بیانیۀ
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی ایران
(راه کارگر)
در
باره تحریم انتخابات
۹۶جمهوری
اسلامی
تمرکز
بر رویارویی
مردم با
بالایی ها
به جای امید
بستن به
اختلافات
بالایی ها
یک
بار دیگر بساط
عوام فریبی
انتخاباتی
جمهوری
اسلامی راه
افتاده است. ۲۹
اردیبهشت
قرار است
دوازدهمین
انتخابات
ریاست جمهوری
برگزار شود ،
همراه با
انتخابات
شوراهای
اسلامی شهرها
و روستاها و
انتخابات
میان دوره ای
مجلس شورای
اسلامی.
چند
روز پیش ،
خامنه ای گقته
است : "اگر
انتخابات
نبود ، امروز
اثری از
جمهوری
اسلامی ایران باقی
نمی ماند". این
حرف هرچند از
دهان خامنه ای
بیرون آمده ،
اما بیان
حقیقتی است
انکار ناپذیر.
و آن حقیقت این
است که ولایت
فقیه ، یعنی
اصل بنیادین
جمهوری
اسلامی ، جز
بی حقی مطلق
مردم در برابر
فرمانروایان
حاکم معنای
دیگری ندارد و
وظیفه اصلی
انتخابات
پوشاندن این
استبداد و بی حقی
مطلق است از
چشم همین مردم. همه
ایرانیان
بالای هژده
سال ، بی
استثناء و بی
تبعیض (یعنی
صرف نظر از
تفاوت های
جنسی ، مذهبی
، سیاسی ،
فرهنگی و قومی
شان) حق دارند
رأی بدهند و
انصافاً همه
شان (در
فانتزی
انتخابات) فقط
یک رأی دارند
؛ ازشخص ولی
فقیه گرفته تا
مثلاً یک
بهایی یا حتی
یک خدانشناس. اما
اگر همه این
ایرانیان هم
رأی و هم صدا
بشوند ( طبق
اصل ۱۷۷ قانون
اساسی رژیم)
حق ندارند به
جدایی دین از
دولت یا حتی
کنار گذاشتن
اصل ولایت
فقیه رأی
بدهند. فراتر
از این ، هیچ
یک از تصمیمات
نهادهای
انتخابی رژیم
بدون تأیید شورای
نگهبان
اعتبار
قانونی
ندارند و
طبعاً قابل اجراء
نیستند. گذشته
از همه اینها
، ولی فقیه با
اختیارات
نیمه خدایی اش
، بر فراز
قانون اساسی و
حتی احکام شرع
قرار دارد و
هر وقت
"مصلحت"
بداند ، می
تواند همه
آنها را به
حالت تعلیق
درآورد و با
"حکم حکومتی"
هر قانونی را
ملغا کند. بنابراین
، در جمهوری
اسلامی ،
انتخابات
اسمی امروزی
برای همان "بیعت"
عهد بوقی با
"خلیفه
مسلمین" است و
ابراز وفاداری
دوره ای برای
نظام "خلافت".
و سید علی
خامنه ای حق
دارد با خیال
راحت بگوید: "انتخابات
درنظام
جمهوری
اسلامی ،
برآمده از
اسلام است و
این گونه نیست
که جمهوری به
اسلام الصاق
شده باشد". آری
، "جمهوری" در
این جا فقط
پوششی است
برای خوراندن
همان "خلافت"
عهد بوقی به
مردمان امروزی.
اما
مشکل جمهوری
اسلامی این
است که "خلافت"
عهد بوقی را
در دنیای
امروزی بیش از
حد معینی نمی
توان پوشیده
نگه داشت. و
نابهنگامی و
تناقضات
فزاینده خودِ
جمهوری
اسلامی در
کنار زدن پوشش
انتخابات از
چهره "خلافت"
عهد بوقی ،
نقش تعیین
کننده ای
داشته است. به
یاد داشته
باشیم که
همراه با کاهش
پایه حمایتی
جمهوری
اسلامی و عمیق
تر شدن
تضادهای
درونی آن ،
دستگاه ولایت در
دهه دوم موجودیت
رژیم ناگزیر
شد "نظارت
استصوابی" را
ابداع کند ،
یعنی حق
انتخاب شدن
(بدون تأیید
مشخص ولی فقیه)
را حتی از
مسلمانان
معتقد و ملتزم
به ولایت فقیه
سلب کرد و در
قدم بعدی
ناگزیر شد رسماً
ضرورت
"مهندسی
معقول و منطقی
انتخابات" را
پیش بکشد ؛ در
نتیجه،
اکنون کار به
جایی کشیده
که ولی
فقیه ناگزیر است
خود به طور
روزانه ، شخصاً
و علناً "مهندسی"
انتخابات را
هدایت کند تا
طرح های تعیین
شده بر وفق
مراد پیش
برود.
مقدمات
انتخابات ۲۹
اردیبهشت در
شرایطی آغاز
شده که جمهوری
اسلامی یک بار
دیگر در
موقعیت بسیار
دشوار و تناقض
آمیزی قرار
گرفته است:
§
با
پیروزی ترامپ
و جمهوری
خواهان در
امریکا ، شبح
رویارویی های
خطرناک با
امریکا و
متحدان منطقه
ای آن و نیز
شروع تحریم
های جدیدی که
می توانند
اقتصاد
ورشکسته
ایران را
ورشکسته تر سازند
، یک بار دیگر
در افق ظاهر
شده است.
§
با
غیر قابل
کنترل شدن ماهواره
و اینترنت ،
زره امنیتی
رژیم برای کنترل
خبر گیری و
ارتباط گیری
مردم ، شکاف
برداشته و
اکثریت
ایرانیان
اکنون می
توانند
سانسور خبری و
ارتباطی رژیم
را دور بزنند.
و این برای حکومتی
که ادامه
موجودیت اش ،
به سرکوب
سیاسی و حتی
بیش از آن ، به
سرکوب مدنی
متکی است ، می
تواند بسیار
خطرناک باشد.
آنها می دانند
که اگر امروز
نتوانند این
شکاف را رفو
کنند ، فردا
برای این کار
خیلی دیر
خواهد شد.
§
ورشکستگی
اقتصاد کشور ،
گسترش بی
سابقه نابرابری
های طبقاتی و
فرو رفتن
اکثریت مردم
در فلاکت
اقتصادی و
اجتماعی ،
نارضایی ها و
اعتراضات
گسترده ای را
در میان
کارگران و
زحمتکشان
دامن زده که
مخصوصاً در دو
سال اخیر به
سمت ارتباط
گیری ها و
شبکه سازی های
مستقل
برخاسته از
پائین پیش می
روند و با
آهنگی چشم گیر
، خصلت سراسری
پیدا می کنند. و
تردیدی نمی
توان داشت که
نهادهای
اطلاعاتی و امنیتی
رژیم ، عقب
نشینی در
مقابل این
حرکت ها و
تحمل آنها را
برای آینده
رژیم بسیار
خطرناک می
بینند.
قرائن
نشان می دهد
که دستگاه
ولایت برای
عبور از
موقعیت کنونی
، یک بار دیگر
، طرح "مهندسی"
تمام عیار
انتخابات را پیش
می برد. کافی
است مثلاً
توجه داشته
باشیم که:
§
به
میدان آوردن
ابراهیم
رئیسی (یعنی
یکی از اعضای
"هیأت مرگ" در
قتل عام
زندانیان
سیاسی در سال
۶۷) به عنوان
کاندیدای
مطلوب دستگاه
ولایت ، جز
نگهداشتن
شمشیر عریان
در مقابل
چشمان مردم ،
معنای دیگری
نمی تواند
داشته باشد. و
گرنه بعید است
آنها ندانند که
با این کار هم
اکنون رسوایی
بزرگی برای
رژیم درست
کرده اند که
در صورت رسیدن
رئیسی به
ریاست جمهوری
، برای شان
بسیار پر
هزینه تر
خواهد بود. زیرا
قرار گرفتن
چنین آدمی در
مقام ریاست
جمهوری ،
فرصتی بی همتا
برای گشوده
شدن پروندۀ قتل
عام هزاران
زندانی سیاسی
در سال ۶۷ به
وجود خواهد
آورد و خصلت
داعشی جمهوری
اسلامی و
دستان خونین
همه حکومت
گران فقاهتی
(از شخص خمینی
گرفته تا همه
مسؤولانی که
در آن دوره کاره
ای بوده اند و با
بنیان گذار
آدم خوار رژیم
همراهی کرده
اند و یا به
اعتراض دَم
برنیاورده
اند) را بار
دیگر در معرض
افکار عمومی
تمامی مردم
ایران قرار
خواهد داد و
مسلماً
رسوایی بی
سابقه ای برای
رژیم در سطح
جهانی به وجود
خواهد آورد ؛
حادثه ای که البته
بیداری بزرگی
برای مردم
ایران خواهد
بود و ضربه ای
بزرگ تر بر
پایه های نظام
ولایت فقیه.
§
مستضعف
پناهی کاندیداهای
"اصلح"
دستگاه ولایت
که با شارلاتان
بازی عریان
پیش می رود و حتی
اگر در این
انتخابات
برای شان
کارساز باشد ،
پس از آن ،
برای کل نظام
نتایج مصیبت
باری خواهد
داشت ، زیرا
تردیدی نیست
که از این
طریق اولاً
آنها ناگزیر
شده اند با
صراحت تمام به
ورشکستگی همه
جانبه اقتصاد سیاسی
جمهوری
اسلامی اعتراف
کنند و
ناخواسته
حقیقتی را بر
زبان بیاورند که
دستگاه ولایت در
تمام چهار دهه
گذشته ، در به
وجود آوردن آن
نقش تعیین
کننده ای
داشته است ؛
ثانیاً
ناگزیر شده
اند وعده هایی
به پائینی ها
بدهند که خود
می دانند
مطلقاً
توخالی است و
به احتمال
زیاد با خراب
تر کردن اوضاع
از طریق
"استکبار
ستیزی" و
"اقتصادی مقاومتی"
و "مدیریت
جهادی" ، خانه
خرابی مردم و
مخصوصاً
زحمتکشان و
محرومان را در
ابعادی فاجعه
بار گسترده تر
خواهد ساخت.
§
فعال
شدن همه
تریبون ها و
امکانات
دستگاه ولایت
و مخصوصاً
مداخلات هر
روزه شخص ولی
فقیه به حمایت
از
کاندیداهای
اصول گرا ،
نشان دهنده
عزم آنها به
"مهندسی"
انتخابات است
، زیرا تردیدی
نمی توان داشت
که اگر با
وجود همه این
حمایت ها ،
اصول گرایان
شکست بخورند ،
چنین شکستی ،
خواه ناخواه ،
ضربه مستقیمی
بر اعتبار شخص
خامنه ای
خواهد بود و
ورشکستگی
نظام ولایت را
بیش از پیش به
نمایش خواهد
گذاشت.
§
همه
شواهد و قرائن
نشان می دهد
که حسن روحانی
و اصلاح طلبان
حکومتی از ترس
رانده شدن از
جرگه حکومت
گران ، از ترس
حذف شدن، به درگیری
تدافعی روی
آورده اند هر
چند می
کوشند از
رویارویی
مستقیم با
دستگاه ولایت
و مخصوصاً شخص
ولی فقیه بگریزند
اما
نمایندگان
ولی فقیه و
کاندیدای
اصلح او را
زیر ضربات خود
گرفته اند.
همین ترس از
حذف شدن، جایی
برای تردید
نمی گذارد که
آنها حتی اگر
در انتخابات
پیروز بشوند ،
بیش از گذشته
در اجرای
رهنمودهای
رهبر "بابصیرت"
تلاش خواهند
کرد.
با
توجه به
واقعیت های
انکار ناپذیری
که در برابر
چشمان همه
قرار دارند ،
انتخابات ۲۹
اردیبهشت در
شرایطی راه
اندازی می شود
که:
از یک
سو حرکت های
اعتراضی مردم
در پائین گسترش
می یابند و
جوانه های
ارتباط گیری و
سازمان یابی
مستقل و حتی
سراسری در
میان
زحمتکشان چشم
گیرتر می
گردند ؛ و از
سوی دیگر ،
دستگاه ولایت
(درست از ترس
شکل گیری اراده
مستقل توده ای
از پائین) با
شارلاتانیزم
مستضعف
پناهانه ،
مهندسی
انتخاباتی
دیگری را تدارک
می بیند ؛ و
اصلاح طلبان
حکومتی ،
درمانده تر از
پیش ، برای
رانده نشدن از
گردونه قدرت ،
همچنان به
کرامات و
الطاف رهبری
نظام دل بسته
اند و اصلاح
طلبان غیر
حکومتی هنوز هم
دست از دامن
آنها برنمی
دارند ؛ و آموزنده
تر از همه این
که بخشی از
اپوزیسیون برانداز
، مانند فرقه
رجوی ، حزب
دموکرات کردستان
ایران ، حزب
کومله
کردستان ،
سلطنت طلبان
تحت رهبری رضا
پهلوی و
نویسندگان
نامه سی نفره به
ترامپ ، نا
امید از مردم
ایران ، به
پول و کمک های
دولت امریکا و
عربستان
سعودی و
معجزات
ناتانیاهو
چشم دوخته اند.
در
چنین شرایطی ،
دعوت مردم به
شرکت در
انتخابات با
هر نیت و
توجیهی که
باشد ، جز
نادیده گرفتن
جوانه های
امید برخاسته
از پائین و
ضربه زدن به
امکانات شکل
گیری اراده
مستقل توده ای
مردم ایران ،
نتیجه دیگری
نخواهد داشت. هر چند
اکثریت شرکت
کنندگان در
انتخاباتهای
جمهوری
اسلامی توهمی
نسبت به
جمهوری اسلامی
ندارند و بخش
قابل توجهی از
آنها فکر میکنند
با رأی
اعتراضی خود،
نارضایی شان
را از دستگاه
ولایت نشان میدهند؛
با این حال
باید با
تحریم
انتخابات با
نرفتن به پای
صندوق های رأی
و شعار "نه به
مضحکه
انتخاباتی
رژیم" این
نمایش
را به هر شکل
ممکن و موثر
با شکست مواجه
ساخت. ایرانیان
بدون تکیه به
نیروی خود و
بدون شکل دادن
به شبکه های
ارتباطی و
سازمان یابی
مستقل و
سراسری خود ،
نمی توانند به
رهایی و حق
تعیین سرنوشت
شان دست
یابند. ما
هواداران
سوسیالیسم و
خود رهانی
طبقه کارگر ،
اکنون بیش از
هر وقت دیگر باید
بر این حقیقت
بزرگ تکیه
کنیم و تأکید
بورزیم.
سرنگون
باد رژیم
جمهوری
اسلامی
زنده
باد آزادی!
زنده باد
سوسیالیسم!
هیئت
اجرائی
سازمان
کارگران
انقلابی
ایران (راه
کارگر)
شنبه
۲۳ ارديبهشت
۱۳۹۶ برابر با
۱۳ می ۲۰۱۷