قربانی
تجاوز جنسی در
کودکی
نامههای
بینام: قربانی
تجاوز جنسی در
کودکیام
تربيون
زمانه: چند
روزی است که
مطالب سایت
شما [تریبون
زمانه] را
دنبال میکنم
و به «خشونت
جنسی» توجه
بیشتری دارید.
من قربانی
تجاوز در
کودکی هستم.
کسی که به من
تجاوز کرد از
اقوام نزدیکم
بود که با ما
در یک محله
زندگی میکرد.
بعدها
فهمیدم که
همین آدم به
پسر خالهام
هم تجاوز میکرده
است. با این
حال نه من و نه
پسر خالهام
هرگز جرات
نکرده بودیم
که مسأله
تجاوز مداوم
در کودکی را
با کسی در
میان بگذاریم
چون فردی که
به ما تجاوز
میکرد دایی
بزرگمان بود
که در خانواده
حکم
پدرخوانده
داشت.
این
تجاوزهای
متعدد در
کودکی روان من
را بیمار کرد.
شاید بیش از
یک سوم درآمدم
را خرج
روانپزشک،
روانشناس و
داروها کردم.
در کشور
آمریکا اگر
بیمهها
خبردار شوند
که شما مشکل
روحی و روانی
دارید، میتواند
برای کار و زندگی
شما دردسرساز
باشد و برای
همین من و همسرم
تصمیم گرفتیم
که در مورد
خرج بیماریهای
روحی من، از
جیب مان خرج
کنیم.
به غیر
از خرج درمان،
از بچه دار
شدن هم به شکل بیمارگونه
میترسم چرا
که مدام وجود
خان دایی را
در خودم میبینم.
اگر من هم مثل
او باشم چه؟
اگر من به بچه
خودم تجاوز
کنم چه؟
به
تنها کسی که
مشکلم را حتی
بعد از این
همه سال جرات
کردهام و
بیان کردهام،
همسرم است و
پسر خالهام.
پسر خالهام
هم در آمریکا
زندگی میکند
و وقتی متوجه
شدم که او هم
مدام پیش
مشاور میرود،
احساس کردم
ممکن است که
به دلیل مشابه
باشد و با او
در میان
گذاشتم. درست
فهمیده بودم و
متاسفانه او
هم قربانی
تجاوز جنسی
خان دایی بود.
مسأله
تجاوز جنسی به
کودکان جدی
است اما تحقیقی
در مورد آمار
آن در ایران
نیست. در مطب
دکتر من در
گلندیل،
جلسات درمانی
گروهی برگزار
میشود. آنجا
حداقل ۵ زن و
مرد ایرانی
دیگر هم هستند
که قربانی
تجاوز در کودکی
هستند.
بیشترشان هم
اقوام و یک
مورد پدرشان
به آنها
تجاوز مداوم
میکرده است.
کسی که پدرش
به او تجاوز
میکرده دختر
جوانی است که
پس از ازدواج
به آمریکا
آمده و اکنون
در رابطهاش
با همسرش دچار
مشکل جدی است
و نمیتواند
با او نزدیکی
کند. همچنین
این دختر
باسواد،
تحصیل کرده و
قوی هنوز
نتوانسته است
مساله را با
مادرش در میان
بگذارد و
نگران دو
خواهر کوچکتر
خود است.
جامعه
ایرانی، وقت
آن رسیده که
در مورد تجاوز
جنسی به
کودکان
مخصوصا تجاوز
اقوام به
کودکان صحبت
کنید. اقوام به
دلیل اینکه
کودکان با آنها
آشنا هستند،
به راحتی به
کودکان
دسترسی دارند
و اگر مشکل
داشته باشند،
کودکان
نزدیکان اولین
قربانیها
هستند.
معمولا
تجاوز جنسی با
ترس همراه
است. خان دایی
به من در حین
تجاوز میگفت
که اگر به
مادرت بگی، سر
مادرت را گوش
تا گوش خواهم
برید. به غیر
تجاوز جنسی،
من کودک زیر
۱۰ سال همیشه
ترس مرگ مادرم
و کشته شدنش
توسط خان دایی
را داشتم.
در
اینجا لازم میدانم
که بگویم که
خان دایی مردی
متدین و مذهبی
نما بود که هم
در بازار حجره
داشت و هم در
محل خودمان چند
دکان داشت.
همه به او
احترام میگذاشتند
و وقتی برای
تسلیت به منزل
دخترش رفتم
عکسها تشیع
جنازه خان
دایی را دیدم
که کل خیابان آدم
پشت جنازه
بود. این مرد
کثیف اگر در
آمریکا زندگی
میکرد، پشت
میلههای
زندان میپوسید.
او زندگی من،
پسر خالهام و
شاید بسیاری
دیگر از
کودکان فامیل
و محله را
نابود کرده
است.
در
جلسات
گروه-درمانی
به ما میگوید
که صحبت کردن
در مورد تجاوز
جنسی با افراد
مورد اطمینان
میتواند کمک
روحی باشد.
اگر شما هم
قربانی تجاوز
هستید، در
خودتان نگه
ندارید، پیش
مشاور بروید و
کمک بگیرید،
در مورد آن
صحبت کنید.
اگر فردی که
به شما تجاوز
کرده است،
زنده است، نهایت
تلاش خود را
بکنید که به
سزای اعمالش
برسد. گاهی
این کار دشوار
است. با
قوانین
ایران، کسی
نمیتواند
پدرش را به
طناب دار
بسپارد.
خانمی
که در
گروه-درمانی
حضور دارد و
پدرش به او
تجاوز میکرده
است، مشکلش
همین است. اگر
به کسی بگویید
خطر اعدام
پدرش را تهدید
میکند. بیآبرویی
در خانواده که
دیگر حتی برای
این خانم از
اعدام هم بدتر
است. این خانم
هم باید بار
سنگین قربانی
تجاوز بودن را
حمل کند، هم
باید نگران
خواهران
کوچکش باشد و
هم نگران
آبروی
خانواده ای که
همه خواهند
فهمید پدرش
انسان کثیفی
است و متجاوز
است.
در
پایان لازم میدانم
ذکر کنم که من
مرد هستم.
معمولا افراد
فکر میکنند
که تجاوز در
کودکی فقط
برای دختربچهها
اتفاق میافتد.
تجاوز به
پسران از لحاظ
آماری بسیار
بالاست. تجاوز
خان دایی به
من تا مدتها
برای من
مشکلات جنسی
فراوان ایجاد
کرده بود. اگر
کمک همسرم
نبود امروز ما
حتی نمیتوانستیم
باهم نزدیکی
جنسی مرتب
برقرار کنیم.
امیدوارم
این نامه شما
را ناراحت
نکرده باشد. مراقب
کودکان خود
باشید و زندگی
زیباست اگر ما
از کودکان خود
حمایت درست
کنیم. خواهش
من از مادران
این است.
کودکان خود را
حتی با اقوام
خود تنها
نگذارید. در
ایران
متجاوزین
جنسی به کودکان
اقوام خود هم
رحم نمیکنند.
هیچکس مورد
اطمینان نیست.