ناسیونالیسم
بلوچ و
ژئوپلیتیک
منابع انرژی در
بلوچستان
پاکستان
تغییر
زمینۀ جدایی
طلبی در
پاکستان
قسمت
اول
نوشتۀ:
رابرت جی
ویرسینگ
ترجمه:
نصرالله قاضی
30/04/2012
" زیر
سایۀ
افغانستان "
نام کتابی است
که در سال 1981توسط Selig S.Harrison نوشته
و منتشر شده
است و
دوران مخاطره
آمیز توسعه
طلبی شوروی را
در پرتو
ناسیونالیسم
بلوچ مورد مطالعه
قرار میدهد. در سال 1981
ارتش پاکستان به
شکلی بی
رحمانه شورش
یک قبیله
جدایی طلب در
بلوچستان -
استانی وسیع و
کم جمعیت در
جنوب غربی
پاکستان - را
سرکوب کرد.
شاید لازم به
یادآوری
نباشد که
بلوچستان
سرکش بین
افغانستان و دریای
عمان قرار
دارد.
ژئو
پلیتیک انرژی:
بخش اول
منابع
انرژی
بلوچستان
بلوچستان
دارای
ذخائرقابل
توجهی از ذغال
سنگ و گاز
طبیعی است و
گمان زده
میشود که
دارای ذخایر
بزرگی از نفت
هم باشد. در
حال حاضر گاز
طبیعی بلوچستان
است که مورد
توجه دولت
پاکستان قرار
دارد. سه دلیل
ویژه برای این
اهمیت وجود
دارد. دلیل
اول این است
که گاز طبیعی
اصلی ترین
منبع انرژی
برای پاکستان
است و 50% مصرف
انرژی کشور را
شامل میشود.
در واقع باید
گفت که اقتصاد
پاکستان یکی
از اقتصادهای
وابسته به گاز
طبیعی میباشد.
دلیل دوم آنست
که از کل
منابع موجود
گاز پاکستان
که در سال 2006
بالغ بر28
ترلیون فوت
مکعب تخمین
زده شده است
مقدار 19
ترلیون فوت مکعب
(68%) آن در
بلوچستان
پاکستان قرار
دارد. دلیل
سوم آن که 36 تا 45
در صد از
تولید گاز
طبیعی پاکستان
در استان
بلوچستان
تولید میشود و
سهم مصرف گاز
طبیعی بلوچستان
فقط 17% آنست.
باید به این
نکتۀ مهم
اشاره داشت که
بالاترین سهم
تولید گاز
طبیعی در
بلوچستان از
میدان گاز "
سوئی "
تولید میشود
و در منطقۀ
عشایر باگتی
قرار دارد
یعنی همان منطقه
ای که بیشترین
بلوچهای
مخالف را
میپرورد.
قابلیت
شبه نظامی
ناسیونالیست
های بلوچ در قطع
تولید گاز
طبیعی و یا
اختلال در
تولید آن قابل
ملاحظه و
تهدیدی جدیست.
"شرکت گاز
سوئی جنوبی"
که متعاق به
دولت است به
تنهائی 27542
کیلومترخط
لولۀ گاز دارد
که از دو
استان سند و
بلوچستان
عبور میکنند .
طول این شبکه
لوله خود
گویای نیاز به
تعمیر و حراست
آن میباشد. بر
اساس گزارشات
بنیاد
جیمزتاون در
واشنگتن از
سال 2002 که
شورشها شروع
شده است حملات
شبه نظامیان و
در گیریها
تداوم یافته و
به تبع آن
حمله به خطوط
لوله و
تاسیسات گاز
افزایش یافته
است. در
ژانویه 2006 در
گزارشی چنین
آمده است:
در مجموع 843
حمله و حوادث
خشونت بار .........
در مناطق مختلف
بلوچستان
گزارش شده، 54
حمله به
مامورین اجراء
قانون ، 31 حمله
به خط لولۀ
گاز ، 417 حملۀ موشکی
در نقاط مختلف
، 291
انفجار مین و 50 فقره
آدم ربائی. در
همین دوره
تعداد 166 حادثۀ
خشونت آمیز در
" کوهلو " یعنی
مقر قبیلۀ
ماری صورت گرفته
که 45 انفجار
بمب و 110 حملۀ
موشکی جزء
آنند ......
گزارش
دیگری از همین
موسسه
دراواخر ماه
مه 2006 خبر میدهد
که تعداد و
شدت این
خشونتها
افزایش یافته
است و هدفهای
مورد علاقۀ
شورشیان را
چنین توضیح
میدهد:
اهداف
مورد علاقۀ
شورشیان
مناطق تولید
انرژی مثل
"سوئی" در درۀ
باگتی میباشد
و همچنین زیر
ساخت های
انرژی که گاز
طبیعی را به
مراکز صنعتی پاکستان
مثل کراچی
وپنجاب هدایت
میکنند میباشد.
در 19 ماه مه 2006 دو
خط لولۀ اصلی
که گاز را به
پنجاب میبرند
منفجر شد و
گاز این استان
را قطع کرد. با
توجه به اینکه
صدمه زدن به شبکه
عریض و طویل و
بدون محافظ
لولۀ گاز
پاکستان ساده
است نیروهای
شورشی سعی
میکنند تاسیسات
تولید گاز را
مورد حمله
قرار دهند.
از نظر
ناسیونالیست
های بلوچ ،
بیش از 50 سال تاریخ
صنایع گاز
طبیعی هیچ
تاثیری بر
قبایل بومی
این استان
نگذارده است.
مثلا اگر
مشاغل را در
نظر بگیرید،
تکنسین ها و
مدیرانی که
دستمزدهای
خوبی هم
میگیرند همه از
بیرون از
بلوچستان
میایند. بلوچ
محلی که مورد
سوءظن هم قرار
دارد معمولا
کارگر روزانه
است و پائین
ترین دستمزد
را میگیرد.
راه حل روشن این
مشکل که آموزش
تکنسین با
هزینۀ دولت و
از بین بلوچهای
محلی برای
اشتغال آنان
در صنایع گاز
طبیعی میباشد
تا همین اواخر
جدی گرفته
نشده بود.
بزرگترین
نارضایتی
ناسیونالیستهای
بلوچ این است
که بلوچستان
سهم کافی از
فروش گاز طبیعی
توسط دولت
نمیبرد.آن
مقررات مالی
که بتواند مالکیت
منابع گاز
استانی را در
نظر بگیرد بسیار
پیچیده است.
بلوچستان
اولین استانی
است در پاکستان
که در آن گاز
کشف و استخراج
شد و شاید بهمین
دلیل
بلوچستان
ناراضی است.
حق الامتیازی
که دولت مرکزی
بابت گاز
طبیعی به
استانها میپردازد
بر اساس هزینۀ
تولید هر چاه
است. میدانهای
گاز طبیعی در
بلوچستان
خیلی قبل از
استانهای سند
و پنجاب کشف و
استخراج شدند
لذا همان
قیمتهای
قدیمی تا به
امروز باقی
مانده است.
نتیجه این است
که بلوچستان
یک پنجم حق
امتیاز گاز
طبیعی را نسبت
به استانهای
دیگردریافت
میکند و با
وجود اینکه
بالاترین
تولید گاز را
دارد کمترین
درآمد گاز
بدان تعلق میگیرد.
ناسیونالیستها
همچنین
معتقدند که از
درآمد هنگفت
دولت مرکزی از
گاز طبیعی فقط
در صد ناچیزی
از این درآمد
صف هزینه های
عمرانی در بلوچستان
شده است. در
قسمتهای بعدی
اشاره میکنیم
که چرا آنها
حق دارند و
درست میگویند.
مصرف گاز
طبیعی سالانۀ
پاکستان که
حدود یک ترلیون
فوت مکعب است
سریعا رو به
افزایش و
منابع موجود
رو به کاهش
است. گذشته از
هر نوع تکیه
بر واردات
انرژی در
پاکستان،
ذخائر گاز
طبیعی پاکستان
زیر فشار مصرف
صنعتی،
تجاری، حمل و
نقل و مصرف
خانگی رو به
ازدیاد است .
بخشی از این
فشار را
میتوان با کشف
و استخراج داخلی
پاسخ داد. ولی
باید توجه
داشت که این
راه حل با هر
حملۀ شبه
نظامیان و از
دست دادن
تولید میتواند
از بین برود.
راه حل را یا
باید درون در
هم شکستن کامل
شبه نظامیان
یافت و یا در
راه حل سیاسی
با آنان.
واقعیت این
است که عرضۀ
گاز طبیعی در
داخل
پاکستان، و تا
زمانی که
منابع آن ته
نکشیده، نقطۀ
کانونی
اختلافات
شدید بین
اسلام آباد و
ناسیونالیست
های بلوچ
خواهد بود.
ژئو
پلیتیک انرژی:
بخش دوم
خطوط لولۀ
گازطبیعی
دو پروژۀ
حمل و نقل گاز
طبیعی از طریق
خطوط لولۀ روی
زمینی به
بازارهای
پاکستان و هند
ا زفعالیت
مستمر و شدیدتری
برخورارند(نقشه
شماره 1).
یکی از این
پروژه ها خط
لوله 2700
کیلومتری
(تقریبا 1700 مایل) ایران
و پاکستان و
هند (IPI) است
که با ظرفیت
حمل و انتقال
8،2میلیارد
فوت مکعب گاز (BCF) روزانه از
حوزه بزرگ
دریایی ایران
یعنی پارس
جنوبی به
ترمینال ها در
پاکستان و هند
است. تخمین
اولیه هزینه
این پروژه
درابتدا در
حدود 4
میلیارد
دلاربود اما
امروزه به 7 تا 9میلیارد
دلار رسیده
است البته این
هزینه از سال 1990
تا بحال در
دستور بحث و
بررسی بوده
است. پروژه
دیگر طرح خط
لولۀ 1680 کیلومتر
طول (حدود 1050
مایل)
ترکمنستان به
افغانستان و
پاکستان و هند
است (TAPI) ،
هزینه تخمینی
این پروژه در
حال حاضر بین
3،3 میلیارد
دلار و 10
میلیارد
دلارپیش بینی
شده است. این
خط لوله که
ظرفیت نهایی
حمل و نقل آن
به 3.2 میلیارد
فوت مکعب
(BCF) درروزمیباشداز
میدان گاز
دولت آباد
ترکمنستان به
بازارهای افغانستان
، پاکستان است
وقرار است
برای پیوستن
به این پروژه
در فوریه سال 2006
از هند دعوت
شود. در هیچیک
از دو پروژه
مسیر خط لوله
مشخص نشده است
اما هر دو از
بلوچستان
عبور خواهند
کرد. کارشناسان
انرژی کلا
معتقدند که
پروژۀ سه
جانبۀ ایران-
پاکستان-هندوستان
که با برآمد
مجدد صلح بین
پاکستان و
هندوستان
رونق گرفت سود
سرشاری برای
هر سه کشور در
گیر علی الخصوص
ایران خواهد
داشت زیرا
ایران
میتواند محاصره
اقتصادی
آمریکا را دور
بزند. نفعی که
پاکستان و هند
از این پروژه
خواهند برد
پاسخگوئی به
نیاز
روزافزون این
دو کشوربرای
مصرف انرژی
میباشد.
کارشناسان
انرژی در اینکه
پروژۀ سه
جانبۀ
ایران-پاکستان-هند
برای هز سه
کشور منفعت
آمیز است متفق
القولند.
ایران از زیر
تحریم های
اقتصائی
آمریکا
که در سال 1996 و
بعد در سال 2006 بر
بو تحمیل شد
در میرود و هند
و پاکستان از
این نظر که
تولید انرژی
شان کمتر ار
نیاز آنان
است. با
وجودیکه هر سه
کشور خوشبینانه
و با کوشش
فراوان سعی بر
به ثمر رساندن
این پروژه
دارند در عین
حال علائمی
دال بر مشکلات
زیاد برای غیر
عملی بودن آن
نیز به چشم
میخورد.
سر به فلک
کشیدن هزینۀ
این پروژه یکی
از مشگلات آن
است. دیگر
اینکه در مورد
هند، برای
اینکه هند
بتواند گاز را
به حدود
مرزهای خود
برساند باید
هزینۀ گمرکات
کمرشکنی را به
پاکستان بپردازد
که در این
صورت باید
ببیند در
مقایسه با
قیمت تمام شدۀ
گاز طبیعی خود
که در آبهای
خلیج بنگال و
حوزۀ گاز
کریشنا
گوداواری
دارد چطور تمام
میشود. تعین
قیمت گاز توشط
مقامات
ایرانی و چشم
پوشی پاکستان
ازفعالیت
مخفی سربازان
آمریکائی در
بلوچستان
ایران پارۀ
دیگری از معضلات
اجرائی شدن
این قرار داد
سه طرفه است. در
این میان
نارضایتی
دولت آمریکا
از پیشرفت چنین
پروؤه ای را
نمیتوان
ندیده گرفت
زیرا آمریکا
فروش گاز
ایران را در
رابطه با
تامین انرژی
اتمی برای
ایران در یک
جهت میبیند.
در ماه
مارس 2004 آمریکا
اعلام داشت که
پاکستان یکی
از مهمترین
متحدان نظامی
بیرون ناتو
برای آمریکاست
و برای مبارزه
با طالبان
سالی میلیاردها
دلاربه
پاکستان کمک
مینماید. هند
هم نمیخواهد
پیمان اتمی
سال 2005 خود با
آمریکا را به
خطر بیاندازد.
بخصوص انکه در
سال 2007 این
پیمان سطح
والا تری پیدا
کرد تا هند
بتواند از
سوخت اتمی و
تجهیزات
آمریکا
استفاده کند.
حال چنانچه
عدم اهنماد
هند به فقدان
امنیت انرژی
در پاکستان را
اضافه کنیم
مشکل شکل دیگری
پیدا میکند. فقط 760
کیلومتر ازخط
لولۀ گاز
ایران-پاکستان-هند
از بلوچستان
پاکستان میگذرد.
با وجود
تکنولوژی
پیشرفته برای
مراقبت از این
خط لولۀ گاز و
تعمیر های یک
روزه یا چند
روزۀ سریع
هنوز هم حجم
صدمات مالی
بسیار عظیم
خواهد بود . در
عین حال باید
به پروژۀ دیگری
که آمریکا پیش
روی پاکستان و
هند گذارده نظری
افکند و آن
طرح
چهارجانبۀ
آمریکا-ترکمنستان-افغانستان-پاکستان
تا بندر
گوادراست. دراین
طرح هندوستان
گاز مورد نیاز
را از بندر
گوادر در
بلوچستان
پاکستان
تحویل
میگیردوبه
نوعی در راه
اندازی آن
نقشی ندارد
درحالیکه
آمریکا درصد
بیشتری
ازهزینه را
بعهده میگیرد
تا دست بالا
را در انقال
انرژی دراین
منطقۀ حساس ار
آن خود کند.با
اینهمه هنوز
مسالۀ امنیت
خطوط انرژی حل
نمیشود چرا که
فقط 1200 کیلومتر
آن باید از
افغانستان و
پاکستان عبور
کند ومیبینیم
که شورشهای
دوره ای
بلوچستان و خطرات
طالبان کاملا
رفع نشده اند.
حمایت آمریکا
از این خط
لولۀ گاز
میتواند ضامن
این تصمیم باشد
و توضیح دهد
چرا دولت
پاکستان در
سال 2007 یک قرارداد
10 میلیارد
دلاری را برای
ایجاد و
ساختمان یک خط
لولۀ گاز و
نفت از ترکمنستان
به
بندرگوادررا
به یک شرکت
آمریکائی داد.
ژئو
پلیتیک انرژی:
بخش سوم
بندر
گوادر،
شاهراه حمل و
نقل به آسیای
مرکزی
درماه
مارس 2007 چینی ها
حفاری در عمق
دریا در بندر
گوادر را
بهمراه
پاکستان جشن
گرفتند و این
نشان داد که
پاکستان
میخواهد در
تهییه، کنترل
و توزیع انرژی
در منطقه نقش
موثر تری را
بعهده بگیرد.
میبینیم که
انرژی بجای
اینکه به شرق
فرستاده شود
از جنوب به
شمال میرود و
مسیر این انتقال
مملو است از
بنادر،
فرودگاه،
جاده و خط آهن.
از سوی دیگر
هند ساختمان
جادۀ وسیع زرنجان
به دلارام را
به پایان
میرساند.
گوادر که
تا سال 2001 فقط یک
یک دهکدۀ
ماهیگیری با 5000
سکنه بود
اکنون 125000 نفر را
در خود جای
میدهد. کوادر
که 650 کیلومتر
با کراچی
فاصله دارد از
نظر استراتژیک
هم بُعد تازه
ای میابد زیرا
نیروی دریائی
مهمتری در
آنجا متمرکز
شده و دیگر ان
مناطق فقط تحت
قدرت نیروی
دریائی هند
نیست.
پاکستان
خوش بین است
که تا چند سال
دیگر رونق بندر
گوادر بر بندر
چاه بهار
ایران برتری
گیرد و با
توفق آبهای
عمیق در بندر
گوادر
کشتیهای عظیم
نفتی بتوانند
در 12 ما سال در
این بندر پهلو
گرفته و از رونق
اقتصادی
راههای آبی
خلیج
فارس-دریای
عمان و
اقیانوس هند
حد اکثر بهره
برداری را
بنماید.
پاکستان در
نظر دارد که
شبکه ای از
راه، خط آهن
وفرودگاه را
بهمراه شبکه
ای از خطوط
لولۀ انرژی
یعنی نفت و
گاز به
کشورهای
اطرافش خود را
در مرکزتوزیع
انرژی این
منطقه مهم قرار
دهد. برای
توسعۀ این
بندر، در
اطراف گوادر بجز
یک فرودگاه
بین
المللی،ترمینال
گاز مایع،کارخانۀ
فولاد سازی،
کارخانۀ
سیمان، کارخانۀ
مونتاژ
اتومبیل و
تاسیسات
تصفیه نفت بخشی
ازطرحهای در
حال انجام
است. البته
نباید از خاطر
برد که چین
سهم بزرگی بر
خواهد داشت و
اگر همت چینی
ها نبود شاید
بندر گوادر
هیچگاه تغییر
نمیکرد. چین
میخواهد از
سهم استخراج،
انتقال
و توزیع
انرژی در
منطقه بر
خوردار باشد
تا بتواند
جوابگی بخشی
از نیاز شدیدش
به انرژی را
بر طرف کند.
در عوض هند
از این پروژه
صدمات مختلفی
خواهد دید.
اول اینکه
هژمونی دریائی
هند در این
منطقه صدمه
خواهد خورد.
دوم اینکه با
ایجاد شبکه
های ترابری
بسیار در پاکستان
رابطۀ
اقتصادی
پاکستان با
افغانستان و تاجیکستان
مستحکمتر
خواهد شد و به
بازار هند در
این منطقه
صدمه خواهد
زد. سوم، با
رونق گرفتن
گوادر رابطۀ
پاکستان و چین
بهتر شده و امکان
اینکه
پاکستان به
حوزۀ قدرت چین
جذب شود بیشتر
خواهد شد.
چهارم، که
اهمیت آن کمتر
از سایر عوامل
دلخوری هند از
رشد بندر
گوادر نیست ساختمان
پلی است که با
کمک 37 ملیون
دلاری آمریکا
روی رودخانۀ
پیانج در سال 2007
زده شد. این پل
تاجیکستان را
به افغانستان
وصل میکند و
میتواند
روزانه
هزاران
کامیون را از
یکسو به سوی
دیگر ببرد. در
واقع این
پروژۀ زیر بنائی
بخشی از راه
اسیای میانه
به بندرگوادر
و درنهایت
اقیانوس هند
میباشد. این
پل نه فقط به
حوزۀ ارتباطی
– اقتصادی هند
در منطقه صدمه
میزند بلکه
تسلط روسیه را
نیز تحت تاثیر
قرار میدهد.
بی دلیل نیست
که هند بدنبال
راه حلهای
دیگر وارد
معامله با
ایران و روسیه
میشود.
چنین است
که
ناسیونالیسم
بلوچ خود را
بین دو شاهراه
اقتصادی رقیب
که در دست
ساختمان
هستند مییابد
و باید صبر
کند تا ببیند
توسعۀ اقتصادی
بلوچستان
موفق از آب در
میاید یا نه .
در صورت
موفقیت
اقتصادی باید
دید چه سهمی به
مردم بلوچ
منطقه خواهد
رسید زیرا
بلوچ ها میتوانند
با اخلال در
امنیت انرژی
تاثیر بسزائی
در پیشرفت یا
پس رفت
پروژهای
اقتصادی
داشته باشند.
خواست اقلیت
عشایر این
منطقه، حق خود
مختاری، سهم
بهتر از منابع
موجود و عدالت
است.
• *برای
دسترسی به اصل
مقاله
انگلیسی به
سایت زیر
مراجعه کنید
http://www.StrategicStudiesInstitute.army.mil/
BALOCH NATIONALISM AND THE
GEOPOLITICS OF ENERGY RESOURCES:
THE CHANGING CONTEXT OF
SEPARATISM
IN PAKISTAN
**ترجمه
آزاد فوق؛
قستمتهائی از
نوشته 68 صفحه
ای رابرت
ویرسینگ در
باره
بلوچستان پاکستان
است که در سال 2008
منتشر شده است
است .