Rahe Kargar
O.R.W.I
Organization of Revolutionary Workers of Iran (Rahe Kargar)
به سايت سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) خوش آمديد.
يكشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ برابر با  ۱۲ می ۲۰۱۳
 
 برای انتشار مطالب در سايت با آدرس  orwi-info@rahekargar.net  و در موارد ديگر برای تماس با سازمان از;  public@rahekargar.net  استفاده کنید!
 
تاریخ انتشار :يكشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۲  برابر با ۱۲ می ۲۰۱۳
مشارکت بدون تصاحب همه امیدها؟

 

مشارکت بدون تصاحب همه امیدها؟

 

علی علیزاده

 

ورود هاشمی و مشایی، با پیچیده‌ کردن معادلات درون کانون‌های قدرت، کنترل فضای چندهفته آینده را برای اقای خامنه‌ای سخت‌تر می‌کند و فرآیند انتخابات مطلوب او را می‌تواند با چالش‌هایی روبرو کند. انتخابات مطلوب او را به میانجی پدیده بی‌سابقه ثبت‌نام کارگزاران متعدد رده دو نظام می‌توان تاویل کرد، شکلی از مراسم سلام شاهنشاهی که دو کارکرد همزمان را دنبال می‌کند: اول انصراف زودرس بسیاری از این کارگزاران با دریافت کوچکترین سیگنال از بالا. یعنی اجرای مناسک اطاعت و بدین وسیله تقویت مقام یگانه رهبر در عرصه نمادین. و دوم، بالا بردن عدد قربانیان ردصلاحیت شونده در شورای نگهبان، یعنی اینبار حتی از میان نیروهای وفادار به رهبر، برای عادی و نرمال سازی فرایند ردصلاحیت که این بخش بیشتر در تقابل با مشایی به کار می‌اید و سوم تکرار انتخابات ۸۴ به منظور تقسیم آرا و جلوگیری از دوقطبی شدن فضا و جلوگیری از تبدیل انتخابات به رفراندومی درباره خود رهبر از آنگونه که انتخابات ۷۶ بود

اگرچه حدس محاسبه و آماده‌باش رهبر و نیروهای نزدیک به او برای حداقل کردن این چالش‌ها و چه بسا تبدیل این چالش‌ها به فرصت (به ویژه فرصت تهاجم آتی و وسیع در صورت شکست این دو) بعید نیست. امری که چه‌بسا عدم مخالفت علنی او با ثبت‌نام این دو را توجیه کند. چند نکته اما از منظر نیروهایی که خاطره جنبش مردمی سال ۸۸ را فراموش نکرده‌اند می‌تواند حائز اهمیت باشد

اول، هنوز تا انتخاباتی شدن فضا، در همین معنی پس از ۸۸ و بسیار محدود آن، فاصله ای‌ وجود دارد که این فاصله با نقش شورای نگهبان و فعال شدن نهادهای امنیتی و نظامی و اطلاعاتی و دستگیری‌ها و افشاگری‌های از بالا پرخواهد شد. با این حال قابل انتظار است که نیروهایی که همواره دموکراسی را نه تنها با صندوق رای گره‌ زده‌ که این دو را تماما یکی کرده‌اند از این لحظه مشغول فعالیت یا کمپین گسترده شوند. در چنین شرایطی احتمال انشقاق و ریزش شدید درون نیروهای دموکراسی‌خواهی که در چهارسال گذشته درکنار یکدیگر شبکه‌هایی هرچند اندک را به وجود اورده‌اند دور از ذهن نیست. نگاهی به کارنامه هاشمی (و خاتمی) تا امروز و نحوه ورود او که مشروط به رضایت رهبر بوده، نشان‌دهنده تفاوت ذاتی سیاست ورزی او با آن نوع سیاست است که در کنار مانورهای قدرت تمایل و یا توان رهبری و بسیج نیروهای اجتماعی از پایین را هم دارد. یعنی در صورت عمیق شدن چالش‌های چند هفته آینده و به فرض امکان استفاده از شکاف‌ها و تضادهای بالایی توسط نیروهای مردمی، این نیروها فاقد همان رهبری حداقلی نمادین ۸۸ (فارغ از موفقیت یا شکست، مقبولیت یا عدم مقبولیت آن رهبران) است. در چنین موقعیتی حفظ شرایط امکان ارتباط ارگانیک میان طرفداران مشارکت در انتخابات و مخالفان سرسخت آن ضروری است. ارتباطی که نه تنها به کار امروز که به کار فردای پس از انتخابات و پیروزی و البته شکست محتمل‌ترش و مهم تر از آن راه طولانی رسیدن به دموکراسی واقعی در آینده میان مدت می‌آید. به نظر شخصی من دو شرط می‌تواند این انشقاق را حداقلی کند. اول، نیروهای مخالف انتخابات باید حق سیاسی طرفداران مشارکت در انتخابات را (با درک متفاوت از سیاست یعنی دولت-محوری، و با منافع متفاوت مادی و طبقاتی ومیل به عملی کردن در مقابل عملی نکردن را) به رسمیت بشناسند و از استفاده از برچسب‌هایی مانند خیانت و سازش خودداری کنند. فرارفتن کلیت نظام از نیاز به مشروعیت مردمی پس از ۸۸، این اتهام که مشارکت باعث ایجاد دوباره مشروعیت می‌شود را تاحدی سست می‌کند. فراموش نکنیم که وجود طرفداران این نگاه به سیاست انتخابات-محور بیش از هرچیز ماحصل آرایش طبقاتی نیروهای دموکراسی خواه امروز و تا اطلاع ثانوی است.

دوم، طرفداران انتخابات لوازم و دلایل کافی برای گرم کردن کمپین و توجیه و بسیج نیروهای اجتماعی و طبقاتی نزدیک به خود دارند. کمپین طرفداران مشارکت بدون احساسی کردن و منجی سازی چه بسا ممکن تر و از منظر بدنه اجتماعی آنها پذیرفتنی تر است. سعی در حل کردن تمام نیروهای دموکراسی خواه در زیر یک کاندیدا، سعی در انکارحافظه جمعی نیروهای دیگر از این کاندیدا و یا از انتخابات پیشین و اینهمانند کردن اسم مردم با این کاندیدا، شکلی از سرکوب تاریخ‌است که تنها این انشقاق را وسیع تر می کند. همچنین است اضطراری کردنی که یک سوی آن کابوس و وحشت و سوی دیگر آن امید مطلق است.

آنچه خطرناک است، به نام زدن تمام مبارزات مردمی و تمام امیدهای محذوفین به انتخابات آینده و یکی کردن دموکراسی با یک نام خاص برای منافع زودگذر یک انتخابات خاص است. وگرنه تلاش برای ایجاد کمپین (با معنی نظامی آن، یعنی اردوگاه جنگی) در فضای قبرستانی امروز چه بسا ظرفیت‌هایی برای سیاست مردمی را نیز در زمانی دیگر فعال کند. آیا طرفداران مشارکت بدون تصاحب همه امیدها و بدون تصاحب نام کلی مردم می‌توانند وارد این مبارزه شوند؟

مطلب فوق را میتوانید مستقیم به یکی از شبکه های جتماعی زیر که عضوآنها هستید ارسال کنید:  

تمامی حقوق برای سازمان کارگران انقلابی ايران (راه کارگر) محفوظ است. 2024 ©