشد
که منتظر
رخدادهای
تازهای
بمانیم؛ زایش
نوعی اعتراض
هدفدار در
جهت توسعهدادن
فضاهای آزادی
و امکانهای
نو برای
دگرگونی و
دگرگونیخواهی.
قدمی - خُرد یا
کلان - به سوی
تجلّی تازهای
از خواست
آزادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مینا
خانی : امروز
از جهتي روز
خوبيست؛ تجمع
هاي اصفهان و تهران
نشان مي دهند
كه از خشم و
حيرت و شرم مي
توان "عمل"
ساخت. مي توان
ساخت...اين جا و
اين تجمع ها
محلي هستند كه
مي توان اميد
داشت به اين كه
بخشي از مردم
مي توانند و
مي خواهند كه
راهشان را
"عملن" از اين
خشونت سيستماتيزه
و نهادينه شده
بر ضد زن جدا
كنند. حضور
مردان در اين
تجمع فقدان
بخش گسترده اي
از آنان تا به
امروز در
مسائل زنان را
نداي جبران مي
دهد. امروز
زنان مي
توانند
زخمشان را به
لبخند
مهرباني و
اميد به تغيير
مزين كنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهدیه
گلرو: سالهاست
کابوس اسید
پاشی دارم.سال
87 وقتی دردانشگاه
تحصن کرده
بودیم،نیمه
شب، مقابل دانشگاه
در حال در
گیری با حراست
و مامورین ودر
حال بازداشت،
کسی در همان
حوالی -
نفهمیدم مامور
بود یا حراست
یا ...- گفت:دختره
پررو حقته
اسید بپاشم رو
صورتت!!!! هوا
سرد بود و به
خاطر تحصن
سرما در تمام وجودم
رخنه کرده بود
اما هنوز به
یاد دارم سوختم
و داغ شدم فکر
کنم از ترس
بود.در طول 10
روز بازداشت
آن سال بارها
به این جمله
فکر کردم و
بعد در باز
داشت 88 این
کابوس شبهای
انفرادی بود.
حالا
شب های متوالی
است که از
خواب میپرم ،
موهایم مرطوب
از عرق است و
سوزش چشمانم
را حس
میکنم،صورتم
را بدون
چشمهایم که
دوستشان دارم
تصور
مسکنم،پوستم
وآینده ام
.دیروز یک
موتورسوار از
کنارم رد شد
وناخودآگاه
به سمت دیوار
برگشتم ،وقتی
وارد مترو شدم
از غربت و
تنهایی و
شکنند گی
زنانه ام گریه
ام گرفت و تا
خانه گریستم.
بعد
از ترسم با
وحید گفتم و
باز .....
من
زنم،یک زن
ایرانی همیشه
ترسیده
ام،همیشه نگرانم،هر
وقت چند نفر
نگاهم میکنند
به مانتو و
دکمه هایم
نگاه میکنم
شاید چیزی از
درزی پیداست!اما
نه همه چیز
مرتب است من
چون زن هستم مرتب
مورد هجوم نگاه
ها قرار
میگیرم،اگه
رنگ مویم یا
رنگ لباسم
زیبا باشد و
شاد این 100
چندان است.
من
یک زنم واین
روزها از زن
بودنم میترسم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی
علی زاده : فیلمهای
تجمعات
چندهزار نفری
اصفهان را میبینم
و عکسهای
تجمع مقابل
مجلس در تهران
را. خیابانهای
دوباره امن
شده توسط مردم
تنها پادزهر
اضطراب تزریق شده
توسط نیروهای
اقتدارطلب و
وحشت کابوسواری
است که جانیان
و یا دیوانگان
«تحریک شده» توسط
دهانهای کف
کردهی
تریبونهای
رسمی شان
ایجاد کردهاند.
امنیتی که نه
توسط پلیس و
نه با وعدهی
توخالی این و
آن معاون دولت
اعتدال و
سخنگوی فلان
قوه - یعنی
خرید وقت و
موکول کردن
تحقق خواسته
به آیندهای
نامعلوم - که
به صورت
مستقیم و
«اکنون» تامین میشود.
مقاومت تکه
تکه شده و
سرکوب شده این
سالها از
کوچکترین روزنی
به بیرون میجهد.
رای من کجاست
«صورت من
کجاست» میشود.
و «خیابان امن
حق من است»
«انرژی هسته
ای حق مسلم
ماست» را بر سر
حاکمیتی میکوبد
که تا اطلاع
ثانوی به این
شعار نیاز
ندارد. برخلاف
تصور غولی که
طرفداران
دولت در این شانزده
ماه از
تندروها
ساختهاند،
در تمام این
چند روز
تریبونهایشان
یک به یک در
حال عقب نشینی
بوده و امروز
هم کسی دستگیر
نشدهاست.
مانند هر
بزنگاه سیاسی
هر لحظه میتواند
به دونتیجهی
کاملا معکوس
برسد، به
افزایش ترس یا
شکستن دیوار
ترس.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرمانده
پلیس در روز
اعلام انزجار
مردم اصفهان
از اسیدپاشان؛
در
ماههای اخیر
هفت یا هشت
مورد
اسیدپاشی در
اصفهان رخ
داده است.
«تابناک»، تاریخ
انتشار: ۳۰
مهر ۱۳۹۳ -
۱۷:۰۲ - 22 October 2014
امروز
جمعی از مردم
اصفهان برای
اعلام انزجار
از اسیدپاشان
و جنایاتشان
به خیابانها
ریختند تا
روزی در این
کلانشهر رقم
بخورد که
احساس ناامنی
حاکم شده در
روزهای اخیر،
این بار برای
افراد سنگدلی
باشد که صورت
چند زن و دختر
را ذوب کرده
و امنیت
شهروندان را
هدف گرفتهاند.
به
گزارش
«تابناک»، در
روزی که تجمع
اعتراضی مردم
اصفهان، به
رغم شایعات
مطرح درباره
برخورد با آن
به دلیل مجوز
نداشتن، با کمال
آرامش و البته
با همراهی
پلیس و
نیروهای امنیتی
برگزار شد،
سردار
اسماعیل
احمدیمقدم،
فرمانده پلیس
در جمع
خبرنگاران در
تهران،
اسیدپاشی را
عملی زشت،
شنیع و چندشآور
خواند و گفت:
شاید قتل پذیرفته
تر باشد، ولی
این عمل
جنایتکارانه
و بسیار وقیح
است.
وی
در ادامه با
تأیید رقم
خوردن هفت،
هشت مورد
اسیدپاشی در
ماههای اخیر
در این شهر،
به نوعی سخنان
مقامات پلیس
شهر را تصحیح
کرد و افزود:
طی صحبهایی
که با
قربانیان این
حادثه شده،
سرنخهایی به
دست آمده و
تعدادی فرد
مظنون نیز
شناسایی
شدند، ولی
هنوز انگیزه فرد
یا افراد
معلوم نیست.
بنا بر
اظهارات قربانیان
در چند روز
اخیر، به نظر
میرسد ضارب
یک نفر بوده
که پیگیری
نیروی انتظامی
برای شناسایی
وی ادامه
دارد.
رئیس
پلیس کشور با
تأکید بر
اینکه تاکنون
انگیزه عامل
اسیدپاشی مشخص
نشده، ضمن
مردود دانستن
ارتباط این
اتفاقات
دلخراش با
حجاب و عفاف
(به دلیل مؤمن
و مقید بودن
خانواده
قربانیان) از
مصمم بودن
مجموعه تحت
امر خود برای
به نتیجه
رسیدن این
پرونده خبر
داد و پیرو
سخنان سخنگو
دستگاه قضا،
از برخورد
قاطع با
اسیدپاشان سخن
گفت تا به شهروندان
اطمینان دهد،
پایان دادن به
پرونده شکل
گرفته،
نخستین
اولویت این
نهاد است.
بدین
ترتیب فارغ از
آنکه آشکار شد
آمار اسیدپاشیهای
رخ داده در
پایتخت
فرهنگی کشور
نه دو مورد
ادعا شده از
سوی پلیس
استان، نه
چهار مورد نقل
شده در اخبار
یکی دیگر از
مقامات ارشد پلیس
و نه حتی شش
مورد مندرج
در یک
خبرگزاری، که
بیشتر از
اینهاست، به
نوعی زنجیری
بودن این
اقدامات شنیع تأیید
شد تا بتوان
از کسانی که
خلاف این
حقیقت سخن میگفتند
پرسید چه
دلیلی موجب
شده بود،
حقیقت تلخ رخ
داده را تخفیف
دهند؟!
جدای
از این مسائل،
جا دارد تجمعی
که امروز در
اصفهان رخ داد
را به چشم اقدامی
درخور تقدیر
نگریست و به
چند دلیل آن را
مایه مباهات
دانست؛ نخست
اینکه مردم در
کمال آرامش و
با کمترین
تنشی نشان
دادند که میدانند
چگونه باید
حقوق مدنی خود
را مطالبه کنند
و در سمت
دیگر، پلیس،
نیروهای
امنیتی و حتی
مسئولان
دادگستری
استان ثابت
کردند، راه
تعامل با مردم
را بلدند.
این
در حالی است
که وقتی
بپذیریم اسیدپاش
یا
اسیدپاشان،
چه اغراض ضد
اجتماعی داشته
باشند و چه به
دنبال تحکم
خواستهای
غیر مشروع از
کانال غیر
مشروعتر
(بخوانید
همراه با
جنایت!)
بودند، در هر دو
صورت باید
بپذیریم که
خالی شدن شهر
از شهروندان،
به ویژه زنان
و دختران، یکی
از اهداف این
فرد/افراد است
که تجمع امروز
خط بطلانی بر
آن کشید.
به
این موارد میتوان
ناامن شدن فضا
برای عوامل
ضربه زننده به
امنیت جامعه
را هم افزود
که شاید مهمترین
دستاورد گرد
هم آمدن امروز
مردم اصفهان
باشد؛ البته
با لحاظ این
نکته که شاید
منجر به
متواری شدن یا
سختتر شدن
دسترسی پلیس
به مجرمان این
پرونده شود،
در حالی که
پلیس چنین
دیدگاهی را
مطرح نکرده
است.
بدین
ترتیب جا دارد
که سخنان
صادقانه رئیس
پلیس کشور و
تجمع خودجوش
امروز مردم
اصفهان را به
فال نیک گرفته
و حتی منتظر
تداوم تجمعهای
اعلام انزجار
از اسیدپاشان
در روزهای پیش
روی (برای
نمونه پس از
نماز جمعه)
باشیم تا ثابت
شود هرکسی با
هر تفکری قصد
برهم زدن
امنیت جامعهمان
را داشته
باشد، هم
مانعش خواهیم
شد و هم اجازه
نخواهیم داد
در سایه
اقدامات شوم
ایشان،
دستاویز مطرح
کردن مسائل
حاشیهای شکل
گیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ادامه
مصوبات طرح
حمایت از
«آمران بهمعروف»
«خلعید» از
دولت برای
صدور مجوز
تجمعها
شرق
ـ پنجشنبه ۱
آبان ۱۳۹۳
برابر با ۲۳
اکتبر ۲۰۱۴
شرق:
تصویب بندهای
متعدد «طرح
حمایت از
آمرانبهمعروف
و ناهیانازمنکر»
تمام شدنی
نیست.
نمایندگان
مجلس با تخفیف،
تعویق و تعلیق
مجازات اعمال
مجرمانه نسبت
به آمربهمعروف
و ناهیازمنکر
مخالفت کردند.
براساس ماده
هفت این طرح
مجازات
اشخاصی که
مبادرت به
اعمال
مجرمانه نسبت
به آمربهمعروف
و ناهیازمنکر
نمایند، قابل
تعویق، تخفیف
یا تعلیق نیست. پشت درهای
بهارستان
همهمهای از
اعتراض به
اسیدپاشیهای
زنجیرهای در
شهر اصفهان بهپا
شده و در
داخل،
نمایندگان
خونسردانه
مشغول تصویب
بندهای دیگری
از طرح امربهمعروفاند.
طرحی که از
ابتدای کار تا
به اینجا
مخالفت های
فراوانی از
سوی دولت به
همراه داشته و
مهمتر از همه
اینکه وزیر
کشور آن را در
بندهای مختلفی
مغایر قانون
دانسته است.
پلاکاردها،
درخواست ساده
زنان از
مسوولان را
گوشزد میکند،
که «شهر امن حق
زنان است»، که
«عوامل اسیدپاشی
را شناسایی
کنید» و «حق
زنان در شهر
کجاست؟» در
گوشه فضای
بیرونی
بهارستان
زنان پلاکارد
به دست ایستادهاند
و روبهرویشان
کارگران شرکت
مخابرات
روستایی که از
عدمپرداخت
حقوق گله
دارند. چند
قربانی حوادث
اسیدپاشی هم
صورت را در
شالی از غم
پیچیدهاند و
به میان
معترضان آمدهاند.
این
روزها یکیدرمیان
ورودی در
شمالی
بهارستان
گروههای
کارگری دیده
میشوند که
یکی معترض به
اخراج از
کارخانه است و
بسیاری گلهمند
از تعطیلی کار
و عدمپرداخت
دستمزدها. با
این همه داخل
بهارستان مساله
مهم این
روزهای
نمایندگان
ضرورت امربهمعروف
در بخش مشاع
ساختمان و
آپارتمانهاست
و اینکه ماشین
را حریم خصوصی
شهروندان ندانند.
اینکه امربهمعروف
در صورت جراحت
میتواند از
امتیاز صندوق
ایثارگری
بهرهمند شود
و حالا هم
تصویب بندی
که بهطورکلی
مساله امکان
بخش را زیر
سوال میبرد. ماده
هفت طرح با 111
رای موافق،
24رای مخالف و
هشترای
ممتنع تصویب
میشود. بر
اساس تبصره
این ماده
چنانچه مجریعلیه
یا اولیایدم
از حق خود
گذشت کنند،
جنبه عمومی
جرم حسب مورد
مطابق ماده 614
از کتاب پنجم-
تعزیرات- و
تبصره ماده 286
از کتاب دوم
قانون مجازات
اسلامی مصوب
1/2/1392 رسیدگی میشود.
پس
از تصویب این
ماده، نوبت به
بررسی یکی از
چالشبرانگیزترین
مواد طرح
رسید. ماده
هشت این طرح تصریح
میکند: «در
صورتی که
امربهمعروف
و نهیازمنکر
مستلزم اقدامجمعی
یا انجام تجمع
باشد با
درخواست
حداقل سهنماینده
از متقاضیان
ستاد امربهمعروف
و نهیازمنکر
موضوع ماده 21
این قانون در
اسرع وقت و
حداکثر ظرف سهروز
نسبت به
تقاضای موضوع
این ماده
اتخاذ تصمیم
مینماید.»
عوض حیدرپور،
نماینده
شهرضا
پیشنهاد حذف
این ماده را
ارایه کرده
بود و در بیان
دلایل خود
برای این
پیشنهاد، از
تشکیل یک مرجع
موازی با
وزارت کشور
برای صدور
مجوز تجمعها
به عنوان
عاملی برای
ایجاد هرجومرج
یاد کرد. محمد
دهقانینقندر
از اعضای هیاترییسه
نیز به عنوان
مخالف حذف این
ماده گفت که
تصمیم گرفتهایم
مجوز تجمعهای
فرهنگی مثل
امربهمعروف
و نهیازمنکر
را از تجمعهای
سیاسی که
وزارت کشور
مجوز آنها را
صادر میکند
جدا کنیم. او
تصریح کرد که
به دلیل عضویت
وزیر کشور در
ستاد امربهمعروف
و نهیازمنکر،
او متولی حفظ
نظم این تجمعها
خواهد بود.
اما مجید
انصاری به
عنوان نماینده
دولت، در
موافقت با حذف
این ماده از
طرح گفت:
«عبارت اقدامجمعی
در این ماده
ابهام دارد.
این عبارت از
سویی با ماده
چهار که
اقدامات عملی
را برعهده
دولت گذاشته،
متناقض است
چراکه بر اساس
آن آمرانبهمعروف
و ناهیانازمنکر
فقط تذکر کتبی
و زبانی میدهند
در حالی که بر
اساس ماده هشت
آمرانبهمعروف
و ناهیانازمنکر
وارد عملیات و
اقدامجمعی
هم میشوند که
نتیجه آن هرجومرج
و برخورد
قهرآمیز میشود.»
او با بیان
اینکه طراحان
باید در زمینه
عبارت اقدام
جمعی ابهامزدایی
کنند، گفت:
«اینکه گفته
میشود مقوله
نهیازمنکر
صرفا به مباحث
فرهنگی مربوط
است، ممکن است
منکر سیاسی
باشد و علیه
اقدام خصمانه
دشمنان علیه
انقلاب تجمع
صورت بگیرد؛ بنابراین
الزاما تجمع
امربهمعروف،
تجمعات
فرهنگی نیست.»
معاون
پارلمانی رییسجمهوری
در ادامه
دلایل خود
برای موافقت
با حذف این
ماده گفت: «از
سویی دیگر،
طبق قانون
مرجع صدور
مجوز تجمعات
دولت و وزارت
کشور است که
باید پاسخگوی
امنیت کشور
باشد. اگر
جمعی تجمع کردند
و کمیسیون
مربوط به این
ماده مجوز
تجمع را داد،
نتیجه آن هرجومرج
خواهد بود چرا
که وزیر کشور
تنها یک عضو از
17 عضو این
کمیسیون بوده
و ممکن است
رای او در کمیسیون
مخالف باشد و
در چنین
شرایطی اگر
هرجومرج شد
چهکسی
پاسخگو است؟
از رییس ستاد
که امامجمعه
تهران است،
نمیشود سوال
کرد و غیر از
وزرا نیز
مقاماتی با مسوولیتهای
متفاوت در
کمیسیون حضور
دارند.» او
افزود: «از
طرفی دیگر،
این کمیسیون
باید ظرف سهروز
به درخواست سهنفر
تشکیل جلسه
دهد و جمعشدن
17نفر از
مقاماتعالی
کشور ظرف سهروز
و به درخواست
سهنفر تکلیف
مالایطاق است
و امکان آن
وجود ندارد که
ظرف سهروز
اقدامی انجام
شود. ضمن
اینکه گفته
شده اگر این
کمیسیون
تشکیل نشود،
جرم رخ داده
است و اعضای
ستاد مرتکب
جرم شدهاند و
باید مجازات
شوند.» مجید
انصاری در
نهایت از مجلس
خواهش کرد که
با بازگشت این
ماده به کمیسیون
موافقت کنند
تا در کمیسیون
و البته اینبار
با حضور
نماینده دولت
که در تهیه
طرح به کمیسیون
دعوت نشده
بود، مادهای
فاقد ایرادات
قانونی و
اجرایی برای
جایگزینی این
ماده تهیه
شود. پس
از سخنان انصاری،
نوبت به
آقاتهرانی
رسید تا از
طرف کمیسیون
تهیهکننده
این طرح به
دفاع از ماده
هشت بپردازد.
او از لزوم
«اقدام ضربتی»
در برخورد با
برخی از
منکرات و نیاز
به صدور مجوز
در سهروز سخن
گفت و با لحنی
کنایهآمیز
اضافه کرد:
«برای دولت هم
خوب نیست که
با این طرح
مخالفت میکند.
برای آخرتتان
خوب نیست.» او
از نمایندگان خواست
که بههیچوجه
اجازه بازگشت
طرح به
کمیسیون را
ندهند. بعد از این
موافقتها و
مخالفتها،
نوبت به رایگیری
درباره حذف
ماده هشت رسید
و پیش از آغاز رایگیری،
محمدرضا
باهنر که
ریاست جلسه را
برعهده داشت،
اعلام کرد که
این ماده با
تفکیک قوا مغایرت
دارد و ایجاد
مشکل خواهد
کرد. اما در
نهایت باز هم
اکثریت
نمایندگان
مجلس نهم با
حذف این ماده
مخالفت کردند
تا اصل آن در
جلسه روز
یکشنبه به رای
گذاشته شود.
اگر این ماده در
جلسه روز
یکشنبه به
تصویب برسد،
که البته با
توجه به
رویکرد مجلس
نسبت به این
طرح، تصویب آن
هم بعید نیست،
از این پس
ستاد امربهمعروف
و نهیازمنکر
میتواند با
درخواست سهنفر،
مجوز تجمع و
اقدام عملی
جمعی را صادر
کند. این
بند در شرایطی
به تصویب رسید
که تجمع زنان
معترض به
اسیدپاشیها
در مقابل مجلس
با ورود نیروی
انتظامی پایان
یافت
لینک
خبر : http://sharghdaily.ir/?News_Id=46549
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسامی
و عکس
١٨نماینده
پاسدار و بسیج
مجلس که از
حامیان اسید
پاشی هستند
آبان ۰۱,
۱۳۹۳
اختصاصی,
اسلایدر, حقوق
بشر دیدگاهها
خاموش
اختصاصی
ایران
بریفینگ –
پاشیدن
اسید به صورت
زنان و دختران
شهر اصفهان به
شکل زنجیرهای
موجب بر
انگیخته شدن
عصبانیت مردم
و اقدام به
اعتراض آنان
شده است و در
واکنش به این
قضیه نیز
نیروهای
انتظامی و
حکومتی علاوه
بر این که
تاکنون هیچ
اقدامی به
منظور
شناسایی و دستگیری
عاملان این
قضیه نکردهاند،
همواره نیز طی
روزهای اخیر
سعی بر آن داشتهاند
تا به نحوی
پای بیگانگان
و کشورهای
مخالف با حکومت
ایران را پیش
بکشند و تقصیر
را به گردن خارج
از مرزها
بیاندازند.
روز
سه شنبه ۲۹
مهر (۲۱ اکتبر)
نمایندگان با
۱۵۵ رأی
موافق، ۱۳ رأی
مخالف و ۳ رأی
ممتنع این ماده
را به تصویب
رسانده اند که
تاکید دارد
متخلفان از مصوبه
جدید، “طبق
قانون مجازات
اسلامی
مجازات میشوند”.
که در پی آن
واکنش روز
گذشته،
محمدرضا خباز،
معاون تقنینی
معاونت
پارلمانی
رئیس جمهور،
در جریان
بررسی موادی
از “طرح حمایت
از آمران به
معروف و
ناهیان از
منکر” در مجلس
حائز اهمیت است.
وی به
نمایندگان
گفته بود:
“شاهد بودید
که اخیرا چه
اتفاقی در
اصفهان رخ
داد؛ واداشتن
دیگران به
معروف یک کار
اجرایی است و
آیا احتمال
نمیدهید که
باعث درگیری و
ایجاد مشکل در
جامعه شود؟”
یکی از
مسایل مهم
دیگر که در
هنگام
اصلاحیه این
طرح روی داده
است، مخالفت
تعدادی از
نمایندگان
مجلس با این
اصلاحیه میباشد
و این که گویا
این تغییرات
در قانون “حمایت
از آمران به
معروف و
ناهیان از
منکر” به مزاج
ایشان
خوشایند
نبوده است.
حال
این چند تن
نماینده چه
کسانی هستند و
چرا مخالف
بودهاند؟
این اشخاص
بدون استثنا
از اعضای سپاه
پاسداران و یا
کمسیونهایی همچون
امنیت ملی
هستند. اشخاصی
که سوابق آنان
در جبهههای
جنگ و سپاه
پاسداران و
بسیج بوده است
و حضور اکنونی
ایشان در مجلس
نیز میتواند
علتی موثر در
اعمال
فشارهای
انسان ستیز در
جامعه باشد.
اسامی
نمایندگان
مخالف با طرح
اصلاحیه آمران
به معروف و
ناهیان از
منکر
١ – مجتبی
رحماندوست :
نماینده مردم
تهران. بسیجی
مدیریت
مرکز آفرینشهای
ادبی حوزه
هنری و معاونت
فرهنگی و هنری
بنیاد
مستضعفان و
جانبازان از
جمله مسئولیتهای
گذشته او
محسوب میشوند.
مجتبی
رحماندوست هماکنون
در عین تدریس
در دانشگاه
تهران یکی از
اعضای
فرهنگستان
هنر و نماینده
مردم تهران در
مجلس شورای اسلامی
و دبیرکل
جمعیت دفاع از
ملت فلسطین میباشد.
٢ – حسین
نجابت (زاده
۱۳۳۲ در
شیراز)،
نمایندۀ استان
تهران در دورههای
هفتم، هشتم و
نهم در مجلس
شورای
اسلامی، از
نظر سیاسی
متعلق به
اردوگاه
اصولگرایان و
نزدیک به تشکلهایی
نظیر جمعیت
ایثارگران
انقلاب
اسلامی و جمعیت
رهپویان
انقلاب
اسلامی است.
حسین
نجابت در سه
دوره مجلس،
عضو فراکسیون
اصولگرایان،
عضو کمسیون
انرژی، عضو
هیئت رئیسه
مجلس هفتم و
قائم مقام
مرکز پژوهشهای
مجلس شورای
اسلامی در
دوره هشتم
بوده است
٣ – جعفر
قادری (زادهٔ
۱۳۴۳ در
لامرد)
نمایندهٔ
حوزهٔ
انتخابیهٔ
شیراز و
وابسته به
جبهه
اصولگرایان و
فراکسیون
اصولگرایان
مجلس، از
اعضای سپاه
پاسداران و
بسیج.
۴ – جواد
کریمی قدوسی
(زادهٔ ۱۳۴۴
در مشهد) نمایندهٔ
حوزهٔ
انتخابیهٔ
مشهد و کلات
در دورهٔ هشتم
مجلس شورای
اسلامی، در
سابقهٔ
ایشان،
فرماندهی
بسیج خراسان
رضوی دیده میشود.
او
توسط گروه
مجمع مطالبه
مردمی (از
گروههای اصولگرای
مشهد که به
سعید جلیلی
نزدیک است)
متهم شده است
که در زمانی
که فرماندهی
بسیج را به عهده
داشته است در
فعالیتهای
انتخاباتی
غیرمجاز
مانند توزیع
فهرستهای
انتخاباتی
(هوالمطلوب)
در پایگاههای
بسیج نقش
داشته است.
۵ –
محمدحسین
حسینزاده
بحرینی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای اسلامی
و عضو کمیسیون
اقتصادی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
مشهدو کلات در
استان خراسان
رضوی است.
وابسته به
جبهه
اصولگرایان و
عضو انجمن حوزه
و دانشگاه.
وابسته
به واحد سیاسی
عقیدتی سپاه
پاسداران و
عضو بسیج
مرکزی مشهد.
۶ – ضرغام
صادقی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
اجتماعی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
شیراز در
استان فارس
است. عضو سپاه
پاسداران و
دارائ سوابق
جبهه و نیز
وابسته به
جبهه
اصولگرایان
مجلس.
٧ – غلامرضا
مصباحی مقدم
(زاده ۱۳۳۰)،
نمایندهٔ
مجلس شورای
اسلامی و رئیس
سابق کمیسیون
اقتصادی
مجلس؛ عضو
جامعه
روحانیت
مبارز تهران، استاد
دانشگاه امام
صادق وابسته
به سپاه پاسداران.
عضو بخش سیاسی
عقیدتی سپاه
پاسداران.
٨ –
ناصر سودانی
متولد اول
فروردین ١٣٣٩
شمسی، نماینده
مردم اهواز در
مجلس دانشگاه
تهران و عضو هیئت
علمی دانشگاه
شهید چمران
اهواز است. وی
دارای سابقه
عضویت سپاه
پاسداران را
دارد. عضو امور
بین الملل
رهبری، نایب
رئیس کمیسیون
انرژی مجلس،
عضو شورای
عالی مرکزی
کانون متفکران
ایران و
فراکسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس است.
٩ – ابراهیم
آقامحمدی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم مجلس
شورای اسلامی
و عضو کمیسیون
امنیت ملی و
سیاست خارجی
مجلس شورای
اسلامی از
حوزهٔ انتخابیهٔ
خرمآباد و
دوره در استان
لرستان است.
وی عضویت در سپاه
پاسدران و احراز
پستهای
مدیریتی در
سازمان
بازرسی کل
کشور، شورای
نگهبان،
دانشگاه
تهران و
مدیرعامل کفش
ملی را در
سابقه خود
دارد.
١٠ –
ابراهیم
کارخانه،
نمایندهٔ
دورهٔ نهم مجلس
شورای اسلامی
و عضو کمیسیون
انرژی مجلس شورای
اسلامی از
حوزهٔ
انتخابیهٔ
همدان و فامنین
در استان همدان
است. وی عضو
سپاه
پاسداران و
نیز فراکسیون
اصولگرایان
مجلس و هیات
مدیره
فراکسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس است.
١١ – احمد
آریایی نژاد ،
نمایندهٔ
دورهٔ نهم مجلس
شورای اسلامی
و عضو کمیسیون
انرژی مجلس شورای
اسلامی از
حوزهٔ
انتخابیهٔ
ملایر. عضو سپاه
پاسداران و
کمسیون امر به
معروف و نهی
از منکر مجلس
شورای اسلامی.
١٢- بهرام
بیرانوند
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
کشاورزی، آب و
منابع طبیعی
مجلس شورای
اسلامی از
حوزهٔ انتخابیهٔ
بروجرد در
استان لرستان
است. عضو سپاه
پاسداران و
کمیسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس شورای
اسلامی.
١٣-
حسینعلی حاجی
دلیگانی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
برنامه و بودجه
و محاسبات
مجلس شورای
اسلامی از
حوزهٔ انتخابیهٔ
شاهینشهر،
میمه و برخوار
در استان
اصفهان است.
عضو کمیسویون
اصولگرایان و
کمسیون امر به
معروف و نهی
از منکر مجلس
شورای اسلامی.
١۴- سید
حسین نقوی
حسینی (زادهٔ
۱۳۳۹ در ورامین)
نمایندهٔ
حوزهٔ
انتخابیهٔ
ورامین در
دورهٔ هشتم
مجلس شورای
اسلامی بودهاست.
عضو کمیسیون
امنیت ملی و
سیاست خارجی
مجلس شورای
اسلامی است،
عضو کمسیون
امر به معروف و
نهی از منکر
مجلس شورای
اسلامی.
١۵-
سیدموسی
موسوی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
انرژی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
لامرد و مهر
در استان فارس
است. عضو
فراکسیون
اصولگرایان
مجلس و عضو
هیات مدیره
فراکسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس شورای
اسلامی.
١۶ – شهروز
افخمی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
اجتماعی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
ملکان در
استان آذربایجان
شرقی است. عضو
سپاه
پاسداران،
جانباز و عضو
بسیج، عضو
فراکسیون
اصولگرایان
مجلس، عضو
فراکسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس شورای
اسلامی.
١٧- محسن
علیمردانی
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
اجتماعی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
زنجان و طارم در
استان زنجان
است. بسیجی و مسوول
پایگاه های
بسیج، مسوول
ستاد شاهد و
ایثارگران دانشگاه
علوم پزشکی
زنجان، عضو
شورای مرکزی
بسیج جامعه
پزشکی استان
زنجان و عضو
فراکسیون امر
به معروف و
نهی از منکر
مجلس شورای
اسلامی.
١٨- محمود
شکری
نمایندهٔ
دورهٔ نهم
مجلس شورای
اسلامی و عضو
کمیسیون
اقتصادی مجلس
شورای اسلامی
از حوزهٔ
انتخابیهٔ
تالش
،رضوانشهر و ماسال
در استان
گیلان است.
عضو فراکسیون
اصولگرایان،
عضو فراکسیون
امر به معروف
و نهی از منکر مجلس،
عضو سپاه
پاسداران
انقلاب
اسلامی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیدین
سیار سریع
:به جایی
رسیدم که میگم
ای کاش احمدی
نژاد می موند،
مجلس عوض می
شد!
[با تصویب
تبصرهای از
ماده 5 طرح
حمایت از
آمران به
معروف و نهی از
منکر
نمایندگان
مجلس مقرر
کردند که
اماکنی که
بدون تجسس در
معرض دید عموم
قرار میگیرند
مانند قسمتهای
مشترک
آپارتمانها،
هتلها،
بیمارستانها
و وسایل نقلیه
مشمول حریم
خصوصی نیست و
امر به معروف
میتواند در
آن صورت گیرد.]
فردا
سوار آسانسور
می شوی، می
بینی بین تو و
زن آقای فلانی
یکی از
برادران
ایستاده.
- آقا شما
تازه ساکن
شدین؟
- نخیر
برادر. من آمر
به معروف و
ناهی عن
المنکر هستم.
- عن؟ منکر؟
- بله هر دو.
با
همسرت سوار
اتومبیلت می
شوی. بعد از
چند دقیقه
ناگهان یکی از
برادران از
پشت در می آید
که نسبتتان را
بپرسد! همسرت
همانجا از ترس
سکته می کند
تو هم کنترل
فرمان را از
دست می دهی و
می کوبی به در
و دیوار. بعد
شما عین چی می
میرید ولی
ناهی عن
المنکر شهید
می شود.
این
عزیزان درون
آپارتمان (مناطق
مشاع) هم می
توانند نفوذ
کنند. بعد
دیگر تشخیص
دزد و آمر به
معروف کمی
مشکل می شود.
دزد وارد خانه
می شود و شروع
می کند به
درآوردن لوستر
خانه!
- برادر عذر
میخوام
وقتتون رو می
گیرم. شما دزد هستید؟
- توهین نکن
آقا. من آمر به
معروف و ناهی
عن المنکر
هستم.
- جسارتا پس
چرا دارین
لوستر رو در
میارین؟
- شما
اینترنت نگاه
نمی کنید نه!؟
این همه لامپ به
نظر شما مفسده
برانگیز
نیست؟
- آهان
متوجه شدم.
چیزی نیاز
ندارین
بیارم؟
- چایی اگه
دارین ممنون
میشم.
خب
بهرحال مجلس و
مسئولین نشان
داده اند که
هیچ چیزی در
این کشور غیرممکن
نیست. یهو
دیدی فردا
وقتی مشغول
کارهای خصوصی
با همسرت هستی
برادری از زیر
لحاف سر بیرون
کند و بگوید:
چند بار بهتون
بگم این
پوزیشون مکروهه؟
هان؟ چرا
متوجه
نیستین؟! بابا
ما هم خانواده
داریم. نمی
تونیم هر شب
بیاییم اینجا
مواظب شما
باشیم. مراعات
کنید دیگه. اه!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسیدپاشی
بی بی سی و نخ
نمایی دوستی
های خاله خرسه؛
بی
بی سی منتظر
فتنه 88 نباش؛
اصفهان بوی
اسید هم بدهد
برای تو کباب
نمی دهد
عماریون
ـ پایگاه
مقاومت
سایبری عمار (سایت
حزب اللهی )
پنجشنبه
۱ آبان ۱۳۹۳
برابر با ۲۳
اکتبر ۲۰۱۴
به
هر طریقی هست
و به هر
انگیزه ی شومی
مردان قانون ،
این گرگ صفتان
بی قانون را
شکار خواهند
کرد.تو سفره
ات را جمع کن
برو جای دیگر
پهن کن.در این
تجمعات مردمی
به منظور
حمایت از
امنیت زنان
منتظر فنته 88
نباش.مردان و
زنان ما هوشیارتر
از این حرف ها
هستند. راستش
را بخواهی از
کباب خبری
نیست.اینجا خر
داغ می کنند.
"عماریون"-
ابراهیمی
دینانی/ این
روزها حل و هوای
شهرم مه آلود
است.دختران و
زنان اصفهانی
لبخند بر
لبانشان کم
رنگ شده
است.از در که
بیرون می
آیند، فقط ترس
و وحشت است از
اراذل و اوباشی
که اسید به
دست گرفته و
تنها دارایی
یک دختر که
زیبایی اوست
را در کوچه پس
کوچه ها از او
می دزدند.
این
روزها زنان
شهر من ترحیح
میدهند از
خانه بیرون
نروند و اگر
رفتند چون زخم
خورده ای که
از ماری کمین
کرده و خفته
میترسد، از
دور و برشان
هراس
دارند.صدای هر
موتوری آنها
را از جا میکند.
چرا که صحنه
اسیدپاشی
برایشان صحنه
ای است به
معنای خانه
نشینی به
درازای یک عمر
.
امنیت
برای زنان شهر
من تنها چیزی
است که مردم
را نگران کرده
است و درد بیآبی
زاینده رود و
حواشی آن را
این روزها کم
رنگ تر کرده
است. مردم به
منظور حمایت از
آسایش و آرامش
زنان شان تجمع
می کنند تا
اعتراض خود را
به عده ای
روانی گرگ صفت
که معلوم نیست
از کدام آخور
می خورند،
نشان دهند.
پلیس
سرنخ هایی به
دست آورده و
افرادی را به
مسلخ توضیح
کشانیده.عده
ای میگویند
یک روانی است
که مشکل دارد
و زنان زیبا را
مورد هجوم
قرار می دهد و
عده ای می خواهند
اینگونه القا
کنند که به
منظور امربه معروف
و نهی از
منکر، به زنان
بدحجاب اسید
می پاشند تا
انزجار را از
دین و
دینمداری و
نظارم را به
دل مردم
بیندازند .
اما
بی بی سی،مثل
همیشه همچون
ماری خفته و
زخم خورده
منتظر بهانه
ای است تا
اراجیفش را به
خورد مردم
دهد.بی بی سی
افسار گریخته
، جایگاه
افراد فسیل
شده و خسته از
انقلابی است
که این روزها
به اسید پاشی
فکری و روحی
پرداخته است.
بی
بی سی ، این
نقشه های نخ
نما که تو در
سر پنهان داری
ما در آیینه
می بینیم و تو
مثل همیشه شکست
خورده و ناکام
خواهی بود.
چرا که اسیدی
که تو قصد
داری بر ذهن
ها بپاشی خیلی
وقت است نخ
نما شده است.
تو
جیره خوار بی
جیره مواجب که
در سوراخ موش
، روباه پیر
یعنی انگلیس
استعمارگر ،
پنهان شده ای
عادت داری هر
موضوعی را بر
ضد نظام تلقی
کنی و مردم را
به جان نظام
بیندازی. تو
همیشه
سوءاستفاده
چی احمقی بوده
ای که حرف
هایت دوزار هم
خریدار
ندارد.مردم
این شهر صبوری
زیاد کرده
اند.در زمان
انقلاب
اسلامی بیشترین
نقش را داشته
اند . در زمان
جنگ بیشترین
شهدا را داده
اند و سرزمین
و آب و
آبادانی شان
را به پای
دیگر شهرها
ریخته اند.
مردمی
صبور که حقشان
اگرچه نادیده
گرفته شده اما
نیازی ندارند
که توی جیرهخوار
حقیر برای
زنان شان
دلسوزی کنی.
به هر طریقی
هست و به هر انگیزه
ی شومی مردان
قانون ، این
گرگ صفتان بی قانون
را شکار
خواهند کرد.تو
سفره ات را
جمع کن برو
جای دیگر پهن
کن.در این
تجمعات مردمی
به منظور
حمایت از
امنیت زنان
منتظر فنته 88 نباش.مردان
و زنان ما
هوشیارتر از
این حرف ها هستند.
راستش را
بخواهی از
کباب خبری
نیست.اینجا خر
داغ می کنند.
http://www.ammariyon.ir/
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گروه
جامعه جهان نيوز
(سایت حزب
اللهی ) - سید
احسان رییس
الساداتی:
اسیدپاشی
مشکوک و فتنهای
جدید / آيا
پروژه ندا
آقاسلطان-۲ و
سینما رکس
درحال طرحريزی
است؟
تاریخ
انتشار : سه
شنبه ۲۹ مهر
۱۳۹۳ ساعت
۱۷:۰۹
کلیه
نهادها و تشکل
های انقلابی و
حزب اللهی بایستی
با هوشمندی و
بصیرت٬ برنامه
های فرهنگی
خود را پیاده
نمایند تا ناخواسته
در برنامه
ریزی دشمن
نقشی ایفا
نکرده باشند
گروه
جامعه جهان
نيوز - سید
احسان رییس
الساداتی:
پروپاگاندای
رسانه ای و
بحران سازی به
منظور بهره
برداری خاص،
یكی از
مهمترين
راهبردهای نظام
سلطه است. در
جريان فتنه ۸۸
و بعد از مرگ
مشکوک ندا
آقاسلطان و
حتي بعد از فوت
بسیاری دیگر
از شهروندان
تهرانی به
خاطر اصابت
گلوله هایی
ناشناس كه
بلافاصله
شاهد انعکاس
سریع آن در
رسانه های
بیگانه و
اپوزیسیون
بوديم؛ حالا
انگار قرار
است از فتنه
ای جدید
رونمایی شود.
اسیدپاشی
مشکوک یک یا چند
موتور سوار
روی صورت
حداقل دو دختر
جوان در شهر
اصفهان٬ موج
جدیدی از تهمت
و افترا را علیه
جریان مومن و
انقلابی رغم
زده که طبق
معمول رسانه
های بیگانه
پرچمدار و
فرمانده آن و
چند روزنامه و
سایت غافل یا
خائن داخلی
همسو با آنان
اقدام به
تحلیل های
فتنه گرانه زده
اند.
ضمن
همدردی با
قربانیان این
واقعه و
خانواده ایشان،
اگر بدبينانه
به قضيه نگاه
كنيم و به راحتي
مغلوب اين موج
سواري بشويم؛
نهايتا درباره
وقوع این
حادثه چهار
فرضیه محتمل
است:
یکم. این
اقدام از سوی
افراد خودسر
[افرادی با قیافه
های مذهبی ولی
فاقد عقل و
تدبیر و علم]
بوده که به
خیال خود
توانسته اند
با این کار
احمقانه و
غیرانسانی
مقابل
بدحجابی بایستند
که با این
اوصاف با يد
گفت كه "بدا به
حال جریان
مومن و
انقلابی" که
هنوز
نتوانسته مجانین
و عناصر حامل
پتانسیلهای
تهدیدزایی از
این دست را در
خود حل و هضم کند.
البته این
فرضیه به
دلايل بسيار
نمیتواند
صحیح باشد چرا
که اگر چنین
بود بایستی زودتر
از اینها این
اقدامات صورت
می گرفت و از طرف
دیگر
اسیدپاشی های
دیگری هم وجود
داشته ولی
رسانه های
بیگانه این
گونه برآن موج
سواری نمیکردند
که خود مشکوک
مینماید.
همچنین
این اقدامات
وحشیگرانه
از تنها کسانی
که بعید است
همین جریان مومن
و انقلابی است
که به خاطر
اعتقادات
مذهبی و دینی
قطعا دست به
این جنایات
نمی زنند.
دوم.
پیش از انقلاب
نیز رژیم شاه
برای بدنام کردن
نیروهای
انقلابی،
اقدام به آتش
زدن سینما رکس
آبادان کرد.
در فاجعه آتش
سوزی عمدی
سینما رکس
آبادان که از
سوی ساواک و
عوامل رژیم
پهلوی جهت
بدنام کردن
انقلاب اسلامی
مردم ایران به
وقوع پیوست،
۳۷۷ نفر به
طرزی فجیع
کشته شدند. در
جریان این آتش
سوزی، تماشاگران
سینما که در
آن روز، حدود
۷۰۰ نفر بودند
برای فرار از
مهلکه به طرف
درهای خروجی
روی آوردند،
ولی درها را
بسته یافتند.
انتشار این
خبر و نمایش
فیلمها و
عکسهای این
فاجعه، افکار
عمومی را به
شدت جریحه
دار ساخت.
اما رژیم شاه
با متهم کردن
نیروهای
انقلابی در این
حادثه ضد
انسانی، قصد
داشت تا
انقلابیون مسلمان
را افرادی
متحجّر و
مخالف با هُنر
و ضد مردم
نشان دهد که
در این هدف
خود ناکام ماند
و مردم بیشتر
حرف مخالفان
که رژیم را در
این فاجعه
متهم می کرد،
می پذیرفتند.
سوم.
واقعه
اسیدپاشی در
اصفهان از جنس
ترورهای
ابتدای
انقلاب است.
در آن سالها
منافقین مردم
را از هر قشر و
شغلی برمیگزیدند
و دست به کشتار٬
ترور و جنایت
های کور می
زدند. اینان حتی
فراتر از این
و برای مظلوم
نمایی و متهم
جلوه دادن
حکومت اسلامی
در زندان ها
اقدام به خودزنی
می کردند تا
بتوانند
دیدگان غافل و
احمق را به
سمت خود جلب و
متعاقب آن
نظام را در
مظان اتهامات
حقوق بشری
قرار دهند.
چهارم.
این یک اقدام
کور جهت ایجاد
فتنه ای جدید
از جنس مسائل
فرهنگی و
اعتقادی است
با معاونت یا
مباشرت رسانه
های ضد انقلاب
خارجی که از
آن فتنه ای
بسازند و از
آب گل آلود آن
ماهی های ضد
انقلابی و ضد
دینی صید
کنند.
از
سوی دیگر وقوع
این اقدام
جنایت کارانه
را در حالی شاهد
هستيم كه
برنامه های ضد
بدپوششی برخی
نهادهای حزب
اللهی با آن
نيز متقارن
شده و دست بر
قضا هر روز
تيتر اول
روزنامه هاي
اصلاحطلب
است! برنامه
یکی از این
نهادها که
ادعای تشکیل
تیم ها و گروه
های ناهی از
منکر را داشته
و احتمالا
برنامه ریزی
چنین جنایتی
در این روزها
برای در مظان
اتهام قرار
دادن این نهاد
حزب اللهی
باشد خود نشان
از پشت پرده
اين اتفاقات
دارد. از این
رو کلیه
نهادها و تشکل
های انقلابی و
حزب اللهی
بایستی با
هوشمندی و
بصیرت٬
برنامه های
فرهنگی خود را
پیاده نمایند
تا ناخواسته
در برنامه
ریزی دشمن
نقشی ایفا
نکرده باشند و
تهدیدات
فرهنگی موجود
را به نهادهای
فرهنگی مومن
واگذار کرده و
اقدامات عملیاتی
خود را همسو
با سیاست های
کلی نظام٬ شکل
و سامان دهند.
http://www.jahannews.com/vdcbszbfgrhbw8p.uiur.html
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پایگاه
598 ـ(سایت حزب
اللهی )
ـ تاریخ
انتشار: ۰۱
آبان ۱۳۹۳ -
۱۱:۲۳
یادداشت
وحید یامین
پور درخصوص
اسیدپاشی های
اخیر:
شباهت
اسیدپاشیهای
اخیر با
ماجرای قتلهای
زنجیرهای
دولت اصلاحات
ماجرای
اسیدپاشی
اخیر دقیقا
یکسال پس از
استقرار دولت
اعتدال بسیار
شبیه ماجرای
قتل های
زنجیره ای ست.
اکنون هم
حامیان افراطی
دولت از این
پرونده
حداکثر بهره
برداری را می
کنند. متاسفم
که چهره ی
نجیب دختران
سرزمینم
قربانی سیاست
بازی های کثیف
شده است./ روشن
است که ماجرای
تلخ اسیدپاشی
بهانه ی خوبی
برای بلند شدن
صدای به
اصطلاح
اعتدال علیه
جریان به
اصطلاح تندرو
شده است.
به
گزارش سرویس
سیاسی پایگاه
598، دکتر
وحید یامین
پور در
یادداشتی
نسبت به وقایع
اخیر اصفهان
در اسیدپاشی
به صورت
تعدادی از
بانوان و حرکت
مشکوک رسانه
های زنجیره ای
در این خصوص،
واکنش نشان
داده است ک
متن این یادداشت
در ادامه می آید:
اوایل
دوران
اصلاحات
حامیان
افراطی دولت
نیاز به
بحرانی
داشتند تا هم
برای
شعارهایشان پشتوانه
ای بسازند و
هم خود را در
موضع وکیل مدافع
مردم مستقر
کنند. لذا
قتلهای
زنجیره ای را
در سال 77 یکسال
پس از استقرار
دولت اصلاحات
راه انداختند.
مصطفی
پورمحمدی
وزیر فعلی
دادگستری و
معاون اسبق
وزارت
اطلاعات در اینباره
می گوید:
"داستان قتل
های زنجیره ای
جزء
پروپاگاندهای
جریان چپ در
کشور است. این
جریان وقتی می
خواست کسی را
بکوبد باید یک
بهانه و
اتهامی برایش
مطرح می کرد.
یک عده را
میگفت تندور،
یک عده را
چماقدار ...
افرادی که
مسوول مستقیم
قتلها بودند
مشهور ترین
نیروهای چپ
وزارت
اطلاعات
بودند."
ماجرای
اسیدپاشی
اخیر دقیقا
یکسال پس از
استقرار دولت
اعتدال بسیار
شبیه ماجرای
قتل های زنجیره
ای ست. اکنون
هم حامیان
افراطی دولت
از این پرونده
حداکثر بهره
برداری را می
کنند. متاسفم
که چهره ی
نجیب دختران
سرزمینم
قربانی سیاست
بازی های کثیف
شده است.
امروز
جناب حسن
روحانی در
زنجان در
اینباره اینگونه
موضع گرفته
اند: "همه مردم
وظیفه امر به
معروف و نهی
از منکر را
بردوش دارند/
مبادا که فردا
تحت لوای این
شعار زیبا در
جامعه ناامنی
آغاز شود/
بعضی ها دروغ
را منکر نمی
دانند و صبح
تا شب بدحجابی
را منکر می
دانند."
روشن
است که ماجرای
تلخ اسیدپاشی
بهانه ی خوبی
برای بلند شدن
صدای به
اصطلاح
اعتدال علیه جریان
به اصطلاح
تندرو شده
است. البته
امیدواریم
جناب رییس
جمهور که
متخصص امنیت
داخلی هستند
هرچه زودتر
متوجه ناامنی
های تولید شده
توسط حامیان
افراطی خود
بشوند.