آیا
با تکرار ِ
شکل ِ دیگر ِ
فاجعه ی ِ57
روبروییم ؟
یا نه!
[تلاش
برای یافتن
ویا شنیدن
پاسخ آن]
ایران
و آینده ی
مردم مظلوم این
کشوربا
وضعیتی خاص و
بحرانی
روبروست. تلاش گسترده
ی امروز
میتواند برای فردای
یک جابجایی
حیاتی و
بنیادی که
مورد
پشتیبانی همگان
است کار ساز
آید . آما آیا
همزمان : امکان
و احتمال
تکرارفاجعه ی
57 ـ با شکل دیگری,
روبروی مردم
بپاخاسته
ایران
قرارنخواهد گرفت؟
چیزیکه
امروزه بیش از
گذشته برای
همه مردم ,
گفته هایی
بشدت کسل
کننده ,
تکراری و تو
خالی است ,
وعده و قول
سرخرمن است !خوب:
من و
مردم حق داریم,
که نگران
باشیم . از یک
طرف تجربه ی
تاریخ پر ننگ
و خیانت
رهبران و
مدافعان رنگارنگ
ایران و جهان
ـ به توده ها است
که آنها در
گذشته به
اعتماد مردم
خیانت کرده و
بدنبال فرصت وبا
کسب قدرت توسط
قیام و اراده
ی اکثریت مردم
, نه تنها ولی
نعمتان خود را
فراموش , که حتی
بعد از
تصرف حکومت ,یکی
از آن مدعی ها
و بهترین هایش
ـ همین
آقای خمینی
بود , که او «
امام ِ امت
ساز» شد
و چنان خلق
خدای خود را به
صلابه و سیخ ِ
کباب جنایات دینی
و مطامع
ِ دنیوی
معممان و بی
عمامگان پلید حکومت
اسلامی اش
کشید و سپرد ,
که داغ زخم آن
بر جسم و جان ها
, آنچنان عمیق
است که چندین
نسل زمان وبه
همان میزان بردباری
ِ
قضایی
ومراقبت های روان
بالینی ـ درمانی
می خواهد
تا" آین
کابوس" از
خاطره های
وحشتزده
بیمار ِعموم , بیرون
رانده شده و
به حافظه ی بخش ِتاریخ
جنون سپرده شود
, تا چه مگر ,خاطر
انسان ِ
رنجبرده و به
همریخته ,
ازتلخی ادباراولیا
ی عصر خدایی و
نمایندگان به
حق اش در
ایران , روزی
دور, آرامش
گیرد!
اگر
نه این است که
من بوضوح گفتم
, پس بمن ومردم بگویید,
درک غلط ,
افتراء آمیز , مشکوک و
دشمنانه ام را
به صراحت گواه
و نشانه روید!؟
تا بیش از این
ناگزیر تقبل و
تحمل این
دستگاه فاسد ِ
ظالم و دزد
نمانیم و
نیروی مان را
پراکنده و
منحرف نسازیم!
و گر نه ,
دیگر جای
تردیدی نمی
ماند که
بگویم: شمایان
صادق نیستید ,راست
نمی گویید و
کلک وحیله ی
دیگری در بساط
رنگ کرده ی سبز
تان هست و
پرورانده اید
,که نمی
خواهید در دید
همگان باشد و
اهداف سوءآن
افشا شود !
درست مثل همان
دوران اوایل آمدن آقای
خمینی که تقید
به تقیه کرد و
نیرنگ غیر
اخلاقی اش را(
دیکتاتوری و
استبداد
مذهبی ) از چشم
مردم پوشانید
, واین سرنوشت
را نصیب ایران
و ایرانی کرد !
شما از باز گشت
به آن دوران نقل
و نبات
میگویید !
اصلن این چه
معنی دارد, آخر
کدام دوران؟
وآنگاه که از
رهبر انقلاب و
قانون اساسی گفته
میشود واز
ارزش و ارثیه
ی " امام" حرف
می زنید ـ معلوم
نیست از کدام
سمتگیری
ایشان به سوی
اهداف مردم و
احقاق حق مظلوم
و کدام
رهایی از تنگدستی و رفاه به
سود فقیرو
درماندگان گفتگو
میشود , که ما
ندیدم و ایشان
عزم آنرا
داشتند؟
آیا
منظورتان از "
آزادی " :
پروازبلند
کوتاه مدت آن
کبوتر ِ پرپر
و شکسته بال شده
ی امید مردمانست
که در آوان
خیزش ,
بیرحمانه توسط
آقای خمینی , در
کوتاهترین
فاصله ی ممکن , پس
از کسب قدرت و تایید
مشروعیت
آن از طرف
مردم , او آن
پرنده ی
سبکبال رااز
آسمان بزیر وایده
آل های بزرگ اش
را بنام اسلام
و ملا به
تاراج وتباهی
کشاند و صورت
زشت و خونین دیروز و
امروز را به
آن سپرد !؟ هان :
آنرا
میگویید؟ یا
کدام؟
حرف
زدن هزینه
ندارد, ولی ایده
وعمل صادقانه
ی مردمی در
مقابل قلدری
قلدران چطور؟
بگذریم : به
باور من چند
محور عمده
وجود دارند که
میتواند
همبستگی
عمومی را در
مقابل دشمن
مشترک تامین و
بدبینی موجود
را تقلیل
ومتحد شدن مان
را تضمین کند!
"زنان"
نیمی از
اکثریت
جزغاله شده و عصیانی
قوانین
اسلامی
, زنان
بزرگوارمان
هستند , که
بیشترین آسیب
را از این
سیستم زن ستیز
با تمام وجود
لمس کرده اند
ومحدویتها ی
گسترده و سلب
حد اقل هویت
انسانی آنان
بنام زن , در
این حکومت ,
بقدری زایل
گشته و ازآنان
گرفته و
پایمال شده
اند , که نیروی
مقاومت و
پایداری در
برابر رزیم را
بحق زنان در
دست دارند و
با این سرو
گردن بالای
شعور و شجاعت , پیش
آهنگی و رهبری
آنان , نیروی
اصلی رهاسازی
زندگی را از
دست جهل تشکیل
میدهد. که این
مهم و اهداف
سازش ناپذیر
این نیمه ی
جامعه ما , در
برنامه ی جنبش
اصلاح طلبی
هرگز
بطورروشن و
سرراست توسط
جنبش سبز,صراحت
و اندک برجستگی
را در دید
مدعیان رهبری
آن , نیافته
است !
باعث
دلگرمی و
امیدواریست :
مواضع شجاعانه
ی هر از چند
گاه خانم "
زهرا رهنورد "
ـ پیرامون
ناتوانی
قوانین
اسلامی نسبت
به پاسخ
و ادای حقوق
برابر زن و
مرد و صراحت نقد و
بیان صریح
ایشان درچگونگی
پیدایش و ریشه ی بخشی از
این تبعیض ها
در اسلام و
بویژه در
اسلام ِسیاسی!
"
کارگران"
اگر باور بر
این باشد که
باید ازاین
شرایط ناگوارو
این رژیم قتال
و بیرحم عبور
کرد,که باید
کرد! باید این
را هم بی
تردید حلقه ی
گوش و هوش جان
بیدار ساخت که
بدون
"کارگران" و
نقش اساسی
آنان در این مبارزات حیاتی و
پیشرو , متصور
نیست, که ما از
پس این هیولا درنده بدر
آییم و جان
سالم , از نیروی
قهری اش بدر
ببریم. باید و
ضروریست که به
توان ونیروی
پیشبرنده و تاریخساز
کارگران
ایمان آورد
وبرای فضای
باز تنفس سیاسی
و تشکل صنفی همه و از
جمله این
نیروی عظیم در عرصه
ی اجتماعی ـ
طبقاتی او , در
نظر و عمل ,
صادقانه برنامه
و
وظایفی در
مقابل خود و
جنبش قرار داد
و عملن به آن
متعهد بود و به این
نیروی رنج
کشیده و توانا
که قابلیت رهایی
بخشی اش ,
حتا به سود خود ماست
, امید , دلگرمی ,
اعتماد و
اطمینان
بخشید تا با
فراغ خاطر در
خدمت اهداف بزرگ و
انسانی کل
جنبش , دست بکار
برده و قافله
سالار آینده
آزاد همگان شود!
اقلیت
های ملی و
مذهبی
ویژگی
ایران و درک
درست از
ساکنین و
مذاهب کوچک و
بزرگ آن "شاه
کلید " حفظ
ایران و بقای
یکدست آن در
فرارویی از این
دوران به همت
و همراهی همه
ی آنان است , که
آن نیز, نیاز
به توجه بسیار
دقیق ونرمش
بالای ایده ی کثرت
گرای حکومت
مرکزی آتی
دارد , و آن نیز
مشروط است, به
تقسیم قدرت
بین خود
مختاریهای
محلی, که در نتیجه
ی دخالت
مستقیم خود ,
کمترین امکان اشتباه
وایجاد رگ و
ریشه ی تبیعیض
های ملی و
مذهبی خواهد
بود , ومی باید
به ایران
آینده از همین
حالا پلورالیستی
نگاه کرد و
باور به
سکولار بودن
حکومت آن داشت
. بجر حکومت
متشکل مرکزی فدرال
وبا اختیارات
مستقل "
فدراتیوی"
دیگرنمیتوان
بر کول شکسته
ی هیچ قوم و
خلق و یا ملتی
بار و هزینه ی
مزاحم حکومت
تک قدرت را
نهاد . مناسب
ترین روش ناشناخته
برای
فرهنگ عمومی ـ
ایرانی ما,آشنایی
وفراگیری
همین شیوه
دمکراتیک آزاد
است که باید
آنرا شناخت و
درست بکار برد
, تا بتوان در
آینده ی
نچندان دور
,فضای مسالمت
آمیز زندگی با
هم در یک
کشوررا ,
بخصوص بدون
تحمیل " فقط ایرانی
" بودن
را بر هر کدام
از شهروندان
آتی خود
تحکیم و
تزریق کند و
در نتیجه روند
رهبر و قهرمان
سازی و سالاری
را از همین
حالا شروع
کرده و با روش
بشدت مزاحم آن
مقابله اصولی
داشت. تردیدی
نیست که تمرکز
قدرت مادر
فساد است!
"
اپوزیسون"
اگرچه جنبش
بزرگ مردم
تمام مخالفان
متنوع رژیم را
شوکه و
غافلگیر کرد ,
اما تردید در
جایگیری ایده و
برنامه های
احزاب و
سازمان های
ملی ـ سراسری
سیاسی در
اجتماع نیز,
خود فریبی و
ساده لوحی است
, که شدیدن
باید از آن
پرهیز نمود.
روش
غلط و خطرناک
شکل گیری
حکومت اسلامی در خارج
از کشور , چراغ
راهنمای ما
دراین مبارزه
ی پیشروست.
هرگونه ایجاد
ابزار وحدت در
صف بندی
مبارزات توده
ای در داخل و
خارج
کشورامری
ضروری ومورد
حمایت است.
اما
نباید این به
معنی ایجاد حکومت
در سایه تلقی
شود , که عده ای
آنرا بشکلی لز
اشکال در خارج
تشکیل دهند.
همانطور که
سازمان مجاهدین
خلق بدون
اراده ی مردم
و امکان تاثیر
آنان از این
سازمان,
طنزگونه
سالهاست که
دست به چنین
اقدام غلطی
زده است. تمام
تلاش ما باید
صرف ایجاد
فضای باز
سیاسی و امکان
انتخابات
آزاد و کاملن
دموکراتیک توسط
همه ی مردم کشور
باشد و این
یگاته ضامن
اتحاد و تحکیم
آینده ی ایران
متحد است.
هرگونه
همبستگی و
همراهی در
صورتی متصور
است که تمام
احاد این کشور
بزرگ و چند
ملیتی , مذهبی
منافع شان به
وضوح در
راستای
دگرگونی آتی
تامین شود. هر
روش وعمل
مخالف آنچه من
بصورت خلاصه و
با محور های
عمده بیان
کردم , باشد ,کمکی به
وضع موجود و
فشردگی بیشتر
صف دوستان در
مقابل
دشمنانمان
نخواهد کرد و ما
در
بهترین حالت
تنها در پروژه
ی تغیروعبور,
امکان در جا
زدن را فقط
تمدید میکنیم
و نه بیشتر!
بهنام
ـ هفتم یونی 10