پای
به پای اول
ماه مه سال ۸۹
معلم
پای تخته داد
میزد
صورتش
از خشم گلگون
بود
و
دستانش به زیر
پوششی از گرد
پنهان بود
ولی آخر
کلاسیها،
لواشک
بین خود تقسیم
می کردند
و آن یکی در
گوشه ای دیگر
«جوانان» را
ورق می زد
برای
آنکه بی خود
های و هو می
کرد و با آن
شور بی پایان،
تساوی
های جبری را نشان می
داد
خطی
خوانا به روی
تخته ای کز
ظلمتی تاریک
غمگین
بود
تساوی
را چنین نوشت:
یک با یک
برابر است
از
میان جمع
شاگردان یکی
برخاست،
همیشه
یک نفر باید
به پا خیزد....
به
آرامی سخن سر
داد:
تساوی
اشتباهی فاحش
و محض است.
نگاه
بچه ها ناگه
به یک سو خیره
گشت و
معلم
مات بر جا
ماند
و او
پرسید: اگر یک
فرد انسان
واحد یک بود
آیا
باز یک با یک
برابر بود؟
سکوت
مدهوشی بود و
سئوالی سخت
معلم
خشمگین فریاد
زد: آری برابر
بود
و او
با پوزخندی
گفت:
اگر
یک فرد انسان
واحد یک بود
آن که
زور و زر به
دامن داشت
بالا بود و
آنکه
قلبی
پاک و دستی
فاقد زر داشت
پایین بود ؟
اگر
یک فرد انسان
واحد یک بود
رفیق
عزیز: خوب
گفته اید ؛
آنهائی
که دارند فقر
می زایند و
آنهائی که ندارند
ثروت!
و هردوی
این دسته نا
برابری را می
افزايند و می
دانم که می
دانید که ظالم
و مظلوم بیک
اندازه گناهکارند.
پس
بیاییم ؛
اول ماه می ۲۰۱۰ (۱۱ اردبهشت ۸۹)
روز جهانی
کارگررا به
فریادی مبدل
کنیم برعلیه
ارتجاع حاکم
درايران .
درهرکجا که
هستیم، فراموش
نکنیم که
انسانها در
سرزمین مادری
مان (ایران)در
سیاهترين
دوران تاريخشان
بسر می برند !
پس بیشتر از
پنج دهه ازعمرم
دیگر در حوصله
و تمرينم نیست
که در این فصل
و بدستور خانم
یا آقا معلم
موضوع انشاء
را بهار را
شرح دهید و یا
علم بهتر است
از ثروت
بنویسم
چون بهار
برای
بیشماران از پدران
و مادرانی که
در پشت میله
های زندان نگران
سفره خالی
فرزندانشان
میباشند !
سبزی و سبزگینگی
ندارد و یا
دخترکی طناز و
زيبا که از سر شب
تا دم صبح چشم
و دل به
اتومبیل هرزه
مردی می دوزد
که با صد
تومان کمتر و
یا بیشتر
سوارش کند تا
دخترک با فروش
تن خود بساط
لقمه ای
صبحانه را
براي خواهر و
بردارش فراهم
کندو یا داروی
پدر مفلوکش را
فراهم آورد
اول ماه
می را بیاد
انسان و برای
انسانهائی بپا
خیزیم که غم
نان دارند.
در اول
ماه مه امسال (۱۱
اردیبهشت ۸۹)
بدور از کینه
ها و در یک کار
عملی وارد
کارزار شویم،
شاید قدمی شود
برای نجات
کارگران
زندانی شده در
جای جای ایران
. زندانیانی
همچون علی
نجاتی – منصور
اسالو – ابراهیم
مددی – فرزاد
کمانگر – محمد
اشرفی و .... و دهها
، صد ها و
هزاران
زندانی سیاسی
و عقیدتی دیگر.
در اول
ماه مه امسال،
همه فریاد
شویم و به جهانیان
یاد آور شویم
که در ایران ،
هم طبقه ی
هایتان برای
دفاع از حق تشکیل
سندیکا – برای
وصول مطالبات
خود و یاران اش
دستگیر شده و
در زندانند .
فرزاد کمانگر
بعنوان معلم
روستای
کردستان
ایران به جرم
آموزش دادن به
شاگردانش و به
جرم اینکه
میشود گفت : در
ایران
اسلامی
آری یک با یک
مساوی نیست
سر انجام
اینکه در اول
ماه مه امسال
در هر کجا که
هستیم با
کارگران
ایران ، یکصدا
شویم و هر چه
فریاد داریم
برسرهمین
رژیم ضد
کارگری بریزیم
واز مطالبات
همه کارگران و
زحمتکشان و مزد
و حقوق بگیران
ایران درسطح
بین المللی
دفاع نما ییم.
درهر
کجای این جهان
که هستیم،
فریاد بر
آوریم که در
ایران
کارگران ازاده
در زندانند ،
زیر شکنجه اند
،از حق تشکل محروم
اند ، سندیکا
ندارند،
اتحادیه
ندارند ، شورا
بی شورا
شناخته می شود
. پس به دفاع از
هم طبقه ی های
خود بر آرید و
رژیم فاشیستی
و ضد کارگر ی
اسلامی ایران
را محکوم
نمایید.
دوستدار
کارگر
جلیل .ج