Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷ برابر با  ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱۷۳ فروردين ۶۱۷  برابر با ۰۱ ژانويه ۰۰۰۱
مبارزات زنان کارگر بنگلادش برای زندگی بهتر

مبارزات زنان کارگر بنگلادش برای زندگی بهتر !

 

آزاده ارفع

 

زنان کارگر بنگلادش با وارد شدن در عرصه تولید و تشکل در سندیکاهای کارگری توانسته اند تغییرات قابل ملاحضه ای در وضعیت زندگی شان به وجود آورند. 

 

در هفته گذشته اعتراضات کارگران نساجی بنگلادش در جنوب شرقی این کشور در بندر"چیتاگونگ" با سرکوب خشن وتیراندازی قوای سرکوب مواجه شد. واحدهای ضدشورش پلیس با  گاز اشک آور و گلوله های پلاستیکی به تظاهرکنندگانی که به عدم اجرای وعده دولت برای افزایش حداقل حقوق شان اعتراض می کردند یورش بردند. درجریان عملیات سرکوب سه کارگر کشته و ۱۵۰ نقر دیگر از کارگران تظاهر کننده به شدت زخمی شدند. همزمان، پلیس به تظاهرکندگان در "داکا" پایتخت این کشور و شهرهای اطراف آن نیز، که اعتراضات مشابهی انجام می داند، حمله کرده و حدود صدنفر از کارگران اعتراض کننده را مجروح نمود . در مجموع سه کشته و 250 زخمی حاصل سرکوب خونین اعتراضات کارگری هفته پیش بوده است. 

 

 مبارزه کارگران نساجی بنگلادش پدیده تازه ای نیست. این مبارزات سالهاست که ادامه دارد و از سال ۲۰۰۵ به این سو دامنه آن به طور چشم گیری گسترش یافته است. باید به این واقعیت توجه کرد که  کارگران نساجی بنگلادش ارزان ترین کارگران جهان در بخش نساجی بوده و ناچارند در بدترین شرایط کاری و ایمنی استثمار شوند.  اعتراضات کارگری چند ماه گذشته کارگران به پائین بودن سطح دستمزده دولت بنگلادش را وادار کرد که در ماه ژوئن افزایش  حداقل حقوق کارگران بخش نساجی را بپذیرد  و قرار شد که این توافق از ماه نوامبر به اجرا گذاشته شود. اما  وعده های داده شده فقط بر روی کاغذ مانده است. کارگران بخش نساجی بدلیل عدم اجرای این قانون در روز شنبه در "چیتاگونگ"، " داکا" پایتخت و شهرهای اطراف پایتخت، دست به اعتراض زدند..کارخانه کره جنوبی" یون گون" در روز شنبه همه ۱۷ کارخانه های خود را در بنگلادش بخاطر گسترش اعتصابات در اعتراض به پائین بودن دستمزدها به حالت تعطیل در آورد.

 

صنعت نساجی بنگلادش از دهه هفتاد قرن بیستم به این سو بسرعت رشد کرده است. این بخش اکنون هشتاد درصد صادرات هجده میلیاردی این کشور را تشکیل داده و منبع اصلی درآمدهای ارزی کشور است. ۷۵درصد تولید و صادرات لباس  متعلق  به انحصارات زنجیره ای بین المللی بخش پوشاک  " کی ک "   و" ها . اند. ام." و... هستند که سود خود را از دستمزد های ارزان کارگران بخش نساجی بنگلادش بدست می آورند.

 

 بخش نساجی بخاطر اهمیت درجه اولی که در اقتصاد بنگلادش دارد در حدود چهل درصد نیروی کار کشور را جذب رشته نساجی کرده است. هشتاد و پنج درصد از نیروی کار سه و نیم میلیونی بخش نساجی را زنان تشکیل می دهند.بخش اعظم این زنان بسیار جوان بوده و سن شان از چهارده سال به بالاست.( کودکان کم سن هم اغلب به عنوان کارگر کمکی با دستمزدهای بسیار پائین و به صورت غیررسمی به کار گرفته می شوند). زنان به طور متوسط تنها بیست سال در این رشته کار می کنند زیرا پس از این مدت  کاهش نورچشم و سایر ضایعات بدنی، که اغلب به سوءتغذیه شدید مربوط است، زنان را از پای درآورده و از آن پس توسط کارفرمایان به عنوان کارگران فاقد کارآئی لازم از کار اخراج می شوند.

 

 نه فقط دستمزد کارگران نساجی در پائین ترین سطح ممکن قرار دارد بلکه شرایط بهداشتی محیط کار  در کارخانه ها فاجعه بار است. همین امر ابتلا ء به بیماری در محیط کار را بشدت گسترش داده و درمواردی موجب  مرگ  کارگران شده است. علاوه بر وضعیت اسف بار بهداشت در محیط های کار کارخانه ها تدابیر ایمنی در برابر آتش سوزی نیز درسطح بسیار نازلی قرار دارند. با توجه به آن که انبارهای مواد اولیه  و محیط کار صنایع نساجی پراز مصالح سریع الاشتعال است پائین بودن تدابیر ایمنی برای مقابله با آتش سوزی موجب وقوع آتش سوزی های مهیبی می شود که  هر بار تلفات بسیار زیادی از خود بر جای می نهد. از جمله این آتش سوزی ها باید به  آتش سوزی ۲۵ فوریه ۲۰۱۰  در طبقه اول کارخانه "گاریب و گاریب" در داکا اشاره کرد. در این حادثه 22 نفر از کارگران جان خود را از دست داده  و بیش از ۵۰ نفر زخمی شدند.  البته چون آتش سوزی در نیمه شب به وقوع پیوست تلفات در سطح حداقل یعنی ۲۵ نفر،  محدود ماند.

 

 بنگلادش که در سال ۱۹۷۱از پاکستان جدا شده و به کشور مستقلی مبدل شد جامعه ای فقرزده و در همان حال مذهبی و سنتی می باشد که سنت های مذهبی و مردسالارانه ضد زن در آن بشدت قوی است.  در دهه هفتاد با گسترش صنایع نساجی و شروع سرمایه گذاری های خارجی،  زنان در مقیاس وسیع وارد این صنعت شدند. این روند با عکس العمل شدید روحانیت مواجه شد که ورود زنان به عرصه اشتغال و آمیزش آنها در محیط کار با مردان را حرکتی الحادی می دانستند. روحانیون برای مهار این گرایش به در کارخانه ها رفته و تلاش می کردند که با موعظه خود مانع از اشتغال زنان شوند. ویا نوارهائی با همین مضمون به طور وسیع منتشر می کردند. اما جبر اقتصادی ناشی از ورشکستگی اقتصاد سنتی روستائی و گسترش بیکاری در روستا، فقرزدگی شدید و شکم های گرسنه اعضای خانواده قوی تر از آن بود که سنت های پوسیده پدرسالارانه قادر به مهار ورود زنان به عرصه تولید شود.

 

ورود وسیع زنان به عرصه تولید تحولات مهم اجتماعی به بار آورد که عبارت بود از مهاجرت خانواده ها از روستاها به شهرها و سکنی گزیدن در حلبی آبادهای اطراف شهرهای بزرگ  مناطق صنعتی، تعدیل مردسالاری در عرصه خانوداه به طوری که برای اولین بار در جامعه بنگلادش مردان شروع کردند به سهیم شدن در امر کارخانگی و نگهداری فرزندان.

 

سرمایه داران محلی نیز به نوبه خود نقشی در دامن زدن به روند جذب هر چه بیشتر زنان در عرصه صنعت داشتند. از نظر آنها زنان کارگر، در مقایسه با کارگران مرد ، کارگرانی ارزان تر، مطیع تر، کم توقع تر و در عین حال پرکارتر، مسئولیت پذیرتر،  پی گیرتر، کم دردسر تر و با سلیقه تر بودند. کارگرانی که بهتر کار می کردند، کمتر اعتصاب و شورش می کردند و بنابراین سودهای بیشتری برای کارفرماهای داخلی و شرکای بین المللی آنها  خلق می کردند.

 

اگر چه  زنان در مراحل اول شکل گیری صنایع نساجی و گسترش شتابان اشتغال برای نجات خود و خانواده اشان از گرسنگی و رهائی از زندان اسارتبار سنت ها بیشتر از مردان تن به استثمار خشن و بیرحمانه سرمایه داران محلی و شرکای بین المللی آنها می سپردند اما با گذر زمان زنان نیز دگرگون شدند. نسل های جدید کارگران زن که در شهرها و یا اطراف شهرها بزرگ چشم به جهان گشوده و تا حدودی از تحصیلات برخوردار بوده و با مبارزات مادران و پدرانشان آشنا هستند با آگاهی و هوشیاری و در عین حال روحیه رزمنده تری با مسائل محیط کارشان برخورد می کنند. اگر چه  با آزادی تشکل های صنفی و سندیکائی در بنگلادش هم از سوی سرمایه داران و هم از سوی دولت بشدت برخورد می شود اما با وجود این زنان توانسته اند در عرصه تشکل های کارگری و اتحادیه ای نیز به طور فعال وارد شوند.

 

مبارزات کارگران  بنگلادش و در راس آنها زنان کارگرموجب شد که دولت قول افزایش حداقل دستمزد به سه هزار " تاکا"( معادل ۴۷ دلار) را داده و متعهد شود که حداقل دستمزد جدید از اوائل ماه نوامبر امسال اجراء شود. این سطح از حداقل دستمزد با مخالفت بخشهای مهمی از کارگران نساجی مواجه شده است که  حقوق ماهیانه ۴۷ دلار را به عنوان حداقل حقوق غیرقابل پذیرش می دانند.  اما عدم اجرای وعده دولت نشان داده که کارگران بنگلادشی برای دست یابی به بهبودهای جزئی نیز نیاز به حفظ پیکارهای طبقاتی و اتحادو تشکل بیشتر دارند. در بستر این مبارزات طبقاتی زنان کارگر بنگلادشی نه فقط  سرمایه داری خودی و بین المللی بلکه تبعیضات جنسی یک جامعه سنتی و عقب مانده را نیز به چالش می طلبند. این دو عرصه از مبارزه در پیکارهای زنان کارگر بنگلادش بهم پیوند خورده است.

یکشنبه ۵ دی ۱۳۸۹  برابر با ۲۶ دسامبر ۲۰۱۰  

 

 

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©