فمینیسم
چپ امروز
ماری
پاز بالی برا
Mari Paz Balibera
ترجمه
آزاده ارفع
برخی
از ملزومات
فمینیسم چپ را
من چنین می
فهمم :
- هدف
فمینیسم چپ
تغییرات
ساختاری است.
مسئله این است
که ساختارها و
وضعیت جاری
ستم بر زنان
در جامعه
مربوطه را
بشناسیم و این
ساختار را به
شکلی دگرگون
سازیم که
زمینه پذیرش
آن وجود داشته
باشد. مسئله
دیگر این است
که دگرگونی
های به وجود
آمده را حفظ
کرده و برای
پیشرفت آن ها
تلاش کنیم. از
این رو
فمینیسم چپ یک
جنبش اجتماعی
و سیاسی تعمیق
یابنده می باشد
نه یک جنبش
سطحی و
ادواری.
- فمینیسم
چپ یک پروژه
هم پوشاننده(inclusive)است نه
حذف کننده(exclusive) . بدین
معنی که
فمینیسم چپ
پیچیدگی های
جوانب گوناگون
تبعیض علیه
زنان را باز
می شناسند و آن
را صرفا" به یک
مقوله ( در این
مورد جنسی) از
ستم کاهش نمی
دهند.
بنابراین
پروژه
فمینیسم چپ هدف
خود را پیوند
مبارزه با
مبارزات دیگر
قرار می دهد ( بدون
آن که آن ها را
زیر مجموعه
خود قرار دهد)
تا آن که نه
فقط برای زنان
بلکه برای همه
کسانی که تحت
ستم قرار
دارند عدالت
بیشتر برقرار
شود.
-
شرایط اولیه
برای یک
فمینیسم چپ
شدیداً به این
وابسته است که
ما برای کدام
بخش از جهان
صحبت می کنیم
و زنان در آن
جا در کدام
ویژگی های
هویتی
طبقاتی، قومی
و مذهبی قرار
دارند. بخش
زیادی از زنان
هنوز باید
برای شناخته
شدن حقوق پایه
ای برابر شان
مبارزه کنند در
حالی که زنانی
هستند که از
چند دهه لااقل
بطور اسمی از
این حقوق پایه
ای در سطح
اجتماعی و
نهادینه شده
برخوردارند.
برای مثال
شاید اکنون
طرح مجدد
گفتمان «زنان
به مثابه
قربانی» و یا
مقاومت های
جامعه در
برابر حق زنان
در انتخاب
شیوه زندگی
خود، که از
مشخصات موج
اول جنبش
فمینیستی
زنان بود،
فاقد خصلت سازنده
باشد؛ به ویژه
برای نسل
جوانی که در
شرایط برابری
و وجود حق رای
برای زنان رشد
کرده و این
جوانب را یک
پیش فرض مسلم
در زندگی واقعی
خود می داند.
تاثیرات منفی
این نوع گفتمان
فمینیسیتی از
جمله می تواند
بهانه ای برای
سیاست های
منزه طلبانه
مذهبی فراهم
آورد که به جای
آزادی زنان می
خواهند آنان
را هم چنان در
انقیاد نگه
دارند. اما در
موارد دیگر،
حتی در
کشورهای
سرمایه داری
پیشرفته، نام
بردن از
قربانی شدن
زنان مطلقا
ضروری است.
این موارد
عبارتند از:
به ویژ قلمرو
کار یا زندگی شغلی،
زندگی خصوصی
یا قلمرو
زندگی آن گروه
هائی از مردم
که در تهدید
حاشیه شدگی
قرار گرفته
اند. برای یک
دستور کار چپ
فمینیستی اگر
می خواهد زنان
را در همه
جبهه ها مورد
خطاب قرار دهد
و تنها محدود
به زنان سفید
پوست طبقه متوسط
نباشد که در
فمینیسم غربی
راه خود را برای
آزادی زنان
هموار کرده
است،تاکید بر
این تفاوت ها
و تحلیل ها
مطلقا ضروری
است.
- با
در نظر گرفتن
آن که ممکن
نیست یک
فمینیسم چپ
سخنگوی همه
زنان باشد پس
باید در گام
اول هر مفهوم
واقع بینانه
که فمینیسم را
یک پروژه جهانی
می داند به
عنوان طرحی
برای یک
چارچوب عمومی
سیاسی در نظر
گرفته شود.
این سیاست
تنها تا آن
حدی می تواند
عمل کند که
بتواند گفتگو
میان صداهای
گوناگون از
بخش های مختلف
طیف های
فمینیستی را
برانگیخته و
تداوم آن را تضمین
کند.
-
علاوه بر آن
ما نیاز مبرم
داریم تا
حدومرز کارکرد
فمینیسم چپ را
روشن کنیم.
اگر این حد و
مرز را از دست
دهیم اسیر دست
نسبی گرایی
خواهیم شد و
با فرض احترام
گذاشتن به اختلافات
هر سیاست
معطوف به زنان
را فمینیستی و
پیشرو قلمداد
خواهیم کرد.
-
درست به همین
دلیل می شود
گفت که چرا
منطقی است که
به جای
فمینیسم های
متعدد چپ از
یک فمینیسم چپ
سخن بگوئیم.
فمینیسم چپ
حاصل دنیای
جهانی سازی شده
است که در آن
مبادلات نه به
شکل محلی بلکه
بر فراز همه
مرزها و در
چهارگوشه
جهان جریان
دارد. از یک
فمینیسم چپ
سخن گفتن ریشه
در این اعتقاد
دارد که ما
باید برای
هماهنگی
جهانی مطالبات
فمینیستی چپ
تلاش کنیم به
طوری که برای
همه کسانی که
در این جنبش
سهیم هستند، دارای
مزیت باشد. به
زبان دیگر:
فمینیسم چپ
مدافع آن است
که همیشه
نیازها و
آرزوهای همه
شرکت کنندگان
در مباحثات
برای یک
برنامه مشترک
فمینیستی در
نظر گرفته
شود. فمینیسم
چپ خود را از
فریب های
پلورالیزم
لیبرالی دور
نگه می دارد ؛
پلورالیسم
لیبرالی که
مدعی احترام نهادن
به همه مواضع
است در حالی
که مواضع را
یک به یک به
صورت فردی از
هم جدا ساخته
و خودپرستی و
بی تفاوتی در
برابر
نیازهای
دیگران را موعظه
می کند. با این
پیشنهاد که
فمینیسم چپ را
به مثابه یک
چارچوب در نظر
بگیریم ( و نه
یک سیاست را
به هزینه
دیگران پیش
ببریم) می
خواهیم درهمه
شرکت کنندگان
این احساس را
به وجود آوریم
که آن ها در
شکل دادن به
آن چه که فمینیسم
چپ می باشد
سهیم هستند.
بعنوان
یک زن
اسپانیایی می
خواهیم نکات
ویژه ایی را
در ارتباط با
اسپانیا مورد
تاکید قرار دهم:
تعمیق
برابری و توجه
به زنان. از
نظر سیاسی و حقوقی
به دست
آوردهای
زیادی نایل
شده ایم بویژه
در پنج سال
گذشته تحت
حکومت
رودریگز
زاپاته روی(Rodriguez Zapatero)
سوسیال
دموکرات.
البته خیلی
کارها هنوز
انجام نشده
است . برابری
واقعی برعکس
فقط زمانی می تواند
عملی شود که
به تفاوت ها
رسمیت داده
شود.در
اسپانیا مانند
گذشته تفاوت
بیولوژیکی
زنان و قابلیت
آن ها در بچه
دار شدن عاملی
در تبعیض علیه
زنان در عرصه
زندگی شغلی و
کار می باشد.
این تبعیض بسیار
گسترده
بوسیله
قوانین
نئولیبرالی
مورد حمایت
قرار می گیرد.
در واقعیت
امر، مادری به
مثابه عاملی
ساختاری در
تبعیض علیه
زنان عمل می
کند. برخورد
های تبعیض
آمیز علیه
زنانی که در
سنین بارور
شدن هستند به
صورت اخراج آشکار
زنان حامله در
مشاغل بی ثبات
تا اشکال پیچیده
به رسمیت
نشناختن
وظایف خانگی
زنان، ظهور می
کند. این
عوامل همواره
به شکل همه
جانبه ای
تاثیرات منفی
خود را بر روی
موقعیت شغلی
زنان بر جای
می گذارد.
زنان مشاهده
می کنند که
چگونه
استانداردهایی
که به مردان
از نقطه نظر
زمان و مناصب
شغلی تعلق می
گیرد از آنها سلب
می شود و به
این ترتیب
مضمون زندگی
دیگری به طور
اجتناب
ناپذیر به
آنان تحمیل می
شود. قوانین
بیشتر و
اقتصادی
دیگری لازم
است تا حقوق
زنان در محل
کار به شکل
موثر و از همه
جوانب مورد
حمایت قرار
گیرد و مانع
از آن شود که
زنان بخاطر
زمانی که برای
وظایف تولید
مثل، اموراجتماعی
و خدمات مربوط
به زندگی جمعی
اختصاص می
دهند تنبیه
شوند. این
اقدامات
اساسی برای
حفظ و رفاه هر
جامعه ای لازم
است و نباید
تحت هیچ
شرایطی به طور
مستقیم و یا
غیر مستقیم به
موضوع بهره
کشی و استثمار
مبدل شود. اما
اگر روال
کنونی همچنان
تداوم یابد در
آن صورت این
شکل از بهره
کشی نه فقط
برای زنان بلکه
متاسفانه
بویژه برای کل
جامعه عواقب
ناگواری به
بار خواهد
آورد.
- در
جامعه ما که
همچون قبل
مالامال از
تبعیض جنسی
است برابری
جنسی و احترام
به تفاوت ها
امری ضروری
است. یکی از
مظاهر تکان
دهنده این
ضرورت خشونتی
است که علیه
زنان اعمال می
شود. در سال 2008
حداقل 70 زن از
سوی مردانی که
از محیط
اجتماعی
نزدیک آن ها
بودند به قتل
رسیدند. کمی قبل
از این حوادث
قوانین جدیدی
وضع شدند و
همچنین
تدابیر جدیدی
برای تنبیه
خاطیان اتخاذ
شد تا کسانی
که مبادرت به
اعمال خشونت
می کنند مجازات
شده و
قربانیان نیز
مورد حمایت
قرار گیرند.
مسئله اما
تنها به یک
امر حقوقی
محدود نمی شود
زیرا خشونت
مسئله ای است
که به همه
جامعه مربوط
می شود.
فمینیسم چپ که
به تحلیل تبعیض
جنسی در زندگی
روزمره می
پردازد می تواند
در همه سطوح
به افشاء
پرداخته و به
ایجاد آگاهی
انتقادی
درباره این
پدیده یاری
رساند.
دکتر
ماریا جوزه
بالیبرا
انریکوز
پروفسور ادبیات
اسپانیایی و
علوم فرهنگ در
موسسه مطالعات
اسپانیائی،
پرتقالی و
آمریکای
لاتین در
دانشگاه لندن
است.
يكشنبه
۱۳ اسفند ۱۳۹۱ برابر
با ۰۳
مارس ۲۰۱۳
************
منبع:
کتاب
Briefe aus der Ferne
Anforderungen an ein feministisches Projekt heute
Frigga Haug(Hg.)